محراب توکلی: یکی از سوژههای پر استفاده در فیلمهای کمدی مثلثهای عشقی هستند. بسیاری از فیلمهای سرخوش سینمای ایران در سالهای اخیر از این سوژه برای گرفتن خنده از مخاطب استفاده کردهاند. در این گزارش به کمرنگ شدن مثلثهای عشقی و پر رنگ شدن سوژههای دیگر در سینمای کمدی خواهیم پرداخت. مثلثهای عشقی همواره قدرت گرفتن خنده از مخاطب را داشته و دارند. سوژه مثلثهای عشقی با پنهانکاری شکل میگیرد. زمانی که شخصیت اصلی مخاطب را در جریان این پنهانکاری میگذارد، هر چالشی که برای آن شخصیت به وجود بیاید، بیننده را به میخنداند. فیلم «هتل» یکی از نمونههای موفق در این حوزه است. این فیلم در زمان اکران خود با جا به جا کردن رکوردهای مختلف، نزدیک به 280 میلیارد تومان فروخت. بیش از 6 میلیون مخاطب برای تماشای فیلم «هتل» ساخته مسعود اطیابی به سینماها آمدند. تِم فیلم «هتل» در سینمای کمدی ایران قابل رویت است.
فیلمهایی که تنها یک وظیفه دارند!
البته اگر بخواهیم به کمدیهای اسکروبال اشاره کنیم، در سینمای کلاسیک بینالملل نیز چنین فیلمهایی پیدا خواهد شد. آثاری که بسیار از نمونههای داخلی قویتر و به اصطلاح جلوتر هستند. چرا که کمدیهای اسکروبال در سینمای کلاسیک بینالملل علاوهبر داستانگویی و خنده گرفتن از مخاطب، ساختارهای غلط اجتماعی و اخلاقی را نقد میکردند. در صورتیکه نمونههای داخلی تنها مخاطبش را میخنداند و بس. البته در سالهای اخیر چنین وضعیتی پیش آمده است. به نظر میرسد تنها رسالت فیلمهای کمدی گرفتن خنده از مخاطب است. در واقع نویسنده و کارگردان این آثار تنها به یک وظیفه عمل میکنند. البته برخی حتی در عمل به همان وظیفه نیز دچار مشکل هستند. در یک نمای کلی کمدیهایی که ساخته میشوند، بازیهای عاشقانه و سرخوش دارند. به سبکها و ژانرهای دیگر سرک نمیکشند. ریسک نمیکنند. نهایت ریسک این فیلمها تعقیب و گریز است. در این وانفسا «مرد عینکی» به کارگردانی کریم امینی وارد میدان میشود و گیشه را درگیر خود میکند.

قصههایی که بهرام افشاری برای سینما میخواند!
فیلم «مرد عینکی» با دو تِم مجزا از هم نوید شکل دیگری از کمدی در سینمای ایران را میدهد. فیلمی که تاکنون فروشی معادل 75 میلیارد تومان در گیشه داشته است. در دستهبندیها کلی، رگههای کمدی و اکشن به شکلی جداگانه در «مرد عینکی» دیده میشود. اگر به تیتراژ آن نگاه کنیم، با عنوان طراح قصه برخورد میکنیم. عنوانی که بهرام افشاری آن را برعهده دارد. طرحی که این بازیگر شناختهشده ریخته، در ادامه تعریف جدیدی به مختصات کمدیها خواهد داد. البته فیلم «مرد عینکی» به معنای دقیق کلمه تبدیل به یک کمدیاکشن نشده است. چرا که موقعیتهای کمدی و اکشن از یکدیگر جدا و در هم آمیخته نشدهاند. این قصه صرفا میتواند شروعی برای استقبال از مسیرهای جدید در کمدیهای ایران باشد. افشاری در یک اثر دیگر به عنوان طراح قصه معرفی شده است. در یک سریال نمایش خانگی به نام «اجل معلق». سوژه و تِم این سریال نیز با سایرها کمدیها فرق میکند. ایدۀ فانتزی این مجموعه به ندرت در نمایش خانگی یافت میشود. از این رو افشاری یک دیگر برای در جهت تغییر فضا و چند وجهی شدنِ سینمای کمدی برداشته است. گامی که میتواند به سینمای ایران خصوصا سینمای پر طرفدار کمدی تنوع ببخشد.

زهر فیلمهای کمدی چیست؟
در این میان باید از محسن امیریوسفی نیز نام برد. او با فیلمهای «آشغالهای دوستداشتنی» و «قیف» سعی داشت تا شکل دیگری از سینمای کمدی ارائه کند. هر دو فیلم اقبال خوبی در اکران نداشتند. «آشغالهای دوست داشتنی» تنها سه هفته اکران شد و فروش «قیف» به 30 میلیارد تومان نرسید. فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» علاوهبر ساز و کاری فانتزی در روایت، دارای مود سینمایی بود. مود یا همان حال و هوای این فیلم به سبب اتفاقاتی که شخصیت اصلی پشت سر میگذاشت، گرم، صمیمی و گاهی تلخ بود. فضا یکی دیگر از تجربههای فراموش شده برای مخاطب فیلمهای ایرانی است. فیلمهای کمدی در سالها اخیر شبیه به غذاهای فستفودی شدهاند. طمانینهای در آنها دیده نمیشود. آن تجربه عمیقی که در «آشغالهای...» و یا حتی «کتاب قانون» و «مارمولک» سراغ داشت، به سختی یافت میشود. حال و هوای او تغییر نمیکند. بعد از مدتی خندیدن از سالن خارج میشود. زهر فیلم در او اثر نمیکند. او را درگیر نمیکند. حال خوب یا بد فرقی نمیکند او به شکلی خنثی از سالن خارج میشود. در نهایت امر همه چیز در ژانر و تنوع آن خلاصه نمیشود. فضاسازی نیز امری مهم و حائزاهمیت است. آیا بهرام افشاری در این مسیر نیز گامی برخواهد داشت؟ یا هنرمندی دیگر برای ایجاد یک جریان کارساز پیشقدم خواهد شد؟
5959

