در آستانه ایام حزنانگیز پایان ماه صفر، که یادآور رحلت جانسوز پیامبر اعظم(ص) و شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی(ع) است، فرصتی مغتنم برای تأمل در ابعاد عمیق سیره این بزرگواران فراهم میآید. سیره معصومان(علیهم السلام) نه تنها چراغ راه هدایت فردی، بلکه الگویی بیبدیل برای ساختن جامعهای عادلانه، ظلمستیز و مقاوم است. در این گفتوگو، با تکیه بر پژوهشهای ارزشمند حجتالاسلام والمسلمین سید قاسم رزاقی موسوی، استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی؛ به بررسی شاخصههای عدالتخواهی، شیوههای مبارزه با ظلم و نقش صبر و استقامت در تحقق آرمانهای الهی میپردازیم. گفتوگویی که ابعاد شهادتطلبی، انتظار و ولایتپذیری را نیز در این مسیر روشن میسازد.
عدالتخواهی؛ هدف اصلی بعثت انبیاء
حاج آقای رزاقی موسوی با توجه به آیات قرآن کریم، جایگاه عدالتخواهی و مبارزه با ظلم در اهداف بعثت انبیاء و رسالت پیامبران الهی چیست؟
همانطور که در آیات شریفه قرآن کریم به صراحت آمده است، یکی از اهداف اصلی و بنیادین ارسال رسل و بعثت انبیاء، مبارزه با شرک و طاغوت و در نهایت، برقراری عدالت در جامعه بوده است. خداوند متعال در سوره نحل آیه ۳۶ میفرماید: «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»؛ یعنی «در هر امتی پیامبری فرستادیم که خدا را عبادت کنید و از طاغوت دوری نمایید.» این آیه به وضوح نشان میدهد که دوری از طاغوت و مبارزه با آن، در کنار یکتاپرستی، از اهداف اصلی بعثت است.
همچنین، در سوره حدید آیه ۲۵ میخوانیم: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»؛ به راستی پیامبران خود را با دلیل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و ترازو را نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند. این آیه نیز به صراحت بیان میکند که هدف نهایی از ارسال پیامبران و نزول کتاب و میزان (ترازو یا همان معیار عدالت)، اقامه قسط و عدالت توسط مردم است. بنابراین، عدالتخواهی و ظلمستیزی نه تنها یک توصیه اخلاقی، بلکه یک رسالت الهی و هدف غایی بعثت انبیاء محسوب میشود و تمام سیره معصومان(ع) در راستای تحقق این هدف شکل گرفته است.
شاخصههای عدالتخواهی در سیره معصومان(ع)
با توجه به اهمیت بنیادین عدالت، شاخصههای عملی و بارز عدالتخواهی در سیره پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت(ع) چه مواردی هستند که میتوانند برای جامعه امروز ما الگو باشند؟
سیره معصومان (علیهم السلام) سرشار از مصادیق عملی عدالتخواهی است که میتوان آنها را در منابع معتبر شیعه و سنی یافت و برای جامعه امروز ما درسهای فراوانی دارد. از جمله مهمترین این شاخصهها میتوان به اجرای قوانین الهی بدون تبعیض اشاره کرد؛ پیامبر (ص) و اهلبیت (ع) همواره بر این اصل تأکید داشتند که عدالت باید بدون توجه به جایگاه اجتماعی افراد اجرا شود. امام علی (ع) در نامهای به مالک اشتر میفرمایند: «با دشمنان با عدالت رفتار کن، حتی اگر از تو ناراحت شوند.» [نهجالبلاغه، نامه ۵۳]
در این راستا، دفاع از مظلومان و ستمدیدگان و مبارزه با ظلم و استکبار، از ارکان اصلی سیره ایشان بوده است. امام حسین(ع) در واقعه کربلا فرمودند: «من برای احیای امر به معروف و نهی از منکر و دفاع از مظلومان قیام کردم.» [بحارالأنوار، ج ۴۴،ص ۳۲۹] و امام علی(ع) در خطبهای فرمودند: «به خدا سوگند، اگر تمام دنیا را به من بدهند تا پوست جوی را از مورچهای بگیرم، چنین نخواهم کرد.» [نهجالبلاغه، خطبه ۲۲۴] این نشاندهنده عمق پایبندی ایشان به عدم ظلم حتی در کوچکترین ابعاد است.
عدالت اقتصادی و اجتماعی نیز از شاخصههای بارز سیره معصومان(ع) محسوب میشود. امام علی(ع) در تقسیم بیتالمال میان مردم، هیچگونه تبعیضی قائل نمیشد و حتی خود و خانوادهاش را در سطح عمومی نگه میداشتند [بحارالأنوار، ج ۴۱، ص ۱۳۵]. پرهیز از ثروتاندوزی و اشرافیگری نیز از اصول ایشان بود؛ پیامبر(ص) فرمودند: «کسی که سیر بخوابد در حالی که همسایهاش گرسنه است، به من ایمان نیاورده است.» [کافی، ج ۲، ص ۱۶۶]. همچنین، حفظ حقوق کارگران و زیردستان مورد تأکید جدی بود؛ امام صادق (ع) فرمودند: «حقوق کارگر را پیش از خشک شدن عرقش بپردازید.» [من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۶۹].
در حوزه قضایی و اجتماعی، عدالت در قضاوت و مخالفت با نژادپرستی و تبعیض نژادی از اصول مسلم بود. امام علی(ع) در قضاوت میان یک یهودی و مسلمان، به نفع یهودی حکم دادند و فرمودند: «عدالت را حتی در برابر دشمنان رعایت کنید.» [وسائلالشیعه، ج ۱۸، ص ۱۵۷] و پیامبر (ص) فرمودند: «هیچ عربی بر عجم و هیچ سفیدی بر سیاهی برتری ندارد، مگر به تقوا.» [بحارالأنوار، ج ۲۲، ص ۳۴۸].
شفافیت مالی حاکمان و حمایت از محرومان و نیازمندان نیز از دیگر ابعاد عدالتخواهی بود. امام علی(ع) در نامه به مالک اشتر میفرمایند: «از اموال عمومی برای خود ذخیره نکن و هرگونه هدیهای را به بیتالمال برگردان.» [نهجالبلاغه، نامه ۵۳]. امام سجاد (ع) نیز در رساله حقوق میفرمایند: «حق فقیر بر تو این است که اگر توانستی، او را از فقر نجات دهی.» [تحفالعقول، ص ۲۸۷].
عدالت در خانواده و روابط اجتماعی، مقابله با فساد اداری و رشوه، و تأکید بر آموزش و آگاهیبخشی به مردم نیز از مواردی است که در سیره معصومان(ع) به چشم میخورد. پیامبر(ص) فرمودند: «با فرزندان خود به عدالت رفتار کنید، حتی در بوسیدن آنها.» [کافی، ج ۶، ص ۴۹]. امام علی (ع) فرمودند: «هر کس رشوه بگیرد، کفر آورده است.» [غررالحکم، حدیث ۶۹۴۲]. و امام باقر (ع) فرمودند: «اگر مردم حقوق خود را میدانستند، ظالم بر آنها حکومت نمیکرد.» [کافی، ج ۱، ص ۵۴].
حتی در شرایط سخت جنگ نیز، پایبندی به اخلاق و عدالت رعایت میشد؛ امام علی(ع) در جنگ صفین به سپاهش دستور دادند: «به زنان، کودکان و پیران آسیب نرسانید.» [نهجالبلاغه، خطبه ۱۹۳]. و امام حسین (ع) در روز عاشورا به یارانش فرمودند: «اگر تمام دنیا را به من بدهند، ذرهای از حق را زیر پا نمیگذارم.» [لهوف، ص ۱۲۳]. این شاخصهها نشان میدهند که عدالت در سیره معصومان (ع) یک مفهوم جامع و فراگیر است که تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی را در بر میگیرد.
بررسی تطبیقی اصل ظلمستیزی در سیره معصومان(ع)
با توجه به اینکه ایام پایانی ماه صفر، یادآور رحلت پیامبر (ص) و شهادت امام حسن (ع) است، و همچنین با در نظر گرفتن سیره امام رضا(ع) که در آستانه شهادت ایشان قرار داریم، لطفاً به صورت تطبیقی، شیوههای مبارزه با ظلم و استکبار را در سیره این سه بزرگوار تبیین بفرمایید.
این سؤال بسیار مهم است و نشاندهنده پویایی و هوشمندی سیره اهلبیت(ع) در مواجهه با شرایط مختلف است. اصل ظلمستیزی بر مبنای آیه کریمه «لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ» (بقره، ۲۷۹) در سیره عملی هر سه بزرگوار به شیوههای متفاوتی نمود یافته است که هر یک در جای خود، الگویی بیبدیل برای مبارزه با جور و ستم است.
پیامبر اکرم (ص): مبارزه مستقیم و تأسیس نظام عدالت
سیره پیامبر(ص) در مبارزه با ظلم، عمدتاً بر پایه مبارزه مستقیم و تأسیس یک نظام عادلانه استوار بود. پیش از بعثت، ایشان در پیمان حلفالفضول شرکت کردند که هدف آن دفاع از مظلومان در برابر ستمگران بود. پیامبر (ص) پس از بعثت نیز به این پیمان افتخار میکردند و فرمودند: «در خانه عبدالله بن جدعان در پیمانی شرکت کردم که اگر در اسلام نیز به مانند آن دعوت کنند، اجابت میکنم.» [ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۱۳۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۲۸]. پس از فتح مکه در سال ۸ هجری نیز، با وجود قدرت کامل، از انتقامگیری خودداری کردند و عفو عمومی اعلام نمودند [ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۴، ص ۵۵؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۴، ص ۲۹۴] و فرمودند: «امروز روز مرحمت است نه انتقام.» [طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج ۳، ص ۱۵۶]. این رفتار نشاندهنده مبارزه با ظلم و استقرار عدالت، و الگویی برای مبارزه با ظلم بدون خشونت غیرضروری است. همچنین، پیامبر (ص) در مدینه، نظام اجتماعی بر پایه عدالت تأسیس کردند و فرمودند: «هیچ عربی بر عجمی و هیچ سفیدی بر سیاهی برتری ندارد، مگر به تقوا.» [کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۳۶۵]، که نمونهای بارز از مبارزه با تبعیض نژادی و اقتصادی است.
امام حسن مجتبی(ع)؛ مقاومت منفی و افشای ظلم امویان
سیره امام حسن (ع) در شرایطی خاص، بر مقاومت منفی و افشای چهره واقعی حاکمیت جور متمرکز بود. ایشان به دلیل حفظ جان شیعیان و جلوگیری از خونریزی بیشتر، با معاویه صلح کردند، اما همواره بر مبارزه با ظلم تأکید داشتند و در خطبههای خود فرمودند: «معاویه ادعای خلافت میکند، در حالی که سزاوار آن نیست.» [شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۱۴؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج ۴، ص ۱۵۶]. امام پس از صلح در جمع مردم کوفه فرمودند: «معاویه ادعا میکند که من او را برای خلافت شایسته دیدهام در حالی که این چنین نیست، من تنها برای حفظ خون شما و جلوگیری از قتل عامتان صلح کردم.» [ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۲۳۱]. این موضعگیری علیه حکومت اموی و افشای فساد آن، حتی پس از صلح نیز ادامه یافت. امام حسن (ع) در سخنرانیهای خود به افشای ظلم معاویه پرداختند و شیعیان را به مقاومت دعوت کردند. همان گونه که پدرشان امیرالمومنین نیز در نامهای به معاویه نوشتند: «تو با نیرنگ و ستم بر مردم حکومت میکنی، در حالی که ما اهل حق هستیم.» [بلاذری، انساب الأشراف، ج ۳، ص ۴۲].
امام رضا(ع): مبارزه سیاسی و فرهنگی در عصر مأمون
امام رضا(ع) در دوران خود، با شیوههای سیاسی و فرهنگی به مبارزه با ظلم پرداختند. ایشان با پذیرش ولایتعهدی به ظاهر، در باطن به مبارزه با ظلم پرداختند و سیاستهای مأمون را افشا کردند. امام فرمودند: «اگر خلافت حق من است، چرا به زور از من میگیرید؟» [شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۴۴؛ کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۸۶]. در دوران اقامت در خراسان، امام رضا (ع) به کمک مالی به فقرا و دفاع از حقوق مردم میپرداختند [شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۲۵۷] که نمونهای از حمایت از مظلومان است. همچنین، امام در مناظرات علمی با علمای درباری، ضعف فکری حکومت را آشکار کردند و ثابت کردند که عدالت واقعی در سایه ولایت اهل بیت (ع) محقق میشود [کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۸۶]، که نشاندهنده مبارزه فرهنگی و فکری ایشان است.
در تحلیل تطبیقی، معصومین (ع) در هر شرایطی به مبارزه با ظلم پرداختهاند، اما شیوههای آنان متناسب با مقتضیات زمان متفاوت بوده است. سیره پیامبر (ص)، مبارزه مستقیم با شرک و ظلم، همراه با عفو در مواقع لازم بود؛ امام حسن (ع) مقاومت منفی و افشای ظلم در شرایط بحرانی داشتند و امام رضا (ع) به مبارزه سیاسی و فرهنگی با حکومت جور پرداختند. این تنوع در شیوه، نشاندهنده عمق حکمت و بصیرت ائمه (ع) در مسیر تحقق اهداف الهی است.
صبر و استقامت و پایداری در سیره معصومین(ع)
یکی از ابعاد مهم سیره معصومان(ع)، صبر و استقامت در برابر ناملایمات و دشمنیهاست. این مقاومت و پایداری چگونه در سیره پیامبر(ص)، امام حسن(ع) و امام رضا(ع) تجلی یافته است و آیا این به معنای تسلیم یا سازش با ظلم بوده است؟
مقاومت و پایداری در برابر دشمن، شامل انواع مختلف مقاومت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در برابر ظلم و انحراف است که در سیره معصومین(ع) به وضوح وجود داشته است. این پایداری هرگز به معنای تسلیم یا سازش نبوده، بلکه تاکتیکی هوشمندانه برای حفظ اصل دین و مبارزه در شرایط سخت بوده است.
پیامبر اکرم (ص): مقاومت در تأسیس نظام عدالت
پیامبر (ص) در دوران مکه، تحت شدیدترین فشارهای قریش قرار داشتند، اما از تبلیغ اسلام دست برنداشتند. حتی زمانی که عتبه بن ربیعه به پیامبر (ص) پیشنهاد ثروت و قدرت در برابر ترک دعوت داد، پیامبر فرمودند: «اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپم بگذارند، از دعوتم دست برنمیدارم.» [ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۳۱۳]. مسلمانان نیز به مدت سه سال در محاصره اقتصادی شدید در شعب ابیطالب قرار گرفتند و گاهی مجبور به خوردن برگ درختان شدند، اما با رهبری پیامبر (ص) استقامت کردند. [ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۱۱۲]. در جنگهای دفاعی نیز، پایداری ایشان مثالزدنی بود؛ در جنگ احد، وقتی شایعه کشته شدن پیامبر (ص) منتشر شد، برخی صحابه فرار کردند، اما ایشان با وجود جراحات شدید، مقاومت کردند و فرمودند: «من پیامبر خدا هستم و این دروغ است.» [واقدی، المغازی، ج ۱، ص ۲۵۶]. مقاومت فرهنگی در برابر توطئههای یهود مدینه نیز از دیگر ابعاد پایداری ایشان بود؛ پیامبر (ص) در برابر توطئههای یهود بنیقینقاع و بنینضیر، با قاطعیت عمل کردند و آنان را از مدینه تبعید نمودند. [ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۵۶].
امام حسن مجتبی(ع): مقاومت منفی در برابر حکومت اموی
امام حسن (ع) با وجود توان نظامی، به دلیل خیانت برخی فرماندهان و حفظ جان شیعیان، صلح را پذیرفتند، اما همواره در خطبهها فرمودند: «معاویه ادعا میکند که من او را برای خلافت شایسته دیدهام در حالی که این چنین نیست، من تنها برای حفظ خون شما و جلوگیری از قتل عامتان صلح کردم.» [شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۱۴؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۲۳۱]. امام هرگز مشروعیتی به حکومت او نبخشیدند و این خود نوعی مقاومت منفی بود. همچنین، امام (ع) اموال خود را بین فقرا تقسیم میکردند تا وابستگی مالی شیعیان به حکومت اموی کاهش یابد [ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج ۴، ص ۲۱] که نشاندهنده مقاومت اقتصادی ایشان است.
امام رضا(ع): مقاومت فرهنگی در عصر عباسی
امام رضا(ع) شرط پذیرش ولایتعهدی مأمون را عدم دخالت در امور حکومتی دانستند [شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج ۲، ص ۱۴۰]. اگرچه این پذیرش به ظاهر میتوانست مشروعیت حکومت او را تأیید کند، اما در باطن امام در برابر سیاستهای مأمون مقاومت نمودند. ایشان از شرکت در جشنهای حکومتی خودداری میکردند و این مجالس را مجالس گناه میدانستند [مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص ۲۵۶]. امام از موقعیت خود برای افشای ظلم و فساد عباسیان استفاده کردند و در مناظرات علمی، برتری مکتب اهل بیت (علیهم السلام) را به نمایش گذاشتند.
در مجموع میتوان گفت؛ صبر و استقامت در سیره این بزرگواران، به معنای تسلیم یا سازش نبوده، بلکه تاکتیکی هوشمندانه برای حفظ اصل دین و مبارزه در شرایط سخت بوده است. این استقامت، زمینهساز تداوم نهضت عدالتخواهانه و افشای چهره ظالمان در طول تاریخ شده است و سیره این سه بزرگوار نشان میدهد که مقاومت و پایداری در اسلام دارای ابعاد مختلفی است و بسته به شرایط زمانی و مکانی، شیوههای متفاوتی را طلب میکند.
نقش شهادتطلبی، انتظار و ولایتپذیری در تحقق عدالت
پرسش: در پایان، به نظر شما چه ارتباطی میان مفاهیم شهادتطلبی، انتظار فرج و ولایتپذیری در تحقق آرمان عدالتخواهی در مکتب تشیع وجود دارد؟ و چگونه این سه عنصر در سیره اهلبیت (ع) و به ویژه در دوران غیبت، به انسجام و جهتدهی مبارزات عدالتخواهانه کمک کردهاند؟
این سه عنصر، یعنی شهادتطلبی، انتظار فرج و ولایتپذیری، ستونهای اصلی حرکت عدالتخواهانه شیعه و عامل بقا و پویایی آن در طول تاریخ هستند و ارتباطی تنگاتنگ و جداییناپذیر با یکدیگر دارند.
شهادتطلبی و فرهنگ عاشورا:
شهادتطلبی که ریشه در قیام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در کربلا دارد، به عنوان موتور محرکه مبارزه عملی ضد ظلم شناخته میشود. این بعد، روحیه ایثار و فداکاری را در پیروان تقویت میکند. قیام عاشورا، الگوی بیبدیل شهادتطلبی است. این حادثه تنها یک حادثه تاریخی نیست، بلکه دانشگاه عشق، ایمان، جهاد و شهادت برای نسلها است. این حادثه با قطع نفوذ دینی بنیامیه، فرو ریختن ترس و رعب از قیام بر ضد ستم و بیداری روح مبارزه در مردم، تأثیراتی ماندگار برجای گذاشت. شهادت، فناناپذیری را برای شیعه به ارمغان میآورد. این ویژگی در طول تاریخ، باعث تداوم قیامهای عدالتخواهانه پس از عاشورا شده است.
انتظار فرج و عدالتخواهی:
انتظار فرج امام عصر (عج) به عنوان فلسفه انتظار یا عدالتخواهی، یک حرکت پویا و فعال است که به جامعه شیعه امید و انگیزه مبارزه میدهد. در روایات معتبر آمده است که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَج" (برترین اعمال امت من، انتظار فرج است). امام علی (ع) نیز فرمودند: "الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا کَالْمُتَشَ ِّحطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّه" (منتظر امر ما [فرج]، مانند کسی است که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد). این احادیث، جایگاه رفیع انتظار را نشان میدهند. جامعه منتظر، همواره برای تحقق عدالت جهانی تلاش میکند و حاضر نیست به ظلم و بیعدالتی تن دهد. این ویژگی، شیعه را "شکستناپذیر" میکند، چرا که نمیتوان ملتی را شکست داد که به ظهور منجی عدالتگستر باور دارد.
ولایتپذیری، انسجامبخش و جهتدهنده:
ولایتپذیری و پذیرش رهبری معصوم و سپس فقیه عادل، عاملی است که به شیعه انسجام میبخشد و از انحراف آن جلوگیری میکند. ولایتپذیری باعث میشود مبارزه شیعه، پراکنده و بیجهت نباشد، بلکه در مسیر درست و تحت رهبری واحدی مدیریت شود. به همین دلیل، در تحلیلهای منتسب به مخالفان شیعه و اهل بیت بر "تضعیف ولایت فقیه" به عنوان کلید فروپاشی ایدئولوژیک شیعه تأکید شده است.
تعامل این سه عنصر در سیره اهلبیت(ع):
قیام امام حسین (ع) نمونه کامل تعامل این سه عنصر است. هدف اصلی قیام، احیای دین و شهادت در این راه بود که بُعد شهادتطلبی را به نمایش میگذارد. امام حسین (ع) با شعار "إنِّی لا أری الموت إلا سعاده و لا الحیاه مع الظالمین إلا برماً" (مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز ننگ نمیبینم)، عدالتخواهی را سرلوحه کار خود قرار دادند. وفاداری و اطاعت بیچون و چرای یاران خاص چون حضرت ابوالفضل (ع) و حر بن یزید ریاحی نیز نمونه اعلای ولایتپذیری است.
این سه مفهوم در طول تاریخ امامت، به شیوههای مختلفی تداوم یافتند. امام سجاد (ع) با وجود محدودیتهای بسیار، از طریق دعا (صحیفه سجادیه) به افشای ظلم و تبیین معارف پرداختند و خط امامت را زنده نگه داشتند. امام صادق(ع) در دوران فترت بین امویان و عباسیان، با گسترش علوم اسلامی و تربیت شاگردان، پایههای فکری شیعه را تقویت کردند. امام رضا(ع) با پذیرش ولایتعهدی اجباری، از یک سو از نابودی شیعه جلوگیری کردند و از سوی دیگر، به افشای چهره عباسیان پرداختند. در دوران غیبت، مفهوم ولایتپذیری به سوی اطاعت از فقهای عادل سوق داده شد. این انتقال، باعث تداوم رهبری جامعه شیعه و هدایت مبارزات عدالتخواهانه شده است. امری که تحقق عینی و ثمرات آن را در انقلاب اسلامی ایران شاهدیم که با هدایت رهبر معظم انقلاب، مبارزات عدالتخواهانه و مبارزه با ظالمان در راستای حمایت مظلومان صورت میگیرد. این سه مفهوم در کنار هم، هویت شیعه را شکل داده و آن را به نیرویی شکستناپذیر در برابر ظلم تبدیل کردهاند.