به گزارش رکنا، پسر نوجوان اصفهانی که در جنگ ۱۲ روزه مادرش را از دست داده است، از روزهای سخت و غم سنگین نبود مادر میگوید. او با صدایی بغضآلود میگوید: «خیلی دلم برای مادرم تنگ شده؛ روز چهلمش برای من مثل ده سال گذشت. هنوز هم باورم نمیشود. فکر میکنم یک جایی است و برمیگردد.»
او ادامه میدهد: «قبلاً وقتی چیزی میخریدم خیلی ذوق میکردم، اما حالا هر چیزی که میخرم انگار نه انگار. خوشحال میشوم، ولی ذوق ندارم… اینکه مامانم کنارم نیست خیلی بده.