به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در حالی که بنیامین نتانیاهو تنها چند روز پیش با ژست تبلیغاتی در رسانهها تلاش داشت افکار عمومی ایران را تحریک کند، اکنون خود در مرکز بحرانی گرفتار شده که هر لحظه امکان دارد به فروپاشی کامل کابینهاش بینجامد. خیابانهای تلآویو، قدس اشغالی، حیفا و بئرالسبع از روز یکشنبه صحنه تظاهرات گستردهای است که با نام «روز پایان» شناخته شد؛ روزی که هزاران نفر از شهروندان اسرائیلی با اعتصاب، بستن خیابانها و رویارویی مستقیم با پلیس اعلام کردند دیگر از وعدههای توخالی خستهاند و آیندهای برای این رژیم جنگطلب متصور نیستند.
روز پایان؛ انفجار خشم عمومی
فراخوان «روز پایان» ابتدا از سوی خانوادههای گروگانهای اسرائیلی در غزه منتشر شد؛ خانوادههایی که از بیتوجهی دولت و سرنوشت مبهم عزیزانشان به ستوه آمدهاند. آنان با شعار «زمان به پایان رسیده» هزاران نفر را به خیابان آوردند. رسانههای عبری اذعان کردند که اعتراضات تنها در یک روز بیش از ۳۵۰ نقطه را درگیر کرد. بزرگراه ایالون در تلآویو مسدود شد، خیابانهای اصلی قدس شعلهور گردید و حتی برخی مراکز اقتصادی از جمله باشگاه ورزشی «هوپال تلآویو» دست به اعتصاب زدند. همه اینها نشان داد که خشم صهیونیستها دیگر به یک قشر محدود تعلق ندارد بلکه بخشهای مختلف جامعه اسرائیل را در بر گرفته است.
سرکوب بیثمر و بازداشتهای گسترده
پلیس اسرائیل در مواجهه با جمعیت عظیم معترضان از خودروهای آبپاش، یگانهای اسبسوار و تجهیزات ضدشورش بهره گرفت. اما خشونت پلیس نهتنها باعث عقبنشینی نشد بلکه خشم عمومی را شعلهورتر کرد. در تلآویو صدای انفجار نارنجکهای صوتی و دود ناشی از آتشسوزیها فضای شهر را به میدان جنگ داخلی تبدیل کرده بود. در بیتالمقدس اشغالی نیز بازداشتهای گسترده صورت گرفت. برخی رسانهها از دهها هزار بازداشتی سخن گفتند؛ آماری که شاید اغراقآمیز باشد، اما حجم سرکوب و ناتوانی رژیم در مدیریت بحران را به خوبی نشان میدهد.
خانوادههای گروگانها؛ ضربان اصلی جنبش اعتراضی
آنچه اعتراضات اخیر را از نمونههای پیشین متمایز میکند، حضور پررنگ خانوادههای گروگانهاست. آنان نه در حاشیه بلکه در متن جنبش ایستادهاند. تجمع مقابل خانه وزرای کابینه، قطع راههای ارتباطی و بیانیههای تند علیه نتانیاهو و یارانش نشان داد که این خانوادهها دیگر امیدی به وعدههای دولتی ندارند. در بیانیه مشترک خود اعلام کردند: «جان عزیزان ما هر لحظه در خطر است. دولت تنها شعار میدهد، اما هیچ اقدامی برای آزادی آنان انجام نمیدهد. اگر امروز برای تبادل اسرا اقدام نشود، فردا دیر خواهد بود.» این موضعگیری به سرعت به مطالبهای عمومی بدل شد و هزاران نفر از شهروندان عادی نیز به صف معترضان پیوستند.
اپوزیسیون علیه کابینه؛ شکاف در رأس قدرت
حضور رهبران اپوزیسیون در تجمعات، بحران را وارد مرحلهای تازه کرد. یائیر لاپید در میان جمعیت نتانیاهو را «بزرگترین خدمتگزار حماس» خواند و گفت: «دولت با ادامه جنگ و سرکوب، بیش از همه به دشمنان اسرائیل سود رسانده است.» بنی گانتس نیز با لحنی قاطع تأکید کرد: «هرگونه حمله به خانوادههای گروگانها، حمله به جامعه اسرائیل است.» در همین حال، گادی آیزنکوت نخستوزیر را فردی «اسیر امیال شخصی و فاقد توان رهبری» معرفی کرد و هشدار داد که کشور در آستانه سقوط قرار گرفته است. این اظهارات نشان میدهد بحران از سطح خیابان فراتر رفته و رأس هرم قدرت را نشانه گرفته است.
جنگی فرسایشی و بیسرانجام
در پس این اعتراضات، جنگی قرار دارد که نزدیک به ۶۸۲ روز به طول انجامیده و هیچیک از اهداف اعلامی اسرائیل را محقق نکرده است. ارتش نهتنها نتوانسته ساختار حماس را نابود کند بلکه در تونلهای غزه تلفات سنگینی داده است. همزمان، دیدهبان حقوق بشر اروپا ـ مدیترانه گزارش داد که محله الزیتون در شهر غزه تقریباً به طور کامل نابود شده و صدها خانواده آواره شدهاند. تنها در شش روز گذشته بیش از ۴۰۰ خانه با حملات هوایی، توپخانهای و رباتهای انفجاری تخریب شده است. گروههای مقاومت فلسطینی این اقدامات را بخشی از طرح «پاکسازی قومی» و آمادهسازی برای اشغال کامل غزه دانستند.
فشار بینالمللی و انزوای رو به گسترش
بحران داخلی اسرائیل تنها به خیابانها محدود نمانده و به عرصه بینالمللی نیز کشیده شده است. در حالی که افکار عمومی جهان از کشتار غیرنظامیان فلسطینی به خشم آمده، بسیاری از نهادهای حقوق بشری نیز از جنایات ارتش اسرائیل پرده برداشتهاند. دولت آمریکا بهطور ظاهری همچنان از تلآویو حمایت میکند، اما اختلافات در کنگره و اعتراضات ضدجنگ در شهرهای آمریکا نشان میدهد که حتی واشنگتن نیز تحت فشار افکار عمومی قرار دارد. در اروپا نیز کشورهای مختلف از جمله اسپانیا، ایرلند و نروژ به سمت به رسمیت شناختن دولت فلسطین رفتهاند. چنین روندی نشان میدهد که ادامه سیاستهای جنگی تنها انزوای بیشتر رژیم صهیونیستی را به دنبال خواهد داشت.
نتانیاهو در تنگنای بقا
با وجود فشارهای اجتماعی و سیاسی، نتانیاهو همچنان بر مواضع سرسختانه خود پافشاری میکند. او معترضان را به «خیانت و تقویت حماس» متهم کرده و هرگونه تبادل اسرا را مشروط به پایان جنگ میداند. این موضع، بیش از آنکه نشانه قدرت باشد، پرده از ترس عمیق او از سقوط سیاسی برمیدارد. چرا که پایان جنگ به معنای پایان نخستوزیری اوست. در مقابل، وزرای افراطی مانند بتسلئیل اسموتریچ نیز اعتراضات را «به نفع دشمن» دانسته و بر ادامه سرکوب پافشاری میکنند. این لجاجتها تنها به شکاف عمیقتر میان مردم و دولت دامن میزند.
آیندهای مبهم برای رژیم صهیونیستی
امروز رژیم صهیونیستی در نقطهای ایستاده است که شاید سرنوشتسازترین مقطع تاریخ خود باشد. از یک سو، خیابانها با فریادهای «پایان جنگ» به لرزه افتادهاند، از سوی دیگر، ارتشی درگیر باتلاق غزه است که جز تلفات و ویرانی دستاوردی نداشته است. در عرصه سیاسی نیز شکاف میان اپوزیسیون و دولت هر روز عمیقتر میشود. در سطح بینالمللی هم فشار افکار عمومی و نهادهای حقوق بشری علیه رژیم افزایش یافته است.
نتیجه روشن است: رژیمی که روزی خود را شکستناپذیر معرفی میکرد، اکنون در برابر همزمانی چند بحران دست و پا میزند. اعتراضات اخیر تنها یک هشدار نیست؛ بلکه نشانهای آشکار از آغاز فروپاشی مشروعیت و زوال تدریجی نظامی است که بر پایه جنگ، اشغال و سرکوب بنا شده بود. «روز پایان» برای معترضان اسرائیلی تنها نام یک اعتصاب نبود، بلکه نمادی از پایان یک دوره تاریک است؛ دورهای که به نظر میرسد هر روز بیش از پیش به آخر خط نزدیک میشود.
گزارش از امیر صفره