«سرور عدوانی» عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و متخصص بیماریهای مغز و اعصاب در گفتوگو با خبرنگار ایلنا درباره رابطه آلودگی هوا با زوال عقل اظهار داشت: مطالعات اپیدمیولوژیک، در یک دهه گذشته از جمله گزارش کمیسیون لنست، نشان دادهاند که قرارگیری مزمن در معرض آلودگی هوا، بهویژه ذرات معلق ریز(PM₂.₅)، با افزایش خطر بروز زوال عقل همراه است.
تاثیر آلودگی هوا در زوال عقل از نظر منطقی بسیار محتمل است
وی افزود: البته این شواهد بیشتر همبستگی را نشان دادند و نه رابطه علت و معلولی قطعی. اما روند این دادهها و سازوکارهای بیولوژیکی که برای اثر آلودگی هوا در زوال عقل مطرح شده، این ارتباط را از نظر منطقی بسیار محتمل میکند.
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی از سازوکار تأثیر ذرات ریز بر مغز شهروندان گفت: ذرات بسیار ریز آلایندهها میتوانند از دو طریق به مغز برسند؛ یکی از طریق استنشاق، ورود به ریه و عبور از سد خونی-ریوی به جریان خون، یا از طریق عصب بویایی مستقیماً وارد دستگاه عصبی مرکزی شوند.
تسریع روند تخریب سلولهای عصبی در اثر ذرات بسیار ریز آلایندهها
وی ادامه داد: این ذرات باعث التهاب سیستمیک، استرس اکسیداتیو و اختلال عملکرد سد خونی مغزی میشوند و از این طریق میتوانند روند تخریب سلولهای عصبی و رسوب پروتئینهای پاتولوژیک (مثل آمیلوئید بتا که مهمترین پروتئین درگیر در بیماری آلزایمر است) در مغز را تسریع کنند.
در ایران آمار دقیق و ملی از شیوع زوال عقل وجود ندارد
عدوانی اظهار داشت: متاسفانه در ایران آمار دقیق و ملی از شیوع زوال عقل وجود ندارد. اما برآوردهای جهانی نشان میدهند که ۵ تا ۷ درصد افراد بالای ۶۰ سال ممکن است درجاتی از زوال عقل داشته باشند.
«سطح تحصیلات» در بروز زودرس زوال عقل نقش دارد
عضو کمیته توانمندسازی دانشکده پزشکی افزد: در تهران هم درست است که گزارشهایی از ظهور زودتر این علائم وجود دارد، ولی نمیتوانیم به صورت علمی و مستقیم کاهش سن ابتلا را فقط به آلودگی هوا نسبت بدهیم؛ چون عوامل متعددی مثل سبک زندگی، بیماریهای قلبی-عروقی و سطح تحصیلات هم میتوانند در بروز زودرس زوال عقل نقش داشته باشند.
لزوم تغییر در سیاستگذاریها برای انجام پروژههای طولانی مدت علمی
وی تاکید کرد: علت اصلی نبود مطالعات ایرانی در گزارشهای مرجع، فقدان پروژههای طولیمدت (مطالعات کوهورت) با طراحی و کیفیت استاندارد بینالمللی است. این به معنی بیخطر بودن وضعیت ما نیست، بلکه نشان میدهد دادههای بومی کافی برای اندازهگیری دقیق ریسکها در جمعیت خودمان را نداریم و این، لزوم تغییر در سیاستگذاری برای انجام پروژههای طولانی مدت را مطرح میکند.
تغییرات ساختاری مغز کودکان در پی قرارگیری طولانیمدت در معرض آلودگی هوا
عدوانی گفت: شواهد اولیه نشان میدهد که قرارگیری طولانیمدت کودکان در معرض آلودگی هوا میتواند بر رشد شناختی، حافظه، توجه و حتی ساختار مغزشان اثر بگذارد. چندین مطالعه مقطعی روی بچهها انجام شده (البته بیشترشان در ایران نبودهاند) که برخی حتی از تصویربرداری مغز استفاده کردهاند. این مطالعات نشان دادهاند که قرارگیری در معرض سطوح بالاتر PM₂.₅، دیاکسید نیتروژن و سایر هیدروکربنهای آروماتیک با کاهش نمرات شناختی، افزایش مشکلات توجه و تغییرات ساختاری مغز همراه بوده است.
وی افزود: بیشتر این مطالعات باز هم همبستگی را نشان دادهاند، هرچند مطالعات خوب طراحی شدهای وجود دارند که میتوانند اثرات مداوم را هم نشان دهند. اما هنوز محدودیتهایی مثل نمونههای کوچک در برخی مطالعات یا دشواری کنترل کامل عوامل اجتماعی-اقتصادی و خانوادگی وجود دارد. به همین دلیل، این شواهد قابل اتکا هستند، ولی قطعی نیستند و به معنای اثبات رابطه علت و معلولی نمیباشند.
کاهش PM₂.₅ به سطوح توصیهشده توسط سازمان جهانی بهداشت، میتواند در طی یک دهه از دهها هزار مورد جدید زوال عقل جلوگیری کند.
کاهش PM₂.₅ میتواند از دهها هزار مورد جدید زوال عقل جلوگیری کند
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی از تجربه چین و آمریکا گفت: برخی مدلسازیهای علمی، مثلاً در مطالعات آمریکا و چین، نشان دادهاند که کاهش PM₂.₅ به سطوح توصیهشده توسط سازمان جهانی بهداشت، میتواند در طی یک دهه از دهها هزار مورد جدید زوال عقل جلوگیری کند. در پکن، در سالهای پس از اجرای برنامههای گسترده کاهش آلودگی هوا، روند افزایش مرگومیر و بیماریهای قلبی-عروقی و عصبی کندتر شده است.
عدوانی ادامه داد: البته باید در نظر بگیریم که اثبات اثر مستقیم کاهش آلودگی بر زوال عقل به زمان بیشتری نیاز دارد. با توجه به شیوع بالای بیماریهای قلبی-عروقی و عروق مغزی (مثل سکته مغزی) در جامعه ما، از نظر منطقی میتوان نتیجه گرفت که اگر مشابه کشور چین، برنامههای گستردهای برای کاهش آلودگی هوا داشته باشیم، حداقل در مورد این بیماریها که اثر قابل اتکاتری از کاهش آلودگی هوا بر آنها دیده شده، میتوانیم موفق باشیم.
به گفته وی این بیماریها خودشان فاکتورهای خطری برای بروز زوال عقل هستند و با توجه به محتمل بودن اثر آلودگی هوا بر زوال عقل، اجرای برنامههای کاهش آلودگی هوا منطقی به نظر میرسد.
عدوانی درباره تصفیهکنندههای هوا با فیلتر HEPA گفت: میتوانند ذرات ریز را در محیط داخلی تا حد زیادی کاهش دهند، اما جایگزین کاهش آلودگی هوا در سطح شهری نیستند. اقدامات فردی دیگری که افراد میتوانند برای محافظت از خود در شرایط آلودگی هوا انجام دهند، عبارتند از: پرهیز از ورزش سنگین در روزهای آلوده و بستن پنجرهها در ساعات اوج آلودگی.
وی در مورد نقش تغذیه در پیشگیری از زوال عقل در شهرهای آلوده اظهار داشت: نقش تغذیه در پیشگیری از زوال عقل در شهرهای آلوده و غیرآلوده خیلی تفاوتی ندارد و همان توصیههای تغذیهای که برای جلوگیری از زوال عقل وجود دارد، برای ساکنان شهرهای آلوده هم صادق است و چیز متفاوتی نمیتوان گفت. در هر صورت، آلودگی هوا ممکن است خارج از کنترل افراد باشد، ولی تغذیه تا حد زیادی تحت کنترل خودشان است.
عدوانی ادامه داد: تغذیه سالم سرشار از آنتیاکسیدانها (مثل سبزیجات، میوهها و ماهیها) و رژیمهایی مثل رژیم مدیترانهای یا رژیم MIND میتوانند اثر استرس اکسیداتیو را کاهش دهند و با مکانیسمهای مختلف از مغز محافظت کنند. البته کنترل آلودگی هوا هم در کنار اینها توصیه میشود، ولی این امر اغلب خارج از کنترل شهروندان است.
وزارت بهداشت و محیط زیست، ابعاد خطر را شفافسازی کنند
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی درباره تاثیر خودروها و صنایع به عنوان منابع آلودگی هوا توضیح داد: هر دو مهم هستند. در مورد ذرات معلق ریز (PM₂.₅) و اکسیدهای نیتروژن در شهرها، اگر در نظر بگیریم که در داخل شهرها صنایع بدون فیلتر نداشته باشیم، خودروهای دیزلی فرسوده و موتورسیکلتهای کاربراتوری سهم بیشتری دارند.
وی ادامه داد: اما اگر در شهرمان همچنان صنایع بدون فیلتر داریم، آنها هم منبع مهمی برای PM₂.₅ هستند. در مناطق صنعتی، بار آلودگی بیشتر متأثر از همین صنایع بدون فیلتر است. ترکیب هر دو منبع، مشکل را تشدید میکند.
عدوانی تاکید کرد: بخش علمی کشور باید با ارائه دادههای دقیق و بومی و همکاری بین دانشگاه، وزارت بهداشت و محیط زیست، ابعاد خطر را شفافسازی بکنند. در خیلی از کشورها همین شواهد علمی بودند که باعث تغییر قانون گذاری و تغییرات در رفتار دولت شدند. یکی از مشکلات اصلی در ایران، نبودن دادههای ملی و برنامهریزی بین بخشی منسجم است و البته به این شکل نیست که بی اطلاعی کامل هم وجود داشته باشد.