شناسهٔ خبر: 74328852 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

سیدعلی سقائیان در «میز دیپلماسی» ایرنا مطرح کرد؛

چشم طمع آمریکا به منابع معدنی و موقعیت سوق الجیشی جنوب ارمنستان

تهران-ایرنا- سفیر پیشین ایران در ارمنستان و تحلیلگر مسائل قفقاز گفت: بحث «کریدور» موضوعی است که آمریکا و سایر نیروهای فرامنطقه‌ای به دنبال آن هستند. آنها به منابع معدنی، انرژی و موقعیت سوق‌الجیشی منطقه چشم دوخته‌اند. به گفته برژینسکی، هر کس این منطقه را در کنترل خود داشته باشد، بر کل قفقاز جنوبی تسلط پیدا می‌کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، توافق اخیر میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان درباره بازگشایی مسیرهای ارتباطی در قفقاز جنوبی، بار دیگر نگاه‌ها را متوجه حساسیت‌های ژئوپلیتیک ایران در این منطقه کرده است. موضوع ایجاد یا احیای مسیرهایی که می‌تواند به کاهش یا حذف نقش ایران در ترانزیت منطقه منجر شود، برای تهران نه‌تنها یک مسئله اقتصادی بلکه یک دغدغه امنیت ملی محسوب می‌شود. مرز کوتاه اما راهبردی ایران با ارمنستان، که تنها گذرگاه زمینی کشور به اروپا و مسیر تنفس در برابر فشارهای ژئوپلیتیک محسوب می‌شود، همواره در مرکز محاسبات سیاست خارجی ایران قرار داشته است.

تهران بارها تأکید کرده است که حفظ این مرز بخشی از «خط قرمز» امنیت ملی ایران است و هرگونه تغییر ژئوپلیتیکی در منطقه که این مسیر را تحت‌تأثیر قرار دهد، با واکنش جدی مواجه خواهد شد. از نگاه ایران، این مرز نه‌تنها برای مبادلات تجاری و ارتباطات بین‌المللی حیاتی است، بلکه از منظر امنیتی و تاریخی نیز نمادی از پیوندهای تمدنی و موازنه‌گر در برابر معادلات قدرت در قفقاز جنوبی به شمار می‌آید.

سیاست ایران در قبال تحولات قفقاز جنوبی مبتنی بر چند اصل کلیدی حفظ تمامیت ارضی کشورها، مخالفت با هرگونه تغییر مرزهای بین‌المللی و جلوگیری از حضور و نفوذ قدرت‌های فرامنطقه‌ای در معادلات این حوزه استوار است. در چارچوب همین سیاست، تهران نسبت به هرگونه طرحی که منجر به ایجاد «کریدور»، «دالان» یا مسیر مشابهی شود که ارتباط زمینی ایران با ارمنستان را قطع یا محدود کند، موضعی قاطع و هشداردهنده اتخاذ کرده است. ایران تلاش دارد با استفاده از دیپلماسی فعال و همکاری‌های منطقه‌ای، هم از منافع اقتصادی خود در کریدورهای ارتباطی دفاع کند و هم مانع شکل‌گیری ترتیباتی شود که توازن ژئوپلیتیک را به ضرر آن تغییر دهد.

برای بررسی این موضوع، سیدعلی سقائیان، سفیر پیشین ایران در ارمنستان و تحلیلگر مسائل قفقاز مهمان ما در برنامه «میز دیپلماسی» بودند که مشروح این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید:

چشم طمع آمریکا به منابع معدنی و موقعیت سوق الجیشی جنوب ارمنستان

«کریدور» موضوعی است که آمریکا و سایر نیروهای فرامنطقه‌ای به دنبال آن هستند

شاهد توافقی در کاخ سفید پیرامون موضوع نه چندان جدید کریدور مواصلاتی در جنوب ارمنستان بودیم. موضوع این کریدور از زمان امضای توافق پایان جنگ قره‌باغ در ۹ نوامبر ۲۰۲۰ و طرح موضوع ایجاد ارتباط میان آذربایجان و نخجوان مطرح و از آن زمان مباحث فراوانی را در حوزه رسانه‌ای و نخبگانی ایجاد کرد. حالا توافقی در این رابطه با میانجی گری و تسهیلگری رئیس جمهور ایالات متحده صورت گرفته تا بار دیگر مساله ایجاد بن بست در مرزهای شمالی ایران و این بار با مولفه جدید حضور واشنگتن را به تیتر رسانه های داخلی و خارجی تبدیل کند، ارزیابی کلی شما از این توافق چیست؟

ابتدا اجازه دهید به موضوع اصلی بپردازم و سپس به نشست اخیر در واشنگتن و کاخ سفید میان رهبران باکو و ایروان اشاره کنم. پس از فروپاشی شوروی سابق، جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان تشکیل شدند و توسط جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته شدند. برخی مسائل و بوم‌هایی که از دوره شوروی باقی مانده بود، مانند قره‌باغ، در ابتدای استقلال این دو کشور، هیچ مشکلی میان ارامنه و آذری‌های مسلمان ساکن آن منطقه ایجاد نکرد اما به دلایل خاص، میان آنها درگیری‌هایی شکل گرفت و همین موضوع انگیزه‌ای شد تا ارمنستان برای حمایت از ارامنه قره‌باغ، وارد این منطقه شود و نیروهای خود را برای حفاظت از آنها در آنجا مستقر کند. این وضعیت به مجموعه‌ای از مناقشات میان دو کشور منجر شد که در قالب جنگ‌های کوتاه‌مدت و مذاکرات آتش‌بس با میانجیگری ایران، روسیه، فرانسه و آمریکا، در قالب گروه مینسک دنبال می‌شد. این روند تا دوران ریاست‌جمهوری آقای سرکیسیان ادامه یافت، زمانی که هشت منطقه دیگر نیز تحت اشغال نیروهای ارمنی و قره‌باغی قرار گرفت.

پس از سال ۲۰۲۰، که شما به آن اشاره کردید، با روی کار آمدن آقای پاشینیان که به نظر من دولتی با گرایش غرب‌گرایانه دارد و در نتیجه یک انقلاب رنگی روی کار آمد، شرایط تغییر کرد. هرچند پیش‌تر نیز چندین بار تلاش برای وقوع چنین انقلابی ناکام مانده بود، اما در نهایت وی با حمایت‌های مردمی و کسب آرای بالا در انتخابات به قدرت رسید. نگاه پاشینیان، نگاه غرب‌گرایانه بود و او در پی آن بود که خود را از مناقشه قره‌باغ رها کند. در همین چارچوب، تدابیری برای بازگرداندن مناطقی که پیش‌تر به قره‌باغ ملحق شده بود، اندیشید و اعلام کرد. باید اضافه کنم که موضع جمهوری اسلامی ایران در این مقطع بسیار تعیین‌کننده بود. در سطح عالی، فرمانده کل قوا حضرت امام خامنه‌ای اعلام کردند که «قره‌باغ خاک جمهوری آذربایجان است» و این موضع‌گیری، نقش مهمی در بازگشت این مناطق بدون خون‌ریزی ایفا کرد. این اتفاق در جریان یک درگیری کوتاه‌مدت ۲۴ ساعته رخ داد که در آن، نیروهای ارمنی منطقه را تخلیه کردند و آقای الهام علی‌اف نیز از جمهوری اسلامی ایران و شخص رهبری تشکر کرد.

در توافق‌نامه ۹ نوامبر ۲۰۲۰ اشاره‌ای به «کریدور» نشده است، اما به «دسترسی» میان بخش لاچین در ارمنستان و نخجوان از سوی دیگر اشاره شده است. باید یادآور شوم که پس از استقلال آذربایجان، جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا از نخجوان حمایت کرد. حتی در دوره‌ای که حیدر علی‌اف، پدر آقای الهام علی‌اف در نخجوان در تبعید به سر می‌برد و منطقه در محاصره بود، ایران از طریق جلفا مواد غذایی، سوخت و سایر نیازهای اساسی را به نخجوان ارسال می‌کرد. این موضوع بارها توسط خود حیدر علی‌اف اعلام شده است. به نظر من، بحث «کریدور» موضوعی است که آمریکا و سایر نیروهای فرامنطقه‌ای به دنبال آن هستند. آنها به منابع معدنی، انرژی و موقعیت سوق‌الجیشی منطقه چشم دوخته‌اند. به گفته برژینسکی، هر کس این منطقه را در کنترل خود داشته باشد، بر کل قفقاز جنوبی تسلط پیدا می‌کند.

ایران به هیچ وجه اجازه حضور نیروهای خارجی در منطقه قفقاز را نخواهد داد

منظور شما منطقه سیونیک است؟

بله چرا که این منطقه دارای منابع دست‌نخورده معدنی، گاز، نفت و آب فراوان این ارتفاعات اهمیت آن را دوچندان کرده است. آب‌های کوه‌های سیونیک، بخش عمده‌ای از منابع آبی باکو را تأمین می‌کند و تصرف این منطقه می‌تواند امنیت پایتخت آذربایجان را به خطر بیندازد.

در نشست اخیر، که من آن را «نمایش تبلیغاتی آقای ترامپ قمارباز» می‌نامم، همان‌گونه که شهید سلیمانی از او یاد می‌کرد، هدف اصلی دستاوردسازی برای خود بود. در حالی که این توافق صرفاً پاراف شده و هنوز امضا نشده است؛ چرا که شرط اصلی باکو برای ارمنستان، اصلاح قانون اساسی این کشور از طریق همه‌پرسی و حذف بند مربوط به قره‌باغ از قانون اساسی است. بنابراین، این اقدام صرفاً مقدمه‌ای است و مذاکرات صلح بر سر تعیین مرزها هنوز به نتیجه نرسیده است.

جمهوری اسلامی ایران حتی در دوران اشغال قره‌باغ توسط نیروهای ارمنی، با موافقت آیت‌الله هاشمی، پروژه بازسازی سد خداآفرین را با حضور مهندسان ایرانی و نظارت نیروهای قره‌باغی اجرا کرد. همچنین، پس از مناقشات، مسیر کنارگذر ارس را از آقبند به کلاله آماده کردیم و بدون هیچ شرط یا عوارضی، امکان تردد آزاد کامیون‌ها و نیروهای جمهوری آذربایجان به نخجوان را فراهم ساختیم. ایران حتی پیشنهاد بازگشایی مسیر ریلی را ارائه کرد و هم‌اکنون نیز بخش ایرانی این خط در حال آماده‌سازی است.

به نظر من، مسئله‌ای که اکنون به عنوان توافق صلح مطرح می‌شود، باید با احتیاط بررسی شود. موضع‌گیری خانم زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه، نیز حاکی از وجود تحفظات است. هرچند وزارت خارجه ایران از پاراف این موافقت‌نامه استقبال کرده و از هرگونه مذاکره صلح برای پایان مناقشه حمایت می‌کند، اما همان‌طور که خود من و دیگر مقامات از جمله دکتر ولایتی اعلام کرده‌ایم، جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه اجازه حضور نیروهای خارجی در این منطقه را نخواهد داد، مسکو هم همینطور که باید اشاره کمک منافع روسیه بیشتر از ما تهدید شده است که البته این کشور نزدیک به سه سال درگیر جنگ است و موجب فرصت طلبی آقای ترامپ شده است تا برای خود دستاورد سازی کند. امیدوارم صدای تفنگ ها خاموش شود که البته مواضعی از طرف آذربایجانی میبینم که مورد تامل است.

از ابتدای این مناقشه، از دوران دولت پطروسیان و جنگ اول، ایران به دعوت مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی میزبان مذاکرات بوده است. در جنگ دوم نیز ایران برای آتش‌بس و صلح تلاش کرد. حتی خارج از چارچوب گروه مینسک، مقامات ایرانی میان باکو و ایروان در رفت‌وآمد بوده‌اند تا میانجیگری کنند. هرچند گاهی به دلیل اولویت‌های دیگر در سیاست خارجی مانند مذاکرات برجام این حضور کمرنگ‌تر بوده، اما به دلیل داشتن مرز مشترک با منطقه، مسائل امنیتی و نظامی آن برای ایران اهمیت ویژه‌ای دارد. در همین راستا، مقام معظم رهبری صراحتاً به آقایان اردوغان، پوتین و پاشینیان پیام داده‌اند که تغییر مرزها خط قرمز جمهوری اسلامی ایران است و این پیام به خوبی توسط طرفین دریافت شده است.

ارامنه ملی‌گرا به هیچ وجه با حضور نیروهای خارجی موافق نیستند

شما سه نکته را در سخنان تان مورد تاکید قرار دادید؛ نخست خط قرمزهای ایران، دوم ابهاماتی که در خصوص اجرایی شدن این توافق وجود دارد و سوم اقداماتی که ایران تاکنون صورت داده است. ابتدا در خصوص خط قرمزها صحبت کنیم؛ ایران تاکید دارد که مالکیت هر مسیر مواصلاتی در جنوب ارمنستان باید در اختیار و تحت حاکمیت ایروان باشد. آنچه امروز روی کاغذ مطرح شده، تایید حاکمیت ارمنستان است اما متاسفانه تجربه تاریخی نشان داده ایروان در مقاطع مختلف قادر به احقاق حقوق نبوده است و این مساله نگرانی را در حوزه این موضوع خاص نیز افزایش داده است، آیا این نگرانی را وارد میدانید؟

این نکته درستی است که دولت آقای پاشینیان، به‌نظر من، حالتی شبیه به «نیروی گریز از مرکز» دارد؛ یعنی با وجود تمام تلاش‌های مسکو، سیاست او به‌گونه‌ای بوده که از روسیه فاصله بگیرد و به سمت غرب، شامل آمریکا و اروپا حرکت کند. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که جمعیت دیاسپورای ارامنه در خارج از کشور بسیار قابل‌توجه است و این جمعیت، نفوذ و لابی قدرتمندی دارد. در حالی که جمعیت داخل ارمنستان حدود سه میلیون نفر است، بیش از دو میلیون ارمنی در روسیه، حدود یک‌ونیم میلیون یا کمی بیشتر در اروپا (به‌ویژه فرانسه) و آمریکا زندگی می‌کنند.

عامل مهم دیگری که شاید در بحث‌های سیاسی کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، نفوذ کلیسای ارمنستان و اسقف اعظم آن است. این کلیسا و رهبرانش لابی و تأثیرگذاری بالایی دارند؛ چه اسقف اعظم ایروان، چه اسقف اعظم لبنان و نیز اسقف اعظم در ایران. این شبکه نفوذ، در افکار عمومی ارامنه تأثیر زیادی دارد. به عنوان مثال، سال گذشته اسقف گالاسیان که جزو اپوزیسیون است، تظاهراتی علیه پاشینیان برگزار کرد و نخست‌وزیر ناچار شد از برخی مواضع خود عقب‌نشینی کند. این اتفاق در حالی بود که رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر رسماً قره‌باغ را واگذار کرده بودند.

نکته مهم‌تر، مسئله کشتار ارامنه است. اکنون بحث عادی‌سازی روابط با ترکیه مطرح است، اما هنوز مشخص نیست که آیا پاشینیان آن را می‌پذیرد یا نه. مرزهای ارمنستان همچنان از سوی آذربایجان و ترکیه بسته است و مشکلات این کشور علی‌رغم طرحی که پاشینیان با عنوان «چهارراه صلح» ارائه داده، پابرجاست. او حتی در مذاکرات اخیر در واشنگتن گفته که آقای ترامپ از ایده‌اش الهام گرفته است، اما تاکنون چیزی عاید ارمنستان نشده است. پرسش اصلی این است که آیا ارمنستان به اهداف تعریف‌شده خود خواهد رسید یا خیر.

در این میان، باید توجه داشت که ارامنه ملی‌گرا به هیچ وجه با حضور نیروهای خارجی موافق نیستند؛ چرا که از پیامدهای منفی آن آسیب دیده‌اند. نمونه آن، مناقشه کوتاه‌مدت میان تفلیس و مسکو بود که خسارات اقتصادی زیادی به ارمنستان وارد کرد. به همین دلیل، به نظر من ملی‌گرایان ارمنی قطعاً با این موضوع مخالفت خواهند کرد. علاوه بر این، جمهوری اسلامی ایران و روسیه نیز با حضور چنین نیروهایی مخالف‌اند.

مسئله آن‌قدرها هم ساده نیست. نیروهای مهندسی بسیار خوبی در ارمنستان وجود دارد که در راه‌سازی فعال‌اند. ضمن اینکه ایران نیز هم‌اکنون در حال اجرای پروژه جاده‌سازی از مرز مشترک با ارمنستان به سمت ایروان است. فاز اول این پروژه اجرا شده و فاز دوم نیز با احداث یک یا دو تونل در دست تکمیل است که توسط نیروهای مهندسی ایران انجام می‌شود. اگر بحث بر سر ساخت راه باشد، هم ایران و هم ارمنستان می‌توانند با مشارکت یکدیگر این پروژه را پیش ببرند.

همان‌طور که اشاره شد، موضوع حاکمیت ارمنستان مهم است. بدون نظارت و کنترل، به‌ویژه در بحث گمرکی، حمل‌ونقل می‌تواند به حاکمیت این کشور خدشه وارد کند. بنابراین، این موضوع به این سادگی‌ها نیست و موضع‌گیری اولیه ایران و روسیه نشان می‌دهد که هر دو طرف تحفظاتی دارند. در نهایت، باید منتظر ماند و دید که اپوزیسیون و ملی‌گرایان ارمنی چه واکنشی نسبت به این مسئله نشان خواهند داد.

چشم طمع آمریکا به منابع معدنی و موقعیت سوق الجیشی جنوب ارمنستان

کنارگذر ارس هزینه زیادی برای ما داشته و هم‌اکنون مراحل تکمیلی آن در حال انجام است

شما به چالش‌های پیش روی اجرایی شدن این توافق اشاره کردید که یکی مساله عدم به رسمیت شناخته شدن «نسل‌کشی ارامنه» توسط آذربایجان و دیگری نیروهای مخالف آقای پاشینیان در ارمنستان است. آذربایجان هم تحفظ خود را مبنی بر اجاره این مسیر به کشور ثالث دارد. این مسیر مواصلاتی در چه شرایطی امکان تشکیل دارد؟

به نظر من، همان‌طور که میان ایران، ارمنستان و روسیه ارتباطات سیاسی و اقتصادی برقرار بوده، می‌توان این روابط را به‌گونه‌ای سامان داد که نظارت بر ترددها بر عهده کشورهای همسایه باشد و رفت‌وآمدها بدون حضور نیروهای خارجی انجام شود. در این میان، کشورهای غربی، به‌ویژه ایالات متحده، همواره تلاش کرده‌اند در این روند نقش‌آفرینی کنند، اما باید توجه داشت که این مسئله برای ایران حساسیت ویژه‌ای دارد.

از سوی دیگر، مایلم بر موضوع کنارگذر ارس تأکید کنم. این مسیر هزینه زیادی برای ما داشته و هم‌اکنون مراحل تکمیلی آن در حال انجام است؛ تنها چند تونل باقی مانده که به‌زودی به بهره‌برداری می‌رسند. این مسیر نباید صرفاً در خدمت تسهیل رفت‌وآمد جمهوری آذربایجان باشد. در کنار آن، راه‌آهن کنارگذر نیز در حال آماده‌سازی است و این امر باعث می‌شود رفت‌وآمدها از طریق ارمنستان نیز تسهیل شود. حتی باکو نیز، بر اساس توافقات موجود، می‌تواند کالاهای خود را از طریق خاک ارمنستان به دریای سیاه حمل کند. همچنین ترکیه، با استفاده از مسیرهای فعلی، قادر است به کشورهای مستقل منطقه مانند ترکمنستان یا از طریق خزر به سایر مقاصد، آن هم بدون مشکل و با سهولت کامل دسترسی پیدا کند.

به نظر می‌رسد که در این موضوع، انگیزه‌های سیاسی بر ملاحظات اقتصادی غلبه دارد. موضع ایران در این زمینه کاملاً روشن و بدون ابهام است. مسئولان کشور، از جمله آقای دکتر ولایتی، بارها مواضع قاطع و شفاف اتخاذ کرده‌اند و بنده نیز اخیراً در میزگرد شبکه خبر، این نکته را یادآور شدم که دخالت آمریکا در این روند قابل قبول نیست. ایران هیچ سابقه مثبتی از همکاری با آمریکا ندارد و نسبت به اهداف این کشور مشکوک است، بنابراین هرگونه حضور مستقیم یا غیرمستقیم آمریکا در این مسیر مردود است.

همچنین، باید به جنبه‌های انسانی و خدماتی نیز توجه داشت. جمعیت محدودی در مناطق مرزی، به‌ویژه نخجوان، برای دریافت خدمات پزشکی و بهداشتی به ایران تردد می‌کنند و بدون پرداخت هزینه‌های اضافی، از امکانات درمانی ما استفاده می‌کنند. این موضوع نشان می‌دهد که در کنار مباحث ژئوپلیتیک، ابعاد انسانی و رفاهی نیز باید در نظر گرفته شود.

اگر واقعاً هدف، برقراری صلح در منطقه است، رفت‌وآمدها و تبادلات باید در قالب یک کنسرسیوم منطقه‌ای ساماندهی و تصویب شود؛ کنسرسیومی که بتواند امنیت حمل‌ونقل انرژی، کالا و ترانزیت شمال به جنوب از طریق ایران تا خلیج فارس را برای همه کشورهای منطقه تضمین کند. پس از پایان رسمی مناقشه، مسیرهای عبوری از ارمنستان، ایران، گرجستان و روسیه باید به‌گونه‌ای طراحی شوند که دسترسی برای همه کشورها فراهم باشد. این امر علاوه بر رونق اقتصاد منطقه، به مردم امکان می‌دهد پس از سال‌ها مناقشه، در آرامش و امنیت به کشورهای یکدیگر سفر کنند. بنابراین، لازم است کشورها به سمت توافقی چندجانبه حرکت کنند تا این همکاری در قفقاز به شکلی پایدار و متوازن شکل گیرد.

غرب و آمریکا برای محدود کردن ما در منطقه کم نگذاشته‌اند

اکر بخواهیم نگاهی جامع‌تر به حوزه قفقاز داشته باشیم؛ سال‌ها نگرانی‌هایی مبنی بر حضور ناتو یا حضور نیروی نظامی فرامنطقه‌ای در این منطقه حضور داشت و حالا نیز دور از ذهن نیست اگر بگوییم ترامپ با همین هدف و در پوشش اقتصادی راهی این منطقه خواهد شد. همچنین در حوزه اقتصادی این هشدار پررنگ است که مسیرهای ترانزیتی در حال دور زدن ایران هستند و حالا این مساله مزید بر علت است که بگوییم ایران در حال کنار گذاشته شدن از حوزه قفقاز است؛ چقدر این هشدار را جدی میدانید؟

از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، بدون اینکه ما هیچ مشکل یا مناقشه‌ای را شروع کرده باشیم، طرف آمریکایی در رابطه با انقلاب اسلامی عزیز ما این مسئله را از همان ابتدا آغاز کرد. قبل از جنگ تحمیلی، آمریکایی‌ها صدام را تحریک کردند. شما ببینید، ماجرای خلق ترکمن، خلق بلوچ، خلق خوزستان و تمام اتفاقاتی که در مورد گروهک‌ها در داخل کشور و مناطق خاص قومیتی ما شروع شد و آتش آن را برپا کردند، همه اینها سناریوهایی بود که در اتاق‌های طراحی موساد و سیا تهیه شده بود.

آنچه عرض می‌کنم بر اساس اطلاعات موثق است؛ تعدادی از بچه‌های ما هم در این مسیر شهید شدند. وقتی ژنرال هایزر به ایران آمد و با شورای انقلاب و مرحوم شهید بهشتی مذاکره کرد، و زمانی که جواب محکم «نه» را از طرف امام، توسط شهید بهشتی گرفت، آشکارا اعلام کرد: «یا ایران، ایرانستان می‌شود یا باید با ما توافق کنید.» این مسئله از همان ابتدا وجود داشت و ناامن‌سازی مرزهای ما در دستور کار سیا، موساد و دیگر کشورهایی که علیه ما فعالیت می‌کردند، قرار داشت.

من زمانی که در پاکستان بودم، دقیقاً خبر داشتم که حتی قبل از ماجرای ریگی و تروریست‌های داعشی در سال ۱۳۶۶ به بعد، که من بیش از چهار سال به عنوان سرکنسول در کراچی فعالیت داشتم، مناقشات مرزی ما از پیش طراحی شده بود؛ حتی قبل از ربایش دیپلمات‌های ما و حمله به مرزها. این سناریوها با اطلاع کامل دوستان پاکستانی و بچه‌های خود ما کشف می‌شد. سپس به سراغ مرزهای جنوبی و خوزستان ما آمدند. بنابراین می‌خواهم عرض کنم که ناامن‌سازی مرزهای ایران، در میان ۱۵ کشور همسایه — حالا آنهایی که در جنوب خلیج فارس هستند به کنار، در دستور کار بوده است.

شما ببینید، شورای همکاری خلیج فارس درست بعد از پیروزی انقلاب، با ایده آمریکایی‌ها و با طراحی اعراب شکل گرفت. یادم می‌آید، یک خاطره بگویم: همراه جناب آقای محمد هاشمی، که آن زمان قائم‌مقام وزیر بودند، سفری به خلیج فارس و کویت داشتیم. وزیر خارجه کویت که اکنون فوت کرده است به ما گفت: «شما چرا از ایجاد روابط عمیق با ما می‌ترسید؟» و ادامه داد: «حقیقت این است که شما کشور بزرگی هستید و آمریکا ما را از شما ترسانده است.» بنابراین، این سناریو، این ترس‌افکنی و القای ناامنی، از همان ابتدا تا امروز ادامه دارد.

اکنون هم شما در مرزهای شرقی و غربی ما، حتی در مرز عراق، می‌بینید که مرحوم شهید سلیمانی با داعش مبارزه کرد و پیشروی آن‌ها به سمت مرزهای ما را متوقف ساخت. امروز نیز دوباره تلاش‌هایی از سمت کردستان برای ناامن‌سازی جریان دارد. من در اخبار دیدم که رژیم صهیونیستی دوباره به دنبال بسیج گروهک‌ها در مرزهای مختلف است. این مسئله چیزی نیست که ما از آن بگذریم. قطعاً ما حقوق خود را دنبال می‌کنیم، اما از سوی دیگر، آمریکایی‌ها همواره از سه ابزار نفوذ، ترس و تهدید علیه ما استفاده کرده‌اند.

خواسته ما، خروج آمریکا از خاورمیانه است و این امر نه تنها به نفع ما، بلکه به سود کشورهای دیگر هم هست. آمریکایی‌ها تا امروز علیه ما و ملت ما شیطنت کرده‌اند و همچنان ادامه می‌دهند. البته همان‌طور که اشاره شد، تلاش آن‌ها برای دور زدن ایران وجود دارد، اما ما همکاری‌های بسیار خوبی با همسایگان، از جمله هند، چین، روسیه، کشورهای خلیج فارس و پاکستان داریم. در بحث کریدورها هم فعال بوده‌ایم، از جمله در مذاکرات کریدور چین–پاکستان و همچنین کریدور «آیمک» که بحث آن مطرح است تا از طریق عربستان به دریای سیاه و مدیترانه وصل شود.

به نظر من، مهم‌ترین کریدور، کریدور شمال–جنوب است که به خلیج فارس متصل می‌شود. ما برای این کریدور هزینه زیادی کرده‌ایم. از سوی دیگر، بندر چابهار را نیز آماده می‌کنیم. بنابراین، این‌طور نیست که ما این مسیرها را رها کرده باشیم. اما بله، به‌خصوص غرب و آمریکا در این حوزه برای محدود کردن ما کم نگذاشته‌اند و همچنان ادامه می‌دهند، و ما نیز از نظر سیاسی همچنان در حال مقابله با آن‌ها هستیم.

موضوع محکومیت ایران در ارسال پهپاد به روسیه حاصل یک پروپاگاندای ناجوانمردانه بود

از زمان آغاز تجاوز نظامی اسرائیل به ایران در بامداد ۲۳ خردادماه، شاهد آغاز موج محکومیت‌ها علیه این تجاوز در منطقه بودیم و شاید برخی مصادیق از جمله بیانیه ۲۱ کشور عربی و اسلامی حتی تا حدی دور از انتظار نیز بودند. آیا میتوان این تحول جدید را عبور از موج ایران هراسی در منطقه یا نقطه عطفی در این مسیر دانست؟

این نکته‌ای که اشاره فرمودید، باز برمی‌گردد به همان شیطنت‌های آمریکایی. البته نمی‌خواهم بگویم ما هم اشتباه نداشته‌ایم؛ چرا که به هر حال، در رفتارهایمان یا از سوی بعضی نیروهایی که شاید تحت کنترل دولت هم نبودند، مسائلی پیش آمد که موجب ایجاد تنش و سوء‌ذهنیت در برخی کشورهای همسایه شد. از طرف دیگر، آمریکایی‌ها نیز به این مسائل دامن زدند. با این حال، ما در ایجاد امنیت منطقه‌ای بدون هزینه نبوده‌ایم و شهدای بسیاری تقدیم کرده‌ایم؛ از جمله سردار شهید مظلوم ما، حاج قاسم سلیمانی، که به دست ترامپ قمارباز به شهادت رسید. نیروهای عزیز ما در منطقه جان خود را فدای امنیت کردند و این موضوع بر همه آشکار است.

ضمن این‌که لازم است اشاره کنم در موضوع روابط ایران و عربستان، این کشور تا حدی از ایران‌هراسی عقب‌نشینی کرده بود. مذاکرات متعددی انجام شد تا این‌که نهایتاً با ابتکار مرحوم امیرعبداللهیان و با میانجیگری چین، گفت‌وگوها در پکن به نتیجه رسید و برای عربستان ثابت شد که ما به دنبال برهم زدن روابط یا تهدید این کشور نیستیم. هرچند پرونده‌هایی مانند کشتار حجاج و حادثه منا و مواضع حضرت امام در گذشته وجود داشت، اما این موارد کنار گذاشته شد و ما مسیر جدیدی را آغاز کردیم. امروز، روابط در حوزه حج و تجارت برقرار است، هرچند هنوز به شکل کامل روی غلطک نیفتاده، ولی همکاری ما با قطر، کویت و عمان ادامه دارد. حتی در خصوص بحرین، پس از توافقات اخیر، آقای دکتر عراقچی به این کشور سفر کردند و فضای روابط را گشودند. این نشان می‌دهد که ایران‌هراسی ساخته و پرداخته غرب، در حال کنار رفتن است.

همچنین، با وجود اختلاف‌نظرهایی که با ترکیه در برخی مسائل داریم، روابط بسیار خوبی برقرار کرده‌ایم و قرار بود آقای اردوغان به تهران سفر کند. سفر اخیر رئیس‌جمهور به باکو نیز، با وجود انتقاداتی که وجود داشت، در چارچوب همین سیاست منطقی صورت گرفت. ما هم‌زمان که رفتار منطقی داریم، از مواضع مقاومت، مظلومان و غزه نیز حمایت می‌کنیم. شما ببینید که جهان عرب ساکت است، اما غزه در حال نابودی و پاکسازی است. ما پیشرو در حمایت از مقاومت هستیم و موضوع سلاح حزب‌الله، صرفاً در دفاع از لبنان مطرح است، نه برای دخالت در امور داخلی آن کشور. حتی اگر دولت فعلی لبنان نسبت به مواضع ما انتقاد داشته باشد، واقعیت این است که حزب‌الله برای دفاع از خاک لبنان شهید داده و ما نیز از این مقاومت حمایت کرده‌ایم. همین رویکرد را در عراق، افغانستان و حتی تاجیکستان داشتیم.

در تاجیکستان، زمانی که مخالفان مسلح علیه دولت می‌جنگیدند، ایران میانجی‌گری کرد و باعث شد که آنها سلاح‌ها را زمین بگذارند و صلح برقرار شود. بنابراین، ایران همواره مبدع صلح بوده است. اما متأسفانه تبلیغات منفی، پروپاگاندا و خبرسازی‌های جعلی آمریکا و غرب علیه ما، باعث شد در عرصه رسانه مظلوم بمانیم. اکنون، پس از چهار دهه، برای همسایگان و کشورهای نزدیک ثابت شده که ما روابط خوبی داریم. حتی در برهه‌ای بهترین روابط را با آلمان داشتیم، اما با روی کار آمدن جریان‌های راست‌گرا و دخالت‌های انگلیس در موضوع اوکراین، شرایط تغییر کرد. انگلیس با حمایت از زلنسکی، مانع پایان مناقشه اوکراین شد و اروپا، به‌ویژه آلمان، را وادار به تأمین هزینه‌های جنگ کرد.

ما حتی به خاطر چند پهپادی که پیش از جنگ اوکراین در تبادلات با روسیه داده بودیم، به ناحق متهم شدیم و این یک پروپاگاندای ناجوانمردانه بود. با این حال، تلاش کرده‌ایم و همچنان تلاش می‌کنیم که روابط با همسایگان بدون کوچک‌ترین مناقشه باشد. ایران حتی بدون دریافت هیچ کمکی، پذیرای میلیون‌ها پناهنده افغان بوده است. در زمان حملات شیمیایی صدام به کردها نیز، به دستور مقام معظم رهبری، مرزها به روی آنان گشوده شد. ایران همیشه با آغوش باز به همسایگان خود نگاه کرده و این دوستی را در عمل اثبات کرده است.

هماهنگی میدان و دیپلماسی در بهترین حالت قرار دارد

اجازه بدهید بازگشت مان به موضوع قفقاز جنوبی با رویکرد خود انتقادی باشد. یکی از انتقاداتی که اساسا نسبت به سیاست خارجی جمهوری اسلامی به کرات مطرح میشود و منحصر به دولت مشخصی نیز نیست؛ این است که ما یک دیپلماسی واکنشی و بعضا فاقد ابتکار داریم. در حوزه قفقاز نیز معمولا به همین شکل است با این تفاوت که دو موضوع ابتکار ۳+۳ و بازگشایی سرکنسولگری در سیونیک هرچند با عنوان ابتکارات تهران مطرح میشود و پاسخگوی موضوع چالش برانگیز تحولات این منطقه نبودند. آیا شما این انتقادات را وارد میدانید؟

باید ابتدا به این نکته اشاره کنم که وزارت امور خارجه مجری سیاست‌هاست، نه تصمیم‌گیرنده اصلی؛ بلکه یکی از اعضای تصمیم‌گیرنده است. وزیر خارجه، هر کس که باشد—چه آقای دکتر ولایتی عزیز ما، چه جناب آقای دکتر ظریف یا جناب آقای دکتر عراقچی، در شورای عالی امنیت ملی و در دولت حضور دارد و زمانی که مصوبه‌ای ابلاغ می‌شود، موظف به اجرای آن است. سفیر نیز همین‌طور؛ سفیر ما هر آنچه را که از مرکز اعلام می‌شود را چه در ملاقات‌ها و چه در اظهارنظرهای مطبوعاتی باید اجرا کند.

در خصوص موضوعی که شما فرمودید، باید توجه داشت که در منطقه قفقاز جنوبی، علاوه بر کشورهایی که مستقیماً درگیر بودند، مسکو و کشورهای عضو گروه مینسک، از جمله آمریکا، دخالت و نظارت داشتند. همچنین رژیم صهیونیستی نیز نفوذ خود را اعمال می‌کرد که آثار آن امروز هم قابل مشاهده است. ما با احتیاط و تحفظ، در حالی که با هر دو پایتخت در ارتباط و در رفت‌وآمد بودیم و کمک می‌کردیم، مراقب بودیم به‌گونه‌ای عمل نکنیم که ناخواسته در مسیر طراحی دیگران قرار گیریم؛ چرا که یک اشتباه می‌تواند منجر به درگیری شود.

به‌عنوان مثال، درباره قره‌باغ، ما به هیچ وجه اجازه ورود نیروهای رسمی خود را در زمان اشغال آن منطقه ندادیم. اما در مواردی همچون اعزام کامیون‌های حامل کالا، چندین بار با اعتراض جمهوری آذربایجان مواجه شدیم. بنابراین ناچار بودیم با نهایت دقت و احتیاط عمل کنیم و وضعیت «نه جنگ و نه صلح» را حفظ نماییم تا خدایی نکرده درگیری به کشور دیگری سرایت نکند.

همواره مراقبت می‌کردیم که نه به سمت یکی و نه به سمت دیگری متمایل شویم. به ما می‌گفتند که با ارامنه روابط بیشتری دارید، در حالی که ما با هر دو طرف در ارتباط بودیم.

در خصوص ابتکاراتی که اشاره فرمودید، باید گفت که در فرمول «سه بعلاوه سه» گرجستان پس از تحولات پس از آقای ساکاشویلی شکل گرفت؛ زیرا گرجستان تلاش کرد به سمت اروپا و غرب گرایش پیدا کند و حتی درخواست عضویت در ناتو را مطرح کرد که نه‌تنها نتیجه‌ای نگرفت بلکه مذاکرات در مورد دعوت ما را نیز نپذیرفت. پس از جنگ کوتاه‌مدت تفلیس و مسکو، روابطش با روسیه، علیرغم تأکید ما بر ضرورت حل‌وفصل مسائل از طریق مذاکره دچار اشکال شد. نشست «سه بعلاوه سهن» تنها یک‌بار، در دوره مرحوم شهید امیرعبداللهیان، در تهران برگزار شد و دیگر تکرار نشد.

درباره سیونیک، پیش از آن‌که موضوع تأسیس کنسولگری برای ایرانیان مطرح شود، حضور ما بیشتر جنبه امنیتی و فیزیکی داشت. بعد از حضور ایران، برای اولین بار مسکو و فرانسه نیز به دنبال ما، اقدام به افتتاح کنسولگری و نمایندگی کردند. این اقدام ما کاملاً هوشمندانه و معنادار بود.

در سایر حوزه‌ها نیز باید توجه داشت که گاه از ایران انتقاد می‌شود که در زمینه «قدرت نرم» یا ابتکار عمل کند بوده است؛ در حالی که واقعیت این‌گونه نیست. برای نمونه، در افغانستان و عراق برخی کنسولگری‌ها یا نمایندگی‌های وزارت خارجه در سفارت‌ها توسط دوستانی از بخش‌های دیگر اداره می‌شد. حتی در سوریه، زمانی که آقای شعبانی نماینده بود، به ایشان عرض کردم که اکنون وقت آن رسیده دیپلمات ما رئیس نمایندگی باشد.

بحث «میدان و دیپلماسی» بارها مطرح شده و گاهی گفته می‌شد هماهنگی وجود ندارد یا کندی یا تندی در کار است. اما امروز حتی نماینده مقام معظم رهبری در سپاه تأکید دارند که هماهنگی در بهترین حالت قرار دارد. وزیر خارجه در این شرایط کار بسیار ظریف و حساسی دارد و کلماتش در مصاحبه‌های خارجی با وسواس انتخاب می‌شود، زیرا هر واژه بار معنایی و حقوقی خاصی دارد. گاه این دقت به‌عنوان محافظه‌کاری تلقی می‌شود، اما در واقع اقتضای شغل و حساسیت وزارت خارجه است.

ایران کشوری است که شاید بتوان آن را «دارای تنهایی استراتژیک» نامید؛ برای نمونه، در تعیین سفیر در عربستان، فرایند بررسی نامزدها بسیار دقیق و پیچیده است تا پیام خاصی به طرف مقابل منتقل شود. در مقابل، کشورهایی هستند که سفیر خود را ۲۰ سال در یک محل بدون تحرک یا ابتکار خاص حفظ می‌کنند. وزیر خارجه و دستگاه دیپلماسی ساعت کاری مشخصی ندارند. من یادم هست حتی در زمان جنگ تحمیلی، جلسات ما گاه در زیرزمین و تحت بمباران برگزار می‌شد و همه آماده‌باش بودند. یا در ارمنستان، روز جمعه مستقیماً به معاون اول رئیس‌جمهور زنگ زدم تا یک مشکل امنیتی در مرز که باعث تراکم مسافران شده بود، حل شود.

برخی مسائل به‌دلیل طبقه‌بندی یا مصالح طرفین قابل رسانه‌ای شدن نیست. گاه نه وزیر خارجه و نه سخنگو صلاح نمی‌دانند موضوعاتی را علنی کنند، زیرا منافع دوجانبه، مسائل امنیتی و ملاحظات استراتژیک ایجاب می‌کند که سکوت اختیار شود.

دیپلمات‌ها و وزرای خارجه ما همواره در معرض فشار، تهدید و حتی حوادث امنیتی بوده‌اند

با توجه به اینکه در آستانه هفته دولت هستیم و نخستین سالگرد آغاز به کار دولت چهاردهم را نیز پشت سر گذاشتیم، اجازه بدهید سوال پایانی را به ارزیابی عملکرد وزارت امور خارجه تحت مدیریت آقای عراقچی اختصاص دهیم. ایشان در طول این یکسال چالش های متعددی را پشت سر گذاشتند که شاید در طول تاریخ جمهوری اسلامی منحصر به فرد باشد. شما نیز به عنوان دیپلمات پیشکسوت، سابقه کار با وزرای خارجه زیادی را دارید؛ ارزیابی شما از عملکرد دستگاه دیپلماسی چیست؟

آقای دکتر عراقچی از دوستان قدیمی بنده هستند. از زمانی که بنده مسئولیت داشتم و ایشان نیز از نسل بعدی ما بودند، با یکدیگر آشنایی داشتیم. ما جزو نسل اول بودیم و ایشان در آن زمان مدیرکل بودند، سپس به مقام سفیر رسیدند. در سمینارها و نشست‌ها، همیشه لازم می‌دانم به ایشان و معاونانشان خسته‌نباشید بگویم. به‌ویژه هفته گذشته، ضمن عرض تبریک به مناسبت سالروز شهادت شهیدان رجایی و باهنر و سایر اعضای دولت در آن حادثه، باید اشاره کنم که شروع کار ایشان با بحران همراه بود و پایان کارشان نیز در همان فضای سخت ادامه یافت.

در دوره‌ای که شما به آن اشاره می‌کنید، ایشان با تهدیداتی مواجه شدند. رژیم صهیونیستی در جریان سفر ایشان به بیروت تهدیداتی داشت و پس از آن آقای قالیباف به آنجا سفر کردند. در دوران جنگ تحمیلی نیز ما ۱۲ روز سفر زمینی داشتیم که با تهدید همراه بود. ایشان نیز سفری زمینی انجام دادند که در مسیر به سمت ترکیه، ترک‌ها به تیم حفاظت ما اطلاع دادند که پهپادهایی بر فراز مسیر حضور دارند. البته با تلاش نیروهای ما این تهدید برطرف شد. در بازگشت نیز که از مسیر ترکمنستان انجام شد، باز هم این نوع تهدیدات وجود داشت.

وزرای خارجه ما همگی در این مسیر زحمات زیادی کشیده‌اند و باید به همه آنان خسته‌نباشید گفت. جناب آقای دکتر ولایتی، که استاد بنده بوده‌اند، شخصیتی خستگی‌ناپذیر هستند و من حدود ۱۶ سال با ایشان همکاری داشتم. به یاد دارم که در جلسات، ایشان نسل جدید را به عنوان فرزندانشان مورد تاکید قرار می‌دادند که بعد از ورود به وزارت خارجه، تربیت شدند که امروز برخی از آنان در کسوت مختلف وزارت امور خارجه بسیار مسلط و کارآمد هستند.

آقای دکتر عراقچی به‌عنوان یکی از مذاکره‌کنندگان ارشد برجام، حدود یک سال و نیم تا دو سال مسئولیت بسیار حساس و دشواری را بر عهده داشتند. این کار، چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی، بسیار سنگین بود. کشورهای اروپایی و آمریکایی ابزارها و عوامل زیادی برای حمایت دارند، اما ما در زمان جنگ تحمیلی، با وجود محدودیت‌ها و با تلاش افرادی همچون شهید تهرانی‌مقدم و حاجی‌زاده، توانستیم به توانمندی موشکی دست یابیم تا جایی که طرف مقابل ناچار به پذیرش آتش‌بس شد.

در سیاست خارجی نیز موضوع «میدان» اهمیت دارد. در یکی از دیدارها با وزیر امور خارجه تانزانیا، ایشان به من گفت: «آقای سفیر، آنچه شما درباره فلسطین و حمایت از مقاومت می‌گویید، کاملاً قبول دارم، اما ما توان شما را برای اعلام علنی این مواضع نداریم.» ابتکاراتی که جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب اسلامی در سیاست خارجی داشته، بی‌نظیر بوده، گرچه گاهی نیز هزینه داده‌ایم و شهید تقدیم کرده‌ایم؛ از شهید صارمی و شهدای مزارشریف گرفته تا شهدای عراق و جانبازان که دراین مسیر حضور پیدا کردند.

به یاد دارم زمانی که در مأموریت پاکستان بودم و صدام بر سر کار بود، سفارت و نمایندگی رژیم بعث عراق در ترور مخالفان نقش مستقیم داشت. یک بار در کراچی، قبل از کنسولگری‌شان، یک دیپلمات و مبارز عراقی را ترور کردند و سپس محل را بستند. این ماجرا یادآور حادثه قتل قاشقچی در استانبول است.

دیپلمات‌ها و وزرای خارجه ما همواره در معرض فشار، تهدید و حتی حوادث امنیتی بوده‌اند و خداوند آنان را حفظ کند. البته در کنار قدردانی، انتقاد نیز وجود دارد. به نظر من، ما چون از ابتدا در برخی مسائل وارد شدیم و سپس به سمت مذاکره رفتیم، انرژی وزیر خارجه و تیمشان بیشتر به سمت مذاکرات سوق یافت. به‌عنوان نمونه، در یکی از جلسات توجیهی به آقای غریب‌آبادی عرض کردم که باید ارتباطات با همسایگان، به‌ویژه در قفقاز، بیشتر شود.

این ارتباطات باید به گونه‌ای باشد که موازنه حفظ شود، نه اینکه طرفی کوچک‌تر یا بزرگ‌تر تلقی شود. همچنین ابتکار آقای وزیر خارجه و رئیس‌جمهور، آقای دکتر پزشکیان، در مورد طالبان، به نظر من بسیار مهم است، زیرا ما هم در آنجا منافع داریم و هم مسائل دیگر. در رابطه با پاکستان نیز پیام‌های مثبتی دادیم که به کنترل اوضاع کمک کرد و با سایر همسایگان نیز باید چنین رویکردی داشت. البته کار وزیر خارجه دشوار است، زیرا دستگاه‌های نظارتی، مجلس و دیگر نهادها نیز خواسته‌هایی دارند و وزیر باید هم با دولت و هم با شورای عالی امنیت ملی هماهنگ باشد تا سیاست خارجی کشور به‌خوبی پیش برود.