شناسهٔ خبر: 74505432 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

«رحمان قهرمان‌پور» تحلیلگر مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با ایرنا؛

سه سناریو بن‌بست شکن در مذاکرات ایران و آمریکا/هدف اروپا از تکرار تهدید اسنپ‌بک‌ چیست؟

تهران- ایرنا- تحلیلگر مسائل بین‌الملل با تأکید بر اینکه باید با توافق سیاسی از فعال شدن اسنپ‌بک پیشگیری کرد، گفت: ورود میانجی‌گران قدرتمندتر به صحنه یکی از راهکارهای شکست بن‌بست در مذاکرات ایران و آمریکا است.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا، وزرای امور خارجه سه کشور اروپایی و نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور سیاست خارجی و امنیتی در حالی روز گذشته (جمعه ۳۱ مرداد) با «سیدعباس عراقچی» وزیر امور خارجه ایران به صورت تلفنی گفت‌وگو کردند که شمشیر اسنپ‌بک همچنان در دست آن‌ها بالاست و در هر گفت‌وگویی به تکرار موضوعات تکراری می‌پردازند. به منظور بررسی تازه‌ترین تحولات در روابط ایران و تروییکای اروپایی با «رحمان قهرمان‌پور» تحلیلگر مسائل بین‌الملل به گفت‌وگو پرداختیم.

سه سناریو بن‌بست شکن در مذاکرات ایران و آمریکا/هدف اروپا از تکرار تهدید اسنپ‌بک‌ چیست؟

هدف اصلی اروپا این است که نقش از دست رفته خود را دوباره به دست آورد

به نظر می‌رسد سه کشور اروپایی در هر تماسی با جمهوری اسلامی ایران از جمله در تماس روز گذشته با وزیر امور خارجه همچنان تهدید به کارگیری اسنپ‌بک را تکرار می‌کند، چرا این سه کشور تا به این اندازه بر مواضع خود اصرار دارند؟

در حال حاضر ارزیابی اروپا این است که بعد از روی کار آمدن ترامپ و حمله روسیه به اوکراین، موقعیت اروپا در سیاست بین‌الملل تضعیف شده است. در دیدار دو ماه پیش میان استارمر و مکرون و شولتس نیز بر این موضوع تأکید شد که اروپا باید ابتکار عمل‌هایی در صحنه جهانی داشته باشد. پس از آن شاهد بودیم که اروپایی‌ها در موضوع «مکانیزم اسنپ‌بک» فعال‌تر شدند و همچنین در موضوع شناسایی فلسطین نیز اقداماتی انجام دادند.

بنابراین، هدف اصلی اروپا این است که نقش از دست رفته خود را دوباره به دست آورد؛ نقشی که پس از روی کار آمدن ترامپ کمرنگ‌تر شده بود. در حال حاضر، آنچه اروپا در اختیار دارد همین مکانیزم اسنپ بک است. با این حال، می‌دانیم اگر این مکانیزم فعال شود و پرونده هسته‌ای ایران دوباره به شورای امنیت بازگردد، طبیعتاً آمریکا حرف اول را خواهد زد. از این رو اتحادیه اروپا در حالی که فشار می‌آورد ــ یعنی تروئیکای اروپایی فشار می‌آورند تا آن را فعال کنند ــ به تمدید آن نیز نیم نگاهی دارد. زیرا تمدید این فرایند کمک می‌کند که اروپا نقش فعال‌تری ایفا کند، مانع بازگشت پرونده به شورای امنیت شود و در نتیجه، نقش و نفوذ اروپایی‌ها در پرونده هسته‌ای پررنگ‌تر گردد تا در سیاست بین‌الملل و جهانی دوباره جایگاه فعال‌تری داشته باشد و به حاشیه رانده نشود.

باید با توافق سیاسی از فعال شدن مکانیسم اسنپ بک پیشگیری کرد

ایران تاکنون بر موضع خود به‌طور قاطع بر این نظر هستند که اروپا حق فعال‌سازی این مکانیزم را ندارد و همچنین تعویق فعال‌سازی را نیز نپذیرفته‌اند. ارزیابی شما از این رویکرد چیست؟ آیا به نفع کشور است یا وزارت خارجه باید نوع دیگری از تعامل را در پیش گیرد؟

ماجرا به دیدار ایران و اروپا در استانبول بازمی‌گردد؛ دیداری که پیش از جنگ ۲۳ خرداد برگزار شد. به نظر من پس از آن مقطع دچار تنش غیرضروری شده است، تنشی که پس از حمله روسیه به اوکراین شروع شد و اتحادیه اروپا ایران را متهم کرد که پهپاد و تجهیزات نظامی در اختیار روسیه گذاشته است. بعد از نخستین دیدار در استانبول، اروپایی‌ها به رافائل گروسی فشار آوردند که گزارش خود را زودتر به شورای حکام ارائه دهد.

باید همه تلاش‌ها بر جلوگیری از بازگشت تحریم ها متمرکز شود، زیرا فعال شدن آن مدیریت شرایط را دشوارتر می‌کند و بهانه به دست آمریکا و اسرائیل می‌دهد. به نظر من درست است که موقعیت اروپا تغییر کرده، اما همچنان می‌تواند تأثیرگذار باشد؛ به نظر من بازگشت تحریم‌های شورای امنیت به هیچ وجه به نفع ایران نیست و دیدگاهی که برخی در داخل کشور دارند مبنی بر اینکه این فرایند تأثیری ندارد چون تحریم‌ها به اوج خود رسیده؛ محل اشکال است. تجربه سال‌های ۸۵ و ۸۶ نشان داد که رفتن پرونده به شورای امنیت پیامدهای سنگینی دارد. بازگشت تحریم‌ها می‌تواند شرایط را از کنترل ایران خارج کند و مدیریت آن دشوار گردد. طبیعی است که اگر تحریم های شورای امنیت بازگردد، فشار بر کسب‌وکارها افزایش می‌یابد و ممکن است برخی نیروهای سیاسی در داخل خواستار خروج ایران از NPT شوند، بنابراین ایران باید تلاش کند این مکانیزم فعال نشود.

اروپایی‌ها دو شرط مطرح کرده‌اند که به نظر می‌رسد ایران نیز تلویحاً آن‌ها را پذیرفته است؛ یکی آغاز مذاکرات با آمریکا و دیگری همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی. این دو شرط مهم هستند و ایران تاکنون آن‌ها را رد نکرده است. روزهای آینده هم هیئت ایرانی با هیئت آژانس دیدار خواهد داشت اما ایران مایل نیست به شکلی که اروپا می‌خواهد امتیاز بدهد. در نتیجه، به نظر من باید همه تلاش‌ها بر جلوگیری از بازگشت تحریم‌های شورای امنیت متمرکز شود، زیرا فعال شدن آن مدیریت شرایط را دشوارتر می‌کند و بهانه به دست آمریکا و اسرائیل می‌دهد.

در مجموع به نظر می‌رسد که ایران باید میان «عدم بازگشت تحریم‌های شورای امنیت» و «تمدید آن» یکی را انتخاب کنند. بحث‌های حقوقی درباره اینکه اتحادیه اروپا حق بازگرداندن آن را ندارد، مطرح شده است؛ اما استدلال طرف مقابل این است که چون اتحادیه همچنان عضو برجام است، چنین حقی دارد. بنابراین، راهکار حقوقی مطمئنی برای جلوگیری از فعال شدن مکانیزم اسنپ‌بک وجود ندارد و در نهایت باید با یک توافق سیاسی جلوی آن را گرفت.

نقش آمریکا را در بن‌بست مذاکراتی تعیین‌کننده است

موضوع مذاکره با آمریکا در حال حاضر از طرف اروپایی‌ها مطرح است اما به نظر می‌رسد در این زمینه با یک بن‌بست روبه‌رو هستیم؛ وزارت خارجه معتقد است فعلاً مذاکره‌ای در کار نیست، آمریکا هم بر موضع «غنی‌سازی صفر درصد» پافشاری می‌کند و ایران نیز بر حساسیت‌های خود ایستاده است. آیا شما به این بن‌بست اعتقاد دارید و اگر چنین است، راه عبور از آن چه می‌تواند باشد؟

این دیدگاه درست است و من هم معتقدم در حال حاضر با بن‌بستی روبرو هستیم. حمله اسرائیل به ایران در ۲۳ خرداد در واقع نقطه تعادل یا توازن را از دسترس دور کرد. به این معنا که قبل از این جنگ، به هر حال آمریکا خواسته‌هایی داشت و ایران هم در موقعیتی بود که احتمال رسیدن به توافق بیشتر از امروز بود. اما بعد از وقوع این جنگ، آمریکا دیگر از موضع خود کوتاه نمی‌آید، چرا که نیازی به مذاکره نمی‌بیند. ایران هم به دلیل مجموع شرایط، چنین برداشت می‌کند که اگر به خواسته‌های آمریکا تن دهد، این نه توافق بلکه نوعی تسلیم شدن است.

میانجی‌هایی قدرتمندتری نسبت به از عمان و قطر وارد صحنه شوند. به همین دلیل برخی معتقدند ورود چین به میانجیگری میان ایران و آمریکا شاید بتواند این بن‌بست را بشکند.

در چارچوب «دیپلماسی اجبار» موفقیت زمانی حاصل می‌شود که کشور اعمال‌کننده فشار (یعنی آمریکا) امتیازات بیشتری بدهد و کشور تحت فشار (یعنی ایران) بتواند امتیاز دادن را در داخل کشور توجیه کند؛ به گونه‌ای که توافق، در داخل شکست یا عقب‌نشینی تلقی نشود. در این شرایط است که نقطه تعادل شکل می‌گیرد و دو طرف می‌توانند توافق کنند. اما همان‌طور که عرض کردم، بعد از جنگ ۲۳ خرداد و حمله اسرائیل، آمریکا نه کوتاه آمده و نه نیازی به مذاکره می‌بیند. از سوی دیگر، ایران هم نمی‌تواند امتیازاتی را که آمریکا می‌خواهد، در داخل قابل توجیه کند.

در نتیجه وضعیت فعلی ناشی از این است که آمریکا امتیاز بیشتری نمی‌دهد و همین مسئله نقش آمریکا را در این بن‌بست تعیین‌کننده می‌کند. حال پرسش این است که این بن‌بست چگونه می‌تواند شکسته شود؟ سه راه‌حل متصور است:

۱. کوتاه آمدن آمریکا از موضع خود؛ به این معنا که مثلاً حق غنی‌سازی ایران را به رسمیت بشناسد اما با توجه به شرایط، بپذیرد که ایران برای مدت معینی این غنی‌سازی را تعلیق کند که آقای عراقچی هم به نوعی به این نکته اشاره داشت که «ما فعلاً توان عملی غنی‌سازی نداریم» چون بخشی از تجهیزات هدف قرار گرفته و از کار افتاده است.

۲. امتیازدهی ایران حالت دوم است که در این حالت ایران باید امتیازات بزرگی را که آمریکا می‌خواهد بپذیرد.

۳. ورود میانجی‌گران قدرتمندتر هم سومین حالت است، به این معنا که میانجی‌هایی قدرتمندتری نسبت به از عمان و قطر وارد صحنه شوند. به همین دلیل برخی معتقدند ورود چین به میانجیگری میان ایران و آمریکا شاید بتواند این بن‌بست را بشکند.

مشکل روسیه «توانستن» و مشکل چین «خواستن» است

آیا روسیه و چین توان ایستادن در برابر اروپا و کنار ایران از منظر سیاسی را دارند که اقداماتی انجام دهند که هزینه فعال‌سازی مکانیزم اسنپ بک را برای اروپا افزایش دهد؟

این سوال مهمی است و در این زمینه باید بدانیم که روسیه و چین فقط در موضوع ایران با غرب اختلاف ندارند؛ ده‌ها موضوع دیگر هم وجود دارد. روسیه درگیر جنگ اوکراین است و مسائل تجاری و ژئوپلیتیک دیگری هم دارد. بنابراین اولین نکته این است که «آیا می‌خواهند» و «آیا می‌توانند»؟ این دو مسئله جداگانه است و هر دو باید وجود داشته باشد.

در مورد روسیه، به نظر می‌رسد حتی اگر بخواهد، توان چنین کاری را ندارد. روسیه گرفتار جنگ اوکراین است، موقعیتش در قفقاز و آسیای مرکزی تضعیف شده و در مجموع در شرایطی نیست که حتی اگر بخواهد بتواند چنین نقشی ایفا کند.

در مورد چین، مسئله بیشتر «خواستن» است تا «توانستن». چین توان بیشتری از روسیه دارد اما سیاست جهانی اصولا محتاط‌تر از روسیه و ایران است. چین نمی‌خواهد به خاطر موضوع ایران، به صورت آشکار و جدی با غرب درگیر شود.

همان‌طور که در موضوع تعرفه‌های تجاری هم محتاطانه عمل کرده است و به بیان دیگر، چین نمی‌خواهد برای ایران هزینه بیش از حدی پرداخته و با غرب درگیر شود.