شناسهٔ خبر: 74574740 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: دانشجو | لینک خبر

برای نجات آموزش زبان، باید معلم را بازشناسیم/ بازاندیشی در نقش فرهنگی مدرس زبان

بحران آموزش زبان در ایران نه فقط حاصل کمبود منابع و سیاست‌گذاری ناقص، بلکه ناشی از حذف پنهان‌ترین عنصر این میدان است: معلم. مدرس زبان در اسناد رسمی و گفتمان عمومی غایب است؛ نیرویی که به‌جای کنشگری فرهنگی، صرفاً به کارگر آموزشی تقلیل یافته. اگر آموزش زبان قرار است به سیاست فرهنگی بدل شود، نخستین گام بازگرداندن شأن و منزلت معلم به‌عنوان بازیگر اصلی این فرایند است.

صاحب‌خبر -

برای نجات آموزش زبان، باید معلم را بازشناسیم/ بازاندیشی در نقش فرهنگی مدرس زبان

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، در مطالب‌های پیشین، ابعاد مختلف بحران آموزش زبان در ایران بررسی شد: از نبود سیاست‌گذاری کلان و نهاد صنفی، تا فرسایش نمادین و بی‌ثباتی شغلی مدرسان، و از نادیده‌گرفتن نقش میان‌فرهنگی معلم تا انزوای سیاست‌گذاری زبانی در مقایسه با کشور‌های در حال توسعه. اکنون زمان آن رسیده است که به سؤال بنیادین بازگردیم: اگر قرار است آموزش زبان در ایران نجات یابد، از کجا باید آغاز کرد؟ مقدار قابل توجهی از پاسخ در این عبارت کوتاه است، بازشناسی مدرس زبان خارجی

 

این گزارش، صورت‌بندی نهایی مسئله را از منظر سیاست‌گذاری و عدالت فرهنگی ارائه می‌دهد و راه‌هایی را برای گشودن افقی دیگر پیش‌روی ما می‌گذارد - افقی که در آن، معلم زبان، نه یک نیروی کار مصرفی، بلکه کنشگر اصلی سیاست فرهنگی و میان‌فرهنگی کشور تلقی می‌شود.

 

آموزش زبان بدون معلم، ممکن نیست و بدون بازشناسی، مفید نیست

 

آموزش زبان، برخلاف تصور تقلیل‌گرایانه برخی برنامه‌ریزان، صرفاً فرایندی تکنیکی برای انتقال مهارت نیست. آن‌چه در کلاس زبان رخ می‌دهد، تلفیقی است از انتقال زبان، بازتولید هویت، ایجاد تخیل مهاجرتی، بازخوانی امر جهانی، و مواجهه با دیگری. در این فرآیند، معلم زبان در خط مقدم قرار دارد. اوست که زبان‌آموز را از یک بستر زبانی - فرهنگی به افقی متفاوت عبور می‌دهد. اما این نقش، در سیاست‌گذاری رسمی به‌ندرت دیده شده است.

 

از پراکندگی مجوزها تا غیبت استراتژی؛ چالش‌های آموزش زبان در ایران

 

غیبت در اسناد، حذف در تخیل عمومی

 

در هیچ‌یک از اسناد بالادستی کشور، اعم از سند تحول آموزش‌و‌پرورش، برنامه توسعه، یا چشم‌انداز علم و فناوری، از معلم زبان به‌مثابه کنشگر فرهنگی یا سیاست‌پذیر نام برده نشده است. در گفتمان عمومی نیز، این معلم بیشتر به‌مثابه یک مدرس آزاد و اغلب بی‌ثبات بازنمایی می‌شود تا یک چهره حرفه‌ای با نقش اجتماعی. این حذف مضاعف - هم از نهاد، هم از نماد - عملاً کیفیت آموزش، منزلت شغلی، و کارکرد فرهنگی زبان را تضعیف کرده است.

 

بازشناسی: از عدالت نمادین تا سیاست کارآمد

 

نانسی فریزر در نظریه عدالت خود، از تمایز میان عدالت توزیعی و عدالت بازشناسی سخن می‌گوید (Fraser, ۲۰۰۹). به‌زعم او، تنها زمانی می‌توان ساختاری ناعادلانه را اصلاح کرد که هم منابع مادی منصفانه توزیع شوند (حقوق، بیمه، امنیت شغلی)، و هم نقش اجتماعی و فرهنگی کنشگران به‌رسمیت شناخته شود. در مورد معلم زبان، این بازشناسی باید در چهار سطح رخ دهد:

 

۱. نظام حقوقی و استخدامی: گنجاندن مدرس زبان در ساختار‌های رسمی قانون کار، قرارداد‌های بلندمدت، و بیمه‌های آموزشی

۲. سند‌های آموزشی و فرهنگی: ثبت نقش میان‌فرهنگی معلم در برنامه‌های رسمی

۳. نظام رسانه‌ای و گفتمان عمومی: تولید روایت‌هایی از معلمان زبان به‌مثابه حاملان تجربه، نه فقط نیروی آموزشی

۴. سیاست‌گذاری زبانی: لحاظ کردن معلم به‌عنوان عنصر اصلی موفقیت یا شکست هر برنامه آموزش زبان در کشور

 

کلاس زبان یا آزمایشگاه فرهنگ؟ چگونه معلمان زبان، میانجی‌های خاموش سیاست فرهنگی‌اند

آموزش زبان به‌مثابه سیاست فرهنگی

 

اگر بپذیریم که زبان، حامل فرهنگ است، آنگاه آموزش زبان را باید شکلی از سیاست فرهنگی تلقی کنیم پیر بوردیو Pierre Bourdieu در تحلیل خود از قدرت نمادین، زبان را میدان کشاکش معنا، منزلت و سلطه می‌داند (Bourdieu, ۱۹۹۱). در این میدان، معلم زبان نه‌فقط کنشگری منفعل، بلکه واسطه‌ای برای انتقال یا مقاومت در برابر ساختار‌های معنایی است. به‌ویژه در ایران، جایی که زبان‌های خارجی با بار ایدئولوژیک، سیاسی و طبقاتی همراه‌اند، معلم زبان در موقعیتی حساس و تعیین‌کننده قرار دارد.

 

اما در غیاب حمایت نهادی، این نقش نه‌تنها شکوفا نمی‌شود، بلکه به‌تدریج فرسوده، بی‌اثر و حاشیه‌ای می‌شود. کلاس زبان از میدان گفت‌و‌گو به محل اجرای متنی بی‌جان و ازپیش‌تعیین‌شده تنزل می‌یابد. بازگرداندن شأن فرهنگی به این فضا، تنها با بازشناسی مدرس ممکن است.

 

گام‌های پیشنهادی برای بازشناسی مدرس زبان

 

الف) کوتاه‌مدت:

 

• تدوین "منشور حقوق مدرسان زبان" با همکاری وزارت ارشاد، وزارت کار و انجمن‌های صنفی

• راه‌اندازی سامانه ثبت قرارداد‌ها و پیگیری تخلفات آموزشی

 

ب) میان‌مدت:

 

• تشکیل انجمن صنفی مستقل برای معلمان زبان در بخش خصوصی

• تعریف نظام رتبه‌بندی و ارتقاء شغلی مبتنی بر شایستگی‌های آموزشی و فرهنگی

 

ج) بلندمدت:

 

• گنجاندن جایگاه فرهنگی معلم زبان در "سند ملی سیاست‌گذاری زبان"

• آموزش مدیران آموزشی، ناظران و سیاست‌گذاران نسبت به ابعاد میان‌فرهنگی تدریس زبان

 

سیاست‌گذاری زبانی، از مدرس آغاز می‌شود

 

بدون بازشناسی مدرس زبان، هیچ سیاست‌گذاری مؤثر در حوزه آموزش زبان قابل تحقق نیست. اگر آموزش زبان قرار است در خدمت توسعه فرهنگی، گفت‌وگوی بین‌فرهنگی، و ارتقاء سرمایه انسانی جامعه باشد، نقطه عزیمت آن، احترام به تجربه، مهارت و شأن مدرس زبان است. تنها در این صورت است که می‌توان امید داشت آموزش زبان در ایران از وضعیت کنونی - یعنی بازار متفرق، نیروی کار فرسوده و غیر مرتبط و نیز آموزش بی‌جهت - به عرصه‌ای برای معنا، گفت‌و‌گو، و امکان فرهنگی تبدیل شود.

 

سهراب آسا

کارشناس ارشد سیاست‌گذاری علم و فناوری

کارشناس ارشد آموزش زبان انگلیسی

پژوهشگر مستقل و مدرس زبان

 

منابع:

 

• Bourdieu, P. (۱۹۹۱). Language and Symbolic Power. Polity Press.

• Fraser, N. (۲۰۰۹). Scales of Justice: Reimagining Political Space in a Globalizing World. Columbia University Press.

• Kramsch, C. (۱۹۹۸). Language and Culture. Oxford University Press.