شناسهٔ خبر: 74562993 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: راه دانا | لینک خبر

دانا گزارش می دهد؛

جنجال جدید زینب موسوی و بازی خطرناک با شاهنامه فقط برای دیده‌شدن جنجال جدید زینب موسوی و بازی خطرناک با شاهنامه فقط برای دیده‌شدن

زینب موسوی، طنزپردازی که با حضور در «خندوانه» و اجرای استندآپ با لهجه قمی مشهور شده بود، این روزها با اجرای بی‌لهجه و روایتی طنزآمیز از بخش‌هایی از شاهنامه، تبدیل به سوژه داغ فضای مجازی و رسانه‌ها شده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛  زینب موسوی، طنزپردازی که با حضور در «خندوانه» و اجرای استندآپ با لهجه قمی مشهور شد، حالا با اجرای بی‌لهجه و روایتی طنزآمیز از بخش‌هایی از شاهنامه، تبدیل به سوژه داغ فضای مجازی و رسانه‌ها شده است. این اقدام، به‌زعم گروهی، چیزی فراتر از شوخی و در قلمرو «توهین به هویت ملی» تفسیر شد و بحثی قدیمی را زنده کرد: مرز آزادی بیان در طنز کجاست و آیا ارزشش را دارد که برای چند ثانیه توجه، قداست یک نماد فرهنگی بشکند؟  

از خندوانه تا خشموانه؛ تغییر لحنی که هجو را به نفرت کشاند 

زینب موسوی پیش‌تر با لهجه قمی، شوخی‌های اجتماعی و سیاسی را چاشنی اجراهایش می‌کرد و بین مخاطبان، حتی مخالفان دولت، جایگاهی ویژه داشت. اما این‌بار نه خبری از لهجه بود و نه از سبک همیشگی. او با تغییر صدا و اجرای تقریبا جدی، ابیاتی از شاهنامه را به‌گونه‌ای قرائت کرد که برای بسیاری، لحنی تحقیرآمیز داشت.  
این تغییر زبان و سیاق، سبب شد قشر گسترده‌ای از دارندگان حساسیت فرهنگی نسبت به میراث ادبی ایران، آن را توهین مستقیم تفسیر کنند. واکنش‌ها، از جملات انتقادی تا درخواست برخورد قضایی، چند ساعت پس از انتشار ویدئو آغاز شد.  

حمله به «هویت ملی» یا صرفاً یک شوخی؟

در جبهه منتقدان، روایت غالب این بود که موسوی «در زمین سیاسی» کسانی بازی کرده که به‌شدت مخالف نمادهای ملی و تاریخی هستند. برخی، این اقدام را حمله به «ملی‌گرایی» دانستند و در کنار آن، پیشینه او را یادآور شدند؛ ازجمله مواضع تند در ماجرای سقوط پرواز ۷۵۲ و بیانیه‌هایش که آن زمان هم جنجال‌آفرین شده بود.  
حامیان آزادی طنز اما گفتند که اگر همه حوزه‌ها، از دین و سیاست گرفته تا تاریخ و ادبیات، برای شوخی باز بود، شاید این واکنش به وجود نمی‌آمد. به‌باور آن‌ها، حساسیت بیش از حد نسبت به شاهنامه، نتیجه فضای بسته نقد و طنز است.  

واکنش‌ها از مطبوعات تا محافل ادبی: انتقاد، اتهام و درخواست برخورد 

اجرای موسوی به سرعت پای چهره‌های ادبی، فرهنگی و رسانه‌ای را به میدان کشید. 

 مهدی تدینی، نویسنده و مترجم: نوشت «این کار دریوزگی برای چند لایک است» و پرسید: «آیا بقیه ارزش‌ها هم در طنز قابل بازی گرفتن هستند یا فقط شاهنامه؟» 

حسین عصاران، نویسنده توصیه کرد کار موسوی را بیش از حد جدی نگیریم، اما اذعان داشت که او طنزپرداز شاخصی به حساب نمی‌آید.  
رضا ساکی، طنزپرداز گفت «هزل محترم است، اما این لودگی و ابتذال است.» موضعی که نشان داد حتی داخل خانواده طنز نیز این کار حمایت نمی‌شود.  
المیرا شریفی مقدم، مجری تلویزیون: توهین به شاهنامه را نشانه «فهم کم» دانست و بر لزوم جلوگیری از تکرار چنین حرکت‌هایی تاکید کرد.  

شاهنامه؛ حریم فرهنگی یا میدان آزادی بیان؟ 

شاهنامه فردوسی، در نگاه بخش بزرگی از جامعه ایران، نه فقط یک اثر ادبی بلکه سند هویتی و زبانی است. حریم آن برای این گروه، قابل خدشه نیست.  
در مقابل، حامیان آزادی بیان معتقدند که هیچ نمادی نباید مصون از طنز یا نقد باشد و اتفاقا همین مصونیت‌هاست که مرز «بت‌سازی» را شکل می‌دهد. این دو دیدگاه، تقریباً در هر ماجرای مشابهی، با همان شدت قبلی به هم برمی‌خورند. 

ملی‌گرایی در قامت سپر دفاعی میراث ادبی ایران

در دهه اخیر، ملی‌گرایی در ایران چنان پررنگ شده که دفاع از نمادهایی مانند فردوسی، پرچم، و زبان فارسی، یکی از مشخصه‌های این جریان شده است. اتفاق اخیر نشان داد که هر اشاره انتقادی یا طنزآلود به این نمادها، به‌سرعت با واکنش گسترده روبه‌رو می‌شود.  

نامی که با جنجال زنده می‌ماند؛ هزینه دیده‌شدن چقدر است؟  

زینب موسوی در چند سال گذشته بارها نشان داده که از شوک‌آفرینی و جنجال به‌عنوان ابزار دیده‌شدن استفاده می‌کند. اما این‌بار، موج انتقاد به‌قدری گسترده بود که حتی تعدادی از طنزپردازان نیز با او همصدا نشدند.  
سوالی که همچنان باقی است این است که آیا شهرتی که از دل این جنجال بیرون می‌آید، به قیمت آسیب به فرهنگ و نمادهای ملی، ارزشش را دارد؟