سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مرضیه نگهبان مروی: در گستره پُربار ادبیات داستانی معاصر ایران، آثاری که بر پایه رخدادهای سترگ دینی نگاشته شده باشند، همواره جایگاهی ویژه داشتهاند. از میان آنها، رمان «نامیرا» به قلم صادق کرمیار، اثری است که با نگاهی ژرفنگر و زبانی ساده اما اثرگذار، به بازخوانی یکی از پرشکوهترین و تلخترین برهههای تاریخ اسلام میپردازد: قیام امام حسین (ع) و حوادث ناگوار منتهی به عاشورا. این رمان که نخستین بار در سال ۱۳۸۸ توسط انتشارات نیستان به زیور طبع آراسته شد، با استقبال چشمگیر مخاطبان و صاحبنظران همراه گردید و بهسرعت در میان آثار برجسته ادبیات عاشورایی جای گرفت.
«نامیرا» از آن دست آثاری است که در روایت واقعه عاشورا، پا در عرصهای نو میگذارد؛ عرصهای که در آن، تردید و ترس، وفاداری و خیانت، و جستوجوی حقیقت، چون نخهایی نامرئی، تار و پود داستان را میتنند. آنچه کرمیار در این رمان مینگارد، نهفقط روایتی از یک واقعهی تاریخی، بلکه آینهای است برای تأملی درونی؛ سفری به اعماق روان انسانی، آنگاه که در برابر انتخابی دشوار میان حق و باطل قرار میگیرد.
«نامیرا» واژهای است که در خود، مفهومی از جاودانگی و پایداری را نهفته دارد. گویی نویسنده از همان آغاز، نوید آن را میدهد که با حقیقت، مرگی نیست؛ هر آنکه بر راه حق گام بردارد، هرچند جسمش از میان برود، روحش در تاریخ زنده خواهد ماند. عنوان رمان بهزیبایی با مضمون آن در هم تنیده شده است؛ نامیرا، نهفقط صفتی برای قهرمانان عاشورا، بلکه برای هر انسان آزادهای است که در بزنگاههای تاریخی، دل به نور حقیقت میسپارد.
رمان در کوفه، این شهر غریبِ پر از نوسان و بیم، رقم میخورد. کوفهای که با نامههای پیاپی، امام را به یاری میطلبد، اما در لحظه عمل، زیر بار تبلیغات مسموم و تهدیدهای عبیدالله بن زیاد، زانو میزند. کرمیار با مهارتی تحسینبرانگیز، فضای سنگین و متزلزل کوفه را بازآفرینی میکند؛ فضایی آکنده از شایعه، دوگانگی، فریب و سکوت. داستان او، داستان مردمی است که میان ترس و ایمان، میان دنیازدگی و آرمانخواهی، سرگردانند. این تقابل، تم اصلی اثر را شکل میدهد: نبردی همیشگی میان روشنی و تاریکی، که در درون تکتک آدمیان جریان دارد.
از برجستهترین ویژگیهای این رمان، پرداختن به شخصیتهایی است که چه از دل تاریخ برخاسته باشند و چه زاده خیال نویسنده باشند، بهطرزی باورپذیر و عمیق پرداخته شدهاند. در مرکز این تابلوی روایی، عبدالله بن عمیر کلبی قرار دارد؛ جوانی جسور و در عین حال اهل تأمل، که در میانه کشاکشهای درونی و بیرونی، راه حق را میجوید. او آینهایست از بسیاری از انسانها؛ نه بینقص و قدیسوار، بلکه زمینی و درگیر با تردید، اما در نهایت وفادار به حقیقت.
در کنار او، همسرش، امالبنین، زنی است استوار و بیدار، که نقش مهمی در برانگیختن بصیرت و تصمیمگیری شوهرش ایفا میکند. حضور ریما، دختر جوانی که از زاویه نگاه او نیز بخشی از ماجرا روایت میشود، بعدی انسانیتر و ملموستر به داستان میبخشد. و در نهایت، چهرههای تاریخی چون مسلم بن عقیل، هانی بن عروه و عبیدالله بن زیاد، که حضورشان به روایت وزنی تاریخی و عینی میبخشد، با نگاهی هنرمندانه در تار و پود داستان تنیده شدهاند.
کرمیار در نگارش «نامیرا»، از تکنیکهای روایی مدرن بهره میبرد، اما در عین حال، پایبند به چارچوبهای وفادار به تاریخ نیز هست. روایت از دیدگاه سومشخص روایت میشود و گاه با گذارهای زمانی، خواننده را به گذشته شخصیتها یا رخدادها میبرد. نثر کتاب، اگرچه فاقد پیچیدگیهای صوری و لفظی است، اما در سادگیاش چنان هنرمندانه عمل میکند که عمیقاً اثرگذار است. زبان داستان، نه آنچنان رسمیست که بیگانه با خواننده باشد، و نه آنچنان عامیانه که از شأن موضوع بکاهد.
دیالوگها صیقلیافته و متناسب با فضای اثرند؛ بهویژه در گفتوگوهای پرتنش میان شخصیتها، نویسنده با کمترین کلمات، بیشترین مفاهیم را منتقل میکند. او از توصیف برای ایجاد فضا بهره میگیرد، اما از افراط پرهیز میکند. همین اعتدال در زبان و روایت، بر گیرایی اثر افزوده است.
«نامیرا» در لایههای زیرین خود، نگاهی جامعهشناسانه نیز به واقعه عاشورا دارد. کرمیار با کالبدشکافی رفتار مردم کوفه، ساختارهای قدرت، سازوکارهای تبلیغاتی و نقش عوامل روانشناختی چون ترس، طمع و تردید، زمینههای انفعال اجتماعی را تحلیل میکند. از این حیث، رمان بیش از آنکه صرفاً بازگوی یک رویداد تاریخی باشد، به تحلیلی انسانی از چرایی آن میپردازد. خواننده با خواندن «نامیرا» درمییابد که عاشورا نهتنها یک حادثه، که آینهای برای درک کنش و واکنشهای انسانی در برابر حق و باطل است.
یکی از رازهای ماندگاری این اثر، در پیام آن نهفته است؛ پیامی که زمان نمیشناسد. «نامیرا» از ما میخواهد بیندیشیم که اگر ما نیز در کوفه میزیستیم، انتخابمان چه میبود؟ این پرسش، چون خنجری در جان خواننده مینشیند و او را به تأملی صادقانه و درونی فرامیخواند. پیام رمان این است که حقیقت، هرچند تنها بماند، همچنان پابرجاست. راه حق، هرچند دشوار و پرخطر، راهی است که انسان را به رهایی و عزت میرساند.
در ادبیات معاصر ایران، رمانهایی با مضمون عاشورایی کم نیستند، اما «نامیرا» بهواسطهی نگاه بدیع و پرداخت هنرمندانهاش، در شمار آثاری ماندگار قرار گرفته است. این رمان، در کنار آثار برجستهای چون «سقای آب و ادب» و «آفتاب در حجاب»، تصویری دیگرگونه از عاشورا ارائه میدهد؛ تصویری از درون شهر، از دل تردیدهای مردم، و نه صرفاً از میدان نبرد. این وجه تمایز، بهویژه برای نسل جوان، دریچهای نو به واقعهای کهن میگشاید.
∎