مراسم «ایران، خانه اندیشمندان» به همت انجمن علمی مطالعات صلح ایران و انجمن حقوقشناسی و با مشارکت دهها نهاد و انجمن علمی و فرهنگی عصر چهارشنبه(۵ شهریور ۱۴۰۴) در موزه هنرهای معاصر برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جماران، غلامرضا اعوانی طی سخنانی در این مراسم با اشاره به بسته شدن خانه اندیشمندان علوم انسانی گفت: این مایه بسیار تأسف است که با همین آسانی چنین مرکزی را میبندند؛ این دلیلی بر ضعف فرهنگی در کشور ما است که بر خلاف آنچه انتظار داریم، واقعا اتفاق میافتد.
این چهره ماندگار فلسفه، تأکید کرد: فرهنگ ایرانی یکی از بزرگترین و درخشانترین فرهنگهای دنیا است و واقعا قدر فرهنگ خودمان را نمیدانیم. با اسلام، فرهنگ جهانی شد و ایرانیان در این فرهنگ بالاترین مقام را داشتند. رسول الله(ص) میفرماید که «اگر علم در ثریا بود هم کسانی از فارس به آن میرسیدند». ابن خلدون حتی در زمان حمله مغول از بزرگانی مثل خواجه نصیر نام میبرد. این سرمایه فرهنگی ما بزرگترین سرمایهای است که باید آن را پاس بداریم و از آن محافظت کنیم.
وی با تأکید بر اینکه انتظار ما از جمهوری اسلامی بیش از اینها است، افزود: همیشه حکمت و علم آمیخته بوده و در ایران اصلا علم، «حکمت» نامیده میشده است؛ هر چیزی که انسان را از جهل در بیاورد، حکمت است. بزرگترین خطر برای بشر امروز این است که علم از حکمت جدا شده؛ تمام گرفتاریهایی که روز به روز در دنیا بیشتر میشود به خاطر این است که علوم هست، ولی حکمت نیست. مسأله غزه را ببینید. اینها مگر علم ندارند؟! اما «حکمت الهی» نیست و انسان را نشناختهاند.
اعوانی با اشاره به اینکه انسان «خلیفة الله» است، اظهار داشت: پیامبر(ص) فرمود که «أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها». «مدینه» با «شهر» فرق دارد. مدینه باید علم و فرهنگ باشد و فقط ساختمان نیست. ما خیلی به شهرداری احترام میگذاریم، ولی گلایه هم میکنیم. چرا یک جایی که ۱۴ سال واقعا پناهگاه انجمنها بود را تعطیل کردهاید؟ از شهردار تهران خواهش میکنم، بارها شنیدهام که رئیس جمهور توصیه اینجا را کردهاند، الآن که زمان آشتی هست، خواهش میکنیم هرچه زودتر این را برگردانند و با همان قوت و قدرت به کارش ادامه بدهد.
جعفری جوزانی: وقتی قدرتها به اندیشه بها میدهند، مملکت شکوفا میشود و رشد میکند
به گزارش خبرنگار جماران، مسعود جعفری جوزانی نیز در این مراسم گفت: من هم یکی از آدمهایی هستم که فکر میکنند اندیشیدن جوهر انسان بودن و انسان بدون اندیشه هیچ است. وقتی قدرتها به اندیشه بها میدهند، مملکت شکوفا میشود و رشد میکند. اما وقتی اندیشه را از در بیرون میکنید، اهریمن وارد میشود.
این کارگردان سینما با تأکید بر اینکه نمیشود جلوی اندیشه را گرفت، افزود: همه زیباییها و همه علوم و فنون نشأت گرفته از اندیشه انسان است. اگر در عصر جدیدی که هوش مصنوعی هم پدید آمده، بخواهیم در اندیشه را ببندیم، شدنی نیست. نگران چه چیزی هستید؟ در این مملکت آنقدر مراکز فکر و سالن داریم که اگر یک گروه هم متفاوت بیاندیشند، جا را برای کسی تنگ نمیکنند. اگر یک جایی را به آنها دادید، مال شما نیست، دست شما به امانت است.
وی اظهار داشت: من فکر میکنم کسانی که در قدرت هستند، اگر میخواهند در تاریخ به نیکی از آنها یاد شود، کافی است که به اندیشه بها بدهند.
فراستخواه: ساخت قدرت در ایران اصولا زندگی علم را کوچنشین کرده است
به گزارش خبرنگار جماران، مقصود فراستخواه نیز در این مراسم گفت: من یکی از دانشآموزان مبتدی خانه اندیشمندان علوم انسانی هستم. ما سالها در آن ساختمان میآموختیم، مدرسه ما بدون دیوار بود و همه مردم شهر و سرزمین من در این مدرسه شرکت میکردند و در کلاسهایش شرکت میکردند. یک روزی مالکی که خشن بود و خود را مالکالرقاب شهر میدید، با ورقهای در دست آمد که شما باید از اینجا اخراج شوید.
عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی تأکید کرد: در جای یک دانشآموز میپرسم خانه اندیشمندان علوم انسانی کجا است؟ در سرشت علوم انسانی و اجتماعی خصیصه «بی در کجایی» هست. یعنی ما جایی نداریم و در این عالم جایی برای ما نیست. اگر علوم انسانی چیزی بیش از علم ابزاری هستند، اگر قرار است علوم انسانی علوم رهایی و انتقادی باشند و اگر قرار است علم پرسشافکن باشند و به مسائل این سرزمین بیاندیشند، پس دور از انتظار نیست که علوم انسانی بی مکان باشند.
وی افزود: ما شکر میکنیم که مکان نداریم چون مکان از جنس رسمی، معرفت را محافظه کار میکند. مکان تولید رسمیت و سلسله مراتب میکند برای همین در سنتهای معرفتی و حکمی ما «مکان» مرکز علم نیست؛ «محضر» مرکز علم است. محضر فراتر از مکان و از جنس ارتباط، گفتوگو، دیدارها و آشناییها است. از طریق محضرهای علمی بود که فضاهای معرفتبخش به وجود آمد، قلمروهای معنایی زایش کرد و حوزه عمومی علم به وجود آمد.
فراستخواه با بیان اینکه خانه اندیشمندان علوم انسانی از جنس حوزه عمومی علم بود و هست، اظهار داشت: ساخت قدرت در ایران اصولا زندگی علم را کوچنشین کرده است. مثلا مدرسه رشدیه بی مکان بود. ابوالحسن فروغی، محمدعلی فروغی یا علیاکبر سیاسی کجا درس میخواندند؟ مدرسه سیاسی هشت سال بعد از مشروطه کجا بود؟ دارالمعلمین کجا بود؟ اصولا آنچه ایران را ایران کرده و نگاه خواهد داشت، بیش از اینکه مکانهای رسمی باشد، یک ایده تمدنی و فرهنگی بود. آنچه ایران را ایران کرد، «معرفتورزی» بود. خانه اندیشمندان خود خود ایران است.
قاسمی: اندیشه مهار شدنی نیست
علیاصغر قاسمی، نیز در این مراسم با ابراز شرمندگی از اینکه نتوانستهاند این خانه را حفظ کنند، گفت: واقعیت این است که در آنجا امکان ادامه فعالیت بود اما استقلال مجموعه نقض میشد و حرمت بزرگان حفظ نمیشد؛ به خاطر همین مجبور شدیم آنجا را تحویل بدهیم. اصحاب رسانه صدای مظلومیت خانه اندیشمندان را به گوش مردم رساندند. نظامی میگوید «همه عالم تن است و ایران دل»؛ من میخواهم بگویم که همه ایران تن است و اصحاب فرهنگ و هنر و فرهیختگانی که اینجا حضور دارند، دل. تا این قلب میتپد، ایران افراز باقی خواهد ماند؛ ولو اینکه جایش را بگیرند.
رئیس خانه اندیشمندان علوم انسانی با اشاره به حمایتهای اصحاب علم و فرهنگ از خانه اندیشمندان، افزود: خوشبختانه تلاشهایی دارد صورت میگیرد که ان شاء الله بتوانیم حتی الامکان به آن ساختمان برگردیم؛ و اگر نشد در جای دیگر. اندیشه مهار شدنی نیست. خوشبختانه نهال خانه اندیشمندان امروز به یک شجره طیبه تبدیل شده که نمیشود آن را محدود کرد. امیدوارم این شجره طیبه بتواند ایران را از مشکلات نجات بدهد.
وی اعلام کرد: شورای شهر تهران، دولت، رئیس جمهور و جمع زیادی از اعضای هیأت دولت پیگیر حل قضیه هستند و امیدوارم با کمک آنها بتوانیم دوباره فضا و جلسات را برقرار کنیم و بیش از این شرمنده بزرگان نشویم. اگر امکانپذیر بود و میشد با مقاومت مدنی آنجا را حفظ کرد، حفظ میکردیم ولی برای ما بسیار گران بود که حرمت بزرگان حفظ نشود. امیدوارم روزی بیاید که با حفظ استقلال و حفظ حرمت بزرگان و اندیشمندان کشور به آنجا برگردیم.
خانیکی: متأسفانه در برابر نهادهای مدنی رویکردهایی استوار بر انسداد، تعطیلی و محدودیت دیده می شود
بستن درهای نهادهای مدنی و فرهنگی، خاموش کردن خانههای گفتوگو، اندیشه و آگاهی، خطایی راهبردی است
به گزارش خبرنگار جماران، هادی خانیکی نیز در این مراسم گفت: امروز گرد هم آمدهایم تا از خانهای سخن بگوییم که تنها یک ساختمان یا یک مؤسسه نیست. خانه اندیشمندان نماد زندهای از امید به گفتوگو، خرد جمعی و بازسازی سرمایه ارتباطی و فرهنگی در جامعه ما است. خانهای که پناهگاه اندیشههای گوناگون در ساحتهای مختلف و جایی برای شنیدن و شنیده شدن، نقد و مدارا، و رویارویی آراء بوده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: این خانه نه فقط یک نهاد فرهنگی بلکه یک پاره از حوزه عمومی است. حوزه و سرمایهای است که حاصل تجربههای پر رنج دانشمندان، اندیشمندان و کنشگران ما در دهههای اخیر بوده است. پاتوق جامعه متفکر و متعهدی است که بارها نشان داده بی دریغ فرصت میسازد. اگر فرصت گفتوگو از جامعه ما دریغ شود راه به سوء تفاهم، انزوا و شکافهای عمیقتر میرود.
وی ادامه داد: اما متأسفانه امروز در برابر این خانه و نهادهای مدنی مشابه رویکردهایی دیده میشود که بیشتر بر انسداد، تعطیل و محدودیت استوار است. به خاطر بیاوریم که در همین روزها چگونه با انجمن صنفی روزنامهنگاران برخورد میشود و چه سرمایهای از اعتماد و گفتوگوی حرفهای و ارتباطی در معرض زوال قرار میگیرد. امروز هم شاهد هستیم که همان رویکرد انسدادی خانه اندیشمندان را به مرحله بسته شدن و یا عدم استقلال کشانده است. گویی گفتن، اندیشیدن، اجتماع مدنی و استقلال نهادی را برخی به چشم خطر مینگرند و نه فرصت.
خانیکی با اشاره به اینکه ما در شرایطی ویژه زندگی میکنیم، تصریح کرد: جنگی ۱۲ روزه به تازگی بر ما گذشته است و جامعه با تمام وجود پیامدهای آن را لمس کرده و میکند و کارکرد خانه اندیشمندان را در واکاوی «دفاع میهنی» دیده است. در این شرایط، تقویت حوزه عمومی، شنیدن صدای نخبگان و فراهم کردن مجال گفتوگو نه یک انتخاب و اختیار بلکه ضرورتی حیاتی است. مردمی که جنگ و بحران را تجربه کردهاند، بیش از هر زمان نیازمند تقویت امید، اعتماد و همبستگی هستند. آنان نیاز دارند که صدای گفتوگو جایگزین پژواک خشم، قهر، انفعال و یأس شود؛ و سرمایه اجتماعی، فرهنگی و ارتباطی و سرمایههای نمادین میهنشان ایران، ترمیم و تقویت گردد.
وی تأکید کرد: بستن درهای نهادهای مدنی و فرهنگی، خاموش کردن خانههای گفتوگو، اندیشه و آگاهی، خطایی راهبردی است. این کار تنها به تضعیف جامعه مدنی نمیانجامد، بلکه شکاف میان مردم و نهادهای حاکمیتی را عمیقتر میکند و سرمایه اجتماعی را میفرساید. در حالی که امروز بیش از همیشه نیازمند آن هستیم که همه ظرفیتهای ملی را برای عبور از شرایط بحرانی به کار بگیریم.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: خانه اندیشمندان را باید گذاشت تا در وجه و تبار مدنیاش بماند؛ نیازی به شبیه خانه دانشمندان نیست. چون خانه اندیشمندان نماد این حقیقت است که ایران برای بقا و پیشرفت خود به اندیشیدن، گفتوگو، تعامل و مشارکت نیاز دارد و به آن اعتماد میکند. اگر خانه اندیشمندان بماند، صدای جامعه اندیشهورزی باقی خواهد ماند؛ اگر بماند، نخبگان بیشتر به زبان خواهند آمد و بیشتر در سرنوشت کشور مشارکت خواهند داشت و امید اجتماعی را زندهتر خواهند کرد.
وی اظهار داشت: سخن من روشن است، رویکرد انسدادی به سود این کشور نیست. خانه اندیشمندان و خانههای مشابه را باید پاس داشت و از این مسیر به بازسازی سرمایه اجتماعی و همبستگی مدنی پرداخت. «خانه اندیشمندان»، خانه مستقل همه اندیشمندان و کنشگرانی شده که به ایران و ایرانیان میاندیشند. آنها اگر بی مکان هم شوند، در دلهای خود و شبکههای اجتماعی خود مکان پیدا میکنند اما مکان جدید برای نهادهای علمی و مدنی و استوار کردن آنها چیزی است که سودش را همه میبرند و هیچ کس از آن ضرر نمیکند.
فاضلی: اینجا ظلمی به شهر تهران شده است
به گزارش خبرنگار جماران، نعمتالله فاضلی نیز طی سخنانی در این مراسم گفت: تمام شهرها با نام اندیشه و اندیشهورزان آنها در تاریخ ماندهاند و برای همین است که هر مدیر شهری دلسوز باید بیشترین تلاش را داشته باشد تا بتواند پیوند شهرش با اندیشه را برقرار کند. شهرهایی که از بین رفتهاند هم به خاطر نام اندیشمندشان ماندهاند و شهرهایی هم که باقی ماندهاند به اعتبار اندیشمندشان ماندهاند. شیراز، توس، مراغه، همدان و نیشابور را با چه چیزی میشناسیم؟
استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: اگر سعدی میگوید «تن آدمی شریف است به جان آدمیت»، همین سخن در مورد شهرها هم صادق است؛ تن شهرها به جان اندیشمندان شریف است و الّا ساختمانها و سنگ و کلوخ و سیمان که شهر نمیشود؛ اینها میتواند از بین برود.
وی تأکید کرد: سؤالم از شهردار تهران این است که بر پایه کدام فهم از تاریخ و تفکر و کدام بینش علمی به این نتیجه رسیدهاید که خانه اندیشمندان را ببندید. اینجا ظلمی به شهر تهران شده است. اندیشمندان بی در کجا هستند و میاندیشند؛ کسی که بدنام میشود، مدیران شهر هستند. کسی که رسوا میشود به خاطر اینکه بنیان هویتی یک شهر را خراب کرده، مدیران شهری ظاهرا تحصیلکرده هستند. آنها باید پاسخ بدهند که چرا نماد هویتبخش پایتخت ایران را از آن گرفتهاید.
فاضلی افزود: همه فیلسوفان و مورخان گفتهاند که «فرهنگ» نقطه اقتدار ایران است؛ نه قدرت اقتصادی و نظامی. این یک واقعیت محض است و ربطی به ناسیونالیسم و این حرفها ندارد. جهان میداند که اندیشهورزی، ادبیات، هنر و تاریخ ایران را حفظ میکند و این چیزی است که بازدارندگی و اعتبار ایجاد میکند و نام ایران را در بلندای تاریخ قرار داده است. آن وقت شما خانه اندیشمندان را هدف گرفتهاید؟ هیچ میدانید که دارید چه کار میکنید؟
وی اظهار داشت: مدیران شهر میخواهند با تیروکمان ایدئولوژیک به فردوسی، حافظ، سعدی، عطار، اخوان ثالث، محمدرضا شجریان، فیلمسازان، هنرمندان، اندیشهورزان و خالقان فرهنگ حمله کنند؟ نشان بدهند که آنها هم ایرانی و از تبار حافظ و سعدی و مولانا هستند و الّا ما میدانیم که هر وقت به ایرانیان حمله کردند اندیشه بالاتر رفت. امیدوارم مدیران شهری، مشاورانشان و همه کسانی که در این سرزمین هستند، رئیس جمهور، دولت و شورای شهر که قطعا در میان آنها انبوهی از انسانهای خردمند از تبار فردوسی، سعدی و حافظ در میان آنها هست، از خانه اندیشمندان حفاظت کنند.
دلاوری: اندیشمندان را از بی خانمانی و بی سامانی باکی نیست
به گزارش خبرنگار جماران، ابوالفضل دلاوری در پیام تصویری به مراسم «ایران، خانه اندیشمندان»، گفت: خانه اندیشمندان علوم انسانی که در ۱۴ سال اخیر به تدریج بالید و به یکی از بزرگترین و مؤثرترین نهادهای علمی و فرهنگی کشور تبدیل شد، پناهگاه و میعادگاهی برای اصحاب علوم انسانی و علاقهمندان آن در میان شهروندان این شهر و حتی سراسر کشور بود. کارنامه این خانه با برگزاری هزاران رویداد علمی و فرهنگی، تسهیل فعالیتهای دهها انجمن علمی و فرهنگی و همین طور جلب هزاران هزار مخاطب علاقهمند به مسائل و مباحث علوم انسانی، در خدمت اعتلای علمی و فرهنگی کشور بود. این کارنامه امروز تقریبا بر همه فعالان و دستاندرکاران این حوزه روشن است.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: طبعا چنین فعالیتهایی میطلبیده که این نهاد از اندک تأسیسات شهری برای تسهیل فعالیتهای خود و ادامه خدمتگزاریاش استفاده کند؛ چیزی که این ۱۴ سال کم و بیش در جریان بود و اتفاق افتاد. طبعا نهادی که بدون مزد و منت در خدمت اعتلای علمی و فرهنگی کشور هست، بیش از اینها حق دارد. چرا که فی الواقع تأسیسات موجود، به خصوص آنهایی که تحت مدیریت نهادهای متولی امور عمومی هستند، جز برای چنین کارهایی تعریف نشدهاند. اما دریغ و افسوس، نهادی که مهمترین وظایف ذاتیاش ارائه چنی خدماتی به شهروندان و خدمتگزاران شهروندان هست، در دو سه سال اخیر تمام همّ و غمش را مصروف خلع ید این نهاد خدمتگزار از اندک تأسیسات شهری کرد.
وی تأکید کرد: میدانیم که اندیشه را نیازی به تالار و ساختمان و تریبون نیست. اندیشهها در ذهنها و دلهای اندیشمندان هست که میگویند و میبالند و مخاطبان خودشان را پیدا میکنند. همین طور میدانیم که در طول تاریخ کم نبودهاند اندیشمندان و متفکران بی خانمان و بی سامان که چه بسا آثارشان بسیار بزرگتر و مؤثرتر و ماندگارتر از بسیاری از همتایان با خانمان و به سامان آنها بوده است. بنابراین اندیشمندان را از بی خانمانی و بی سامانی باکی نیست. اما جای دریغ و درد اینجا است که نهادها و نیروهایی که متولی چنین اموری هستند، به وبال گردن چنین فعالیتهایی تبدیل میشوند.
دلاوری اظهار داشت: البته هنوز جای این امید هست که آنهایی که خود را منادی حمایت و تشویق فعالیتهای علمی و فرهنگی میدانند، دست از تلاش بر ندارند و برای بازگرداندن این حداقل حق خانواده بزرگ علوم انسانی و نهاد ارزشمند و موفق خانه اندیشمندان علوم انسانی، همت بگمارند.
کاشی: عملا علوم انسانی مرجعیتی در مدیریت امور عمومی ایران ندارد
به گزارش خبرنگار جماران، محمدجواد کاشی نیز در پیام تصویری به این مراسم گفت: خانه اندیشمندان علوم انسانی به نظر من نام خیلی با مسمایی داشت، دارد و ان شاء الله خواهد داشت. واقعا خانه اندیشمندان علوم انسانی برای اصحاب علوم انسانی نقش خانه داشت. من این طور تعبیر میکنم که فارغالتحصیلان علوم انسانی در ایران بی خانمان هستند؛ به این معنا که نقش و جایگاهشان معلوم نیست.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: این همه در ایران سرمایههای وسیع و گستردهای برای آموزش رشتههای مختلف علوم انسانی هزینه میشود، ولی با یک نظامی سر و کار داریم که انگار هیچ احساس نیازی به دانش و تخصص فارغالتحصیلان علوم انسانی ندارد. اگر هم بخشی از بودجههای خود را صرف کارهای پژوهشی در حوزه علوم انسانی میکنند، اما عملا علوم انسانی مرجعیتی در مدیریت امور عمومی ایران ندارد و به تبع فارغالتحصیلان، متخصصان و اساتید برجسته این رشتهها هم متأسفانه مرجعیتی در اداره و فهم امور عمومی ندارند.
وی ادامه داد: اینها به نوعی دست به گریبان مشکل بی خانمانی هستند و خانه اندیشمندان علوم انسانی شاید از این جهت عنوان مناسبی داشت که مثل یک خانه بود. به این معنا که انگار اصحاب علوم انسانی آنجا نقش مؤثری برای خودشان پیدا میکردند. اساتید در حوزهها و تخصصهای گوناگون، آنجا همدیگر را میدیدند و به نظرم یک نوع اجتماع علمی در این خانه شکل گرفته بود و ما متأسفانه فقدان این گوهر را در کل کشور احساس میکنیم.
کاشی تأکید کرد: اصحاب علوم انسانی علاوه بر اینکه از گفتوگو با یکدیگر و کار مشترک با هم لذت میبردند و احساس سکونت میکردند، خانه اندیشمندان علوم انسانی محل و موقع مناسبی برای ترویج یافتههای علوم انسانی در سطح عمومی بود. یک نوع دسترسی دموکراتیکتر به یافتههای علوم انسانی و تماس عموم با اصحاب علوم انسانی به برکت این خانه تأمین میشد.
وی افزود: حقیقتا لازم است از دکتر قاسمی تقدیر کنیم که به نظرم هم صفتهای شخصی شایسته و قابل ستایشی دارد و هم هنر شگرفی که در این همه پس و پیشها و بالا و پایینهایی که در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران اتفاق میافتد، این خانه را مدیریت کرد و پیش برد و از طوفان حوادث در امان نگه داشت و فقط این نبود که نگه دارد، اعتبار این خانه را هیچ وقت خدشهدار نکرد.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: امروز اگر میبینیم که متأسفانه خانه اندیشمندان علوم انسانی دچار مشکل شده، ناقض هنر جناب قاسمی نیست و به نظرم ناشی از این است که با شهرداری مواجه هستیم که صفات و موقعیت ویژهای دارد. ولی من فکر میکنم این خانه تاکنون مانده و از حالا به بعد هم خواهد ماند؛ حتی اگر در اشکال و جاهای دیگر. امیدوارم اعتبار شگرفی که این نهاد مدنی پیدا کرده همین طور ماندگار بماند که حقیقتا امیدی برای علوم انسانی و آینده آن است.