به گزارش خبرنگار بین الملل ایرنا، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به تازگی در گفت وگو با شبکه صهیونیستی «آی ۲۴» اعلام کرده بود: «من در حال انجام یک مأموریت تاریخی و معنوی هستم و از نظر احساسی به رؤیای «اسرائیل» بزرگ پیوند خوردهام.»
این اظهارات نخست وزیر رژیم اشغالگر «اسرائیل» با واکنش شدید کشورها و مقامات جهان به ویژه مقامات منطقه و محکومیت گسترده در بین ملتهای مسلمان مواجه شده است.
وزرای خارجه ۳۱ کشور عربی و اسلامی، اتحادیه عرب، سازمان همکاری اسلامی و شورای همکاری خلیج فارس با صدور بیانیهای اظهارات بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی درباره طرح موسوم به ««اسرائیل» بزرگ» را محکوم و آن را تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی عربی و حاکمیت کشورها دانستند.
در همین ارتباط هم سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان در واکنش به گفتههای نخست وزیر رژیم صهونیستی در مورد ««اسرائیل» بزرگ» تصریح کرد، رسانههای غربی معمولاً هر کسی را که به ایده ««اسرائیل» بزرگ» صهیونیستها اشاره کند متهم به «یهودیستیزی» میکنند.
جهت بررسی ابعاد مختلف این طرح، امکان اجرایی شدن و تحقق اهداف آن و البته موانع و محدودیتهایی که رژیم «اسرائیل» با آن مواجه است، در نشستی تحلیلی با حضور «سیدهادی برهانی» استاد مطالعات فلسطین دانشگاه تهران و «منصور براتی» کارشناس مسائل فلسطین به بحث و گفتوگو پرداختیم که «بخش نخست» آن پیشتر در ایرنا منتشر شد.
بخش دوم نشست تحلیلی به شرح زیر است:
دکتر براتی در مورد نبود یک موضع قاطعانه و بازدارنده از سوی کشورهای اسلامی در برابر رژیم اسرائیل اظهار داشت: چه کشورهایی که از قبل با «اسرائیل» ارتباط داشتند و چه آنها که بعد از توافق ابراهیم و ۲۰۲۰ با این رژیم رتباط گرفتند، هیچ کدام سطح روابط را کم نکردند. به نظر می رسد کشورهای اسلامی این طور برداشت میکنند که رژیم «اسرائیل» یکی از ارکان اصلی نظم نوین منطقه خواهد بود و توافق ابراهیم هم ضامن ارتباط مسالمت آمیز «اسرائیل» با کشورهای عربی خواهد بود.
تا به امروز شاهدیم که هیچ کدام از کشورهای اسلامی به دلیل جنایات «اسرائیل» روابط خود را با این رژیم قطع نکردند و عمدتاً به صدور بیانیه و محکومیت بسنده کردهاند. در بهترین حالت، سطح روابط از سفیر به کاردار کاهش یافته است که واکنشی بسیار حداقلی به شمار میرود. توافق ابراهیم نیز همچنان پابرجاست و بهعنوان یکی از پایههای نظم جدید خاورمیانه از سوی کشورهای عربی دنبال میشود.
این انفعال باعث شده «اسرائیل»با جسارت بیشتری ایدههای خود را مطرح کند و حتی وقتی درباره گسترش سرزمینی به اردن، سوریه و مصر سخن میگوید، واکنش جدی در سطح قطع روابط یا حتی توقف و کاهش همکاریهای اقتصادی با او دیده نمیشود. نتیجه چنین وضعیتی برای «اسرائیل»روشن است؛ میتواند گامهای بعدی را با اعتماد به نفس بیشتری بردارد.
از منظر سیاسی نیز برای «اسرائیل»سال آینده اهمیت حیاتی دارد، چراکه انتخابات در پیش است. نتانیاهو تلاش خواهد کرد در شش ماه نخست این بازه، تغییرات میدانی و مرزی ایجاد کند تا دست بالا را در تعاملات سیاسی آینده داشته باشد.
در واقع آنها این طور احساس می کنند که هر تغییری که بتوانند در شش ماهه نخست پیش روی خود بوجود آورند، تغییری است که می توانند بر مبنای آن با دیگران تعامل داشته باشند. بنابراین این بازه از زمان خیلی پیچیده خواهد بود و آنها انگیزه لازم برای استفاده از این فرصت را دارند.
دکتر برهانی نیز در توضیح این وضعیت گفت: تاریخ نشان میدهد کشورهای عربی بارها در صف مقدم مبارزه با «اسرائیل»قرار داشتهاند. برای نمونه، جنگ مصر برای فلسطین در تاریخ جهان اسلام ثبت شده است و عربستان در دوره «ملک فیصل» پرچمدار مقابله با «اسرائیل» بود.
نمیتوان این واقعیتها را نادیده گرفت. کشورهای عربی جنگیدند، تلاش کردند، اما در نهایت دیدند که این مسیر نتیجه مطلوبی ندارد و به ناچار به سراغ روشهای دیگر رفتند. مشکل اصلی این است که همه ما در منطقه، از ایران گرفته تا دیگر کشورهای اسلامی، از ضعفهای ساختاری مشترکی رنج میبریم. یکی از این ضعفها بدبینی و بیاعتمادی به یکدیگر است؛ بدبینیای که گاه بهوسیله تبلیغات نیز تشدید میشود.
هیچ کشور اسلامی یا عربی وجود ندارد که قلباً خواستار بقای «اسرائیل» در منطقه باشد. پذیرش توافقهایی مانند کمپدیوید از سر ناچاری بود؛ زیرا پس از سالها جنگ و بدون توان بازپسگیری سرزمین، برخی کشورها ناچار به صلح شدند تا دستکم بخشی از اراضی خود را بازپس گیرند؛ مانند مصر که صحرای سینا را بازپس گرفت.
در بخش دیگری از این گفت وگو، دکتر برهانی با اشاره به مواضع و سیاست های ایران از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون در قبال فلسطین و آرمان های آن گفت: نقش ایران در این میان قابل انکار نیست. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، ایران در حوزههای نظامی، ایدئولوژیک و تسلیحاتی به سازمانهای فلسطینی، لبنانی و گروههای مقاومت کمک کرده است. این کمکها بهویژه در جنگ غزه تأثیرگذار بود. هرچند آمار دقیقی از کمکهای اقتصادی ایران در دسترس نیست، اما واقعیت این است که حضور و حمایت ایران توانسته تا حدی معادلات را تغییر دهد. تردیدی نیست که انقلاب اسلامی از ابتدا حامی آرمان فلسطین بود و جمهوری اسلامی همواره آرزو داشت در این مسیر یاریگر باشد.
در منطقه خودمان، از ایران گرفته تا دیگر کشورهای اسلامی، از بدبینی و بیاعتمادی به یکدیگر رنج می بریم، اما هیچ کشور اسلامی یا عربی وجود ندارد که قلباً خواستار بقای «اسرائیل» در منطقه باشد. پذیرش توافقهایی مانند کمپدیوید از سر ناچاری بود؛ زیرا پس از سالها جنگ و بدون توان بازپسگیری سرزمین، برخی کشورها ناچار به صلح شدند. باید بپذیریم که همه ما ضعفهایی داریم اما در عین حال زمینههای مشترکی برای همکاری علیه «اسرائیل» نیز وجود دارد..
به نظرم کشورهای اسلامی باید از همه راهها برای حمایت از فلسطین استفاده کنند، از منظر حقوقی نیز مردم فلسطین مطابق منشور سازمان ملل و قطعنامههای بینالمللی حق دارند برای آزادسازی سرزمینهایشان از همه ابزارها، حتی ابزار نظامی، استفاده کنند. کمک به فلسطین از نظر حقوقی قابل دفاع است و نباید آن را بهعنوان «تروریسم» قلمداد کرد.
متأسفانه چنین برچسبی خیانتی آشکار به اصول منشور ملل متحد است. با این حال، در کمکرسانی باید محاسبات دقیق داشت؛ اینکه چه نوع کمکی صورت گیرد، از کجا تأمین شود، آیا باید اعلام علنی شود یا خیر و اینکه آیا تنها یک کشور باید متولی باشد یا همکاری جمعی ضرورت دارد. نقد من این است که در این مسیر، عنصر واقعبینی و محاسبهگری جایگاه کافی نداشت. در نتیجه، خطر بروز فجایع بزرگتر نیز وجود داشت.
در بخش دیگری از این گفت وگو دکتر براتی در مورد حمایت های گسترده ایران از فلسطین از ابتدای جنگ غزه تا امروز در ابعاد مختلف از جمله دیپلماتیک گفت: نباید کمکهای ایران به گروههای مقاومت فلسطینی را نادیده گرفت. این کمکها در ادبیات مقامات «اسرائیل»نیز بازتاب یافته است. نتانیاهو بارها غیرمستقیم اشاره کرده که اگر حمایت ایران نبود، بسیاری از تحولات اخیر از جمله عملیات اکتبر رخ نمیداد. حتی ادعا میکند که ۹۰ درصد حمایت از حماس توسط ایران انجام میشود و همین امر شرایط را برای مقاومت فراهم کرده است.
وی تاکید کرد: آنچه امروز بیش از هر زمان دیگری مورد نیاز فلسطینیهاست و ایران نیز میتواند در آن نقشآفرین باشد، تقویت وحدت فلسطینی است. اکنون زمان آن است که از طریق ایجاد وحدت ملی، حضور فلسطینیها در سرزمینهای خود تثبیت شود. این امر مانع از آن خواهد شد که «اسرائیل»بتواند نوار غزه را به منطقهای برای شهرکسازی و تغییر بافت جمعیتی تبدیل کند یا مناطقی را از سکنه فلسطینی خالی کند.