شناسهٔ خبر: 74462711 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جماران | لینک خبر

یادداشت؛

تدوین قانون اساسی فرا گیر شرط لازم برای مراوده با طالبان

در حالیکه چهارمین سال تصرف افغانستان  توسط طالبان سپری شد، ذبیح الله مجاهد سخنگوی  این گروه گفت دوره ۴ ساله سرپرستی این گروه تمام شده و امارت اسلامی

صاحب‌خبر -

در حالیکه چهارمین سال تصرف افغانستان  توسط طالبان سپری شد، ذبیح الله مجاهد سخنگوی  این گروه گفت دوره ۴ ساله سرپرستی این گروه تمام شده و امارت اسلامی مستقر شده و از این پس حکومت دیگر موقت و سرپرستی نیست، سخنگوی طالبان  ضمن اشاره به قانون اساسی آن را سندی سیاسی توصیف کرد و افزود در صورت فراهم شدن شرایط ،طالبان قانون اساسی خود را تدوین خواهد کرد

اکنون که طالبان سرخوش از پایان‌دوره سرپرستی به دنبال تدوین قانون اساسی و فعالیتهای برون مرزی جهت شناسایی است جامعه جهانی به ویژه همسایگان این فرصت را دارند که فشارهای مختلف برای شناسایی حق و حقوق  گروههای قومی و مدهبی در افعانستان را بر طالبان اعمال کنند و از سوی دیگر  گروههای قومی و مذهبی و جامعه مدنی و جنسیتی افغانستان نیز از این فرصت استفاده کنند و این گروه افراطی را متقاعد کنند که افغانستان تنها به پشتونها و این گروه افراطی تعلق ندارد، بلکه باید حکومتی جامع و فراگیر متضمن حقوق همه اتباع افغانستان در این کشور مستقر گردد.

در این میان کشورهای همسایه به ویژه ایران و پاکستان و تاجیکستان می توانند نقش مهم و سرنوشت سازی را برای آینده افغانستان ایفا کنند و از فرصت ایجاد شده برای ساماندهی اتباع  افغانی در کشور خود و هدایت اتباع برای مشارکت در سرنوشت خود با حضور در افغانستان استفاده  کنند. افغانهای مهاجر که سالها  در کشورهای مختلف زندکی کرده اند نیز با بازگشت داوطلبانه به افغانستان   می توانند با حضور در صحنه اینده خود و فرزندانشان با مشارکت در این پروسه تدوین قانون اساسی  رقم بزنند .

نقشی که اتباع با باز گشت به کشور خود می توانند در پروسه تدوین قانون اساسی  می توانند ایفا کنند حائز اهمیت است. جامعه بین المللی  باید طالبان را تشویق به تدوین سریع قانون اساسی و تشکیل حکومت جامع و فراگیر گیر  متضمن حقوق همه اتباع افغانستان نماید، کشورهای همسایه نیز از این فرصت برای تشویق و اخراج‌ اتباع به افغانستان استفاده کنند.

با اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ در سال ۱۳۵۶  راه پناهندگی و مهاجرت افغانستانی ها به کشورهای همسایه به ویژه ایران‌ و پاکستان هموار شد. در این میان پاکستان از ابتدا اقدام به ساماندهی این‌اوارگان‌در اردوگاه های ویژه و صدور کارت شناسایی و ملزم‌کردن آنها به مقررات داخلی  و کنترل و نظارت بر آمد و شد آنها نمود و پای سازمانهای بین المللی را نیز باز کرد و از این قبل کمک‌هایی از آنها برای آوارگان‌ افغانستان  دریافت کرد. متأسفانه ایران برخلاف پاکستان نه تنها آنان‌ را ساماندهی نکرد، بلکه با شعارهای احساسی و عاطفی آنان را پذیرا شد تا جایی که برخی چهره ها از مردم خواستند که با آنها مثل مهاجرین در صدر اسلام برخورد کنند و حتی تعداد زیادی ازدواج بین‌ آنها با دختران ایرانی صورت گرفت.

طی این چند دهه میلیونها افغانی در ایران حضور یافته و در امور سازدگی و  کارهای سخت ایفای نقش کردند گر چه با اقدامهای خشن خود تجربه تلخی از خشونت نیز در ایران به جای گذاشتند، با تحکیم حضور مهاجرین افغانی و محکم شدن جای پای آنها در ایران افراد با نفوذ و لابی افغانها سعی در اعمال فشار برای تسهیل قانون تابعیت ایران کردند تا آنها را در جامعه ایرانی ادغام ‌کنند  البته این واقعیت‌ را نیز باید پذیرفت که حضور میلیونی افغانها به منبع در امدی برای برخی افراد و نهادهای ایرانی نیز تبدیل  شد که به گرم‌شدن تسلسل  دستگیری ، اخراج و سپس ورود مجدد این گروه نیز منجر گردید.

بر آمدن‌ طالبان بر کابل در سال  ۱۴۰۰و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان فرصتی برای فرار و مهاجرت میلیونها افغانی  فراهم آورد. در این میان رئیس جمهور شدن آقای رئیسی موقعیت مناسبی برای ورود میلیونها افغان و تسهیلات اساسی برای آموزش و زاد و ولد  آنها فراهم کرد که ظاهرا کنترلی هم از سوی ایران اعمال نگردید. متأسفانه  تا کنون آمار دقیقی از تعداد اتباع  افغانستان در ایران اعلام نشده، برخی از شش میلیون و برخی تا ده میلیون برآورد  می کنند که این خود شایعات مختلفی را دامن می زند .

طی تجاوز ۱۲ روزه اسرائیل به کشورمان‌  و حرف و حدیث هایی از مشارکت اتباع در اقدامات ضد امنیت ملی ایران‌ به گوش رسید. گر چه جزئیات نقش اتباع به صراحت اعلام‌نشد که در غیر این صورت ممکن بود افکار عمومی ایرانیان علیه اتباع را تشدید کند و به حوادث بسیار تلخ و غیر قابل کنترلی  منجر گردد،

اکنون بعد از حمله اسرائیل  نقش اتباع همراه با بار اقتصادی ناشی از حضور میلیون ها افغانی به ویژه در این‌دوره خشکسالی و بحران اقتصادی که مردم ایران‌ را در مضیقه قرار داده است. لذا باید از این فرصت ایجاد شده برای سامان دهی اتباع استفاده کنیم و نگران اشک تمساح غربی‌ها و نهادهای بشردوستانه ‌از اخراج افغانی ها نباشیم و همزمان هموطنان ایرانی را توجیه نماییم که دلسوزی‌های احساسی و عاطفی  را کنار گذارند و از تصمیم مسئولین در ساماندهی مهاجرین افغانی حمایت نمایند.

در حالی که نظام خشن پشتون محور در کابل با ایجاد دایره تنگ ایدئولوژیک -قومی پشتون از یکسو مانع ایجاد نظام جامع از قومیت های دیگر افغان شده و از سوی دیگر به دنبال فرار قومیت‌ها ی غیر پشتون و پاکسازی آنها و جایگزینی با دیگر پشتونهای غیر بومی است، ولی همزمان خود را مدافع  و دلسوز مهاجرین می‌داند؛ به طوری که سرپرست وزارت خارجه طالبان  اخراج مهاجرین را از ایران بسیار شدید و آزار دهنده توصیف می کندو اعتراف می کند که در افغانستان  آمادگی برای پذیرش بازگشت شدگان  وجود ندارد

در حالی که وظیفه طالبان فراهم کردن زمینه باز گشت مهاجرین افغانی است و از طرف دیگر  عدم باز گشت میلیونها افغانی نه تنها باعث محرومیت  این مهاجرین از حقوق طبیعی خود تو سط طالبان است، بلکه خاطر  طالبان را نیز از حضور میلیونها نفر که بعضا به دنبال هویت فرهنگی و مشارکت  و سهم خواهی خود در امور داخلی هستند راحت می کند. در این شرایط فراهم کردن ادامه حضور اتباع در ایران بزرگترین خدمت به طالبان غاصب ونظام تبعیض‌آمیز حاکم بر کابل از سوی دولت جمهوری اسلامی است که‌ در تا ریخ به ثبت خواهد  رسید

جای  آن دارد که به مسئولین جمهوری اسلامی که نسبت به اخراج اتباع جدیت به‌ خرج داده اند، خدا قوت گفت و با حمایت از آنان اخراج همه اتباع و سپس سامان دهی کلیه مهاجرین به ایران را خواستار شد.

هر کشوری مخیر است بر اساس منافع و ملاحظات خود نسبت به برخورد با اتباع بیگانه اقدام نماید و لذا نباید تحت تأثیر غوغا و انتقادهای دیگران قرار گیرد

برخی مسئولین از حضور  ۶ میلیون اتباع رسمی که بیش از ۳ میلیون نفر  آنها  غیر مجازند و حاضر به مشارکت در آمایش مهاجرین نیستند، سخن می گویند؛ در حالی که نهادهای مربوطه باید با قاطعیت عمل کرده و آنان را ملزم به  مشارکت در آمایش مهاجرین کنند.

منافع ملی ایجاب می کند که از این فرصت تاریخی پیش آمده منتهای استفاده کند و این مشکل اتباع را که یکی از معضلات بزرگ کشور است در پرتو این فرصت  مرتفع نماید و آن را سر و سامان بخشد. بدیهی است  بعد از اخراج  همه اتباع می توان صفحه جدیدی در  نحوه صدور روادید به اتباع به صورت روادید زیارتی، تحصیل، سلامت، کار و... باز کرد و با آنان به صورت قانونمند در ایران برخورد کرد.

در این راستا یکی از مواردی که مسئولین مربوطه در چارچوب اخراج اتباع باید به کار بندند قطع ارتباط منافع افراد و نهادهایی است که از قبل اتباع برخوردار می شوند. سال گذشته در نتیجه برون سپاری ویزای ایران و بیمه مسافرتی  اتباع، میلیونها دلار  در آمد نصیب برخی از افراد و نهادها شده که طبعا آنها را وسوسه می کند که منافع ملی را در تقابل با منافع شخصی و گروهی خود ببینند و بعضا خدای ناکرده مرتکب قصور شوند . لذا می طلبد نهادهای نظار تی  به خصوص در وزارت خارجه و وزارت کشور و نیروی انتظامی  حساسیت بیشتری به خرج دهند

از سوی دیگر  به صلاح کشور و منافع ملی است  که وزارت خارجه به خصوص بخش تابعیت آن از اعمال فشارهای بیرونی در امان بماند و این وزارت خانه حاکمیتی را از  جولانگاه   منافع لابی  و دلالهای منافع اتباع   پاک سازد.

پیشنهاد می شود در این برهه که گروه طالبان‌به دنبال تدوین قانون اساسی هستند که چهره مقبولی را از خود به نمایش گذارند، سه کشور ایران، پاکستان و تاجیکستان که بیشترین تعداد اتباع افغانی را در خود جای داده اند. با هماهنگی نهادهای مربوطه  در صحنه جهانی و منطقه ای اقدامات خود در اخراج اتباع را تشریح و توجیه نمایند و سازمانهای حقوق بشری منتقد اخراج اتباع را توجیه نمایند که کمک‌های لازم به اتباع در کشور افعانستان را افزایش دهند و  همزمان طالبان را تشویق و ترغیب به رعایت حقوق این بازگشت شدگان به موطن خود نمایند و خواستار ادغام و مشارکت آنها در  بافت و تشکیلات  طالبان در افغانستان  شوند. این نکته  قابل تأکید است که فشار افراد و یا نهادها برای  حفظ میلیونها نفر از اتباع در ایران خواسته یا ناخواسته  مشارکت در نسل کشی و جابجایی قومیت ها  و هویت زدایی از سوی نظام تبعیض آمیز طالبان حاکم بر افغانستان به شمار می آید.

اینکه سخنگوی طالبان از تدوین قانون اساسی صحبت می کند، گام  مثبتی است و شناسایی طالبان باید به بعد از تدوین قانون اساسی  متضمن حقوق همه افغانها و تشکیل حکومتی جامع و فراگیر گیر موکول  گردد . 

اخبار مرتبط

انتهای پیام