به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو؛ سوریه اکنون در شرایطی بسیار بحرانی قرار دارد. این کشور که مدتهاست درگیر جنگ داخلی است، همچنان در مسیر بهبودی قرار ندارد و افقهای روشن برای بازسازی آن دیده نمیشود. کشور تحت فشارهای داخلی و خارجی بسیاری قرار دارد و تهدیدات متعددی از سوی قدرتهای بزرگ و گروههای مختلف در داخل و خارج از مرزهای سوریه مطرح است. در حالی که کشورهای غربی همچون ایالات متحده و رژیم اسرائیل در ظاهر اقداماتی برای بهبود روابط و کاهش تحریمها انجام میدهند، در عمل بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که این اقدامات در جهت تجزیه سوریه و نابودی یکپارچگی آن است. بحران در سوریه از پیچیدگیهای بسیاری برخوردار است و میتوان آن را در یک قالب تاریخی، سیاسی و حقوقی مورد بررسی قرار داد.
ایالات متحده و رژیم اسرائیل؛ بازیگران اصلی در بحران سوریه
از یک سو، ایالات متحده و رژیم اسرائیل به ظاهر در تلاش هستند تا روابط خود را با سوریه و دولت خودخوانده جولانی بهبود بخشند. این دو کشور، به ویژه از طریق سیاستهای اقتصادی و دیپلماتیک، به سوریه پیامهایی از حسن نیت ارسال کردهاند. اما در عمل، اقدامات این دو کشور به گونهای بوده است که به تجزیه سوریه و تضعیف نظام مرکزی آن کمک کردهاند. برای نمونه، در حالی که اسرائیل به طور غیرمستقیم با برخی گروههای مسلح در شمال و جنوب سوریه ارتباط برقرار کرده است، نقش ایالات متحده در حمایت از گروههای مختلف در مناطق شمال شرقی سوریه نیز مشهود است. این اقدامات عملاً به ایجاد شکافهای بیشتر در ساختار سیاسی و اجتماعی سوریه منجر شده است.
وضعیت کنونی کشور به معنای پایان ماه عسل با کشورهای عربی و جامعه بینالمللی است. این ماه عسل که پس از سالها انزوای سیاسی برای سوریه حاصل شد، اکنون در معرض تهدید قرار دارد. بسیاری از کشورهای عربی که در گذشته روابط خود را با سوریه قطع کرده بودند، اکنون به نوعی به این کشور نزدیک شدهاند، اما این روابط همچنان شکننده و غیرقابل پیشبینی است. در عین حال، این ارتباطات به تنهایی نمیتواند مشکلات بنیادین سوریه را حل کند. برخی از تحلیلگران معتقدند که این نوع روابط بیشتر جنبه تاکتیکی دارد و به سوریه کمک نمیکند تا به ثبات واقعی دست یابد.
افول حمایتهای بینالمللی از دولت جولانی
دولت خودخوانده جولانی به دلیل ناتوانی در ایجاد یک حکومتی جامع و فراگیر برای تمام اقشار جامعه، در حال از دست دادن حمایتهای داخلی و بینالمللی است. این مشکل به ویژه به دلیل عدم توانایی در برقراری وحدت در میان گروههای مختلف قومی و مذهبی، به ویژه اقلیتها، شدت یافته است. از سوی دیگر، کاهش حمایتهای بینالمللی از حکومت سوریه، چه به دلیل ناکارآمدی در رهبری کشور در این دوران بحرانی و چه به دلیل برنامهها و اهداف پنهان اسرائیل و غرب، میتواند به تشدید بحران و نهایتاً تجزیه کشور منجر شود.
در شمال شرقی سوریه، گروههای جداییطلب و حتی برخی از طرفداران رژیم اسرائیل در حال تلاش برای تغییر ساختار سیاسی کشور هستند. در یک کنفرانس ویژه در شهر حسکه، ائتلافهایی شکل گرفتهاند که خواستار فدرالیسم یا حتی جدایی از سوریه هستند. این گروهها به صراحت اعلام کردهاند که سوریه دیگر به یک کشور متمرکز بازنخواهد گشت و آینده کشور بر اساس "فدرالیسم" ساخته خواهد شد. این درخواستها ممکن است در نهایت به تدوین و تصویب یک قانون اساسی جدید برای سوریه منتهی شود که در آن تقسیم قدرت و سرزمین به شیوهای جدید مدنظر قرار گیرد.
در منطقه سویدا، بحران به شکل عمیقتری در حال گسترش است. در این منطقه، حکم الهجری، یک مقام محلی در میان دروزهای منطقه، در حال تثبیت قدرت خود است برخی از این گروهها خواستهاند که دروزهای سوریه به دروزهای فلسطین ملحق شوند و پرچم رژیم اسرائیل در خیابانهای سویدا به رژه درآید. این تحولات نشاندهنده یک اتحاد پنهان و پیچیده میان گروههای اقلیتی است که به کمک اسرائیل به دنبال تغییرات ساختاری در کشور هستند.
نقشه اسرائیل بزرگ و پیامدهای آن برای سوریه
یکی از مسائل مهم در بحران سوریه، نقش اسرائیل در تحولات این کشور است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، بهطور علنی از طرحی به نام "اسرائیل بزرگ" سخن گفته است که هدف آن گسترش مرزهای اسرائیل نه تنها در فلسطین، بلکه در مناطقی از سوریه، لبنان، اردن و مصر است. این طرح میتواند به بحرانهای جدید در منطقه منجر شود و بر تمام معادلات سیاسی در خاورمیانه تأثیر بگذارد. برای اسرائیل، بازسازی نقشههای تاریخی و تحقق اهداف ژئوپلیتیکی خود از طریق همکاری با گروههای اقلیتی در سوریه، میتواند به تحقق این اهداف کمک کند.
در شرایطی که بحران سوریه به شدت پیچیدهتر میشود، ایالات متحده به طور قابل توجهی سکوت کرده است. این سکوت در حالی است که تهدیدات جدیدی مبنی بر فعالسازی مجدد پروژههای تجزیهطلبانه در سوریه مطرح شده است. آمریکا که در گذشته از برخی گروههای مسلح در سوریه حمایت کرده بود، اکنون در مواجهه با تحولات جدید، به نظر میرسد که هیچ واکنش قابل توجهی نشان نمیدهد. این سکوت میتواند علامتی از حمایت پنهانی از برخی گروهها یا حتی تأیید شرایطی باشد که در آن سوریه به کشورهای کوچکتر تقسیم شود.
تظاهرات و تحرکات مردمی در سویدا
در ادامه، تحرکات مردمی در منطقه السویدا مورد توجه قرار گرفته است. در پی تظاهرات گستردهای که در این منطقه برگزار شد، برخی از دروزهای ساکن در این شهر خواستار محاکمه افرادی شدند که مسئول مشکلات کنونی کشور هستند.
حق تعیین سرنوشت بهعنوان یکی از اصول بنیادین حقوق بینالملل از زمان تأسیس سازمان ملل متحد شناخته شده است. این حق، که ابتدا توسط وودرو ویلسون، رئیسجمهور آمریکا، پس از جنگ جهانی اول مطرح شد، به ملتها اجازه میدهد که سرنوشت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود را تعیین کنند. این اصل در منشور سازمان ملل متحد گنجانده شده است و تأکید دارد بر این که ملتها باید در تعیین سرنوشت خود آزاد باشند. با این حال، اعمال این حق در زمینههای خاص، نظیر درخواست برای جدایی از یک کشور، میتواند با مشکلات جدی روبهرو شود.
در حقوق بینالملل، حق تعیین سرنوشت به دو بعد داخلی و خارجی تقسیم میشود. بعد داخلی این حق به مردم اجازه میدهد که در چارچوب یک دولت موجود به دنبال تحقق حقوق خود و توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باشند. اما بعد خارجی این حق، که بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، به معنای حق جدایی از یک کشور و تشکیل یک کشور مستقل است. این بعد از حق تعیین سرنوشت میتواند با مشکلات حقوقی بسیاری مواجه شود زیرا در حقوق بینالملل تنها در شرایط خاص مانند استعمار یا ظلم، اجازه جدایی داده میشود.
حق تعیین سرنوشت و وضعیت سویدا
در خصوص وضعیت سویدا، سوالات بسیاری در مورد نحوه اعمال حق تعیین سرنوشت وجود دارد. اولاً، باید مشخص شود که چه گروههایی واجد شرایط برای اعمال این حق هستند و چگونه میتوان رایدهندگان را شناسایی کرد. سپس، این سوال مطرح میشود که آیا جدایی از سوریه تنها راه ممکن برای اعمال این حق است یا اینکه میتوان راهحلهای دیگری همچون خودمختاری یا حکومتی مشارکتی پیشنهاد داد. در نهایت، حق تعیین سرنوشت بهعنوان یک اصل حقوقی مهم باید در شرایطی اعمال شود که با اصول دیگر حقوق بینالملل همچون حاکمیت و یکپارچگی سرزمینی در تضاد نباشد.بحران در سوریه به یک نقطه بحرانی رسیده است و تهدیدات جداییطلبانه از سوی گروههای مختلف، بهویژه در مناطق اقلیتی مانند سویدا، موجب پیچیدگی بیشتر وضعیت این کشور شده است.