شناسهٔ خبر: 74515677 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: راه دانا | لینک خبر

جامعه گوش به زنگ جامعه گوش به زنگ

رسانه‌ها برای جلوگیری از قطبی شدن جامعه می توانند به جای تمرکز بر مقصرخوانی و حذف رقبا «روندها و ساز و کار‌ها» را نقد و آسیب شناسی کنند. این گونه نقد، دستگاهی سنجشی است که به جای تعمیق شکاف ها، به یادگیری جمعی و اصلاح زیرساخت‌ها می انجامد.

صاحب‌خبر -

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ پدرام پاک آیین نماینده مدیران رسانه ها در هیأت نظارت بر مطبوعات در یادداشتی نوشت: پس از یک درگیری شدید و کوتاه‌مدت مانند جنگ ۱۲ روزه، جامعه وارد مرحله‌ای به نام «گوش‌به‌زنگی افراطی» ‌می شود که در آن، کوچکترین رویداد سیاسی یا محرک خبری می‌تواند نشانه ‌ای شوک آور تفسیر شده و مانع از ترمیم روانی و اجتماعی شود. رسانه‌ها در این شرایط، بازیگرانی کلیدی در سازماندهی امنیت ملی و تاب‌آوری اجتماعی محسوب می‌شوند که قادرند با اجرای راهبردهای ذیل به تثبیت فضای جامعه و اطمینان بخشی به افکار عمومی کمک کنند :

 

۱. ایجاد حس تداوم و پیش‌بینی‌پذیری زندگی روزمره

بر اساس نظریه «امنیت هستی شناختی» آنتونی گیدنز، انسان‌ها برای مقابله با اضطراب، نیازمند حس تداوم و قابلیت پیش‌بینی در زندگی روزمره خویشند.

رسانه‌ها می توانند با پوشش مستمر روند بازگشت به شرایط عادی زندگی (بازگشایی مدارس، فعالیت بازارها، سرمایه گذاری های جدید و برنامه‌های فرهنگی و هنری) به بازسازی این «حس تداوم» کمک کنند. تمرکز بر عادی‌سازی زندگی، پادزهر گوش‌به‌زنگی افراطی است.

 

۲. مشارکت‌جویی از مردم

نظریه‌های «سرمایه اجتماعی» (رابرت پاتنام) نشان می‌دهند که هرچه میزان مشارکت مردم در امور عمومی بیشتر باشد، انسجام اجتماعی و تاب‌آوری جامعه در برابر بحران‌ها افزایش می‌یابد.

رسانه‌ها می توانند فراخوان نهادهای رسمی برای مشارکت عمومی در فعالیت‌های خیرخواهانه، صنفی و اجتماعی را با ضریب افزاینده منعکس کنند. برای نمونه، فرخوان رییس محترم قوه قضایبه از جامعه رسانه ای در خصوص اصلاح قانون مطبوعات ، از شاخص ترین الگوهای مشارکت جویی از مردم در هفته های اخیر بود که رسانه ها به خوبی آن را بازتاب دادند. کنش هایی از این دست از سوی مقامات عالی کشور و انعکاس رسانه ای آن، به شهروندان حس عاملیت و تاثیرگذاری می‌ بخشد و مانع از بی حسی عاطفی و کناره گیری آنها می شود.

 

۳.مدیریت گفت‌وگوهای عمومی

 

پس از جنگ تحمیلی ‌۱۲ روزه ،فضای عمومی مستعد انشقاق و گفت‌وگوهای بی‌حاصل است. بر اساس «نظریه کاشت» (جورج گربنر)، رسانه‌ها می‌توانند با برجسته سازی، محورهای اصلی گفت‌وگوهای عمومی را تعیین کنند و این گفت‌وگوها را به سمت مضامین راه حل گرا و آینده‌نگرانه سوق دهند. تأکید بر سرعت و قطعیت در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی و اجتماعی، ضرورت همکاری نخبگان فارغ از اختلاف‌ دیدگاه ها، اولویت‌بندی برنامه‌های بلندمدت و تشویق نخبگان خارج از کشور به بازگشت از جمله محورهایی است که می تواند به گفت و گوهای عمومی جهت دهد.

 

۴.کمک به افزایش اعتماد عمومی 

 

 

«امنیت» تنها نبود تهدید فیزیکی نیست، بلکه به معنی«اطمینان» به ظرفیت نهادهای رسمی برای مدیریت بحران و تأمین رفاه است. اعتماد، مهم‌ترین سرمایه اجتماعی در دوران پسا بحران به شمار می آید. از این رو انعکاس موفقیت‌ها (هرچند کوچک) این پیام را منتقل می‌کند که ساختارهای حکمرانی، پاسخگو و کارآمدند.

 

۵. . نقد و آسیب‌شناسی بدون قطبی‌ سازی

 

جامعه پویا نیازمند نقد و اصلاح است، اما نقد در شرایط «پس از منازعه حاد» باید از ادبیاتی تفاهم آمیز و همگرایانه برخوردار باشد. طرح پرسش‌های تقابلی مانند این که «چه کسی مقصر وضع موجود است؟» می‌تواند جامعه را به قطب‌های متعارض تقسیم کند.

رسانه‌ها برای جلوگیری از قطبی شدن جامعه می توانند به جای تمرکز بر مقصرخوانی و حذف رقبا «روندها و ساز و کار‌ها» را نقد و آسیب شناسی کنند. این گونه نقد، دستگاهی سنجشی است که به جای تعمیق شکاف ها، به یادگیری جمعی و اصلاح زیرساخت‌ها می انجامد.

 

سخن آخر این که استفاده هوشمندانه از ابزار ارتباطی، در گرو‌ ایجاد شرایط پایدار برای فعالیت حرفه ای رسانه هاست؛ زیرا اگر نهاد رسانه خود دچار گسست در پایه های وجودی، بی اعتمادی به آینده حرفه ای و عدم قطعیت در حیات اقتصادی باشد، نمی تواند هیچ یک از راهکارهای فوق را عملی کند. دولت باید با حمایت مؤثر و عادلانه از رسانه به عنوان حلقه ای راهبردی از زنجیره دفاعی کشور، امنیت روانی جامعه را ارتقا بخشد و به افزایش اعتماد‌ عمومی کمک کند؛ موضوعی که در ماههای گذشته تا حد زیادی مغفول مانده است.