۱. نوروز ۱۴۰۴ عکسی منتشر شد از پایین بودن سطح آب سدها؛ همین عکس باعث شد که بخشی از دید و بازدیدهای نوروزی مردم حول محور این عکس در نگرانی از بحران بیآبی سپری شود. اینکه تابستان چه خواهد شد و اگر باران نبارد چه؟ و ...عکسی که به عمد در رسانهها توزیع شد تا مردم بدانند که در ادامه مسیر با پدیده کم آبی روبهرو هستند و باید فرمان الگوی مصرفشان را به سمت صرفهجویی بچرخانند.
۲. از اوایل خرداد قطعی برق شروع شد و به مرور قطعی آب هم به آن اضافه شد، سطح تبلیغات برای صرفه جویی با شدت و حدت بالایی دنبال شد. به قدری که مخاطب حین مصرف، چارهای جز صرفهجویی نداشته باشد.
۳. با این اوصاف، وقتی غلامرضا نوری، وزیر کشاورزی پشت تریبون پاسخگویی نظارت بر مصرف آب بخش کشاورزی قرار میگیرد که چرا با وجود کمبود آب در کشور، هندوانه کاشت میشود و آیا اصولا هندوانه زیاد آب نمیخورد؟ به جای پاسخ منطقی و دلگرم کننده که برنامهریزی دولت برای کنترل مصرف آب در بخش کشاورزی را نشان بدهد، میگوید: « لابد چون تشنه است.» اوضاع با پاسخ به اصطلاح منطقی پس از آن، ناامیدکنندهتر میشود. «ما آبیاری نواری تیپ را داریم که برای مزارعی که در آن هندوانه کشت میشود، مناسبترین روش است که عمدتا هم کشاورزان ما استفاده میکنند.» شکل پاسخگویی ۲۴ ثانیهای آقای وزیر اینگونه است که خود کشاورزان حواسشان هست و نیازی نیست که ما نظارت سختگیرانه و مستمر در سرکشی از زمینهای کشاورزی برای عدم کاشت محصولات پرآب داشته باشیم.
۴. همکارم تعطیلات به یکی از روستاهای شهر بابل رفته، میگفت هوا گرم و آب شهری تقریبا قطع و بدتر اینکه چاهها هم خشک شدهاند. بعد کشاورز، کشت دوم برنجشان را هم انجام داده بودند، در حالی که فرمانداری فقط یک بنر زده بود که کشت دوم به علت خشکسالی ممنوع. نه نظارتی و نه توجیه کشاورزان و مردم محلی.
در نهایت اینکه به جای توصیه و عذاب وجدان دادن مکرر به مردم، کمی هم برای مسئولان تبلیغات فرهنگی کنید که وظیفه شما در نظارت بر عملکرد صنایع و کشاورزان، چند برابر مردم عادی است تا دیگر با درد این روزهای کشور حتی خیلی کوچک هم شوخی نکنند.