نشست سی و پنجم از مجموعه نشستهای «۱۰۰ کتاب ماندگار قرن» با حضور جمعی از اساتید، پژوهشگران و علاقهمندان به تاریخ و فرهنگ ایران برگزار شد. در این نشست کتاب «تاریخ مشروطه ایران» اثر «احمد کسروی» یکی از مهمترین منابع درباره رخداد مشروطه مورد نقد و بررسی قرار گرفت. در این برنامه ۲ تن از استادان برجسته تاریخ معاصر ایران دکتر «منصوره اتحادیه» استاد بازنشسته گروه تاریخ دانشگاه تهران و دکتر «علیرضا ملایی توانی» استاد تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به بررسی این اثر پرداختند.
روایت کسروی از مشروطه، حاصل تجربه زیسته اوست
«امین محمدی» به عنوان دبیر نشست در ابتدا مقدمهای درباره احمد کسروی و جایگاه او در عرصههای مختلف علمی ارائه داد. وی کسروی را شخصیتی چندوجهی توصیف کرد که در حوزههایی همچون تاریخ، زبانشناسی، ادبیات و به ویژه مطالعات دینی فعالیت داشته است. کسروی با وجود عمر کوتاه خود (کمتر از ۵۵ سال) بیش از ۱۰۰ رساله و بالغ بر ۷۰ جلد کتاب منتشر کرده و پژوهشگران بسیاری اثر تاریخ مشروطه ایران را مهمترین اثر او میدانند.
بنا به گفته محمدی، کسروی این کتاب را حدود ۳۰ سال پس از وقایع مشروطه و با تکیه بر مشاهدات شخصی، مصاحبههای شفاهی با فعالان آن دوره، بیانیهها، روزنامهها و دیگر اسناد و منابع دست اول نگاشته است. او خود در فضای پرالتهاب تبریز و در دل جریان مشروطهخواهی رشد یافته بود و مقاومت مردم در برابر استبداد و همچنین اشغال تبریز توسط روسها را از نزدیک شاهد بوده است. این تجربه زیسته، روایت او را از دیگر تاریخنگاران متمایز کرده است.
تاریخ مشروطه ایران برخلاف سبک سنتی تاریخنویسی تنها به ذکر حوادث نپرداخته بلکه به ریشهها و زمینههای اجتماعی و فکری انقلاب مشروطه نیز توجه کرده است. همین نگاه تحلیلی و انتقادی باعث شده برخی مانند همایون کاتوزیان، کسروی را برجستهترین اندیشمند قرن بیستم ایران بدانند و او را با خواجه رشیدالدین فضلالله، مؤلف جامعالتواریخ همردیف بدانند. البته نقدهایی نیز بر این اثر وارد شده است. به عنوان مثال، سیدحسن تقیزاده بخشهایی از کتاب را فاقد استناد قوی میداند. با این حال اهمیت کتاب به اندازهای است که تقریباً هیچ اثر معتبر پژوهشی در حوزه تاریخ مشروطه بیارجاع به این کتاب نوشته نشده است.
از روایت اقشار فراموششده تا شور جوانی در سطرهای تاریخ مشروطه
منصوره اتحادیه به اهمیت نقش کسروی در تاریخنگاری معاصر ایران اشاره کرد و گفت که کسروی یکی از تأثیرگذارترین تاریخنگاران و پژوهشگران تاریخ معاصر است که نگاه او به مشروطه ایران تحول بزرگی در این حوزه ایجاد کرده است.
به گفته این استاد تاریخ، بسیاری از ما مشروطه را از طریق اندیشه و روش کسروی میشناسیم، چون او شیوهای نو و متفاوت در تاریخنگاری به کار برد که پیش از آن کمتر دیده شده بود. به ویژه کسروی توجه ویژهای به نقش و جایگاه انواع اقشار مختلف مردم داشت؛ اقشاری که پیش از او در تاریخنگاری کمتر دیده یا مورد توجه قرار گرفته بودند. این وجه بسیار مهمی از نوآوری کسروی است که باعث شد تاریخ مشروطه تصویر واقعیتر و جامعتری پیدا کند.

وی ادامه داد که کتاب کسروی صرفاً یک روایت ساده و خشک از وقایع نیست بلکه تحلیلهایی دقیق، مستند و منسجم از رویدادهای مشروطه ارائه میدهد. نکته جالب این است که کسروی خودش در سن حدود ۱۵ سالگی شاهد این تحولات بوده و شور و هیجان جوانیاش نسبت به انقلاب را به خوبی در نوشتههایش منتقل کرده است. این انرژی و هیجان انقلابی باعث شده است که کتاب از نظر جذابیت و کشش خواننده بسیار موفق باشد و همچنان مخاطبان زیادی داشته باشد.
کسروی در مواجه با روحانیت و علما موضعی کاملاً یک جانبه و غالباً انتقادی داشته است
در کنار تحسینها، منصوره اتحادیه به نقدهایی که به کسروی وارد شده هم اشاره کرد و گفت: مهمترین نقد این است که کسروی در مواجه با روحانیت و علما موضعی کاملاً یک جانبه و غالباً انتقادی داشته است. او برخی از علمای شاخص آن دوره را به مخالفت با مشروطه و حتی حمایت از استبداد متهم کرده و این دیدگاه باعث شده که کتابش از نظر بیطرفی کامل نباشد. بنابراین خوانندگان کتاب باید این جانبداریها را در نظر بگیرند و بدانند که نگاه کسروی نسبت به برخی گروهها و افراد خاص، موضعدار و حتی گاهی تند بوده است.
اتحادیه: مهمترین نقد این است که احمد کسروی در کتاب تاریخ مشروطه ایران در مواجه با روحانیت و علما موضعی کاملاً یک جانبه و غالباً انتقادی داشته است.
استاد بازنشسته تاریخ، سپس به توضیح درباره سه گروه اصلی جامعه در دوران مشروطه پرداختند: نخست قشر تجار که نقش اقتصادی و مالی مهمی داشتند، دوم روشنفکران که جریان فکری و ایدههای اصلاحطلبانه و غربگرا را پیش میبردند و سوم علما که نقش روحانی و دینی جامعه را نمایندگی میکردند.
به گفته او بدون حمایت و همراهی علما به خصوص کسانی مانند سید عبدالله بهبهانی و آیتالله طباطبایی، انقلاب مشروطه امکانپذیر نمیشد. همچنین اشاره شد که برخی علمای سنتی مانند شیخ فضلالله نوری موضعی محافظهکارانه داشتند که در ادامه باعث بروز مخالفتهایی شد.
اتحادیه همچنین درباره نقش نیروهای چپ و سوسیالیستها در انقلاب صحبت کرد و گفت که گرچه این گروهها جمعیت کمی داشتند اما نفوذ و تاثیر قابل توجهی در برخی جریانها داشتند. کسروی به این جریانها اشاره کرده اما به عمق آن نپرداخته است و به این دلیل بخشهایی از تحولات مشروطه به درستی در کتاب منعکس نشدهاند. اسناد و مدارک تازه منتشر شده نشان میدهد نفوذ نیروهای چپگرای روسیهای در ایران در آن دوره بیشتر از آن چیزی بوده که پیشتر تصور میشد.
باید پنجرهها را باز کنیم و هوای تازهای به مطالعات تاریخی بیاوریم
یکی دیگر از نکات مهم مطرح شده توسط دکتر اتحادیه این بود که کسروی کتابش را بیش از ۳۰ سال پس از انقلاب مشروطه نوشت یعنی در سال ۱۳۱۹، زمانی که شرایط سیاسی و اجتماعی ایران بسیار متفاوت شده بود. به همین دلیل کتاب محصول آن دوران است و نباید انتظار داشت که تمام واقعیتها و تحولات پس از انقلاب در آن منعکس شده باشد. در نتیجه برای بررسی تاریخ مشروطه باید از منابع و نگاههای متنوع و جدید بهره گرفت.
در پایان دکتر اتحادیه تاکید کردند که اگرچه کتاب کسروی یک اثر کلاسیک و بسیار ارزشمند است ولی با گذشت زمان و پیشرفت علوم و تکنولوژی اکنون وقت آن است که با دیدی نوین و علمیتر به تاریخ مشروطه نگاه کنیم. او گفت که باید پنجرهها را باز کنیم و هوای تازهای به مطالعات تاریخی بیاوریم، از تکنولوژیهای جدید برای کشف اسناد و مدارک تاریخی استفاده کنیم و با نگاه باز و چندجانبه به تاریخ بنگریم. به عقیده ایشان، این رویکرد باعث میشود درک عمیقتر و واقعیتری از انقلاب مشروطه و نقش افراد و گروههای مختلف در آن پیدا کنیم و به جای تکرار نظرات قدیمی، بحثهای جدید و علمی درباره تاریخ معاصر ایران شکل بگیرد.
کسروی، آغازگر چرخش در تاریخنگاری مدرن ایران
علیرضا ملایی توانی سخنان خود را با ادای احترام و یادآوری تلاش مجاهدان و سیاستمدارانی آغاز کرد که در مسیر انقلاب مشروطه گام برداشتند. بهگفته این استاد تاریخ: «تاریخ مشروطه نمادی است از جستجوی عدالت، آزادی و حاکمیت قانون و تنها میتوانیم با قهرمانهایی که همچنان به آرمانهای مشروطه پایبندند این مسیر را ادامه دهیم.»
وی با مقایسه موقعیت ایران پس از انقلاب مشروطه با انقلاب میجی در ژاپن تأکید کرد که: «پس از ژاپن، انقلاب مشروطه در ایران بزرگترین حرکت دموکراتیک در آسیاست، اگرچه آرمانهای بزرگ آن بر اثر عوامل متعدد تحقق نیافت.»

ملایی توانی اهمیت تحلیل کتاب کسروی را مورد واکاوی قرار داد و آن را از سه منظر بررسی کرد:
الف) زمینه تاریخنگاری پیش از مشروطه
او اشاره کرد که پیش از این دوران، تاریخنگاری ایرانی در قالب پارادایم سلطنتی و دیوانی انجام میشد. کتابهایی مانند افضلالتواریخ محصول حمایت حکومت بودند و ساختار یا روششناسی متفاوتی نداشتند.
ب) خلأ روایت مشروطهخواهان
ملایی توانی: تاریخ مشروطه نمادی است از جستجوی عدالت، آزادی و حاکمیت قانون و تنها میتوانیم با قهرمانهایی که همچنان به آرمانهای مشروطه پایبندند این مسیر را ادامه دهیم.
ملایی توانی گفت: در دهههای پس از انقلاب مشروطه دولت مشروطهخواه مستقر نشد و رهبران مشروطهطلب نتوانستند روایت رسمی انقلاب را بنویسند. ملایی توانی گفت: «کسروی در خلأ روایت رسمی، این مسئولیت را پذیرفت؛ روایتگری که مستقل، خلاق، و متفاوت از سنت تاریخی رسمی بود.»
ج) جایگاه کرمانی و کسروی
استاد تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به نقش ناظمالاسلام کرمانی اشاره کرد که پیش از کسروی کوشیده بود رویدادنگاری کند اما کتاب او بیشتر وقایعمحور بود نه تحلیلی. کسروی آغازگر چرخش روششناختی در تاریخنگاری مدرن ایران محسوب میشود.
وی به ویژگی خودآموختگی کسروی توجه دادند: «کسروی نه تحصیلات دانشگاهی داشت، نه حمایت ساختار قدرت را. او خودساخته بود؛ با ارتباط با روشنفکران تبریزی، مطالعه منابع اروپایی و حضور در فضاهای روشنفکری، مسیر تاریخنگاری را خود شکل داد.» این نشان از تأثیر محیط تبریز، انتشار مطالب اولیه در نشریات و تجربههای فردی او دارد که در نهایت به نگارش کتاب تاریخ مشروطه انجامید.
ملاییتوانی معتقد است که انقلابها فرایندهایی طولانی و پیچیدهاند، نه اتفاقهایی زودگذر. نوشتن تاریخ انقلاب مستلزم نگریستن به زمینهها، ساختها، مقدمات و پیامدهای بلندمدت آن است و کسروی توانست چنین کاری انجام دهد.
ضرورت بازخوانی نوین تاریخ مشروطه کسروی
استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بر شجاعت کسروی در قضاوت تاریخی تأکید کرد: در فضای دانشگاهی به ما میگفتند قضاوت نکنید؛ فقط روایت کنید اما کسروی به جرأت درباره کنشگران و روندها قضاوت کرد، حتی در زمانی که بسیاری زنده بودند و فضا ملتهب بود. این روحیه انتقادی و شفافگویی، یکی از شاخصهای تمایز کتاب او بود.
ملایی توانی به دقت علمی کسروی در استفاده از منابع اشاره کرد: در پژوهشهای خود درباره روز مهاجرت کبری، متوجه شدم مطالب کسروی با گزارشهای روزنامهای و اسناد دوره کاملاً منطبق است. او با کمترین امکانات، روششناسی علمی را رعایت کرده است. در سخنان او همچنین به تمایز میان رویدادهای معمولی و فرایندهای تغییر اشاره شد. آنچه کسروی انجام داد، نه فقط روایت جزئیات که بررسی ساختارها و مفاهیم سیاسی-اجتماعی بود.
استاد تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پایان تأکید کرد: هرچند کتاب کسروی کلاسیک و ماندگار است اما اکنون باید با ابزار و نگاههای نوین به آن نگریست. مثل استفاده از تکنولوژی برای بررسی اسناد، بازخوانی انتقادی و بازگشودن ذهنها برای بحثهای جدید.