سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): ادبیات معاصر ایران در دهههای اخیر شاهد حضور چهرههای جوانی است که با پشتوانه تحصیلات و تجربههای متنوع وارد عرصه شعر و داستان شدهاند. معصومه ترکنژاد، متولد ۱۳۷۰ در مشهد، یکی از همین چهرههاست؛ نویسندهای که نخستین کتاب داستانیاش چهارده ثانیه از یک بازی در سال ۱۳۹۸ توسط نشر مایا منتشر شد و امروز بیش از هر چیز با شعر شناخته میشود. ترکنژاد دانشآموخته کارشناسی فناوری اطلاعات و کارشناسی ارشد ادبیات فارسی است؛ ترکیبی که به گفته خودش، نگاه او را به زبان و روایت گستردهتر کرده است.
به نظر میرسد شعر بخش مهمی از فعالیتهای ادبی شماست. چه شد که به سرودن شعر روی آوردید؟
من از کودکی با ادبیات عجین بودم و نوشتن برایم یک زیست است، نه صرفاً یک انتخاب. پس از یک وقفه نسبتاً طولانی، حدود سه سال است که دوباره، و اینبار به شکلی جدیتر به شعر بازگشتهام. برای من شعر راهی برای لمس عمیقتر جهان است؛ وقتی زبان عادی از بیان ناتوان میشود، شعر راه دیگری میگشاید. شعر و به طور کلی ادبیات برای من فراتر از سرگرمی یا حتی حرفه است. من ادبیات را فراتر از ابزاری برای فهم جهان و بازآفرینی تجربههای زیستی میبینم. انگار که هنر آخرین گریزگاه آدمی مقابل عدم است.
نگاه شما به شعر نو چیست و ضرورت آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
شعر نو تنها یک تجربه فرمی نیست، بلکه پاسخی به یک نیاز اجتماعی است. شعر نو ضرورتی جدی برای امروز ماست. جامعه امروز دچار تغییرات گسترده در شیوه زیست و اندیشه است و نمیتوان با زبان و ساختار گذشته به این نسل پاسخ داد. شعر نو پلی میان سنت و معاصر است؛ هم میراث گذشته را حفظ میکند و هم به زبان تازه دست مییابد. به باور من نوآوری در فرم، پاسخی به تغییر در محتوا و نیاز اجتماعی تلقی میشود.
در کنار نوگرایی، تأکید ویژهای هم بر ادبیات حماسی دارید. چرا؟
ادبیات حماسی بخشی از هویت ماست. شاهنامه و متون مشابه فقط روایت نبرد و شمشیر نیستند؛ بلکه حافظ جان و فرهنگ ایرانیاند. هرکجا که تاریخ بر ما سخت گرفته است، حماسهها مثل سپری در برابر فراموشی ایستادهاند. ما اگر این متون را به نسل تازه معرفی نکنیم، بخشی از ریشههای فرهنگیمان را از دست میدهیم.
برخی منتقدان معتقدند حماسهها متعلق به گذشتهاند. شما چه پاسخی دارید؟
ما امروز هم به قهرمان نیاز داریم، اما نه فقط در میدان جنگ؛ بلکه در عرصه اندیشه، علم و مقاومت اجتماعی. شاید یکی از راههای خاموشی گرفتن نبرد دائمی درون هرکدام از ما، خواندن میراث ماندگار فردوسی باشد. شاهنامه را که بخوانید، خودتان را در ایستادگی رستم یا خردمندی سیاوش میبینید. رستم، سیاوش، سهراب… هر یک نماد بخشی از وجود انسان معاصر است. این همان پیوندی است که حماسه را برای نسل امروز زنده نگه میدارد.
نقش شاعران امروز در امتداد این میراث چیست؟
هر شعری که انسان را به امید و ایستادگی دعوت کند، در ذات خود حماسی است. شاعران امروز وارثان خاموش فردوسی و نظامیاند. وظیفه ما این است که این میراث را بازخوانی و بازآفرینی کنیم.
بازخوانی یا بازآفرینی حماسه در شعر معاصر، پیوندی زنده میان گذشته و حال برقرار میکند. اگر شاعران معاصر با نگاه نو به مضامین حماسی بپردازند، میتوانند همان نقشی را ایفا کنند که فردوسی در عصر خودش ایفا کرد؛ یعنی بیدار کردن روح ملی و انسانی.
به شاعران نسل نو اشاره کردید. ادبیات حماسی چه تأثیری در تربیت نسل جدید دارد؟
کودکان و نوجوانان همواره و در هر زمانی به الگوهایی برای شکلگیری شخصیت خود نیاز دارند. اگر بتوانیم قهرمانان شاهنامه را با زبان ساده و بازآفرینی خلاقانه، نزدیک به زبان امروز، معرفی کنیم، بیتردید احساس هویت، شجاعت و خردورزی در وجودشان تقویت میشود. یکی از نقاط مهم سیاستگذاری فرهنگی در ابعاد کلانتر میتواند آموزش خلاقانه متون حماسی در مدارس باشد. این مهم، بخشی از خلأ هویتی نوجوانان را پر خواهد کرد.
در پایان، فضای شعر را در خراسان چطور ارزیابی میکنید؟
خراسان همیشه تاریخ، خاستگاه بزرگان ادب فارسی بوده است و امروز نیز شاعران جوان این استان، به رغم دور بودن از تجمع امکانات پایتخت، جسارت تجربه و نوآوری دارند. همین امر، آینده روشنی برای جریان شعر در خراسان ترسیم میکند.
∎