این سالها که تب فضای مجازی داغ شده، تصاویر و ویدیوهای زیادی از نوجوانان معروف به «آلفا» و «زد» میبینیم که به غلط یا درست، همهشان را با نسلهای پیش از خود، مقایسه میکنند و شاید خیلی کمتر از آنچه هستند، از باورمندی و اراده شان پای انقلاب و اهل بیت(ع) ببینیم و بشنویم.
نوجوانانی که صادقانه و خالصانه، هر جا که لازم باشد، کمر به خدمت به مردم و نظام اسلامی میبندند.
این روزهای داغ تابستان که باز موسم خدمت به زائران مشهدالرضا(ع) است، فرصتی برای گفتن و شنیدن از توان و باورهای این نسل دهه هشتادی و نودی است. جمع زیادی از آنها، دانش آموزان مدارس امام رضا(ع) هستند که به یمن تحصیل و تربیت زیر سایه نام ولی نعمت شهر بهشت، هر طور که از دستشان برآمده، در خدمت زائران رضوی، هستند.
خدمت به زائران، از چناران تا تبادکان
این روزهای دهه آخر صفر که هر موکب و ایستگاه فرهنگی و پذیرایی شهر مشهد رنگ و لعابی دارد و مخاطبی خاص خود، اما بیشتر از هر غرفهای، جایی که زائران و رهگذران را ناخودآگاه متوقف میکند و همیشه حرفی برای پیوند زدن زائران کودک، نوجوان و جوان با کودکان و نوجوانان امام رضایی دارد، مواکب فرهنگی مدارس امام رضا(ع)، است.
سید محمد صادق علی پرست، مدیرعامل این بنیاد، از فعالیت جمع زیادی از مدیران، کادر و دانش آموزان مدارس امام رضا(ع) از چناران تا تبادکان خبر داد و از گسترش دامنه خدمترسانی به زائران گفت: امسال با ارائه خدمات متنوع فرهنگی در موکب پیادهراه آیتالله واعظ طبسی، ارائه خدمات اسکان و پذیرایی شبانهروزی در موکب دبیرستان امام رضا(ع) در شهرستان چناران، اجرای برنامه در ایستگاه بیمارستان رضوی، اسکان و پذیرایی از زائران در دو دبستان و دبیرستان امام رضا(ع) واحدهای ۲ و ۴، خدمت دانش آموزان واحدهای ۳ و ۹ در قرارگاه نوجوانانه میدان شهدا، با افتخار به پیشواز زائران رضوی رفتیم.
خدمت در خانه دوم
آهستهآهسته از راهی دور و دراز، به حوالی شهر میرسند. مژههایشان را خاک گرفته و رنگ پوست و سفیدی چشمهایشان به سرخی نشسته است. برخیهایشان، عطر زیارت اربعین را با خود دارند و میخواهند، آنهمه را با زیارت امام هشتم به نتیجه برسانند. شاید برای همین عزت و مقام امام ثامن است که سوگواره محرم و صفر با روز شهادت حضرت رضا(ع)، به آخر میرسد.
از همه ارکان کلمات و کردار زائران پیاده، عشق و ارادت جاری است. چه آنها که سالها، کفش پاره کرده و حاجتها در این مسیر پرفراز وفرود گرفتهاند و چه اینها که تازه اولین بار است که پا در این مسیر مبارک، گذاشتهاند.
نوجوانان دانشآموز دبیرستان امام رضای چناران نیز پس از ۱۴ سال هم جواری و خدمت به زائران، از عطر عشق و ارادت به اهل بیت(ع)، لبریزند.
هر گوشه دبیرستان سر میزدیم، یک یا چندتایشان، مشغول خدمتی بودند که شاید در خانه خود، حاضر به انجام دادنش نباشند. از ظرف شستن و پختوپر گرفته تا اصلاح موی زائران و شستن سرویسها و...
روزهای خدمت به مهمانان امام رئوف که میشود، مدرسه، خانه دوم بچهها میشود، از دانش آموزان تا دانشجو و فارغ التحصیل و معلم، صف کشیدهاند و نوباوهترها، با حجتالاسلام خسروی، معاون پرورشی مدرسه، برای بهعهده رفتن یک خدمت بیشتر، چکوچانه میزنند.
ایستگاه خدمت چناران به مشهدالرضا(ع) که به زیبایی بهنام «در مسیر بهشت»، زیبنده است، با هر خدمتی که به فکر زائر برسد، آماده پذیرایی است.
غذا و جای راحت خواب، کمترین کاری است که اینجا پیشکش مهمان میکنند. از شستوشوی لباس، وصله کردن پارگیهایش تا بستن زخمهای کاری پاها و مشت و مال دادن خستگیهای وجودش.
بهترین نتیجه خدمت
ایستگاه دیگری که انتظار زائران پیاده امام هشتم(ع) را میکشد، سایهبانی در جوار بیمارستان رضوی است که با چند غرفه، پذیرای خستهازراه رسیدهها، میشود.
خنکای شبنمی که از سقف بر صورت آفتاب سوخته رهگذران میبارد و صورتشان را خنک میکند و دلشان را میسوزاند. میگویند، یاد روزهای شیرین اربعین را برای شان، زنده میکند.
این را با چشم تر روایت میکنند، اینکه چقدر زود میگذرد، روزهای داغ و سخت اما شیرین و بهشتی کربلایی شدن. مشهد را هم با پای پیاده آمدهاند تا از امام رضا(ع) برای امضا کردن برات کربلایشان تشکر کنند و دلی، با زیارت امام مهربانیها، صیقل دهند.
یک گوشه از این ایستگاه به اجراهای نوجوانان دانش آموز اختصاص پیدا کرده. گروهی از دانش آموزان ساعت ۶ عصر روی صحنه میروند و با ذکر «یا رضارضا(ع)» دلها را نمنم آماده زیارت می کنند.
با دونفراز دانش آموزان ابتدایی پسرانه امام رضا(ع) واحد ۸ که این روزها همراه پدرشان، آقای خسروی، معاون پرورشی امام رضا(ع) واحد ۱۰ برای خدمت به این ایستگاه میآیند، کمی گپوگفت کردم.
هر دو، چند روزی بود که اینجا توفیق حضور داشتند و هر کاری از دستشان برمیآمد، انجام میدادند. میگویند، ماسک میدهند، شربت دست زائر میدهند، تشنه لبان را سیراب میکنند و... برادر بزرگتر که کاور «همه خادم الرضاییم» را حمل میکند، آرزویی داشت که نتیجه خدمت و تربیت در مسیر اهل بیت(ع) بود: دوست دارم، روزی در راه اسلام شهید شوم.
کار را به صاحبخانه سپردیم
اما در خیابانهای حوالی صحن و سرای رضوی، دو واحد از مدارس امام رضا(ع)، یکی دبستان واحد ۲ و دیگری دبیبرستان واحد ۴، میزبان شماری از مهمانان راه دور آقا امام رئوف، شدهاند. بیشتر خود دانش آموزان، از همان پذیرش جلوی در تا پذیرایی و کارهای ریز و درشت مثل پهن کردن سفره و سجادهها، آوردن آب و... در خدمت زائران هستند.
با یکی از آنها که در ورودی واحد ۴ وارد گفتوگو میشوم، چند روزی است که از مهلکه کنکور گذشته و بیخیال نتیجه، دل به دریای خدمت زده است. از رتبه و درصد و انتخاب رشته که پرسیدیم، سری تکان داد و بیاعتنا گفت: نمیدانم!
معلوم بود، با همه توان آزمونِ سرنوشت را پشت سر گذاشته و معتقد است که وقتی اینجاست، فقط دلش با مهمانان است و همه کارها را دست صاحبخانه سپرده.
چرا خدمت می کنی؟
فقط یک میدان تا بهشت امام رضا(ع) راه مانده که به ایستگاه خادمان نوجوان در چایخانه قاسم بن الحسن(ع)، میرسیم. میدان شهدا، همیشه پاتوق نوجوانان و جوانان خدوم امام رضایی بوده و این بار هم گروهی از پسران دبیرستانهای امام رضا(ع) واحد ۳ و ۹ پیشقدم خدمت شدند.
چای قندپهلو دست زائران خسته میدهند تا، جانی تازه کنند و با صلوات و دعایی، دوباره راهی شوند. در این چایخانه، کوچکترها، استکانها را میشویند، آب دست زائران میدهند، برخیهایشان، زبالههای میدان را جمع میکنند و...
نزدیکیهای غروب آفتاب است و وقت اذان. در میان همهمه استکانها و زائران، نغمه دلنشین مداحی یکی از دانش آموزان امام رضایی، حالوهوای حرم را به چایخانه میآورد. خادم نوجوان، بهزیبایی از عشق و ارادت به آقا میخواند و با نوای گرم او، دیگر دوستانش همداستان میشوند و ذکر «یا امام رضا(ع) مدد» بالا میگیرد.
از بین بروبچهها، امیرعلی ۱۴ ساله دانش آموز واحد ۹ است. پرسیدم، «چرا وقت تعطیلات تابستانت را این طوری پر کردی؟» گفت: هر چیزی وقتی دارد، ما همسایه امام رضا(ع) هستیم و کمترین حق هم جواری، خدمت به مهمانان ایشان است.
سیداعلا، دانش آموز ۱۶ ساله واحد ۳، مسئول یکی از کارهاست. سابقه خدمت به زائران، از میان کلمات پخته اش پیدا بود. او از دلایل حضورش، چند مورد را، برشمرد: ما برای ساختن خودمان میآییم؛ و الا کار زائر و امام که روی زمین نمی ماند.
ما نمونه تربیتیافته مکتب امام رضاییم، پس باید کلام و رفتارمان نشان دهنده ادب حضور باشد. ما اول از همه، ادب را تمرین میکنیم. همچنین کار گروهی و هماهنگی را یاد میگیریم. علاوه بر اینها، از جوار خدمت، عشق و ارادت ما به اهل بیت(ع) ریشه می گیرد و تقویت میشود.
روایت نور و دلدادگی
اما آخرین ایستگاه خدمت، فقط چند قدم تا صحن و سرای رضوی فاصله دارد. انگار از همان قدمگاه اول شهر، قدم به قدم با زائر، ایستگاه برپا شده تا هر بار بایستند، چیزی بگیرند و بدهند. همگی، از زائر و خادم، در حال رشد و اعتلا هستند.
دختران و پسران مدارس امام رضا(ع)، اینجا هم با چند خدمت، میزبان کوچکترها و بزرگترهای گذر «روایت نور» هستند. گاهی با نمایش، گاهی با رنگ زدن تصویری از امام، با دلنوشتهای یا زدن گرهی به پنجره فولاد موکب، حال مهمانان را سرخوش و آماده زیارت، میسازند.
زیارت، به معنای رو برگرداندن و پشت پا زدن به همه آنچه پشت سر زائر است و رو آوردن و بازگشت به خوبیهاست.
اینجا، وزن و اهمیت خدمت مهم نیست، خادم دهه هشتادی باشی یا چندین ساله. به قدر گرفتن غبار خستگی یا نشاندن لبخندی هم در این رشد و اتصال به نور ولایت سهیم باشی، مأجوری.