فهیمه طباطبایی: دستخط استاد محمود فرشچیان، نقاش و نگارگر را در وصیتنامهاش دیدهاید؟ خط خوشی که هر کسی میدید، دوست داشت چند بار ببیند و بخواند. واقعیت این است که روزی روزگاری نه چندان دور، دستخط خیلی مهم بود و ما تلاش میکردیم که خوشخط بنویسیم. خیلی از همنسلان ما و نسلهای قبلتر پیش استادان خبره و کارکشته، کلاس خط میرفتیم و روزی چند صفحه سرمشق مینوشتیم.
اصلا بدخطبودن به قدری قبیح بود که پدر و مادرها از همان کلاس اول ابتدایی، تلاش میکردند که خط فرزندشان را تقویت کنند. معلمها هم به دفتر مشق کسانی که خوشخط مینوشتند، نمره بهتر میدادند و یک برچسب عالی میزدند روی دفترش تا بیشتر برای آن کش و قوسهای زیبای حروف فارسی تلاش کنند.
تابستانها کلاس خط رفتن مد بود، همه هم با خط نستعلیق شروع میکردند که با مداد باید تمرین میشد. یک 4جلدی مربعی بود به اسم «خط» که سید مرتضی موسوی گرمارودی آن را تالیف کرده بود. اولین جلسه باید آن را میخریدیم و با مداد نرم شمشیر یا تمساحنشان، از روی سرمشقهایش مینوشتیم. اگر کسی علاقه داشت، میرفت به سمت خوشنویسی با خودکار و بعد هم قلم. حرفهایترها هم میرفتند دنبال خط شکسته نستعلیق، نسخ، ثلث و تعلیق. اما حالا به واسطه تکنولوژی تایپکردن در گوشی و تبلت و لپتاپ که بیشترین زبان نوشتاری ما را گرفته، دیگر خبری از خوشنویسی نیست. آنها هم که خطخوشی داشتند، دستخطشان بهواسطه کمتر نوشتن روی کاغذ، افول کرده و آنها که بدخط بودند که خطشان خرچنگ قورباغهتر شده است.
در نسل جدید هم کمتر کسی هست که به پدیده خوشنویسی دقت کند و معلمها هم انگار برایشان این موضوع اهمیت چندانی ندارد. دوره، دوره نامههای تایپی است. روی صفحه ورد هم صدها جور خط هست که با یک کلیک آن را انتخاب میکنی و یک روبات خوشخط جای تو مینویسد. حالا خطخوش داشتن فقط خاطره و ارزش است؛ مثل خیلی چیزهای دیگر و میرود در گنجینه خاطرات که روزی روزگاری خوشنویسی ارزش بود و تشخص میآورد.