رایزن پیشین فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در لبنان با اشاره به اینکه غربیها اسرائیل را پایگاهی برای مهار و مهندسی سیاسی خاورمیانه میبینند، گفت: نتانیاهو عملاً میگوید که مرزهای فعلی برایش معتبر نیستند، و غزه، کرانه باختری، اردن، سینا، لبنان و سوریه و حتى بخشى از عربستان سعودى همگی در قلمرو اهداف او قرار دارند. جنگ جاری در غزه را باید در این چهارچوب دید؛ غزه تنها یک مسأله فلسطینی نیست، بلکه خط دفاعی نخست مصر و اردن و تنها مانع باقیمانده برای محدود کردن پروژه صهیونیستی به فلسطین تاریخی است.
عباس خامه یار در خصوص اینکه چرا اظهارات اخیر نتانیاهو درباره «اسرائیل بزرگ» باید جدی گرفته شود و چه پیامدهایی برای جهان عرب و جهان اسلام دارد، به خبرنگار جماران گفت: اظهارات اخیر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، درباره تعهد به طرح «اسرائیل بزرگ» از نیل تا فرات، نه یک لغزش لفظی است و نه هیجانی گذرا. این سخنان پرده از واقعیتی برمیدارد که از آغاز پروژه استعمارى صهیونیسم در دل آن نهفته بوده است؛ پیوند ساختاری و ارگانیک با طرحهای امپراتوری غرب، بهویژه براى انگلیس در گذشته و براى ایالات متحده آمریکا در حال حاضر که اسرائیل را پایگاهی پیشرفته برای مهار و مهندسی سیاسی خاورمیانه میبینند.
رایزن پیشین فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در لبنان افزود: تفاوت امروز با گذشته این است که شرایط منطقهای و جهانی، امکان بیان آشکار چنین اهدافی را بیشتر فراهم کرده؛ جهان عرب دچار شکاف عمیق است، سازوکارهای بازدارندگی تا حدودى فرو ریخته، و حمایت بیقیدوشرط آمریکا سایهبان این توسعهطلبی شده است. آنچه در ظاهر بهعنوان «تنها دموکراسی خاورمیانه» معرفی میشود، در بطن خود یک موجودیت استعماری است که بر قمع نظامی و تسلط بر منابع استوار است.
وی با تأکید بر اینکه نتانیاهو در حقیقت تنها با اسرائیلیها سخن نمیگوید، تصریح کرد: او مخاطب دیگری هم دارد؛ راست افراطی مسیحی در آمریکا که اسرائیل را ابزار تحقق پیشگوییهای آخرالزمانی میداند. این همگرایی ایدئولوژیک و منافع راهبردی، اسرائیل را به موجودیتی بدل کرده که مصون از بازخواست بینالمللی است و با پشتوانه مالی و تسلیحاتی غرب، در پی بازطراحی نقشه سیاسی منطقه است.
خامه یار ادامه داد: اما پشت این سیاست، تحولی عمیق در ساختار اجتماعی رژیم نهفته است. نسلهای جدید، مذهبیتر و تندروتر از نسلهای بنیانگذارند. نفوذ حریدیم و شهرکنشینان ملی–مذهبی در جامعه، ارتش و نهادهای امنیتی، نقشه «اسرائیل بزرگ» را از یک رؤیای سیاسی به بخشی از فرهنگ سازمانی تبدیل کرده است. در چنین فضایی، صلح دیگر هدف راهبردی نیست؛ بلکه وقفهای موقت برای تحکیم سلطه محسوب میشود.
وی یادآور شد: از زاویه عربی، این اظهارات اعلام جنگ آشکار است. نتانیاهو عملاً میگوید که مرزهای فعلی برایش معتبر نیستند، و غزه، کرانه باختری، اردن، سینا، لبنان و سوریه و حتى بخشى از عربستان سعودى همگی در قلمرو اهداف او قرار دارند. جنگ جاری در غزه را باید در این چهارچوب دید؛ غزه تنها یک مسأله فلسطینی نیست، بلکه خط دفاعی نخست مصر و اردن و تنها مانع باقیمانده برای محدود کردن پروژه صهیونیستی به فلسطین تاریخی است.
رایزن پیشین فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در لبنان افزود: اردن پیام را دریافت و اعتراض رسمی کرد، چون میداند نقشهای که نتانیاهو و همفکرانش به آن اشاره میکنند، بخشهای بزرگی از خاکش را در بر میگیرد. اما خطر اصلی، واکنش سرد یا صرفاً محکومیت لفظی دولتهای عربی است. اگر این روند ادامه یابد، شعار «اسرائیل بزرگ» به برنامه عملی بدل میشود و جنگ غزه تنها پیشدرآمد طرحی گستردهتر خواهد بود.
وی تأکید کرد: پاسخ واقعی در قطع محاصره غزه، ایجاد جبهه واحد عربی–اسلامی و تعریف راهبرد بازدارندگی مؤثر است. تجربه نشان داده که وقتی دشمنان متحد شوند، توسعهطلبی اسرائیل به باری سنگین تبدیل میشود؛ اما در فضای تفرقه و عادیسازی روابط، به فرصت بدل خواهد شد.
خامه یار در پایان گفت: نتانیاهو خود را در مأموریتی «تاریخی و معنوی» میبیند، اما مسئولیت دولتها و ملتهای منطقه این است که ثابت کنند این مأموریت جز در عرصه توهمات قابل تحقق نیست. تاریخ را تنها شمشیر نمینویسد، و اگر بیداری و اتحاد شکل بگیرد، نقشه «اسرائیل بزرگ» جایی جز در آرشیو ناکامیهای صهیونیسم نخواهد داشت.