«مارک والبرگ» کراواتش را صاف میکند و با لبخند به تماشاگران نگاه میکند، همانطور که روی صندلی برنامه روزانه (The View) مینشیند و آماده مصاحبهای است که همه انتظارش را دارند. اما چیزی درست به نظر نمیرسد؛ میزبان، «جوی بهار» رفتاری غیرعادی دارد. نگاههای او پراکنده، مشکوک و حتی کمی تهدیدآمیز است. حس عجیبی از حضور در «دره ترسناک» یا (uncanny valley) ایجاد میشود؛ چیزی که انساننماست، اما کاملاً انسانی نیست.
والبرگ به سرعت متوجه میشود که این جلسه چیزی عادی نیست و به زودی باید در برابر موجی از توهینهای بیرحمانه که به آسیبپذیریهای عمیق او میپردازند، از خود دفاع کند. با این حال، او آرامش خود را حفظ میکند. وقتی بهار فریاد میزند که از صحنه برود، والبرگ پاسخ میدهد:«من میروم، اما نه به این دلیل که شما من را بیرون میکنید. من میروم، چون بیش از حد به خودم احترام میگذارم تا اینجا بنشینم و توسط کسی که معنای شرافت را فراموش کرده، مورد آزار قرار گیرم!»
تماشاگران شگفتزدهاند، به ویژه کسانی که در خانه و از طریق یوتیوب صحنه را میبینند و سریع پیامهای حمایتی ارسال میکنند:«آفرین مارک! ما تو را دوست داریم.» «The View باید از تلویزیون حذف شود.»
به گزارش خبرنگار آناتک، «The View یک تاکشو پرطرفدار و پربیننده آمریکایی است که به صورت زنده از شبکه (ABC) پخش میشود. این برنامه با ترکیب جذابی از بحثهای داغ روز، مصاحبه با چهرههای سرشناس و تحلیل موضوعات اجتماعی، یکی از پربینندهترین برنامههای روزانه تلویزیون آمریکا محسوب میشود.»
اما نکته کلیدی این است که مارک والبرگ از سال ۲۰۱۵ مهمان The View نبوده و این صحنه هیچگاه در واقعیت رخ نداده است. تمام این صحنه، یک ویدیوی ۲۵ دقیقهای به سبک «داستاننویسی هواداران» (fan-fiction) است که با کمک هوش مصنوعی ساخته شده تا حدود ۴۶۰،۰۰۰ بیننده علاقهمند به درام را فریب دهد.
در سالهای اخیر، ظهور ویدیوهای تولیدشده با هوش مصنوعی که سلبریتیها را در موقعیتهای غیرواقعی نشان میدهند، به یک پدیده نگرانکننده در اینترنت تبدیل شده است. این ویدیوها که به سبک «cheapfake» شناخته میشوند، با بهرهگیری از تصاویر و کلیپهای واقعی، صداهای مصنوعی و سناریوهای تخیلی، مخاطبان را به شدت درگیر میکنند حتی زمانی که کاملاً ساختگی هستند.
به گزارش خبرنگار آناتک، « چیپفیکها یا (cheapfakes) نوعی ویدیوی دستکاریشده با هوش مصنوعی هستند که سلبریتیها یا افراد مشهور را در موقعیتهای غیرواقعی نشان میدهند، اما برخلاف دیپفیکهای پیچیده، کیفیت پایینتری دارند و معمولاً از تصاویر ثابت، کلیپهای واقعی و صدای مصنوعی ساده ساخته میشوند. به جای استفاده از جلوههای بصری پیشرفته، روی راویگری احساسی و سناریوهای تخیلی تمرکز میکنند تا مخاطب را فریب دهند. اغلب هدفشان جذب کلیک، تعامل و گسترش سریع محتوا است.»
تصاویر ثابت، صدای مصنوعی و سناریوهای تخیلی همه و همه برای القای حس واقعیت استفاده شدهاند، اما ویدیو خود هیچ حرکت واقعی ندارد.
کارشناسان میگویند موفقیت این ویدیوها، جنبههای روانشناختی دارد. «سیمون کلارک» روانشناس شناختی دانشگاه «بریستول»، توضیح میدهد: «این ویدیوها با تمرکز بر تکنیکهای احساسی، مخاطب را به واکنش فوری سوق میدهند و باعث میشوند افراد کمتر از مهارتهای تفکر انتقادی خود استفاده کنند.»
«بن کولمن»، مدیرعامل شرکت«مدافع واقعیت» (Reality Defender) میگوید: «بسیاری از اعضای خانواده و دوستان ما، به ویژه سالمندان، با ویدیوهای مشابه مواجه شدهاند و حتی اگر کاملاً فریب نخورده باشند، برای اطمینان با ما مشورت کردهاند.»
این کانالها معمولاً خارج از ایالات متحده فعالیت میکنند، اما سلبریتیهای انتخابشده تقریباً همیشه آمریکایی هستند، گویی از فهرست محبوبترین بازیگران آمریکا انتخاب شدهاند تا بیشترین جذب مخاطب حساس به تحریک را داشته باشند. برخی کانالها قبلاً محتوای آموزشی منتشر میکردند، اما با ظهور هوش مصنوعی، تمرکز خود را روی ویدیوهای تخیلی و جنجالی گذاشتهاند.
یک خالق ناشناس با بیش از ۴۳،۰۰۰ مشترک گفته است: «این ویدیوها حس واقعی بودن میدهند و مخاطب را درگیر میکنند؛ مثل سناریوی «اگر… چه میشد؟» که دراماتیک و هیجانانگیز است، اما کاملاً تخیلی باقی میماند.»
یوتیوب هم تلاش میکند با این پدیده مقابله کند. سیاستهای جدید ژوئیه ۲۰۲۵ تأکید دارند که محتوای واجد شرایط کسب درآمد باید اصیل و اورجینال باشد و محتوای تغییر یافته یا مصنوعی که فردی را وادار به کاری کند که انجام نداده است، باید افشا شود. با این حال، کارشناسان معتقدند که محدود کردن درآمدزایی تنها بخشی از راه حل است و به ریشه مشکل، یعنی تولید محتواهای تحریکآمیز برای جذب کلیک، نمیپردازد.
«ساندرا واچتر»، استاد دانشگاه آکسفورد، میگوید: «این سیستم سمزا است، زیرا بر پایه تولید کلیک و نگه داشتن نگاهها روی صفحه ساخته شده است. محتوای تحریکآمیز، خشمآلود و گاه سمی بیشترین تعامل را ایجاد میکند و اکنون با هوش مصنوعی بسیار ارزانتر تولید میشود.»
به گزارش «وایرد» (wired) ویدیوی سبک «تحریککنندهٔ خشم» (rage-bait) ترکیبی از تکنیکهای روانشناختی قدیمی و شرایط ویژه پلتفرم است تا واقعی به نظر برسد و مخاطبان آسیبپذیر را فریب دهد، حتی اگر در توضیحات ویدیو ذکر شده باشد که محتوا «تولیدشده توسط هوش مصنوعی» (AI-generated) است.
انتهای پیام/