سرویس مدیریت کتاب خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، برای علیاکبر مشیر سلیمی، نشر فقط یک کار نبود؛ رسالتی بود که با تمام جان دنبال میکرد. او در مدارس نوگرای تهران پرورش یافت و با آشنایی به زبانهای گوناگون، افقهای تازهای پیش روی خود دید. پلهپله از دنیای مطبوعات و چاپ تا مدیریت فرهنگی پیش رفت؛ از چاپخانه بانک ملی و تأسیس یک خبرگزاری خصوصی گرفته تا انتشار مجلات محبوب و کتابهای ارزشمند تاریخی. هرجا که فرصتی برای رساندن اندیشه و فرهنگ به دست مردم بود، نام سلیمی به چشم میآمد. همکاریهایش با یونسکو و انجمن آثار ملی، یادگار آثاری شد که هنوز هم جایگاهی ویژه در کتابخانهها دارند. بهمن ۱۳۵۰، چشمهایش را بست، اما رد پای او همچنان در لابهلای صفحات چاپی ایران باقی است.
تولد تا تحصیل
اسفندماه ۱۲۷۹ خورشیدی در تهران نوزادی از نوادگان سلیم تهرانی، سخنور نامور روزگار صفوی پا به عرصه هستی نهاد که نام او را علیاکبر گذاردند. پدرش علیاصغر مشیر دربار و مادرش لیلی امینی نام داشت.
وی بعدها درباره نسب خانوادگی خود در یک سند خطی نوشت: «… پدرم علیاصغر، جدم علی بنسلیم بن ابوذر بوده که شخص اخیرالذکر در زمان سلسله زندیه میزیسته پیشه خانوادهام فلاحت و خدمت دیوانی بوده، جدم علی حکومت [بسطام] میکرده و سلیم پدر جدم شاعر بوده است».
علیاکبر به شش سالگی که رسید در دبستان رشدیه ثبتنام شد. خواندن و نوشتن که آموخت ادامه تحصیل خود را در آموزشگاههای علمیه و آلیانس پی گرفت و به زبانآموزی همت گمارد. نخست زبان فرانسوی و پس از چندی زبانهای انگلیسی و عربی آموخت بعدها برای تکمیل دانستههایش رشتههای ادبیات و اقتصاد را برگزید وی همچنین دو دوره آموزش عالی بانکداری را گذراند اما همیشه و همواره با خودخوانی در جستوجوی دانشافزایی بود.
زندگی حرفهای
علیاکبر مشیر سلیمی، با رسانهنگاری وارد عرصه اجتماع شد و نخست به عنوان خبرنگار و مدیر داخلی نشریه «اتحاد» به اشتغال روی آورد.
نشریه اتحاد: اتحاد از «سهشنبه ۱۸ ذیحجه ۱۳۳۹ ق / ۳۱ اسد [امرداد] ۱۳۰۰ ش با مدیریت سیدکاظم سرکشیکزاده در تهران منتشر شد. اما دیری نپایید که درگیری شماری از روزنامهها با نظامیها و دولت در روزگار کابینه قوامالسلطنه (۱۴ خرداد ۲ بهمن) ۱۳۰۰ ش) سبب توقیف تعدادی از نشریههای ادواری و ازجمله اتحاد شد.
به دنبال این رویداد علیاکبر مشیر سلیمی به همراه شماری از روزنامهنگاران به تحصن دست یازید و با مشارکت دیگر متحصنان که بیشترشان روزنامهنگار و مدیران مطبوعات توقیفی بودند یک فوقالعاده پُرنام / عنوان انتشار داد که بر سر لوحهاش نامواره همه نشریههای توقیف شده نقش بست.
مشیر سلیمی چگونگی انتشار این فوقالعاده را چنین بر میشمرد بر اثر اعتراضات سخت جراید به کابینه قوامالسلطنه که او را مرتجع و عامل فساد مینامیدند روزنامههای مخالف، از طرف دولت وقت، در یک روز توقیف گردید و این اولین قتل عام مطبوعات بود.
مدیران جراید توقیف شده در روزنامه اتحاد اجتماع کرده بر آن شدند که یک شماره روزنامه دسته جمعی علیه قوامالسلطنه در خفا چاپ کرده انتشار دهند. این کار به بنده رجوع شد و به این ترتیب هم انجام گرفت مقالات مختصر چهارده مدیر جریده بازداشت شده را که ازجمله قرن بیستم عشقی بود با کلیشههای اسامی هر روزنامه را گرفته در یک شماره روزنامه اتحاد. در چاپخانه بوسفور که آن زمان مسیو واسیلی بعد از مسیو آرمناک مدیریت آن را داشت و تبعه دولت فرانسه بود به طبع رسانیده منتشر ساختم. غروب همان روزی که مطالب این روزنامه تاریخی با قطعنامه جراید در دست حروف چیدن بود و نگارنده در دفتر چاپخانه حضور داشت سرتیپ رادسر (ادیبالسلطنه) معاون اداره پلیس وارد شد و به مدیر چاپخانه اخطار کرد که نباید هیچگونه روزنامهای در اینجا چاپ شود، اعتراضات زیادی بین آنان رد و بدل گردید و بالاخره مدیر چاپخانه فائق شد، ولی به این نحو که شهربانی حق مداخله در کار و کاسبی او ندارد و فقط میتواند در خارج از چاپخانه مراقب بوده، هرگونه نشریهای که از مطبعه بیرون بردند و مظنون آنها واقع گردید جلوگیری از انتشار آن نمایند.
معاون اداره پلیس آن روز و سر کلانتر و رئیس بعد اداره شهربانی ناچار چاپخانه را ترک کرد لیکن چندان طول نکشید که مأمورین شهربانی در اطراف چاپخانه به مراقبت گمارده شدند! محل چاپخانه محوطهای در عقب داشت که به خیابان سعدی مربوط میشد و مأمورین مستحفظ شهربانی غافل از این قسمت بودند این ضلع غربی، دیوار کوتاهی داشت و از همین جا بود که نگارنده استفاده نموده به مقصود خود نایل گردید.
یعنی به اتفاق چهار نفر موزع روزنامه، مقارن سه ساعت از نیمه شب گذشته از این دیوار فرود آمده، روزنامه را از ماشین خانه چاپخانه دسته دسته تحویل گرفته به محلی که موزعین در انتظار بودند رسانیده و آنان روزنامهها را گرفته، برای توزیع به منازل مشترکین خط سیر خود به راه افتادند، مقداری هم این جانب با خود به اداره روزنامه اتحاد آورده و در جای محفوظی پنهان کرده یک نسخهاش را به تخته سیاه دیوار الصاق کردم.
پیش از طلوع آفتاب که موزعین روزنامهها را در همه جای شهر منتشر کرده بودند و به اداره مراجعت نمودند، روزنامهفروشان هم این روزنامه را در خیابانها صدا میکردند. عابرین خیابان اکباتان هم روزنامه روی تخته را میخواندند. قوامالسلطنه از این پیش آمد یا شاهکار مطبوعاتی، بسیار خشمناک شده و اداره شهربانی را مورد تعرض قرار داد. مأمورین شهربانی به اداره آمده چیزی نیافتند همین قدر توانستند چند نسخهای که هنوز به فروش نرفته بود از روزنامهفروشان در معابر به دست آورند».
تحصن و انتشار فوقالعاده کارگر افتاد و با برکناری احمد قوام و برگماری میرزا حسن پیرنیا (مشیرالدوله) بیشتر نشریهها ازجمله اتحاد در بهمنماه ۱۳۰۰ رفع توقیف شدند اما سلیمی به همکاری خود با سرکشیکزاده خاتمه داد.
مرکز اطلاعات ایران: علیاکبر سلیمی به دنبال قطع همکاریاش با نشریه اتحاد، مقدمات تأسیس مرکز اطلاعات ایران را فراهم آورد. روایت دیگر آن است که به روزنامه «شفق سرخ» رفت و در آن روزنامه بود که به فکر تأسیس مرکز اطلاعات ایران افتاد.
علی بهزادی در شبه خاطرات آورده است: «عباس مسعودی در روزنامه شفق سرخ با دو جوان آشنا شده بود. یکی علیاکبر سلیمی بود که هم در روزنامه کار میکرد و هم گاهی مقاله مینوشت (او بعدها مدیر و سردبیر مجله گلهای رنگارنگ شد) دیگری علی صادقی، مصحح و نویسنده شفق سرخ بود...
سه نفر بودند سه جوان پُرانرژی… در هوای گرم تابستان یا در سرمای زمستان سه نفری مینشستند آن خبرها را با کمی اختلاف مینوشتند وقتی تعداد نسخهها کافی و کامل میشد، آن دو نفر برای کار مقالهنویسی و تنظیم خبر و تصحیح روزنامه «شفق سرخ» به دفتر روزنامه میرفتند و عباس مسعودی راهی ادارات روزنامهها میشد تا خبرها را به آنها برساند…»
روایت سوم این است که اندیشه تأسیس مرکز اطلاعات ایران در روزگار توقیف نشریه اتحاد شکل گرفت. علی صادقی، همکار مشیر سلیمی نوشته است که … در سال ۱۳۰۱ بنگاه خبرنگاری مرکز اطلاعات را تأسیس کردم که درخواست امتیاز آن به نام بنده در وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه /] فرهنگ موجود است. قریب سه سال بنگاه مذکور را اداره کرده بعد به عللی […] بنگاه مذکور را به رفقای خود که عبارت از آقایان علیاکبر سلیمی، جهانگیر مصور رحمانی و عباس مسعودی بودند واگذار کردم که یکسال بعد روزنامه اطلاعات […] از آن بنگاه تولید گردید».
روایت علی صادقی اما با اسناد موجود سازگاری ندارد چراکه اداره دارالانشاء وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه با نامه نمره ۳۲۰ که تاریخ ۱۵ عقرب / آبانماه ۱۳۰۲ دارد به دایره انطباعات وزارتخانه یاد شده اعلام کرده که در جلسه ۶ آبانماه ۱۳۰۲ شورای عالی معارف پروانه انتشار جریده اطلاعات به نام میرزا علیاکبرخان سلیمی در صورتی که مستخدم دولت یا منتظر خدمت نباشند صادر شده است.
همچنین همه بر جای ماندهها حکایت از آن دارند که سال ۱۳۰۲ خورشیدی به همت علیاکبر مشیر سلیمی، عباس مسعودی، جهانگیر مصور رحمانی، علی صادقزاده صادقی و محمدباقرنیکانجام، یک خبرگزاری خصوصی به نام مرکز اطلاعات ایران به صورت شرکت سهامی در تهران راهاندازی شد که مشیر سلیمی به صراحت «سهچهارم سهام» را متعلق به خود دانسته است.
محل این خبرگزاری در ابتدای خیابان علاءالدوله فردوسی بود که پس از چند جابه جایی به خیابان لالهزار خانه وثوق نظام منتقل شد.
عباس مسعودی گفته است: «من و دوستانم در تمام وزارتخانهها و ادارات پرسه میزدیم و پیاده اخبار روز را جمعآوری میکردیم و مشغول تنظیم آن میشدیم و در ساعت ۴ یا ۵ بعد از ظهر به ادارات جراید تحویل میدادیم هر روز به تعداد مشترکین اضافه میشد. ما مجبور بودیم برای جلب توجه روزنامهها که اخبار را از ما میخریدند مضمون خبرها را تغییر دهیم و یک موضوع را به چند شکل بنویسیم مرکز اطلاعات رفتهرفته توسعه پیدا کرد.
ما علاوه بر اخبار داخله خبرهای خارجه را که در آن روز به وسیله آژانسهای، هاوس رویتر مسکو، برلن گرفته میشد برای روزنامهها تهیه و تنظیم میکردیم. خبرهای مجلس شورای ملی نیز از مرکز اطلاعات به جراید داده میشد ولی حق اشتراک اخباری که در این مؤسسه با زحمت بسیار جمعآوری میشد آنقدر کم بود که تکافوی مخارج را نمیکرد و همین مبلغ کم را هم جراید آن روز نمیپرداختند و همین مسئله موجب تعطیل شدن مرکز اطلاعات ایران گردید…». آنچه به قلم عباس مسعودی خواندید در حقیقت بیان سرنوشت یک خبرگزاری خصوصی در ایران است که ۱۲ سال پیش از خبرگزاری پارس تأسیس شد.
عدم پرداخت حق اشتراک اخبار گردانندگان مرکز اطلاعات ایران را بر آن داشت چاره کار را در انتشار روزنامه ببینند و بار دیگر به فکر انتشار روزنامه اطلاعات به مدیریت علیاکبر سلیمی افتادند اما با مراجعه به وزارت معارف متوجه شدند که ۱۴ ماه پیش مجوز «جریده اطلاعات» باطل شده است. بنابراین بار دیگر درخواست صدور مجوز روزنامه اطلاعات را به وزارت معارف ارائه دادند.
پروانه انتشار روزنامه اطلاعات البته برای بار دوم به وسیله اداره انطباعات وزارت معارف در ۱۴ محرمالحرام ۱۳۴۳ ق برابر با ۲۷ برج اسد [امرداد [۱۳۰۴ با نمره ۳۴۲۶» و «نمره کتاب ثبت امتیاز جراید ۴۲۷» با امضای نظامالدین مشاورالدوله همتی کرد و آرامگاهی برایش ساخت. همچنین نکته دیگر اینکه تدوین همه آثار عشقی در این کلیات دلیل موافقت کامل مؤلف با همه آنها نبوده بلکه نشانهای از وظیفه دشوار حفظ امانت و واگذاری قضاوت آن به خوانندگان است. چه رعایت همه ذوق و سلیقه و عقیدهها در آن واحد کار آسانی نخواهد بود تنها در چند جا از لحاظ مراعات ادب و اخلاق و سیاست به ترک آنها با نقطه چین کردن چند بیت و کلمهای اکتفا شده یا تصحیح و اصلاحی صورت گرفته است.
مشیر سلیمی همزمان با گردآوری شعرهای میرزاده عشقی و اشتغال در روزنامه شفق، سرخ به فکر تأسیس بنگاه مربی و انتشار مجله مربی افتاد.
بنگاه و مجله مربی اردیبهشتماه ۱۳۰۶ خورشیدی، اداره انطباعات وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه با «نمره ۲۴۷/۶۴۴» و «نمره کتاب ثبت امتیاز جراید ۵۸۱ پروانه انتشار مجله مربی را با امضای سیدمحمد تدین و مُهر وزارتخانه یاد شده صادر کرد: «چون آقای میرزا علیاکبرخان سلیمی امتیاز مجله موسومه به مربی به جای جریده اطلاعات را از وزارت معارف تقاضا نموده لهذا مشارالیه با مراعات شرایط ذیل و بر طبق التزامی که سپردهاند مجاز در طبع و نشر مجله مزبور میباشند….
نسخهای از مجله مربی سال ۱۳۰۶ در کتابخانههای معتبر کشور و بنابراظهار سینا مشیر سلیمی فرزند علیاکبر مشیر سلیمی در کتابخانه شخصی او موجود نیست و بعضی در نشر مجله مربی در روزگار پهلوی اول تردید دارند اما سیدمحمد صدر هاشمی نوشته است: «مجله» مربی در طهران به مدیری و صاحب امتیازی میرزا علی اکبرخان سلیمی تأسیس و در سال ۱۳۰۶ شمسی منتشر شده است طرز انتشار این مجله هفتگی بوده است.»
اگر قول صدر هاشمی را بپذیرم انتشار مجله مربی را در سال ۱۳۲۱ باید دوره دوم حیات مربی قلمداد کنیم ۷۰ مردادماه ۱۳۲۱ خورشیدی تاریخ اعلام مجوز دوم نشریه مربی است و نخستین شمارهاش در یکم شهریورماه ۱۳۲۱ منتشر شده است بهطور کلی از مجموع ۱۳ شماره مربی ۱۱ شماره نخست تاریخ سال ۱۳۲۱ دارند.
گل های رنگارنگ: مجله مجموعه گلهای رنگارنگ را که در مخزن کتابخانههای کشورگاه میتوان میان کتابها و در بعضی کتابخانهها لابهلای نشریههای ادواری جُست دیماه ۱۳۱۲ در تهران با شمارگان ۳ هزار نسخه به وسیله علیاکبر سلیمی متولد شد.
در آغازین صفحههای شماره نخست گلهای رنگارنگ، ابوالقاسم پاینده نوشته است که دوست عزیز من آقای سلیمی که روزگاری است پروانهوار دور شمع معارف پر میزند و از سوزاندن پرو بال مادی و معنوی خویش به این شعله مقدس دریغ نمیدارد برای اولین دفعه این مجموعه بدیع را از گلستان ادبیات شرق و غرب گردآورده و به نام گلهای رنگارنگ به خوانندگان فارسیزبان تقدیم میدارد و تصمیم دارد که در سر هر ماه ابتکار را تازه کند و مجموعه [ای] نو به نام گلهای رنگارنگ چاپ کرده در بزم عاشقان ادب پراکنده ساخته و مشام جانها را معطر نماید.
بیشتر ناموران عرصه فرهنگ و هنر ترجیحاشان این است که با نشریههای ادواری از شماره دوم به بعد همکاری کنند. چنانچه در شماره نخست هر نشریه نگارشهای بلندپایگان را ببینیم باید پی به جایگاه سردبیر نشریه مجموعه ببریم چراکه تنها مقبولیت گرداننده است که میتواند اطمینان بزرگان را جلب کند. با تورق شماره مجلد نخست گلهای رنگارنگ که در ۲۴۰ صفحه منتشر شده آثاری از این نامها دیده میشود:
ابوالقاسم پاینده محمد سعیدی بهمن [یار] کرمانی، نصرالله فلسفی، فرجالله بهرامی ضیاء هشترودی، علی دشتی، سعید نفیسی، امیرقلی امینی محمدتقی بهار ملک الشعراء) محمد جناب زاده غفار سیاهپوش، یحیی ریحان، غلامحسین مصاحب، مکرم اصفهانی محمود افشار یزدی، محمود عرفان، محمدعلی گلشاییان، صادق نشأت، عبدالله وزیری و شماری دیگر از نامداران آن روزگار گلهای رنگارنگ در سرآغاز نشر، فاصله انتشار مرتب و ماهانه داشت و از دیماه ۱۳۱۲ تا اردیبهشتماه ۱۳۱۳ در مجموع ۵ شماره منتشر شد اما پس از نشر ۵ شماره مجلد از نشر بازماند و پس از یک تعطیل ۷ ساله از دیماه ۱۳۲۰ با تغییر شکل و تا حدودی محتوا بار دیگر با هدف کمک به نهضت ادبی ایران حیات خود را از سر گرفت.
گلهای رنگارنگ افزون بر ۵ شماره در سالهای ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳، از زمستان ۱۳۲۰ تا بهار ۱۳۲۶ خورشیدی ۸۴ شماره مجلد انتشار پیدا کرد که با احتساب ۵ شماره مجلد سال های ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ مجموعه دوره گلهای رنگارنگ به عدد ۸۹ میرسد.
«گلهای رنگارنگ حاوی» داستانهای کوتاه اوراق و افکار پراکنده منتخب ادبیات منشور و منظوم شعرای ایرانی و خارجی انواع بازیهای عمومی و ملی، عجایب آداب و اخلاق ملل، چیزهای تازه و شنیدنی، افسانههای ملی، شرح حال رجال و خادمان بشر، اشعار محلی و خلاصه مطالب شیرین و سودمندی برای سرگرمی وتفریح خوانندگان و روشن ساختن افکار آنان بود.
چاپخانه بانک ملی ایران
با تأسیس چاپخانه بانک ملی، ایران مشیر سلیمی را به عنوان اولین رئیس چاپخانه تعیین کردند. «چاپخانه چاپ سربی بانک ملی ایران در سال ۱۳۱۶ شمسی (۱۳۵۶) قمری ۱۹۳۷ (میلادی) تأسیس شد مدیریت این چاپخانه در بدو تأسیس با میرزا علیاکبر خان مشیر سلیمی تهرانی، مدیر مجله مربی و گلهای رنگارنگ بود محل چاپخانه از ابتدای تأسیس واقع در خیابان فردوسی، ساختمان بانک ملی ایران بود این چاپخانه از ابتدا چند دستگاه ماشین چاپ دو ورقی به قطع ۷۰ × ۵۰ سانتیمتر و یک ورقی به قطع ۴۶ × ۵۸ سانتیمتر و نیم ورقی به قطع ۲۰ × ۴۰ سانتیمتر داشت… چاپخانه بانک ملی ایران یکی از چاپخانههای بزرگ ایران و حتی خاورمیانه بوده است...
ازجمله نشریاتی که در این چاپخانه به چاپ میرسید میتوان موارد ذیل را نام برد
١. سفارشها و مطبوعات شعب بانک ملی فرهنگ و وزارت دارایی
۲. چاپ تمامی کتابهای دبیرستانی وزارت فرهنگ […] از سال ۱۳۱۷ تا ۱۳۲۰ شمسی؛
چاپ لغتنامه دهخدا
۴. چاپ اوراق بهادار
۵. مجله بانک ملی ایران که از انتشارات اداره بررسیهای اقتصادی و مالی بانک ملی بود
جلال خوشقدم، پیشکسوت چاپ میگفت: «چاپخانه بانک ملی یکی از جدیدترین و منظمترین چاپخانههای آن روز ایران بود نظم و دقت در آن چاپخانه برقرار بود. من نظم زندگی خود را مدیون نظمی هستم که در چاپخانه اعمال میشد. چاپخانه روی نظم و اصول اداره میشد و کارگران اگر نارضایتی مادی هم داشتند از روش و نظم کار راضی بودند البته حقوق کارگران ماهیانه پرداخت میشد مدیران چاپخانه ابتدا میرزا علیاکبر سلیمی و بعد توسلی آدیس برخورداریان… و انصاری بودند. آن زمان آغاز ورود ماشینآلات چاپ خودکار به ایران بود. چاپخانه بانک ملی تعدادی ماشین خودکار وارد کرد که در زمین چاپخانه مشغول کار بود در قسمت صحافی هم با ماشینهای برش برقی کار میکردند ولی ماشینهای خودکار زیادی در آنجا نبود چون اکثر کارگران با دست کار میکردند وقتی در حدود سال ۱۳۲۰ شمسی چاپخانه به محل جدید نقل مکان کرد، ماشینهای جدید صحافی در آنجا نصب شد. درساختمان قدیم ماشینهای سلکتا و انگلیسی کار میکرد ولی در ساختمان جدید ماشینهای افست جدید و ماشینهای چاپ جدید سلکتا مشغول به کار بود. کارهای صحافی که قبلاً با دست بود به صورت جدیدی درآمد و بهترین کارهای جلدسازی و آلبومسازی.... صورت گرفت.
- انتشارات کمیسیون ملی یونسکو: سازمان علمی و تربیتی و فرهنگی ملل متحد، یونسکو نوامبر ۱۹۴۵ م با حضور نمایندگان ۴۴ کشور در لندن برگزار شد و شهر پاریس را به عنوان مقر دائمی یونسکو انتخاب کردند. در آن اجلاس علیاصغر حکمت، نمایندگی ایران را عهده دار بود که اساسنامه یونسکو را پذیرفت و پیگیر تصویب آن در هیئت دولت ایران شد.
با مصوبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۲۵ خورشیدی اساس کمیسیون ملی یونسکو در ایران ریخته شد و قانون اجازه قبول عضویت قطعی ایران در سازمان علمی و تربیتی و فرهنگی ملل متحد در جلسه ۱۵ تیرماه ۱۳۲۷ به تصویب مجلس شورای ملی رسید و در تاریخ ۲۴ تیر ۱۳۲۷ با صحه محمدرضا شاه پهلوی، کمیسیون ملی فعالیت رسمی خود را آغاز کرد.
علیاصغر حکمت به عنوان رئیس کمیسیون ملی، موسی عمید نایب، رئیس و ذبیحالله صفا، دبیرکل به مدت ۳ سال تعیین شدند و مقرر شد، طبق مواد ۴ و ۵ اساسنامه انتخاب این هیئت، تجدید شود. با شروع به کار کمیسیون ملی یونسکو، علیاکبر مشیر سلیمی از اولین همکاران این مجموعه بود که با دعوت علیاصغر حکمت به کار مشغول شد نخست پارهوقت و پس از اندک زمانی تماموقت گزارش دوماهه کمیسیون ملی یونسکو به سه زبان فارسی فرانسوی و انگلیسی از نخستین کوششهای مشیر سلیمی در دفتر کمیسیون یونسکو بود.
نخستین شماره این «گزارش دوماهه» با تاریخ «آبان آذر ۱۳۲۷» منتشر شد. «گزارش دوماهه کمیسیون ملی یونسکو در ایران» به مدیریت علیاکبر مشیر سلیمی ۱۲ سال و ۴ ماه انتشار پیدا کرد و گویا شماره پایانی گزارش بهمن و اسفند ۱۳۳۹ نشر شد. هدف از انتشار گزارش دوماهه اطلاعرسانی «فعالیتهای یونسکو در پاریس نقش سازمان ملل متحد و مجامع مرتبط با یونسکو؛ ترجمه تهیه و تدوین مقالات اجتماعی فرهنگی تربیتی و تاریخی کشور طبق مقاصد و اساسنامه سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی یونسکو و … بود.
نشریه دیگری که زیرنظر علیاکبر مشیر سلیمی با همکاری اسمعیل شاهرودی منتشر شد پیام یونسکو نشریه سهماهه کمیسیون ملی یونسکو در ایران «مجله کمیسیون ملی یونسکو» بود که اولین شمارهاش تاریخ «زمستان ۱۳۴۶» دارد. این مجله اما به سبب انتشار مجله «پیام» که بعدها «پیام یونسکو» نام گرفت از شماره ششم / بهار ۱۳۴۸ با عنوان «گزاره یونسکو» منتشر شد و گویا پس از انتشار ۱۱ شماره و به دنبال انتشار مجله پیام «پیام یونسکو» به مدیریت فریدون اردلان، «گزاره یونسکو» تعطیل شد. شماره ۱۱ گزاره یونسکو تاریخ تابستان سال ۱۳۴۹ را دارد.
علیاکبر مشیر سلیمی افزون بر اداره «گزارش دو ماهه» و پیام یونسکو / گزاره یونسکو به انتشارات کمیسیون ملی یونسکو در ایران در روزگاری که رئیس اداره مطبوعات و انتشارات کمیسیون یاد شده بود هویت بخشید.
انجمنهای ادبی و فرهنگی علیاکبر مشیر سلیمی در سالهای اشتغال در کمیسیون ملی یونسکو در ایران افزون بر چاپ آثارش در نشریههای چاپ ایران، پاکستان، هند و شرکت در کنگرههای علمی و فرهنگی، همه هفته در خانهاش که در محله امیریه تهران بود انجمن ادبی و شب شعر برپا میکرد؛ همچنین در آن سالها ۷ قطعه نشان علمی و مدال در یکصد و دوازدهمین جلسه انجمن ادبی سعدی انجمن روابط فرهنگی ایران و پاکستان، انجمن ادبی ایران و هند، انجمنهای خانه و مدرسه دبستانهای مهر ایران، مصباح مرجانی و دبیرستان فرهمند، انجمن ادبی صائب، انجمن بینالمللی قلم و انجمن ادبی فرهنگستان ایران شد.
بنگاه داستان نوین: از دیگر کوششهای علیاکبر مشیر سلیمی در دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ مدیریت بنگاه داستان نوین است در شناسنامه داستان نوین میخوانیم: «مدیر علیاکبر سلیمی، مؤسس محمّدعلی شیرازی امیریه… همچنین «آبونه داستان نوین از این قرار بوده که «هرکس از هرجا مبلغ ۲۰۰ ریال بفرستد در عرض یکسال ۱۲ شماره برای او فرستاده میشود از هر کجا هر مقدار وجه برسد به همان تناسب داستان فرستاده میشود به خریداران عمده ضدی بیست تخفیف داده میشود» و «داستان نوین تقاضاهای اشتراک را از هرجا میپذیرد و با پست سفارشی در موقع انتشار به نشانی مشترکین فرستاده میشود اشتراک داستان نوین دو مزیت دارد یکی آنکه ارزانتر از تکفروشی میافتد و دیگری در دست داشتن مرتب داستانها خواهد بود که هر ماهه مشترک دریافت خواهد داشت بدون آنکه هر دفعه زحمت خریداری تکشماره آن را بکشید بهای اشتراک ۱۲ داستان ۲۰۰ ریال است و قبلاً دریافت میشود». داستانهای بنگاه داستان نوین را به دو گروه تقسیم کردهاند. «داستانهای سابق» و «داستانهای جدید».
«دوره جدید داستان نوین» نیز با این مقدمه علیاکبر سلیمی آغاز میشود برای کارکنان بنگاه داستان نوین مایه سرور سرفرازی است که از این شماره داستان نانا ترجمه شاهک امیل زولا، نویسنده شهیر فرانسه توانستهایم داستانهای نوی را بهصورت یک کتاب آبرومندی در آورده و هر ماه یکبار نظر آن باز به همین خوبی و زیبایی در دسترس خدا جبران شده و در ضمن بتوانیم به واسطه زیاد شدن تیراژ آن باز قیمت داستان را ارزانتر بنماییم. علی اکبر سلیمی»
بنگاه داستان نوین شبکه توزیع و نمایندگیهایی در دهه ۱۳۳۰ داشته است. نمایندگیهای فروش تهران: کتابفروشی ابنسینا، روزنامهفروش جلوی ابنسینا، بنگاه مطبوعاتی شهریور کتابفروشی دنیا مطبوعات خارجی، کتابفروشی سعادتمند، کتابفروشی آرش، گیشه، هولیوود، روزنامهفروشی ژاله، مطبوعات خارجی، کتابفروشی فردوسی، کانون معرفت، کتابفروش کنار خیابان، کتابفروشی شهرزاد، گیشه برادران، کتابفروشی گلشائی، بنگاه بنفشه، کتابفروشی فروردین، کتابفروشی کاروان، کتابفروشی اسمعیلزاده، گیشه خاتمی، گیشه جرائد، گیشه مهدی فارسی، گیشه خلیلپور، گیشه جرائد، گیشه جرائد، بنگاه مطبوعاتی ناصر خسرو، کتابفروشی باوفا، نوشتافزارفروشی پیرایه، گیشه امین، گیشه ۱ جرائد، خرازی زهره، نوشتافزارفروشی لوکس، نوشتافزارفروشی فوکس، نوشتافزاری تابان، کتابفروشی خجسته، خرازی و کتابفروشی میترا، نوشتافزار فروشی فرهنگدوست نوشتافزارفروشی شیرازی جوان، نوشتافزار فروشی صداقت، گیشه ۴ جرائد، خرازی ویژه، خرازی شهلا، خرازی جهاندوست، بنگاه مطبوعاتی افشاری، گیشه جرائد، کتابفروشی پارس نوشت افزارفروشی سعادت»
انتشارات انجمن آثار ملی علیاکبر مشیر سلیمی از نهم اردیبهشتماه ۱۳۴۷ با حکم شماره ۹۱ به سرپرستی تدوین و چاپ انتشارات انجمن آثار ملی تعیین شد.
«آقای علیاکبر مشیر سلیمی از تاریخ اوّل فروردینماه ۱۳۴۷ سرپرستی تدوین و چاپ انتشارات انجمن به عهده شما محول میگردد در ازای این خدمت فرهنگی ماهیانه مبلغ پنجهزار ریال به عنوان پاداش درباره شما منظور و از محل اعتبارات مربوط قابل پرداخت میباشد. خزانهدار مصطفوی [امضا و تاریخ ۴۷/۲/۸] رئیسهیئت مدیره سپهبد آق اولی [امضا و تاریخ] ۴۷/۲/۹».
در دوره مدیریت مشیر سلیمی بر انتشارات انجمن آثار ملی، آثار گوناگونی به چاپ رسید. از آن جملهاند:
فردوسی و شعرا تألیف مجتبی مینوی (۱۳۴۶)؛ خردنامه تألیف و نگارش ابوالفضل یوسفبن علی مستوفی، به کوشش عبدالعلی ادیب برومند (۱۳۴۷)؛ فرهنگ واژههای فارسی در زبان عربی تألیف سیّدمحمّدعلی امام شوشتری (۱۳۴۷)
کارنامه نشر
علیاکبر مشیر سلیمی با تأسیس بنگاه مربی در سال ۱۳۰۶ ناشر شد. او افزون بر سرمایهگذاری در نشر مجلههای گلهای رنگارنگ و مربی که به سردبیری همو فراهم میآمد در یک دوره ۴۴ ساله به مجموعه چاپکردههای چاپخانه بانک ملی ایران (سالهای ۱۳۱۶ تا ۱۳۲۲)، نظارت بر چاپ و نشر مجله تعلیم و تربیت آموزش و پرورش (سالهای ۱۳۱۷ تا ۱۳۲۱) انتشارات کمیسیون ملی یونسکو (سالهای ۱۳۲۷ تا ۱۳۵۰) بنگاه داستان نوین (دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰)، انتشارات انجمن آثار ملی (سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۰) نظارت و مدیریت داشت.
همچنین خود او با سرمایه شخصی افزون بر انتشارات بنگاه داستان نوین به اداره انتشارات مربی همت گمارد و ظرف حدود ۴۰ سال آثار ارزندهای آمادهسازی کرد و نشر داد. آثاری که با سرمایه علیاکبر سلیمی چاپ شد، گاه نام ناشر بنگاه مربی یا بنگاه داستان نوین است. زمانی نیز نام خود را بر روی صفحه عنوان و یا جلد گذارده است. بر صفحه عنوان «تاریخ ادبیات ایران افزون بر عنوان یاد شده میخوانیم:
«مخصوص مدارس متوسطه مطابق دستور وزارت جلیله معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه، تألیف دکتر رضازاده شفق، ناشر علیاکبر سلیمی، حق طبع جدید با مؤلف است. قیمت در داخله ۸ ریال، است. طهران ۱۳۱۳ هجری شمسی، چاپخانه فردین و برادر…»
درگذشت
علیاکبر مشیر سلیمی پسین سالهای دهه ۱۳۴۰ بیمار شد اما با وجود اینکه قادر نبود از بستر خارج شود کارهای کمیسیون ملی یونسکو را در خانه شخصیاش به انجام میرساند. تا اینکه بهمنماه ۱۳۵۰ دیده از جهان فرو بست و در بهشت زهرا (س) تهران به خاک سپرده شد.
پس از درگذشت او حبیب یغمایی، ذیل «وفات علیاکبر سلیمی» در مجله یغما نوشت: «علیاکبر مشیر سلیمی در رسته خادمان قدیم مطبوعات بود و عمرش را در این خدمت صرف کرد گلهای رنگارنگ و چاپ دیوان عشقی از یادگارهای اوست در سالهای ۱۳۱۳ به بعد در اداره نگارش وزارت فرهنگ آن ایام همکار بودیم.
چندی در بانک ملی خدمت کرد و در سالهای اخیر عضویت یونسکو را داشت و متصدی چاپ و انتشار مجله یونسکو بود. مردی بود بیآزار و نجیب و محبوب و نیکنام در حدود هفتاد سالگی در اوایل بهمن ۱۳۵۰ از جهان رخت بربست. گرگ اجل، یکایک این گله را میبرد. ایرج افشار نیز در مجله راهنمای کتاب درباره مشیر سلیمی این چنین به قلم آورد: «از خادمان انتشار کتاب و علاقهمندان فاضل در کارهای ادبی بود زحمات بسیار در این راهها متحمل شد و خدماتی کرد انتشار مجلههای گلهای رنگارنگ، مربی، نشریه کمیسیون ملی یونسکو … از آن جمله است آثار و تألیفاتی هم دارد مانند تذکره زنان شاعر سه جلد کلیات دیوان عشقی و جزاینها سنش به حدود هفتاد سالگی رسید و وفاتش در اوایل بهمن ۱۳۵۰ اتفاق افتاد. خدایش بیامرزاد
محمدابراهیم باستانی پاریزی نیز ۳۹ سال پس از درگذشت مشیر سلیمی نوشت: «علیاکبر مشیر سلیمی را من دیده بودم. پیرمرد در اواخر عُمر که حکمت و دکتر سیاسی، پایه یونسکو را در ایران بعد از جنگ، ریختند او عضو ثابت یونسکو بود. یک فصلنامه چاپ میکرد به اسم گلهای رنگارنگ […] سلیمی مرد سالم معلمی گرمخو بود. […] هرگز ندیدم او برای خود حقی غیر معهود از جهت روزنامه اطلاعات بر مسعودی اظهار کند […] ناف اطلاعات از روز ازل به نام علیاکبر مشیر سلیمی و به کام عباس مسعودی بُریده بودند حرف حافظ در مورد سلیمی چاپکننده گلهای رنگارنگ صادق است آنجا که فرماید
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود / کان شاهد بازاری وین پردهنشین باشد…».
روایتهای دیگری درباره سلوک نیکو؛ بیآزاری، تلاشگری شبانهروزی علیاکبر مشیر سلیمی را همعصرانش نوشتهاند.
منبع: جلد سوم مجموعه مشاهیر نشر ایران
∎