عابد اکبری، کارشناس مسائل بینالملل طی یادداشتی برای میزان به دیدار اخیر میان دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین، رؤسایجمهور آمریکا و روسیه در آلاسکا و چشمانداز جنگ اوکراین درپی این این دیدار پرداخته است.
متن این یادداشت را در ادامه میخوانید:
دیدار اخیر دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین در آلاسکا، اگرچه با وعده «گفتوگوی مستقیم» همراه بود، در عمل نشان داد که مسیر رسیدن به صلح کوتاهمدت بسیار دشوار است. ترامپ پس از نشست اعلام کرد «پیشرفتهایی حاصل شده، اما تا وقتی توافقی امضا نشود، توافقی در کار نیست» و کییف نیز که هیچ نمایندهای در این نشست نداشت، بر مخالفت با هرگونه واگذاری قلمرو تأکید کرد.
نتیجه روشن است: نه چارچوبی برای آتشبس و نه نقشهراه مشخصی برای مذاکرات واقعی وجود دارد.
همزمان با نشست، تحرکات روسیه در دونتسک و جنوب اوکراین افزایش یافت؛ گزارشها حاکی است که نیروهای روسیه با حملات موجی، خطوط دفاعی اوکراین را هدف قرار داده و سپس با تثبیت نقاط دستاورد، توان رزمی خود را برای مراحل بعدی حفظ میکنند.
این شیوه فرسایشی نشان میدهد مسکو قصد دارد فشار میدانی را با فشار سیاسی همزمان نگه دارد تا هرگونه گفتوگو از موضع قدرت انجام شود؛ ترکیب پیشروی، تثبیت و آمادهسازی برای موج بعدی حملات، الگویی آشنا در این جنگ است که میتواند در میانمدت معادله زمین را به نفع روسیه تغییر دهد.
نکته قابلتوجه نشست، وعده ترامپ برای هموار کردن مسیر گفتوگوی مستقیم میان پوتین و زلنسکی بود، اما این وعده فعلا در حد ایده باقی مانده است. کرملین هم از «تفاهم» سخن گفت، بدون آنکه مصادیق آن روشن شود. این سطح ابهام، فرصت تفسیر حداکثری به همه بازیگران میدهد؛ روسیه میتواند آن را گشایش بخواند، کییف دور زدن خود را ببیند و واشنگتن از آن بهعنوان «پیشرفت نامشخص» یاد کند.
چشمانداز جنگ با توجه به سه عامل اصلی قابل تحلیل است؛ تحولات میدانی، ظرفیتهای صنعتی و تسلیحاتی و سیاست داخلی بازیگران کلیدی.
در میدان، روسیه نشان داده میتواند با چرخههای موجی حمله و تثبیت، برتری تدریجی ایجاد کند؛ اوکراین برای تغییر این توازن نیازمند ترکیبی از پدافند مؤثر، حملات دقیق به خطوط لجستیکی و ورود سامانههای پیشرفته دوربرد است؛ اما این مسیر زمانبر و تدریجی خواهد بود و هیچ جهش لحظهای رخ نخواهد داد.
- بیشتر بخوانید:
- جزئیات دیدار ترامپ و پوتین در آلاسکا
- محورها و اهداف گفتوگوی رؤسایجمهور آمریکا و روسیه
در سطح سیاست داخلی، آمریکا برای هر اقدام پرهزینه با محدودیت روبهرو است و احتمال کاهش تعهدات وجود دارد؛ روسیه با کنترل رسانهای و چارچوبگذاری امنیتی، هزینه سیاسی جنگ را مدیریت میکند و اوکراین بر خطوط قرمز خود پایبند مانده است. این سهگانه محدودیتهای فضای دیپلماتیک را بهشدت محدود کرده و امکان هرگونه توافق سریع را کاهش میدهد.
تحولات میدانی نیز سیگنالهای مهمی برای پیشبینی آینده جنگ ارائه میکند؛ در کوتاهمدت، انتظار میرود نبردهای فرسایشی در دونباس و جنوب ادامه یابد. این نبردها با ریتمی موجی پیش خواهند رفت؛ حمله، تثبیت، و سپس موج بعدی پیشروی، الگویی که روسیه در چند ماه گذشته بارها از آن استفاده کرده است.
در میانمدت (سه تا شش ماه)، اگر تحویل سامانهها و مهمات کلیدی به اوکراین منظم شود، میتوان انتظار داشت پیشرویهای روسیه کندتر شود و فشار بر نیروهای اوکراینی کاهش یابد، اما بدون ظرفیت ضربه به عمق لجستیک روسیه، عقبنشینیهای بزرگ بعید است. این بدان معناست که هرگونه موفقیت میدانی اوکراین احتمالا جزئی و تدریجی خواهد بود، نه تحولی راهبردی.
در بلندمدت (تا پایان ۲۰۲۵ و اوایل ۲۰۲۶)، عامل تعیینکننده توان صنعتی و لجستیکی طرفین است؛ هر طرفی که بتواند چرخه تولید مهمات، پهپاد، پدافند و تعمیر/نگهداشت را با ریتم جنگ تطبیق دهد، دست بالا را خواهد داشت.
اگر روسیه مزیت صنعتی و انسانی را حفظ کند و کمکهای غربی به اوکراین دورهای و ناپایدار باقی بماند، تثبیت خطوط تغییر یافته سناریوی غالب خواهد بود؛ برعکس، اگر اوکراین موفق شود ظرفیت ضربه به عمق خطوط روسیه را افزایش دهد، زمینه برای آتشبس تدریجی و مذاکرات جدی فراهم میشود.
نشست آلاسکا بیش از آنکه مسیر صلح را هموار کند، قواعد بازی را شفافتر کرد؛ میز مذاکره در این جنگ تابع میدان است. تا وقتی موازنه میدانی و صنعتی تغییر نکند، هیچ بیانیه یا ایده مبهمی نمیتواند به آتشبس واقعی تبدیل شود.
نسخه محتمل، ادامه فرسایش هوشمندانه، چانهزنی طولانی و تثبیت خطوط جدید بدون توقف کامل درگیری است.
در نهایت، جنگ اوکراین همچنان در فاز فرسایشی باقی خواهد ماند و هیچ نشانهای از کاهش شدت بحران دیده نمیشود. آمریکا با محدودیتهای داخلی روبهروست، روسیه با اعتمادبهنفس عمل میکند و اوکراین برای مقاومت مستمر به حمایت غرب وابسته است.
واقعیت این است که تا تغییر محسوس در میدان یا ورود به چرخه صنعتی و نظامی پایدار، پایان روشنی در افق دیده نمیشود و جنگ به احتمال زیاد بخش عمدهای از سال ۲۰۲۵ و حتی ۲۰۲۶ را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
انتهای پیام/