به گزارش خبرگزاری ایمنا از مازندران، زمانی که وارد موکبشان در شهر کربلا شدیم، هرگز تصور نمیکردم که بانی آن، همان فرد آشنایی باشد که سالها میشناختم، کسی که همیشه هنگام مراجعه به محل کارش با روی گشاده و لبخندی گرم از من استقبال میکرد؛ او بیش از ۲۵ سال بهصورت جهادی در آن مجموعه فعالیت داشت و من هم حدود ۲۰ سال است که در حوزه رسانه مشغولم، بخش قابل توجهی از سوابق کاریام با ایشان گره خورده است.
زمانی که در موکب کنارشان نشستم، گفتم: «واقعاً دورههایی که در حوزه امور بانوان برگزار میکردید، از طلاییترین و بهترینها بود.»، در همان سالهای ابتدایی آشنایی، نمیدانستم که خواهر سه شهید است، او هرگز چیزی نگفت، اما همکاران تعریف کردند که همسر جانباز ۷۰ درصد دوران دفاع مقدس نیز هست و خودش با رضایت کامل تن به این ازدواج داده است، جالبتر اینکه خطبه عقدشان را حضرت آیتالله خامنهای در همان دوران جاری کردهاند.
از لحظه ورودمان به موکب با چای، شربت و بیسکویت از ما پذیرایی شد، خادمان موکب میگفتند: «اگر ساعت ۱۵ در چهارراه بغداد میبودید، رانندههای نیسان ما شما را سوار میکردند و میآوردند.» در طول این چهار سالی که توفیق حضور در پیادهروی اربعین را داشتم، ندیده بودم موکبی وسیلهای برای جابهجایی زائران فراهم کند، البته که پذیرایی خالصانه تمام موکبها، ستودنی و قابل قدردانی است اما حضور در این موکب، حس غربت را از ما گرفت، انگار در شهر خودمان بودیم.
از همان ابتدای ورود تا زمانی که رانندهای آمد تا ما را به محل اسکان بانوان ببرد، غرق در تماشای تلاش خادمان بودم که هر کدام در گوشهای مشغول خدمترسانی بودند، کنجکاو شده بودم بدانم بانی اصلی این موکب کیست، یکی از آشنایان را دیدیم که در کنار فردی ویلچرنشین نشسته و گرم گفتوگو بود، زمانی که ما را دید، ابراز خوشحالی کرد و ما را معرفی کرد.
آقای قهرمان، جانباز ۷۰ درصد و بانی موکب، همسر خانم محمدزاده بودند، شخصیتی که سالها میشناختم اما هیچگاه فرصت مصاحبهای با او دست نداده بود، روزگار چه عجیب است! بارها در شهر خودمان او را دیده بودم اما در اینجا در دل کربلا، فرصتی برای گفتوگو و شناخت بیشتر فراهم شد اما آقای قهرمان با فروتنی از مصاحبه امتناع و همه چیز را به همسرشان واگذار کرد.
از جادهای خاکی و باریک اما پر از نخل و درختان اوکالیپتوس عبور کردیم تا به یک خانه دو طبقه رسیدیم که محل اسکان بانوان زائر بود، شنیده بودم که مردم عراق خانه و حسینیههایشان را در اختیار زائران قرار میدهند، اما هرگز چنین مکانی به این بزرگی و با این میزان امکانات ندیده بودم.
بیتاب دیدار خانم محمدزاده بودم اما گفتند فعلاً حضور ندارند، پس از ثبت مشخصات، به طبقه بالا هدایت شدیم و امکانات کامل برای استراحت در اختیارمان گذاشتند، وقت کم بود و باید هرچه زودتر سوژهام را پیدا میکردم، در روز دوم اقامتمان در موکب، سرانجام موفق به دیدار او شدیم، دقیقاً همانطور که در ذهنم بود، با لبخندی آرام، چهرهای باز و پذیرایی صمیمی، شروع به گفتوگو کردیم و از شکلگیری این موکب و خدمتی که آن را «آزمونی الهی» از سوی خداوند میدانست، برایم گفت.
موکبی متفاوت در مسیر کاظمین؛ جایی برای بانوان و زائران خاص
خدیجه محمدزاده، بازرس موکب شهدای محمودآباد-سرخرود از استان مازندران خود را اینگونه معرفی میکند و از تجربهای میگوید که مسیر زندگیاش را تغییر داد: «برای نخستینبار در پیادهروی اربعین شرکت کردم، در ابتدا فکر میکردم این مسیر طاقتفرساست و از عهدهاش برنمیآیم، اما بهطور ناگهانی تصمیم گرفتم همراه پسرم راهی شوم. آن سفر نقطه عطفی در زندگیام شد، زمانی که دیدم برخی بانوان ایرانی شب را بدون سرپناه مناسب در خیابانهای عراق به صبح میرسانند، احساس مسئولیت کردم و تصمیم گرفتم کاری انجام دهم.»
با مکثی کوتاه ادامه میدهد: «بعد از بازگشت از کربلا با همسرم درباره راهاندازی موکبی ویژه بانوان صحبت کردم، جالب بود که او هم دقیقاً همین فکر را در سر داشت، وقتی پیشنهاد را مطرح کردم، با آغوش باز استقبال کرد، از آن جایی که دوستان عراقی زیادی داشت، خیلی زود ارتباطات لازم را برای آغاز کار فراهم کرد.» اما شروع این مسیر، با موانعی هم روبهرو شد: «همان سال اول، با شیوع ویروس کرونا روبهرو شدیم که موجب وقفهای در اجرای برنامهها شد. اما با فروکشکردن بیماری، مجدداً با تمام توان پیگیر اهدافمان شدیم.»
از نخلستان تا خادمی زائران حسینی
این بانوی فعال فرهنگی و جهادی، آغاز رسمی فعالیت موکب را از سال ۱۴۰۱ میداند و روایت میکند: «پیش از ما، این منزل مسکونی توسط چهار برادر و پدرشان برای پذیرایی از زائران مورد استفاده قرار میگرفت، اما نه در چنین ابعاد گستردهای، زمانی که پیشنهاد ما را شنیدند، با روی گشاده پذیرفتند و این منزل به همراه نخلستانی ۲۰ هکتاری در مسیر کاظمین را در اختیارمان گذاشتند، اکنون سه برادر از همان خانواده با جانودل در کنار ما مشغول خدمترسانی هستند.»
خانم محمدزاده با اشاره به مسیر متفاوت موکبشان میگوید: «اکثر موکبها در مسیر نجف به کربلا فعالیت دارند، اما ما تصمیم گرفتیم تمرکز را روی مسیر کاظمین بگذاریم، مسیری که خلوتتر و کمتر مورد توجه است، این انتخاب با استقبال بسیار خوبی از سوی مردم عراق همراه شد. با اینکه هیچ تبلیغ رسمی نداشتیم، از همان سال نخست موکب بانوان با استقبال گستردهای روبهرو شد.»
او ادامه میدهد: «زائرانی که در موکب اسکان پیدا کردند، خود بهترین مبلغان آن شدند. خبر فضای سبز دلنشین، خدمات منظم، سیستم سرمایشی مناسب و برخورد صمیمانه خادمان بهسرعت بین سایر زائران منتشر شد.»
خانهای در دل کربلا ساختیم
خواهر سه شهید دفاع مقدس با اشاره به وسعت خدمات موکب میافزاید: «تصور نمیکردیم در همان سال اول با چنین حجم بالایی از زائران روبهرو شویم، امروز موکب ما میزبان زائرانی از کشورهای مختلف همچون چین، روسیه، پاکستان، لبنان و برخی کشورهای اروپایی است، همچنین گروههایی از اهل سنت، دانشجویان، طلبهها و افراد دارای معلولیت نیز در این مکان اسکان پیدا کردهاند»
محمدزاده خدمت به زائران امام حسین (ع) را یک افتخار میداند نه یک وظیفه و میگوید: «ما با دل و جان خدمت میکنیم، چون باور داریم مهمان امام حسین (ع)، عزیزترین مهمان دنیاست. از لحظهای که وارد نخلستان میشویم، دلمان نمیخواهد لحظه برگشت برسد.»
خانم محمدزاده با آرامشی خاص ادامه میدهد: «اگر نیت خالص باشد، امام حسین (ع) خودش راه را هموار میکند، ما با یک تصمیم ساده آغاز کردیم، اما امروز در دل خاک کربلا، خانهای ساختهایم برای عاشقانش.»
در خلال صحبتها چند بار اشاره کرد به خانمی که نقش مهمی در این مسیر داشت، کنجکاو شدم و از ایشان خواستم آن خانم را معرفی کنند، خانم فاطمه جوکار، همسر شهید و خواهر شهید بهعنوان مسئول خواهران موکب «خادمالشهدای شهرستان محمودآباد» معرفی شد.
خانم جوکار بدون هیچ مقدمهای از فعالیتهای موکب میگوید: «ما حدود چهار تا پنج ماه قبل از اربعین کارهای آمادهسازی را آغاز میکنیم، از ماه محرم شروع به جمعآوری کمکهای مردمی میکنیم، اقلامی همچون برنج و دیگر مایحتاج را تهیه و از ایران به کربلا ارسال میکنیم، حضور در این مسیر معنوی، بدون همراهی مردم و مشارکت آنان امکانپذیر نیست.»
او همچنین اشاره میکند: «در خود محمودآباد هم موکبی فعال داریم که بهویژه در مناسبتهای مذهبی، در محل سهراه شهر (قوامین سابق) خدماترسانی میکند، برنامههایی همچون مراسم محرم، جشنهای مذهبی و مناسبتهای ولادت را در آنجا برگزار میکنیم.»
هیچ چیز جز نگاه امام حسین (ع) دلگرممان نمیکند
خانم جوکار درباره استقبال مردم شهرستان محمودآباد از فعالیتهای موکب میگوید: «از همان سال اول، مردم با دل و جان پای کار آمدند، حتی آنهایی که امکان سفر به کربلا را ندارند، وقتی در روستاها با آنها صحبت میکنم و نام اربعین را میبرم، با اشک و التماس نذوراتشان را میسپارند تا به نیابتشان در کربلا خرج کنیم، میگویند: ما گرفتاریم، مریض داریم، اما سلاممان را به آقا اباعبدالله (ع) برسانید.»
او با نگاهی سرشار از ایمان ادامه میدهد: «هیچ چیز جز نگاه امام حسین (ع)، حضرت زینب (س) و حضرت عباس (ع) دلگرمی ما نیست، ما این نگاه را در خیمه حس میکنیم، همین احساس، بزرگترین انگیزه ما برای ادامه دادن است. رضایت زائر، یعنی رضایت امام و همین برای ما کافی است.»
خانم جوکار با صدایی محکم اما آرام میگوید: «الگوی من حضرت زینب (س) است، بانویی که پس از شهادت امام حسین (ع)، پرچمدار راه حق شد. من هم که همسر و برادرم در راه اسلام شهید شدند، وظیفه دارم راهشان را ادامه دهم، پسرم و نوههایم را نیز وارد این مسیر کردهام تا پرچمدار آرمانهای شهدا باشند، خانواده شهدا باید پیشتاز خدمت در راه اسلام باشند، همیشه و همه جا یک جمله را تکرار میکنم که پرچم اسلام باید از دست رهبر عزیزمان، به دست مبارک امام زمان (عج) برسد. فرزندان ما باید در رکاب آقا باشند. ما خادمان امام حسینیم تا آخرین نفس.»
به گزارش ایمنا، موکب شهدای محمودآباد – سرخرود یکی از ۳۳ موکب فعال استان مازندران است که طی سالهای اخیر با برپایی خیمه خدمت در مسیر پیادهروی اربعین، پذیرای هزاران زائر و دلداده حضرت سیدالشهدا (ع) بوده است.
این مسیر، فقط راهی فیزیکی نیست، طریقالعشق است، راهی به دل کربلا و در این راه، زائران قدم برمیدارند و خادمانی هستند که دلشان کربلا را میخواهد، اما در موکب میمانند تا خدمتگزار دلدادگان شوند. خادمی در این مسیر، نه فقط یک وظیفه که افتخار و فرصتی است برای قدم گذاشتن در راه امام حسین (ع) و رساندن پیام عاشورا، این موکبها، حلقههای وصل عشق و ایمان هستند، چراغهایی روشن در دل خاک کربلا.
کبریا مقدس خبرنگار ایمنا از مازندران