به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «نمایش قدرت دیپلماسی ایران پس از جنگ» نوشت: «تیانجین امروز و فردا میزبان یکی از شلوغترین گردهماییهای سیاسی دنیاست؛ این شهر بندری از امروز ۹ شهریور (۳۱ آگوست) و در چهارچوب اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای میزبانی بیش از ۳۰ رهبر و سازمان بینالمللی را عهده دار خواهد بود تا فراهم آورنده فرصتی برای گفتوگو درباره امنیت، اقتصاد و آینده نظم جهانی گفتوگو باشد. در میان این رهبران، نام مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری ایران نیز به چشم میخورد؛ حضوری که شاید از بسیاری جهات بیش از سایرین زیر ذرهبین قرار گرفته باشد. اهمیت ماجرا در این است که در حالی که رئیسجمهوری چین طی دو روز میزبان تعداد قابل توجهی از رهبران از آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل تا ولادیمیر پوتین و نارندرا مودی خواهد بود، پزشکیان هم در برنامه فشرده دیدارهای رسمی و حاشیهای جایگاه خود را تثبیت خواهد کرد. دیدار رسمی پزشکیان با «شیء جینپینگ» در میان این ازدحام دیپلماتیک حامل پیامهای راهبردی برای تحلیلگران در تهران و خارج از کشور است و یادآور این واقعیت است که ایران بازیگری است که نمیتوان آن را نادیده گرفت و حضورش در عرصه بینالمللی از وزن و اعتبار خاصی برخوردار است.
اهمیت سفر پزشکیان در تدارک ویژه پکن برای رئیسجمهوری ایران آشکارشده است؛ برنامههایی که دیدار با رهبران حزب کمونیست و حضور در سلسله نشستهای دوجانبه را شامل میشود و این خود گویای توجه ویژه پکن به تقویت پیوند راهبردی با تهران و تأکیدی بر مرحله حساس و تعیینکننده روابط دو کشور در این مقطع زمانی است. شاید برجستهترین وجه این سفر برای ایران، حضور رئیسجمهوری در یک اجلاس بزرگ بینالمللی پس از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل باشد. این رخداد در شرایطی روی میدهد که برخی رسانههای غربی و منطقهای میکوشند تصویری از تضعیف ایران را بازنمایی کنند. اما حضور فعال و مؤثر ایران در میان رهبران برجسته اوراسیا با بازتعریف قدرت کشور نشان از آن دارد که ایران همچنان دارای ظرفیت اثرگذاری در معادلات منطقهای و فرامنطقهای است. این اقدام هم تثبیت موقعیت دیپلماتیک و هم انعکاس دهنده ثبات نسبی سیاست خارجی ایران پس از بحران و هم تأکیدی بر استراتژی بلند مدت تهران در جهت حفظ جایگاه خود در ساختارهای بینالمللی است.
سازمان همکاری شانگهای که در دهه ۹۰ و با هدف حل مسائل و اختلافات مرکزی بین کشورهایی از جمله هند، چین، روسیه و پاکستان شکل گرفت طی دو دهه بعد به سازمانی بینالمللی تبدیل شد و از سال ۲۰۲۳ با عضویت دائم ایران نزدیک به ۴۳ درصد جمعیت جهان و بیش از ۲۳ درصد اقتصاد جهانی را پوشش میدهد و از این رو به یک بلوک سیاسی امنیتی تبدیل شده است که برخی آن را «بریکس آسیایی» مینامند.
در عین حال نشست امسال در حالی برگزار میشود که جهان با چالشهایی کمسابقه روبهرو است: جنگ در اوکراین، تداوم نسلکشی اسرائیل در غزه و اشغال کرانه باختری، تنشهای امنیتی در دریای چین جنوبی و جنگ تجاری آمریکا با چین و هند. به همین دلیل، بسیاری از ناظران معتقدند تیانجین به صحنهای برای نمایش «چندجانبهگرایی جدید» بدل خواهد شد؛ جایی که قدرتهای غیرغربی تلاش میکنند روایت تازهای از نظم بینالمللی ارائه کنند.
در همین راستا برای ایران نیز این اجلاس تنها یک نشست تشریفاتی نیست. عبدالرضا رحمانی فضلی، سفیر ایران در چین روز گذشته با تأکید بر اهمیت حضور پزشکیان در تیانجین گفت: «این اجلاس، به دلیل اهمیت ویژهاش با حضور تمامی سران کشورهای عضو، اعضای ناظر و نمایندگان سازمانهای منطقهای و بینالمللی برگزار میشود. ایران پیشتر نیز در تمامی سطوح، از وزرای دفاع و خارجه گرفته تا مقامات قضائی و انرژی، در این سازمان فعال بوده است. امسال صدها نشست مقدماتی در چین برگزار شد و اجلاس نهایی جایی است که تصمیمهای کلیدی گرفته میشود؛ جایی که رئیسجمهوری ایران حضور خواهد داشت». برنامه رئیسجمهوری ایران تنها به اجلاس شانگهای محدود نمیشود. پس از پایان نشست، پزشکیان به همراه پوتین، لوکاشنکو و دیگر متحدان چین در مراسم هشتادمین سالگرد پیروزی پکن بر ژاپن در جنگ جهانی دوم شرکت خواهد کرد. این مراسم با رژهای بزرگ و نمایش فناوریهای پیشرفته نظامی همراه است؛ نمایشی که بسیاری آن را نمادی از همبستگی تاریخی و استراتژیک کشورها در برابر تهدیدهای گذشته و حال میدانند.»
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ما تشنهایم اما…» نوشت: «مذاکره میکردیم؛ آن هم در عالیترین سطوح! با زیر پا گذاشتن خطوط قرمز اعلام شده، رئیسجمهورمان با رئیسجمهور آمریکا گفتوگو و وزیر خارجهمان با رئیسجمهور آمریکا دیدار کرد. حتی به توافق هم رسیدیم؛ توافقی که نام آن را «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) گذاشتند. آن روزها هم رئیسجمهور میگفت «مذاکره نکنیم؛ چه کنیم؟!» البته به بیان دیگر آقای حسن روحانی ۲۶ دی ۱۳۹۸ در جمع مدیران بانکی کشور تصریح کرد که «من بلد نیستم» بدون مذاکره با آمریکا و اروپا مشکلات اقتصادی داخلی را حل کنم. البته اتفاقات این روزها نشان میدهد متأسفانه ایشان حتی مذاکره هم بلد نبود! اما واقعاً مشکلات داخلی با مذاکره و توافق با آمریکا و اروپا حل میشود؟
شهریور ۱۳۹۲ آقای بیژن زنگنه وزیر وقت نفت، احتمالاً در همین رؤیا بود که از ذوق مذاکره و توافق با آمریکا و سرازیر شدن دلارهای نفتی و غیرنفتی، توافق گازی جدیدی با ترکمنستان بست. تا پیش از آن با توجه به موج اول تحریمهای ایران و دشواریهای تسویه حساب مالی، ایران با صادرات کالا و خدمات فنی- مهندسی هزینه واردات گاز از ترکمنستان را برای حل مشکل ناترازی گاز در استانهای شمالی کشور پرداخت میکرد. آقای زنگنه و دوستانش اما به محض حضور مجدد در وزارت نفت، این توافق را لغو کرده و به جای آن تعهد دادند هزینه گاز وارداتی را به صورت ارزی پرداخت کنند. آنها حتی پذیرفتند در ازای تأخیر در پرداخت، جریمه دیرکرد را نیز به شرکت ترکمنی بپردازند.
مذاکرات انجام شد و توافق برجام هم به امضا رسید؛ اما خبری از دلارهای نفتی و غیرنفتی سرازیر شده به کشور نبود! با فشار آمریکا بانکهای خارجی از تبادلات مالی با ایران خودداری میکردند.
بیژن زنگنه و دوستانش نمیتوانستند هزینه گاز وارداتی از ترکمنستان را بپردازند. آنها از اجرای قراردادی که خودشان به طرف ترکمنی پیشنهاد کرده بودند، عاجز بودند. با گذشت ۳ سال در دی ماه ۱۳۹۵ اختلافات بالا گرفت؛ بدهی ایران و جریمه دیرکرد آن تقریباً به رقم هنگفت ۲ میلیارد دلار رسیده بود و وزیر وقت نفت تمایلی به چارهجویی وحل و فصل مسالمتآمیز ماجرا نداشت. در نهایت ترکمنستان شیر گاز را بست و طبق قرارداد علیه کشورمان شکایت کرد و ایران محکوم به پرداخت ۲ میلیارد دلار شد. روابط ایران و ترکمنستان کاملاً به سردی رفت و همسایه شمالی مراودات خود با تهران را به حداقل رساند تا جایی که وزیر خارجه وقت نیز از این عملکرد بیژن زنگنه انتقاد کرد. تا پنج سال بعد شیر گاز ترکمنستان بسته ماند. با روی کار آمدن سیدابراهیم رئیسی بود که دولت ایران توانست بدون توجه به مذاکره و توافق با آمریکا و اروپا؛ اختلافات موجود را با ترکمنستان حل و فصل کند؛ بدهی ایران را از منابع مالی موجود در عراق بپردازد و با سوآپ سهجانبه میان ترکمنستان، ایران و آذربایجان ناترازی گاز در استانهای شمالی را جبران کند.
«مذاکره نکنیم، چه کنیم؟» این سوال پس از این اقدام دولت سیزدهم به نظر میرسد پاسخی ساده داشته باشد: امکانات گسترده موجود و در دسترس را شناسایی کنیم و با کمک آن شرایط را به بهترین شکل مدیریت کنیم. اگر این کار را نتوانید انجام دهید حتی در صورت مذاکرات و دستیابی به توافق هم نمیتوانید امورات کشور را اداره کنید. تجربه ناموفق حسن روحانی و دولتمردانش به خوبی گواه این ادعاست.
سیستان و بلوچستان از خشکسالی رنج میبرد اما با بهرهگیری از امکانات موجود در همین استان میشود به این رنج پایان داد. این دقیقاً کاری بود که سید ابراهیم رئیسی سعی کرد در مدت کوتاه مسئولیتش انجام دهد. ۱۲ شهریور ۱۴۰۰ تنها ۹ روز پس از تشکیل هیئت دولت سیزدهم، آقای رئیسی در «دومین» سفر استانی خود (اولین سفر استانی ۵ شهریور ۱۴۰۰ به استان خوزستان، دو روز پس از تشکیل کابینه انجام شد) از نزدیک مشکلات آب آشامیدنی در استان سیستان و بلوچستان را مورد بررسی قرار داد. یک سال بعد در شهریور ۱۴۰۱ مشکل آب آشامیدنی ۱۰۷ هزار و ۲۹۳ نفر از اهالی سیستان و بلوچستان (۸۶۰۸۳ نفر از جمعیت روستایی و ۲۱۲۱۰ نفر از جمعیت شهری) حل شده بود.
آیتالله رئیسی یک اقدام «اضطراری» برای رفع مشکل آب در سیستان و بلوچستان را نیز کلید زد. شهریور ۱۴۰۲ چاهنیمهها به عنوان اصلیترین منبع تأمین آب این استان رو به خشکی میرفت که دولت سیزدهم با بررسی ظرفیتهای موجود، منابع بالقوه تأمین آب سیستان را که شامل ۶ شهر و ۱۰۰۰ روستا میشد، شناسایی کرد. سه طرح بزرگ آبرسانی در نظر گرفته شد که یکی از آنها احداث آبشرینکن فراساحلی (خشکی) در دشتک بود. آب شیرینکنی که با ظرفیت ۱۰۰ هزار متر مکعب در شبانهروز بزرگترین آبشیرینکن فراساحلی ساخته شده در جهان به حساب میآمد. این آبشیرینکن با حفر ۷۳ حلقه چاه عمیق، آب شور زیرزمینی را استخراج و پس از شیرینسازی به شبکه توزیع منتقل میکرد. پروژه بزرگی که در کوتاهترین زمان ممکن یعنی ظرف تنها ۸ ماه به اتمام رسید. خرداد ۱۴۰۳ وقتی پروژه به بهرهبرداری رسید مردم زاهدان و پنج شهرستان و مناطق روستایی و مرزی سیستان طعم شیرین برنامهریزی و اقدامات آیتالله رئیسی را در غیاب او را چشیدند. انتقال آب دریای عمان به زاهدان و احداث آبشیرینکن ساحلی چابهار به عنوان بخشی از طرح ملی انتقال آب دریای عمان به استانهای شرقی و مرکزی کشور و افتتاح دو سد «کهیر» و «شهریکور» از دیگر اقداماتی بود که سید ابراهیم رئیسی در دولت سه ساله خود آن را پیگیری و تأمین مالی کرد تا چالش آب در استان سیستان و بلوچستان را برای همیشه برطرف کند. اکنون مدیران اجرایی فعلی در دولت چهاردهم باید به جای آه و ناله از خشکسالی با دنبال کردن این طرحها، گزارشی از میزان پیشرفت و چشمانداز نهایی اجرای کامل آنها در کمترین زمان ممکن به مردم ارائه دهند.
چالش آب، برق، گاز و… تقریباً در اکثر کشورهای جهان وجود دارد. «ناترازی» آن طور که مدیران ارشد دولت چهاردهم درباره آن ناله
سر میدهند، پدیدهای مختص به ایران نیست. همه کشورهای جهان کم و بیش با چالش «ناترازی» دست بهگریبانند و اساساً مردم از رهگذر انتخاب رئیسجمهور، مدیران اجرایی کشور را منصوب میکنند تا همین چالشها را برایشان مدیریت کرده و به سرانجام برسانند. اما شاید فقط در ایران باشد که گاهی مدیران اجرائیای که با وعده حل مشکلات کشور خود را در معرض انتخاب مردم گذاشتهاند، بیشتر از مردم از وجود مشکلات غر میزنند! و شاید باز هم فقط در ایران باشد که برخی مدیران اجرایی برای انجام در دسترسترین اقدامات داخلی نیز به دنبال مذاکره با آمریکا و سه کشور اروپایی هستند!
«مذاکره نکنیم، چه کنیم؟» سوال مدیری است که زاویه دیدش آنقدر تنگ شده که جز مذاکره با اروپا و آمریکا افق دیگری پیش چشمش نمیبیند. چنین مدیری نسبت به گستره وسیع امکانات و ظرفیتهای داخلی بیتفاوت است چون آنها را ندیده و شناسایی نکرده است. رهبر انقلاب ۵ تیر ۱۴۰۳ در نقد چنین مدیرانی فرمودند: «بعضی از سیاسیّون در کشور ما تصوّر میکنند که باید آویزان به این قدرت و آن قدرت بشوند؛ و بدون آویزان شدن به فلان قدرت معروف و بزرگ، در کشور نمیشود پیش رفت؛ بعضیها اینجور فکر میکنند. یا خیال میکنند که همه راههای پیشرفت از آمریکا میگذرد؛ نه، اینها نمیتوانند [کشور را پیش ببرند].... اینکه ما میگوئیم چشمتان به خارج نباشد، یک علّتش این است که وقتی چشم به خارج نبود، انسان قادر میشود که این ظرفیّتهای درونی را ببیند، بفهمد، بشناسد.»
ایران ما تشنه است اما بیش از آنکه تشنه آب، برق، گاز و… باشد، تشنه بهکارگیری مدیرانی در دولت آقای پزشکیان است که امیدوار، خودباور، پرتلاش و با افق دیدی گسترده باشند که عمیقاً به این باور رسیده باشند هیچ بنبستی در مسیر اجرای امور کشور وجود ندارد. مدیرانی که با تمام وجود به این کلام امام عزیزمان ایمان داشته باشند: «قطع رابطه و تحریم اقتصادی و لیستهای دروغین آنها [آمریکا] دنیا را بر کشوری تنگ نخواهد کرد.»
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «مکانیسم ماشه تیر ندارد خودزنی نکنیم» نوشت: «تحریم های تحمیلی علیه کشورمان، قدمتی طولانی دارد و در حال حاضر بیش از ۵۰۰ تحریم فعال علیه ایران اعمال میشود. در روزهایی که اقتصاد کشورمان با انواع مشکلات و سوءمدیریتها مواجه است، اصطلاحی دوباره بر سر زبانها افتاده است؛ «مکانیسم ماشه یا همان اسنپبک.» این عبارت، اگر به درستی برای مردم و افکار عمومی جامعه تبیین نشود، ممکن است از نظر روانی بر بازارهای مالی و تجارت خارجی ما تأثیر منفی داشته باشد. رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین معتقد است در قطعنامه تحریمی شورای امنیت هیچ اشارهای به تحریم فروش نفت و پتروشیمی نشده، بلکه هدف فقط صنایع نظامی، موشکی و هستهای ایران است. از سالهای ۱۳۸۹ تا نیمه نخست ۱۳۹۵ ایران تحت شدیدترین تحریمهای غرب و آمریکا بود، اما به درآمد نفتی ۳/ ۸۰ میلیارد دلاری دست یافت که دومین درآمد نفتی بالا در تاریخ کشور پس از انقلاب بود. تجربه سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ ثابت میکند ایران توانایی قابلتوجهی برای تطبیق با تحریمها دارد و پیش از این نیز تحریمها را دورزده است. باید با مردم و شرکای تجاری گفتوگو و تأثیر منفی این قطعنامه خنثی شود تا بر بازارهای مالی اثر سوئی نداشته باشد.
این روزها فعال شدن مکانیسم ماشه بار دیگر برسر زبانها افتاده است. فضای مجازی پر شده است از تحلیلهای به اصطلاح آبکی و غیرواقعی که تلاش میکند ته دل مردم را خالی کند، حتی برخی ادعا میکنند مشاغلی مانند حوزه پوشاک، صنعت خودرو و مسکن به شدت دچار رکود و ورشکستگی شود. در این میان برخی تحلیلها که پیشبینی نرخ ارز ۱۶۵ هزار تومانی و تورم ۹۰ درصدی را مطرح میکنند نیز تصویر تیرهای از آینده اقتصاد ایران ترسیم میکند که قطعاً این سناریوسازیها بیش از واقعیت، التهابآفرین است، همانطور که در روزهای اخیر تأثیرات منفی این تحلیلها بر بازار ارز و دلار تأثیر گذاشت و قیمتها را بالا برد.
تاریخچه تحریمهای ایران حاکی است تحریمها علیه ایران قدمتی طولانی دارند:
۱۳۳۰: تحریم نفت ایران از سوی انگلیس پس از ملیشدن صنعت نفت.
۱۳۵۸: مسدود شدن ۱۲ میلیارد دلار از داراییهای ایران پس از اشغال سفارت آمریکا.
دهه ۷۰: تحریم سرمایهگذاری در نفت و گاز از سوی دولت کلینتون.
۱۳۸۹: قطعنامه ۱۹۲۹ و تحریمهای گسترده مالی و انرژی.
۱۳۹۴: برجام و لغو موقت بخشی از تحریمها.
۱۳۹۷: خروج ترامپ از برجام و بازگشت سیاست فشار حداکثری، به طوری که امروزه بیش از ۵۰۰ تحریم فعال علیه ایران اعمال میشود، اما با تکیه بر ظرفیت و توان داخلی این تحریمها کماثر یا بیاثر شده است.
با کلید خوردن مکانیسم ماشه از سوی اروپاییها، شش قطعنامه تحریمی شورای امنیت در حال بازگشت هستند، اما این پایان ماجرا نیست، بلکه آغاز یک نبرد اقتصادی آشنا برای ایران است.
ایران تجربه پنج سالزیست ذیل قطعنامههای شورای امنیت را دارد، اما در آن دوره با انجام ترفندهایی، درآمد نفتی خود را حفظ کرد. در سال ۲۰۱۱، ایران با وجود فعال بودن هر شش قطعنامه، به درآمد نفتی ۳/۸۰ میلیارد دلاری دست یافت که دومین درآمد نفتی بالا در تاریخ کشور پس از انقلاب بود. آمارها در تجربه سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ ثابت میکند ایران توانایی قابلتوجهی برای تطبیق با تحریمها دارد و پیش از این نیز تحریمها را دور زده است. علاوهبراین قیمت جهانی نفت تعیینکنندهتر از تحریمهاست؛ اگر قیمت نفت بالا برود، حتی با کاهش جزئی صادرات، درآمد ایران میتواند ثابت بماند یا افزایش یابد.
مجیدرضا حریری، رئیس اتاق ایران و چین در گفتوگو با «جوان» با تأکید بر استفاده از توان و ظرفیتهای داخلی برای عبور از این مقطع فعلی و فعال شدن مکانیسم ماشه میگوید: اتفاقی که افتاده این است که دشمن غربی به سرکردگی آمریکا با ایجاد محدودیتهای نظامی، سیاسی و تجاری بازیای طراحی کرده است که افکار عمومی و جامعه را ملتهب کند. دولت از ماهها قبل، تحریمهای ششبندی دشمنان غربی را پیشبینی کرده بود و باید از قبل افکار عمومی و جامعه را آماده میکرد. باید به مردم توضیح داده میشد که این قطعنامه ربطی به تجارت بینالملل و شایعات رکود و ورشکستگی برخی صنایع و مشاغل ندارد. باید به مردم این اطمینان داده میشد که ما آمادهایم، اما این آمادهسازی افکار عمومی انجام نشده و بدتر از همه اینکه جنگ جناحهای سیاسی برای مقصر جلوه دادن جناح مقابل و ایجاد یأس و ناامیدی در میان مردم همان چیزی است که دشمن غربی میخواهد و ناخواسته ما در دام آنها میافتیم. وی میافزاید: دولت و جناحهای سیاسی و مجلس باید دور از این جدلهای کثیف سیاسی مفاد قطعنامه را درست و منطقی برای مردم تبیین کنند تا معیشت مردم و روانشان، ناخواسته تحت تأثیر قرار نگیرد. در چند روز گذشته هیچکدام از رسانهها ترجمه صحیحی از مفاد این شش قطعنامه به مردم ارائه ندادهاند و دستگاههای عریض و طویل رسانهای حکومت نتوانستهاند به درستی موضوع را به مردم توضیح دهند.
حریری تأکید میکند: از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۴ و نیمه نخست سال ۱۳۹۵ کشور تحت تأثیر شدیدترین تحریمها بود که در سال ۱۳۹۵ با امضای برجام این تحریمها معلق شد. آیا در پنج سالی که تحریم بودیم، معیشت و وضع زندگی مردم بهتر بود یا سالهایی که برجام امضا شد و تمام اقتصاد کشور معطل آن ماند؟»
روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ناگهان ونس!» نوشت: «جیدی ونس، معاون رئیسجمهور آمریکا روز جمعه اعلام کرد در صورت وقوع هرگونه اتفاق ناگوار برای دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آماده جانشینی و تصدی مقام ریاست جمهوری است. ونس در عین حال تأکید کرد کاملاً مطمئن است ترامپ در شرایط جسمانی و روانی مناسبی به سر میبرد و قصد دارد دوره ریاست جمهوری خود را به پایان برساند.
ونس در توضیح میزان آمادگی خود برای جانشینی گفت: «بله! تراژدیهای وحشتناکی ممکن است رخ دهد و اگر فاجعهای پیش آید، نمیتوانم آموزشهای حین خدمتی بهتر از آنچه در ۲۰۰ روز گذشته کسب کردهام تصور کنم». وی با این توضیح نشان داد با تجربه عملی در معاونت ریاست جمهوری، خود را آماده رویارویی با هر سناریوی احتمالی کرده است.
ونس همچنین نگرانیها درباره سن ترامپ را رد کرد و رئیسجمهور را با وجود ۷۹ سال سن و لقب مسنترین فردی که در مراسم تحلیف سوگند یاد کرده، پرانرژی توصیف کرد. معاون رئیسجمهور آمریکا تاکید کرد: «رئیسجمهور در سلامت فوقالعادهای است و انرژی بسیار زیادی دارد. او آخرین نفری است که شبها تماس تلفنی برقرار میکند و نخستین نفری است که صبحها بیدار شده و تماسهای خود را آغاز میکند». نگرانیهای اخیر درباره سلامت ترامپ پس از افشای تشخیص نارسایی مزمن وریدی در ماه جولای توسط کاخ سفید مطرح شد؛ بیماریای که باعث تورم قابل توجه پاهای وی میشود. شأن باربابلا، پزشک کاخ سفید این مشکل وریدی را «خوشخیم و شایع» توصیف کرد و آن را با فعالیتهای شدید ترامپ، از جمله دست دادن مداوم با مقامات و مصرف دائم آسپرین مرتبط دانست.
در همین حال، سوابق ترامپ در مواجهه با تهدیدات امنیتی نیز برجسته است. رئیسجمهور آمریکا در جریان کارزار انتخاباتی در جولای ۲۰۲۴ در پنسیلوانیا از ۲ سوءقصد جان سالم به در برد و تنها از ناحیه گوش دچار خراشیدگی شد. با وجود این حوادث، ونس به «یواسای تودی» گفت ترامپ همچنان از لحاظ جسمانی در شرایط فوقالعاده خوبی قرار دارد و برنامههای روزانه او بسیار فشرده و فراتر از توان همکاران جوانترش است. ونس همچنین به تجربه خود در معاونت ریاست جمهوری اشاره کرد و گفت: «در ۲۰۰ روز گذشته آموزش عملی بسیار خوبی دیدهام و این تجربه مرا برای رویارویی با هر شرایط اضطراری آماده کرده است». وی ضمن تاکید بر توان ترامپ برای ادامه دوره ریاست جمهوریاش، تصریح کرد برنامهریزی برای شرایط اضطراری نیز جزئی از مسؤولیتهای او به عنوان معاون است.
با توجه به سن ترامپ و سوابق ونس، تحلیلگران سیاسی معتقدند این اظهارات هم نوعی تضمین به افکار عمومی برای ثبات در رأس قدرت است و هم پیام روشن به بازارهای سیاسی و رسانهای درباره آمادگی زنجیره جانشینی دولت. ونس که خود یکی از نامزدهای بالقوه انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۸ محسوب میشود، با این اظهارات نشان داد در صورت لزوم، توانایی ورود به میدان را دارد. به اعتقاد کارشناسان، اظهارات جیدی ونس ترکیبی از اعتماد به نفس، دفاع از ترامپ و نمایش آمادگی عملی است. از یک سو، وی سلامت ترامپ را برجسته میکند و از سوی دیگر، ظرفیت خود برای جانشینی احتمالی را به وضوح بیان میکند. این استراتژی موقعیت ونس را به عنوان یک رئیسجمهور بالقوه تثبیت میکند. برای تحلیلگران سیاسی، این اظهارات نشانهای از آمادگی دولت آمریکا برای مواجهه با بحرانهای غیرمنتظره و استمرار سیاستها بدون اختلال محسوب میشود.
پیش از این مشخص شده بود ترامپ از قبل برای جانشینی خود برنامههایی در سر دارد. او پیشاپیش برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۸، نامزد احتمالی خود از حزب جمهوریخواه را معرفی کرد. ترامپ در یک نشست خبری اعلام کرده بود جیدی ونس، معاون فعلی او، گزینهای محتمل و در حال حاضر بهترین انتخاب برای جانشینی وی است. او در این نشست با تاکید بر عملکرد موفق ونس گفت: «فکر میکنم انصافاً همینطور است. ونس معاون رئیسجمهور است و کارش را خیلی خوب انجام میدهد و احتمالاً گزینه برتر در حال حاضر است».
ترامپ در عین حال به این نکته اشاره کرد که تصمیم نهایی درباره نامزد حزب جمهوریخواه هنوز اتخاذ نشده و زمان زیادی برای سنجش گزینهها باقی است. این موضوع نشان میدهد اگرچه او تمایل دارد ونس را به عنوان وارث سیاسی خود معرفی کند اما روند رسمی انتخاب نامزد حزب هنوز ادامه دارد و احتمال دارد سایر نامزدهای مطرح نیز وارد رقابت شوند. در عین حال، ترامپ احتمال همکاری آینده ونس با مارکو روبیو، وزیر خارجه فعلی و نامزد سابق انتخابات ریاست جمهوری را مطرح کرد. بر اساس گفتههای ترامپ، ممکن است این ۲ سیاستمدار در قالب یک تیم انتخاباتی وارد رقابتها شوند؛ ترکیبی که هم تجربه اجرایی و هم حمایت جناحهای مختلف حزب جمهوریخواه را به همراه خواهد داشت. چنین گمانهزنیهایی نشاندهنده تلاش ترامپ برای حفظ وحدت حزب و تقویت موقعیت جناحی خود در انتخابات آینده است.
اظهارات علنی ترامپ در حمایت از ونس به وضوح یک استراتژی سیاسی برای معرفی وارث سیاسی و تثبیت نفوذ خود در حزب جمهوریخواه را نشان میدهد. معرفی ونس پیش از موعد انتخابات، علاوه بر آنکه به تثبیت موقعیت او در حزب کمک میکند، نوعی سیگنال به رقبا و جریانهای سیاسی دیگر است که ترامپ همچنان نقش تعیینکنندهای در سیاستهای داخلی و آینده حزب خواهد داشت.
تحلیلگران سیاسی معتقدند این حرکت ترامپ، علاوه بر بعد شخصی و سیاسی، دارای ابعاد استراتژیک نیز هست. معرفی زودهنگام یک جانشین بالقوه میتواند هم از پراکندگی آرای درونحزبی جلوگیری کند و هم به انسجام جناحهای مختلف جمهوریخواه کمک کند. با این حال، همچنان چالشهای قابل توجهی در مسیر ونس وجود دارد، از جمله جلب حمایت سایر چهرههای شاخص حزب، مقابله با رقبا در انتخابات مقدماتی و مدیریت انتظارات هواداران ترامپ که ممکن است گزینه دیگری را ترجیح دهند.
در نهایت، اظهارات ترامپ نشانهای از تمایل او به هدایت مسیر سیاسی آینده حزب جمهوریخواه است به طوری که حتی پیش از آغاز رسمی رقابتهای انتخاباتی، توانسته یک کاندیدای کلیدی را به عنوان جانشین محتمل خود معرفی کند و بدین ترتیب فضای سیاسی داخلی حزب را به نفع استراتژی خود شکل دهد.»
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «آبشار ژئوپلیتیک جنگ روسیه و اوکراین در بالکان» نوشت: «منطقه بالکان با تاریخ پرتنش و پیچیدگیهای هویتی و سیاسی خود، همواره به عنوان «انبار باروت اروپا» شناخته شده است. نمونه آشکار آن، ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند در سارایوو در سال ۱۹۱۴ بود که جرقه جنگ جهانی اول را روشن کرد و اروپا را به بحران کشاند. فروپاشی یوگسلاوی در دهه ۱۹۹۰ نیز موجی از جنگها و تجزیهطلبی را به دنبال داشت که با مداخله ناتو در کوزوو در سال ۱۹۹۹ به اوج خود رسید. این زمینه تاریخی نشان میدهد بالکان نهتنها یک نقطه جغرافیایی، بلکه آزمایشگاهی طبیعی برای مطالعه رقابت قدرتهاست. امروز جنگ اوکراین به عنوان یک شوک خارجی سیستمیک (Systemic External Shock) اثرات آبشاری خود را به بالکان منتقل کرده است. این کلیدواژه آبشار ژئوپلیتیک به معنای انتشار اثرات یک بحران بزرگ از یک منطقه به مناطق همجوار و تعامل آن با شبکههای پیچیده بازیگران داخلی و بینالمللی است. فشار نظامی و اقتصادی روسیه در شرق اروپا، سیاستهای ناتو و اتحادیه اروپا و واکنش دولتها و گروههای قومی در بالکان، همگی بخشی از این زنجیره پیچیده هستند.
صربستان نمونهای بارز از سیاست دوگانه شرق-غرب است. این کشور تحت رهبری الکساندار ووچیچ، هم همگرایی محدود با اتحادیه اروپا را دنبال میکند و هم روابط استراتژیک خود با روسیه و چین را حفظ کرده است. در سطح داخلی، اعتراضات علیه فساد، پروژههای زیستمحیطی پرحاشیه و محدودیت رسانههای مستقل نشان میدهد که ناسیونالیسم به عنوان ابزار بسیج سیاسی و کنترل اجتماعی استفاده میشود. از منظر اقتصادی و انرژی، وابستگی حدود ۵۰ درصدی به گاز روسیه، سرمایهگذاریهای زیرساختی کلان چین از طریق ابتکار کمربند و جاده (Belt and Road Initiative – BRI) و دریافت تسلیحات از روسیه، محدودیتهای عملی برای اتخاذ سیاست کاملاً غربگرایانه را ایجاد کرده است. این وضعیت، نمونهای از توازن شکننده قدرت و فشارهای آبشاری خارجی است که صربستان را به مرکز ثقل سیاست بالکان تبدیل کرده است.
در بوسنی و هرزگوین، جمهوری صربسکا تحت رهبری میلوراد دودیک، با تقویت نهادهای موازی و تضعیف توافق صلح دیتون یک تهدید ساختاری برای ثبات کشور ایجاد میکند. روسیه با استفاده از حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل و حمایت سیاسی و مالی، این روند را تقویت میکند. تهدید به برگزاری همهپرسی جدایی، مشابه سناریوی کریمه نشاندهنده استفاده از ابزارهای فشار ژئوپلیتیک غیرنظامی است که میتواند کل معماری امنیتی بوسنی را در معرض فروپاشی قرار دهد. این وضعیت، نمونه بارزی از اثر آبشار ژئوپلیتیک است که بحران در یک کشور را به یک معضل منطقهای تبدیل میکند.
روسیه در بالکان با یک استراتژی نفوذ چندلایه عمل میکند. اهداف آن شامل حفظ حوزه نفوذ سنتی، جلوگیری از گسترش ناتو به شرق و منحرفکردن توجه غرب از جبهه اوکراین است. ابزارهای آن شامل عملیات سخت مانند صادرات سلاح و عملیات اطلاعاتی، ابزارهای نرم شامل حمایت مالی و سیاسی از احزاب ناسیونالیست و راستگرا، بهرهگیری از رسانههای همسو و نفوذ مذهبی کلیسای ارتدکس و ابزارهای تیز مانند عملیات سایبری و کمپینهای خبر جعلی برای تشدید شکافهای اجتماعی است.
در این میان، جنگ اوکراین باعث افزایش فشارهای آبشاری به بالکان شده است، چراکه موفقیت یا شکست روسیه در شرق اروپا مستقیماً ظرفیت و نوع نفوذ آن در بالکان را تعیین میکند. غرب نیز در این میدان با محدودیتهای استراتژیک مواجه است. اتحادیه اروپا با وعده عضویت، نفوذ خود را اعمال میکند، اما روند کند الحاق و شکافهای داخلی، اثرگذاری این ابزار را محدود کرده است. ناتو نیز از طریق مأموریت آلتئا-نیروی اتحادیه اروپا (EUFOR Althea) در بوسنی حضور دارد؛ مأموریتی با هدف حفظ ثبات و اجرای توافق دیتون، که ماهیت آن بیشتر نمادین است و تقویت حضور آن با مقاومت روسیه مواجه میشود. بازیگران فرامنطقهای دیگر نیز نقشآفرینی میکنند.»
روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود با تیتر «رفع نگرانیهای ایران از قفقاز» نوشت: «پس از توافق صلح باکو و ایروان با میانجیگری آمریکا، دیپلماسی فعال ایران در قبال همسایه شمالیاش «ارمنستان» شدت بیشتری گرفته است. در این رابطه علاوه بر آنکه مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، روز دوشنبه ۲۷ مردادماه و کمتر از ۱۰ روز بعد از امضای این توافق راهی ایروان شد، وی روز گذشته میزبان دبیر شورای امنیت جمهوری ارمنستان در تهران بود.
طی این دیدار، رئیسجمهور با اشاره به اینکه نگرانیهای جمهوری اسلامی ایران در خصوص تحولات اخیر منطقه قفقاز، بهویژه موضوع حضور نیروهای بیگانه در این حوزه حساس، در پرتو توضیحات و اطمینانبخشی مقامات ارمنستان تا حد زیادی برطرف شده است، گفت: «باید بهگونهای حرکت کنیم که هیچ قدرت خارجی نتواند خللی در روابط دوستانه و راهبردی دو کشور ایجاد کند.» این در حالی است که ایران در سالهای اخیر بارها نسبت به هر گونه تغییری در مرزهایش هشدار داده و بعد از مداخله ترامپ در مساله جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان و تلاش برای ایجاد جادهای موسوم به مسیر ترامپ بهجای آنچه پیش از آن کریدور زنگزور خوانده میشد، مقامات ارشد کشورمان بارها و بارها به مقامات ارمنستان تاکید کردند که نهتنها نباید هیچ تغییری در مرزها صورت بگیرد، بلکه نیروهای آمریکایی نباید در جوار مرزهای ایران مستقر شوند.
مقامات ایروان نیز به تهران اطمینانخاطر دادهاند که چنین اتفاقاتی که خوشایند همسایه جنوبیشان نیست، رخ نخواهد داد. در این رابطه پزشکیان صبح روز شنبه ۸شهریور ۱۴۰۴ در دیدار آقای آرمن گریگوریان، دبیر شورای امنیت جمهوری ارمنستان، با ابراز خرسندی از نتایج سفر اخیر خود به ایروان، این سفر را موفق و ثمربخش توصیف کرد و با اشاره به گفتوگوهای سازنده و توافقات مثبت صورتگرفته میان مقامات عالیرتبه دو کشور در جریان این سفر، تصریح کرد که نگرانیهای جمهوری اسلامی ایران در خصوص تحولات اخیر منطقه قفقاز، بهویژه موضوع حضور نیروهای بیگانه در این حوزه حساس، در پرتو توضیحات و اطمینانبخشی مقامات ارمنستان تا حد زیادی برطرف شده است.
رئیسجمهور در ادامه، با ابراز رضایت از روند اجرای کریدور شمال - جنوب با اهتمام ویژه مقامات ارمنستان در این زمینه، تکمیل این پروژه را گامی مهم در تقویت همگرایی اقتصادی و حتی سیاسی میان کشورهای عضو اتحادیه اوراسیا دانست و تاکید کرد: «تسریع در عملیاتیسازی توافقات دوجانبه بهویژه در حوزه حملونقل میان ایران و ارمنستان، از دستاوردهای مهم این سفر و از نقاط برجسته رایزنیها با مقامات عالی ارمنستان است.» پزشکیان با تاکید بر اینکه «هدفگذاریهای امروز ما میتواند افقهای روشن و چشماندازی گسترده برای دو ملت ترسیم نماید»، اظهار کرد: «مسیر گسترش تجارت و همکاریهای مشترک سرمایهگذاری میان بازرگانان ایران و ارمنستان باید بیش از پیش هموار شود تا حجم مبادلات اقتصادی دو کشور به چندین برابر سطح فعلی ارتقا یابد.» رئیسجمهور تاکید کرد باید بهگونهای حرکت کنیم که هیچ قدرت خارجی نتواند خللی در روابط دوستانه و راهبردی دو کشور ایجاد نماید.
همچنین دبیر شورای امنیت ارمنستان که به دعوت همتای ایرانی خود به تهران سفر کرده است با حضور در ستاد کل نیروهای مسلح با امیر سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی دیدار و گفتوگو کرد. رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در این دیدار، حضور قدرتهای فرامنطقهای از جمله آمریکا را عامل نگرانی برای منطقه دانست و گفت: «همانطور که واقعیتهای تاریخ بر حاکمیت دوستی و حسن نیت متقابل بین دو کشور صحه میگذارد، نقش منفی آمریکا در منطقه را نیز تأیید میکند و ضروری است که برای کاهش نگرانیها، سازوکار لازم اندیشیده شود.»