به گزارش خبرگزاری ایمنا و به نقل از ساینس دیلی، غذا دیگر آن چیزی نیست که مادربزرگهایمان در دیگ مسی میپختند.
سفرههای امروزی را بیش از هر زمان دیگری «فرافرآوری» ها پر کردهاند؛ محصولاتی که با نمک، شکر و چربی اشباع تزئین شدهاند و با تبلیغاتی اغواگرانه جای خود را در سبد غذایی مردم باز کردهاند، حالا تازهترین گزارش انجمن قلب آمریکا (AHA) در بیانیهای علمی هشدار میدهد: مصرف بیمهار این غذاها نه تنها سلامت قلب، بلکه آینده نسلها را تهدید میکند.
کدام غذاها در دسته فرافرآوری قرار میگیرند؟
از نوشابههای گازدار تا سوسیس و کالباس، از چیپس و پفک تا بیسکویتهای پرشکر و نانهای سفید کارخانهای؛ همه اینها در دستهی Ultra-Processed Foods (UPFs) قرار میگیرند.
نکته جالب و البته گیجکننده اینجاست که همه محصولات فرافرآوریشده الزاماً «فستفود بیارزش» نیستند؛ برخی مانند نانهای سبوسدار صنعتی یا لبنیات کمچرب میتوانند ارزش غذایی نسبی داشته باشند. این همان خاکستری است که عموم مردم و حتی بخشی از متخصصان را سردرگم کرده است.
آمارهایی که زنگ خطر را به صدا درآورده
بر اساس گزارش CDC که همزمان با بیانیه منتشر شد، ۵۵ درصد کالری دریافتی روزانه مردم آمریکا از غذاهای فرافرآوریشده تأمین میشود.
این رقم در میان نوجوانان به ۶۲ درصد میرسد؛ یعنی همان نسلی که فردا باید بار اقتصادی و اجتماعی جامعه را به دوش بکشد. در میان خانوادههای کمدرآمد، سهم این غذاها بالاتر است، که نشان میدهد فرافرآوری نهتنها یک بحران بهداشتی، بلکه یک بحران طبقاتی است.
پیامدهای مرگبار
تحلیلهای متا نشان میدهد مصرف بالای UPF با ۲۵ تا ۵۸ درصد افزایش خطر بیماریهای قلبی-متابولیکی از جمله سکته، دیابت نوع دو، التهاب و چاقی مرتبط است. نرخ مرگومیر در مصرفکنندگان پرحجم این محصولات بین ۲۱ تا ۶۶ درصد بالاتر گزارش شده است. به بیان ساده، هر پاکت چیپس یا نوشابه شیرین میتواند یک تیک تاک به بمب ساعتی بدن اضافه کند.
چرا اعتیادآورند؟
فرمولاسیون این غذاها طوری طراحی شده که مغز را فریب دهد. ترکیباتی از طعمدهندهها و افزودنیها که در طبیعت یافت نمیشوند، مراکز پاداش مغزی را تحریک میکنند. نتیجه؟ مصرفکننده بیوقفه میل به خوردن بیشتر دارد، حتی اگر کالری دریافتی از نیاز روزانهاش فراتر رود. شاید همینجا بتوان گفت: کارخانهها بیشتر از آشپزخانهها برای رژیم غذایی ما تصمیم میگیرند.
سیاست و پژوهش؛ راهحل یا بهانه؟
انجمن قلب آمریکا میگوید برای کاهش اثرات این بحران، باید همزمان در سه جبهه عمل کرد:
۱. تحقیق علمی عمیقتر برای شناسایی دقیق اثرات افزودنیها و تکنیکهای صنعتی.
۲. سیاستگذاری شفاف مثل برچسبگذاری جلوی بستهبندیها برای هشدار به مصرفکنندگان.
۳. اصلاح الگوی مصرف عمومی از طریق آموزش، تبلیغات متوازن و البته دسترسی عادلانهتر به غذای سالم.
در عین حال، کارشناسان هشدار میدهند نباید تنها «درجه فراوری» را معیار سلامت بدانیم. چرا که این خطر وجود دارد صنایع غذایی صرفاً ظاهر محصولات را تغییر دهند تا برچسب «سالمتر» بگیرند، در حالیکه همچنان بمب نمک و شکر باقی بمانند.
اقتصاد علیه سلامت
فرافرآوریها بهطور سیستماتیک ارزانتر از غذاهای تازه و طبیعی عرضه میشوند. دلیل آن ساده است: منافع مالی صنایع غذایی و زنجیرههای توزیع. وقتی یک همبرگر صنعتی ارزانتر از یک سالاد ساده تمام میشود، انتخاب مصرفکننده به سمت نادرست منحرف میشود. این همان نقطهای است که عدالت غذایی و عدالت اجتماعی به هم گره میخورند.
چه باید کرد؟
کارشناسان انجمن قلب آمریکا توصیه میکنند مردم برای سلامت کوتاهمدت و بلندمدت خود، بهجای UPFهای پرچرب و پرنمک، به سمت رژیم غذایی غنی از سبزیجات، میوهها، غلات کامل، مغزها، ماهی و پروتئینهای کمچرب بروند. اما واقعیت این است که توصیه بدون ابزار اجرایی کافی، بیشتر شبیه یک شعار باقی میماند.
ترولنویسی مخفی
اگر بخواهیم بیرحمانه بگوییم: هر بار که سراغ نوشابه خانواده یا بسته بیسکویت میرویم، در واقع داریم یک رأی ناخواسته به «صنعت مرگ تدریجی» میدهیم. کارخانهها لبخند میزنند، سهامشان بالا میرود و ما آهسته اما پیوسته از درون میسوزیم. شاید وقتش رسیده بهجای اینکه بپرسیم «چه چیزی بخوریم؟»، بپرسیم «چه چیزی ما را میخورد؟»