به گزارش قدس آنلاین، پزشکیان در این مراسم که با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمعی از اصحاب رسانه برگزار شد، با صراحت گفت: «بودجه فرهنگ و هنر افزایش خواهد یافت. اصلاً ما برای همین اینجا هستیم.» او در ادامه بر ارتباط مستمر دولت با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای تأمین و ارتقای بودجه این حوزه تأکید کرد و وعده داد که تخصیص بودجه به شکلی انجام شود که «محاسبهشده» باشد و نتیجه عملی به دنبال داشته باشد.
این اظهارات در نگاه نخست، پیام مثبتی برای جامعه فرهنگی کشور دارد، چرا که بسیاری از فعالان این عرصه سالهاست از کمبود منابع مالی و بیتوجهی مسئولان گلایه دارند. با این حال، اگر نگاهی دقیقتر به سابقه چنین وعدههایی بیندازیم، درمییابیم که تقریباً هر سال در آستانه تدوین یا اجرای بودجه، مسئولان ارشد دولتهای مختلف از ضرورت توجه ویژه به فرهنگ و هنر سخن میگویند، اما در عمل، سهم این بخش از بودجه عمومی یا بسیار ناچیز است یا تخصیصهای آن با تأخیر و کاهش انجام میشود.
تجربههای گذشته؛ فاصله حرف تا عمل
در دولتهای پیشین نیز بارها شاهد تکرار همین الگو بودهایم: وعدههای پرشور، تیترهای رسانهای، و در نهایت، تحقق جزئی یا حتی عدم اجرای کامل تعهدات. یکی از مشکلات اساسی این روند، نبود شفافیت در فرآیند تخصیص و مصرف بودجه فرهنگی است. آمارهای رسمی نشان میدهد که حتی در سالهایی که بودجه اسمی بخش فرهنگ افزایش یافته، این رشد بیشتر از محل تورم بوده و در نتیجه، قدرت واقعی هزینهکرد آن کاهش پیدا کرده است.
از سوی دیگر، بخش زیادی از بودجه فرهنگی صرف هزینههای جاری دستگاههای دولتی میشود و به پروژههای واقعی در حوزه هنر، میراث فرهنگی، تئاتر، سینما و فعالیتهای مردمی کمتر میرسد. همین امر سبب شده که بدنه فعالان فرهنگی از جمله انجمنهای هنری، گروههای نمایشی و حتی مراکز پژوهشی مستقل، همچنان در تنگنای مالی باقی بمانند.
سخنان پزشکیان؛ شعار یا برنامه؟
در مراسم روز خبرنگار، پزشکیان بر «بودجهریزی عملیاتی» و «هدفمند» تأکید کرد و گفت باید از روند فعلی که عمدتاً هزینهای است فاصله گرفت. او تصریح کرد: «بودجه باید به شکلی تدوین شود که حمایت بیشتری از اقشار محروم صورت گیرد و در پروژهها اثربخش باشد.» این رویکرد در ظاهر منطقی است، اما باید پرسید که آیا زیرساختهای اجرایی و نظارتی چنین تغییری در نظام بودجهریزی فراهم شده است یا خیر؟
تجربه نشان داده است که تغییر الگوی بودجهریزی نیازمند اصلاحات ساختاری، شفافیت در فرآیند تخصیص، و هماهنگی بین دستگاههای مختلف است. این در حالی است که تاکنون هیچ نقشه راه یا جدول زمانبندی مشخصی از سوی دولت برای این وعده ارائه نشده است. به بیان سادهتر، ما همچنان با یک «قول کلی» روبهرو هستیم که معلوم نیست چه زمانی و چگونه اجرایی خواهد شد.
چرا این ابهامها مهماند؟
در شرایط اقتصادی کنونی کشور، منابع مالی دولت محدود و رقابت بین بخشهای مختلف برای دریافت سهم بیشتر از بودجه بسیار شدید است. اگر برای افزایش بودجه فرهنگ و هنر، محل تأمین منابع و اولویتبندی هزینهها بهطور شفاف اعلام نشود، این وعده یا به تعویق میافتد یا در جریان تصویب لایحه بودجه در مجلس، کاهش پیدا میکند.
از طرف دیگر، فعالان فرهنگی نیازمند اطمینان و ثبات هستند. آنها نمیتوانند برای اجرای پروژههای بلندمدت، تنها به امید وعدههای کلی تکیه کنند. بدون یک زمانبندی مشخص و اعلام دقیق میزان افزایش بودجه، این وعدهها بیشتر جنبه تبلیغاتی پیدا میکند تا یک برنامه عملی.
واکنشها در جامعه فرهنگی
پس از انتشار سخنان رئیسجمهور، برخی از چهرههای فرهنگی و رسانهای با استقبال محتاطانه از آن، یادآور شدند که در سالهای گذشته نیز چنین حرفهایی زده شده اما نتیجه ملموسی برای بخش خصوصی و مستقل حوزه فرهنگ حاصل نشده است. گروهی دیگر نیز معتقدند که حتی اگر افزایش بودجه محقق شود، تا زمانی که مکانیزم تخصیص اصلاح نشود، بخش عمده آن به بدنه اداری خواهد رسید و تغییر محسوسی در میدان عمل رخ نخواهد داد.
تأثیر بودجه فرهنگی بر هنرمندان و مردم
بودجه فرهنگی، اگر بهدرستی تخصیص یابد، میتواند محرکی جدی برای رونق فعالیتهای هنری و فرهنگی باشد. افزایش بودجه واقعی، به معنای حمایت مالی از تولید آثار سینمایی، تئاتری و موسیقی با کیفیت، مرمت و احیای آثار تاریخی و مراکز فرهنگی، برگزاری جشنوارههای ملی و بینالمللی که هم اعتبار فرهنگی کشور را بالا میبرد و هم به اقتصاد گردشگری کمک میکند، تقویت زیرساختهای فرهنگی در مناطق محروم، که باعث افزایش دسترسی مردم به هنر و فرهنگ میشود.
برای مردم، این سرمایهگذاری میتواند به شکل گسترش برنامههای فرهنگی ارزانقیمت یا رایگان، ارتقای کیفیت محصولات هنری داخلی، و ایجاد فرصتهای شغلی غیرمستقیم نمایان شود. هنر و فرهنگ، برخلاف تصور برخی، تنها تفریح یا سرگرمی نیست؛ بلکه میتواند به افزایش سرمایه اجتماعی، کاهش آسیبهای اجتماعی، و حتی تقویت حس هویت ملی کمک کند.
سناریوی تحقق وعدهها
اگر وعده رئیسجمهور عملی شود و بودجه به شکل هدفمند و شفاف تخصیص یابد، هنرمندان میتوانند با فراغ بال بیشتری به تولید آثار بپردازند، پروژههای نیمهتمام به سرانجام برسند و در نهایت مردم از محصولات فرهنگی با کیفیتتر بهرهمند شوند. این امر همچنین میتواند به ارتقای چهره بینالمللی ایران در حوزه هنر و فرهنگ کمک کند، زیرا آثار بیشتری قابلیت حضور در مجامع جهانی خواهند داشت.
سناریوی عدم تحقق وعدهها
اما اگر این وعدهها مانند گذشته به مرحله اجرا نرسد یا بودجه در مسیرهای غیرهدفمند هزینه شود، پیامد آن تداوم رکود در فعالیتهای فرهنگی خواهد بود. هنرمندان مستقل همچنان برای تأمین هزینههای تولید آثارشان با مشکل روبهرو میشوند، مراکز فرهنگی و هنری با کمبود بودجه برای نگهداری و توسعه روبهرو خواهند بود و مردم نیز به جای دسترسی گستردهتر به محصولات فرهنگی، با کاهش کیفیت و افزایش قیمت آنها مواجه خواهند شد. در چنین شرایطی، حتی اعتماد جامعه فرهنگی به وعدههای دولت نیز بیش از پیش کاهش مییابد.
اظهارات مسعود پزشکیان در روز خبرنگار، بار دیگر موضوع توجه به فرهنگ و هنر را به صدر اخبار آورد، اما تا زمانی که این سخنان به یک برنامه زمانبندیشده با ضمانت اجرایی تبدیل نشود، نمیتوان آن را فراتر از یک وعده دانست. برای اینکه این وعده عملی شود، دولت باید میزان دقیق افزایش بودجه فرهنگی را مشخص و اعلام کند، منابع تأمین این افزایش را شفاف کند، سازوکار تخصیص هدفمند و نظارتپذیر را تدوین نماید و جدول زمانبندی برای اجرای این سیاست ارائه دهد. تا آن زمان، آنچه داریم همان جمله معروف است: «بودجه فرهنگ و هنر افزایش خواهد یافت»، بیآنکه معلوم باشد این «خواهد» چه زمانی به «شد» تبدیل میشود. تجربه گذشته نشان داده است که فاصله بین این دو کلمه، گاهی به اندازه عمر یک دولت طول میکشد.