سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): با خواندن داستان «کرگدن» ابتدا گمان کردم که این بهترین داستان کتاب است؛ اما با خواندن دیگر داستانهای کوتاه این مجموعه دریافتم که هر یک زیبایی ویژه و منحصر بهفرد خود را دارند. شاید از نگاه برخی نویسندگان، زبان کتاب ساده به نظر برسد، اما همین سادگی زیباست با برخی داستانها خندیدیم و با برخی گریه کردم. در میان همه، داستان «زاویه دید» برایم اثری درخشان بود؛ داستانی که به ظرافت نشان میداد ما چه بسیار یکدیگر را قضاوت میکنیم و چه آسان از کنار این قضاوتها عبور میکنیم، بیآنکه درنگی کنیم. از نویسنده خواهشی صمیمانه دارم: باز هم بنویسید…
چند سطر بالا بخشی از سخنان یکی از مخاطبان کتاب ایران ۸۴ است که در جریان نشست رونمایی، نقد و بررسی این کتاب در سالن «هارمونیک سنتر» کرج بیان شد.
پس از او، نوبت به مهراس دودانگه، منتقد ادبی، رسید. او برای نشان دادن فضای پرهیجان کتاب، بخشی از یکی از داستانها را خواند: «چند لحظه دیگر به میدان طالقانی میرسم… تمام وجودم گُر گرفته و میلرزم. راننده ماشینی با دیدن هیولایی که از بالا میآید با چشمان دریده روی ترمز میکوبد. ماشین پشتی محکم به جلویی میزند و صدا میپیچد. به سمت صدا میپیچم. به یکباره جلویم خالی میشود. به جدول میکوبم. بالا میروم. آسفالت را حس نمیکنم؛ عین هواپیمایی که اوج میگیرد، میدان را سمت چپم میبینم که دارد پایین میرود. دیوار اداره آب نزدیک میشود؛ خاکستری میشود، سفید میشود. شعار دیوار عین گاوی خشمگین سمتم میآید. صدای مهیبی میآید و به بیرون پرت میشوم. صدای خرخر مجری از رادیو میآید: هموطن، سلام؛ صبح بخیر.»
این خوانش که حضار را در فضای داستان فرو برد، مقدمهای شد برای تأکید دودانگه بر اهمیت فیزیک کتاب.
امیدوارم روزی جشنواره داستان کرج برگزار شود
وی توضیح داد: کتاب فقط متن نیست؛ ظاهر و فیزیک آن هم اهمیت دارد. همانطور که نخست ویترین را میبینیم و بعد وارد مغازه میشویم، در کتاب هم جلد و کاغذ پیش از متن به چشم میآید. ناشر برای ایران ۸۴ از کاغذ بالک و طرح جلدی زیبا استفاده کرده است. قدیم به این کاغذ میگفتند کاهی، اما در واقع کاغذی است بازیافتی که گرچه گرانتر از کاغذ سفید است اما چشم را خسته نمیکند؛ در حالی که کاغذ سفید به چشم آسیب میزند.
این منتقد همچنین اشاره کرد بیشتر از آنکه بخواهم نقد کنم، علاقه دارم کتاب را به مخاطبان معرفی کنم.
وی در ادامه با بیان اینکه پیش از این به موضوع کرج، بهعنوان پایتخت کتاب یا پایتخت فرهنگی ایران، اشاره کردهام، گفت: امیدوارم روزی بتوانیم در این شهر جشنواره داستان کرج را برگزار کنیم و از بومی نویسی و استعدادهای بومی نویسندگان مانند دریوش حمایت کنیم.
دودانگه سخنانش را با ارجاعی ادبی به پایان رساند: در تذکره دولتشاه سمرقندی آمده است: اول کسی که در عالم شعر بگفت، آدم بود که در رسای هابیل گریست. اما من میگویم نخستین کسی که در این عالم قصه گفت، حوا بود که در گوش آدم، حکایت زمین، عشق و تنهایی را زمزمه کرد. این نقل، تحسین حاضران را برانگیخت و فضایی شاعرانه به نشست بخشید.
نویسنده صداقت را فدای تکنیک داستاننویسی نکرده است
اما اسحق دریوش نویسنده کتاب ایران ۸۴ در ادامه گفت: شاید اگر در سال ۸۸ کسی از من میپرسید ۱۶ سال بعد چه چیزی برای خودت متصور هستی، همه چیز را تصور میکردم جز نویسندگی. واقعاً هیچوقت فکر نمیکردم روزی اینجا بنشینم و درباره کتابم صحبت کنم.
وی اضافه کرد: اولین برخوردم با دنیای کتاب به دوران ابتدایی و خواندن «ماهی سیاه کوچولو» برمیگردد. البته انگیزه نوشتنم هم به طور غیرمنتظرهای شکل گرفت؛ یک دوستی در سال ۹۸ استوری واتساپی درباره یک نشست نقد کتاب گذاشته بود و همین باعث شد به این مسیر علاقهمند شوم.
در ادامه نشست، سروش محمدنیا نیز به ویژگیهای محتوایی ایران ۸۴ پرداخت. او معتقد است نویسنده در این اثر هرگز صداقت را فدای تکنیک داستاننویسی نکرده است.
به گفته این نویسنده همه داستانهای کتاب ایران ۸۴ خواندنیاند و حس نزدیکی خاصی با مخاطب ایجاد میکنند. این قصهها انسانیاند و به مسائل روز ما مربوط میشوند، در عین حال حالوهوای نوستالژیک دارند.
ماندگاری داستان در ذهن مخاطب موفقیتی بزرگ برای نویسنده است
محمدنیا ادامه داد: وقتی داستان میخوانم، اولین سوالم این است که آیا لذت میبرم؟ و ایران ۸۴ برای من لذتبخش بود. مهمتر اینکه این داستانها در ذهنم ماندگار شدند و این ماندگاری را میتوان موفقیتی بزرگ برای اسحق دریوش به عنوان یک نویسنده تازهکار دانست.
نشست رونمایی ایران ۸۴ که به همت مؤسسه فرهنگی هنری «بخوان با ما» و با همکاری «مؤسسه آروانی» و «گروه ندای کتاب» برپا شد، نشان داد که این مجموعه داستان کوتاه نه تنها توانسته نظر منتقدان و مخاطبان عادی را جلب کند، بلکه با روایتهایی انسانی و صداقت در بیان احساسات، تجربهای ماندگار برای خوانندگان ایجاد کرده است. گفتنی است که اسحق دریوش، نویسنده این اثر، کتاباولی است و این موفقیت در نخستین تجربه داستاننویسی او، نویدبخش حضور پررنگش در عرصه ادبیات ایران است.
∎