به گزارش خبرنگار برنا «رضا نیکنام»، رشد سریع فروشگاههای زنجیرهای در شهرهای کشور، مانند بسیاری از کشورهای جهان، نشاندهنده تحولی عمیق در سبک زندگی و الگوی مصرف مردم است. اما این پدیده با وجود مزایای غیرقابلانکارش برای مصرفکنندگان، پیامدهای اجتماعی و اقتصادی گستردهای داشته که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت. در این گزارش، با نگاهی همهجانبه به بررسی تأثیرات مثبت و منفی این پدیده میپردازیم و صدای اقشار مختلف جامعه، از مغازهداران محلی تا مشتریان و کارشناسان اقتصادی را میشنویم.
ماجرای طلوع غولهای تجاری در شهرها
دهههای اخیر مردم در سراسر جهان شاهد رشد قارچگونه فروشگاههای زنجیرهای بودهاند و کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. کارشناسان دلایل این رشد را در چند عامل کلیدی خلاصه کردهاند. مدیران فروشگاههای بزرگ با خرید عمده، کالاها را با قیمت کمتری عرضه میکنند. تنوع محصولات و دسترسی به هزاران قلم کالا زیر یک سقف، جذابیت بالایی برای مشتریان دارد. تجربه مدرن خرید مثل نورپردازی، تبلیغات و خدمات جانبی مثل پارکینگ رایگان، مشتریان را جذب میکند و از همه مهمتر حمایت دولتی، یعنی برخی دولتها با اعطای تسهیلات، توسعه این فروشگاهها را تسریع کردهاند.
رفاه بیشتر، اما به چه قیمتی؟
فروشگاههای بزرگ با ارائه کالاهای متنوع، قیمتهای رقابتی و خدمات مدرن، زندگی را برای بسیاری از مردم راحتتر کردهاند. این مراکز، به ویژه برای خانوادههای شاغل و نسل جوان که زمان و انرژی کمتری برای خریدهای روزمره دارند، به یک انتخاب اجتنابناپذیر تبدیل شدهاند. اما این رفاه، در بسیاری از موارد، به بهای نابودی کسبوکارهای کوچک و سنتی تمام شده است.
حسن، صاحب یک بقالی کوچک در محله قدیمی شهر، با چهرهای خسته میگوید: «۲۰ سال است اینجا کار میکنم، ولی از پارسال با افتتاح یک فروشگاه زنجیرهای در فاصله ۵۰۰ متری، مشتریهایم نصف شدهاند. حتی برخی روزها مجبور میشوم کالاها را زیر قیمت بفروشم تا از رقابت عقب نمانم.».
اما هنوز هم برخی مشتریان به خرید از مغازههای محلی وفادارند. مثلا محمود، سالمند بازنشسته که معتقد است: «مغازههای محلی ما بیشتر اعتبار دارد. اگر پول نداشته باشیم، به ما نسیه میدهند، اما فروشگاههای زنجیرهای فقط پول نقد میخواهند و کارت بانکی را میشناسند.»
کاظم، سابقه کار در فروشگاهها زنجیرهای دارد و مدتی است بیکار شده نکته جالبی را مطرح میکند و میگوید: «اگرچه فروشگاههای زنجیرهای اشتغالزایی میکنند، اما بسیاری از این شغلها، قراردادی کوتاه مدت و با امنیت شغلی پایین هستند. در مقابل، مغازههای کوچک که معمولاً به صورت خانوادگی اداره میشوند و ثبات بیشتری دارند.»
نابرابری در رقابت؛ چالش اصلی خردهفروشان
مغازهداران محلی، که روزی قلب تپنده اقتصاد شهری بودند، امروز در برابر قدرت مالی و لجستیکی فروشگاههای زنجیرهای کمتوان شدهاند. آنها از نظر قیمت کالا و در جذب مشتریان نیز به شدت تحت فشار قرار گرفتهاند. نتیجه این رقابت نابرابر، کاهش تنوع اقتصادی و از بین رفتن مشاغل محلی است که سالها بخشی از هویت اجتماعی محلهها بودهاند.
ناصر، صاحب سوپرمارکتی دیگر میگوید: «قبلاً مشتریها برای خرید یک بسته نان یا چای به من سر میزدند، حالا میگویندحاجی، همه چیز را یکجا از هایپراستار میخرم، دیگر صرفهاش را ندارد که تکتک از مغازهها بخرم.»
چند متر آنطرفتر، در یکی از شعبههای فروشگاههای زنجیرهای معروف، زهرا، مادر خانهدار، با چرخ خرید پر از اقلام مختلف از راه میرسد و میگوید: «این فروشگاهها واقعاً زندگی را راحت کردهاند. همه چیز زیر یک سقف است، قیمتها هم اغلب مناسبتر است. دیگر لازم نیست ساعتها در ترافیک بمانم و از چند مغازه خرید کنم.»
این طور که پیداست در دنیای پرشتاب امروز، زمان به یک کالای ارزشمند تبدیل شده است. فروشگاههای بزرگ با ارائه همه اقلام مورد نیاز—از مواد غذایی تا لوازم خانگی—در یک مکان، خرید را برای مشتریان آسانتر کردهاند.
تغییر روابط اجتماعی؛ از صمیمیت تا بیتفاوتی
خرید از فروشگاههای زنجیرهای، برخلاف خرید از مغازههای محلهای، رابطه گرم و صمیمی بین فروشنده و مشتری را کمرنگ کرده است. در گذشته، مغازهداران علاوه بر اینکه کالا میفروختند، بخشی از شبکه اجتماعی محله بودند، اما امروز، این تعاملات انسانی جای خود را به سیستمهای خودپرداز و چهرههای ناشناس دادهاند.
در دنیای امروز، امکاناتی مانند پارکینگ رایگان، فضای تمیز و نورگیر، دستگاههای پرداخت خودکار و حتی کافههای داخلی در این فروشگاهها، خرید را برای اغلب مشتریها از یک کار ضروری به یک تجربه لذتبخش تبدیل کردهاست.
محمد وفایینژاد، کارشناس اقتصادی میگوید: «فروشگاههای زنجیرهای بخشی از روند جهانیشدن اقتصاد هستند. مسئله این است که دولت باید با سیاستهای تنظیمگرانه، فضای رقابت را عادلانه کند.»
زهرا حسینی، پژوهشگر اجتماعی، در این زمینه هشدار میدهد: «نابودی کسبوکارهای کوچک، علاوه بر اینکه یک مسئلهای اقتصادی مهم است، باعث از بین رفتن پیوندهای اجتماعی در محلهها میشود.»
بررسی آمارها نشان میدهد که در پنج سال اخیر، بیش از ۳۰ درصد از مغازههای کوچک در مناطق نزدیک به فروشگاههای زنجیرهای تعطیل شدهاند، موضوعی که علاوه بر افزایش بیکاری، حیات اقتصادی محلهها را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
خرید آنلاین؛ رقیب یا مکمل فروشگاههای بزرگ؟
اما در کنار فروشگاههای زنجیرهای، خریدهای غیرحضوری نیز درحال تغییر الگوی مصرف هستند. پلتفرمهای معروف با ارائه تحویل سریع، حتی نیاز به خروج از خانه را نیز کاهش دادهاند.
سارا، دانشجوی هنر میگوید: «من تقریباً همه چیز را آنلاین میخرم. حتی اگر قیمت کمی بالاتر باشد، ترجیح میدهم وقت و انرژیام را ذخیره کنم.»
در واقع با گسترش پلتفرمهای خدمات فروش کالا، حتی فروشگاههای زنجیرهای نیز تحت فشار قرار گرفتهاند. خرید آنلاین با تحویل سریع و تخفیفهای ویژه، اکنون به گزینه اول بسیاری از مصرفکنندگان تبدیل شده است.
و، اما اکنون حمایت یا بیتفاوتی؟
دولتهای پیشین، گاهی با طرحهایی مانند «طرح رونق کسبوکارهای خرد» سعی در حمایت از مغازهداران دارند، اما بسیاری از فروشندگان معتقدند این اقدامات کافی نیست. برای نمونه محمد، صاحب عطاری قدیمی میگوید: «وامهای کمبهره خوب است، اما تا وقتی قیمتها در فروشگاههای بزرگ پایینتر است، مشتریها به سمت ما نمیآیند.»
داود سورانی، جامعهشناس عقیده دارد برای کاهش پیامدهای منفی این تحول، چند راهحل وجود دارد از جمله حمایتهای دولتی از کسبوکارهای کوچک مثل معافیتهای مالیاتی، تسهیلات بانکی، محدودیتهای جغرافیایی برای فروشگاههای زنجیرهای، ترویج فرهنگ خرید محلی با استفاده از کمپینهای مردمی و رسانهای، ایجاد و تقویت پلتفرمهای مشترک برای رقابت کسب و کارهای کوچک با فروشگاههای بزرگ. تشکیل اتحادیههای محلی برای تقویت مغازهداران. تبدیل مغازههای سنتی به فروشگاههای تخصصی که کالاهای منحصربهفرد عرضه کنند.
وقتی تعادل، کلید بقا است
فروشگاههای زنجیرهای و خرید آنلاین، بخشی اجتنابناپذیر از زندگی مدرن هستند و نمیتوان رشد آنها را متوقف کرد. اما جامعهای سالم است که بتواند میان پیشرفت و حفظ ارزشهای اجتماعی تعادل برقرار کند. شاید آینده به مدلی تعلق داشته باشد که در آن، فروشگاههای بزرگ و کسبوکارهای کوچک در کنار هم زندگی کنند، نه اینکه یکی دیگری را از میان بردارد.
آینده در دستان کیست؟
رشد فروشگاههای زنجیرهای و خرید آنلاین، مانند هر پدیده دیگری، دو روی سکه دارد. از یک سو، رفاه و سهولت را برای مصرفکنندگان به ارمغان آورده و از سوی دیگر، کسبوکارهای کوچک را به خطر انداخته است. اما آیا میتوان این روند را متوقف کرد؟ به نظر میرسد که پاسخ منفی است، اما میتوان با سیاستگذاری هوشمند، توازنی بین منافع همه ذینفعان ایجاد کرد. شاید در آینده، شهرهای ما شاهد همزیستی مسالمتآمیز فروشگاههای بزرگ و مغازههای محلی باشند، به شرطی که همه بازیگران این عرصه، از دولت تا مصرفکنندگان، مسئولیت خود را بپذیرند؛ و سخن آخر ...
شهرها زندهاند و تغییر و تحول، جزئی از زندگی است. اما فراموش نکنیم که در این تغییرات، نباید ریشههای اجتماعیمان را قربانی کنیم.
انتهای پیام /