شفقنا آینده- یک استاد دانشگاه و کارشناس مسائل ژئوپلتیک درباره پیامدهای راهاندازی کریدور زنگزور و حضور آمریکا در قفقاز اظهار داشت: آمریکا با حضور در خلیج فارس، ارمنستان، آذربایجان و ترکیه، عملاً کنترل مسیرهای انتقال انرژی به چین را در دست گرفته است. این موقعیت، به واشنگتن امکان میدهد تا در مواقع لازم، فشارهایی بر پکن وارد کند و آن را به تغییر مواضع سیاسی و اقتصادی خود وادار سازد. همچنین، با اعمال تحریمهای گسترده علیه روسیه و محدود کردن صادرات نفت و گاز این کشور، آمریکا تلاش کرده است تا وابستگی اروپا به انرژی روسیه را کاهش دهد. در این میان، ایران با خطر تبدیل شدن به یک جزیره ژئوپلیتیکی مواجه است؛ کشوری که در میان مسیرهای جدید ترانزیتی و انرژی قرار گرفته، اما از آنها بهرهمند نیست. این وضعیت، نیازمند بازنگری جدی در سیاستهای منطقهای، توسعه زیرساختهای ترانزیتی داخلی و تقویت روابط دیپلماتیک با کشورهای همسایه و فرامنطقهای است تا بتوان از ظرفیتهای موجود بهرهبرداری مؤثر کرد و از انزوای راهبردی جلوگیری نمود.
دکتر میرقاسم مومنی در گفت وگو با خبرنگار شفقنا آینده در خصوص اینکه با امضای توافقنامهای میان ارمنستان، آذربایجان و ایالات متحده آمریکا در خصوص کریدور زنگزور، تحولی مهم در منطقه قفقاز رقم خورده است که پیامدهای سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیکی قابل توجهی برای جمهوری اسلامی ایران به همراه دارد. این توافق، که در ادامه تحولات پس از جنگ ۲۰۲۰ میان ارمنستان و آذربایجان شکل گرفته، موجب واکنشهای گستردهای در داخل ایران شده است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که نزدیک شدن آمریکا به منطقه قفقاز، بهویژه از طریق حضور مستقیم در ارمنستان، میتواند تبعاتی جدی برای موازنه قدرت منطقهای و منافع ملی ایران داشته باشد نظر شما چیست اظهار داشت: بر اساس دکترین جدید ایالات متحده، قفقاز بهعنوان یکی از نقاط تمرکز راهبردی در رقابت با چین و روسیه تعریف شده است. یکی از اهداف اصلی این سیاست، تثبیت موقعیت آمریکا در مسیرهای ترانزیتی و انرژی منطقه است. با توجه به وابستگی جهانی به منابع انرژی فسیلی، کنترل بر شاهراههای انتقال انرژی همچنان اهمیت حیاتی دارد. در این چارچوب، اتصال آذربایجان به نخجوان و سپس به ترکیه و دریای سیاه، نهتنها موقعیت ژئوپلیتیکی آذربایجان را تقویت کرده، بلکه مسیر جدیدی برای انتقال کالا و انرژی از شرق آسیا به اروپا فراهم آورده است.
ایران عملاً در وضعیت محاصره ترانزیتی قرار گرفته است
حضور پیمانکاران آمریکایی در مرزهای ارمنستان با ایران میتوانند زمینهساز حضور مستقیم نیروهای امنیتی در منطقه شوند
تلاش آمریکا برای کاهش نفوذ روسیه در قفقاز
وی افزود: از منظر ایران، احداث این کریدور موجب محدود شدن دسترسی زمینی کشور به اروپا شده است. پیشتر، ایران از طریق مسیرهای ریلی و ترانزیتی با کشورهای آذربایجان، ترکیه و ارمنستان به اروپا متصل بود. اما با تغییر آرایش سیاسی منطقه و اتحاد این سه کشور تحت حمایت آمریکا، ایران عملاً در وضعیت محاصره ترانزیتی قرار گرفته است. این تحول، چالشی جدی برای سیاستهای منطقهای و اقتصادی ایران محسوب میشود. حضور پیمانکاران آمریکایی در مرزهای ارمنستان با ایران، بهویژه در فاصله ۴۴ کیلومتری، نیز نگرانیهای امنیتی را تشدید کرده است. این شرکتها، که در بسیاری موارد با نهادهای امنیتی و نظامی آمریکا و اسرائیل همکاری دارند، میتوانند زمینهساز حضور مستقیم نیروهای امنیتی در منطقه شوند. دولت ارمنستان بهصورت رسمی اجازه فعالیت این شرکتها را صادر کرده و از منظر حقوق بینالملل، ایران نمیتواند در تصمیمات داخلی ارمنستان مداخله کند. با این حال، اگر از خاک ارمنستان اقدامی علیه منافع ایران صورت گیرد، جمهوری اسلامی حق واکنش و دفاع از منافع خود را محفوظ میداند. در سطح کلان، این تحولات نشاندهنده تلاش آمریکا برای کاهش نفوذ روسیه در قفقاز و جایگزینی آن با حضور خود و متحدانش است. احتمال گسترش این حضور به گرجستان نیز وجود دارد، بهویژه با توجه به اختلافات تاریخی میان گرجستان و روسیه. به نظر میرسد روسیه در این مرحله، با اتخاذ موضعی نسبتاً بیطرف، از مداخله مستقیم در روند توافق خودداری کرده است. برخی تحلیلگران معتقدند که توافقی پشتپرده میان روسیه و آمریکا در این زمینه صورت گرفته است.
مخاطرات ژئوپلیتیکی ناشی از هممرزی ایران با حضور آمریکا در منطقه زنگزور
ضروری است سیاستگذاریهای ایران با رویکردی عقلانی، مبتنی بر منافع ملی و در چارچوب اصول دیپلماسی راهبردی انجام گیرد
وی ادامه داد: تحولات اخیر در منطقه قفقاز، بهویژه با امضای توافقنامه کریدور زنگزور میان ارمنستان، آذربایجان و ایالات متحده آمریکا، موجب شکلگیری شرایطی شده است که ایران را در موقعیتی حساس و پیچیده قرار داده است. یکی از مهمترین ابعاد این تحول، هممرز شدن ایران با کشوری چون آمریکا است که سابقهای طولانی در دشمنی با جمهوری اسلامی ایران دارد. این وضعیت، نیازمند هوشیاری، تدبیر و سیاستگذاری دقیق از سوی نهادهای مسئول در کشور است. در مواجهه با چنین شرایطی، نمیتوان با احساسات، شعارهای آرمانگرایانه یا رویکردهای غیرواقعگرایانه وارد عمل شد. هرگونه موضعگیری یا اظهارنظر از داخل کشور ممکن است از سوی طرفهای خارجی بهعنوان سند رسمی تلقی شود و تبعات حقوقی و سیاسی به همراه داشته باشد. از اینرو، ضروری است که سیاستگذاریهای ایران در قبال این موضوع با رویکردی عقلانی، مبتنی بر منافع ملی و در چارچوب اصول دیپلماسی راهبردی انجام گیرد.
با احداث کریدور زنگزور، مسیرهای صادراتی ایران به اروپا تحت کنترل مستقیم آمریکا قرار میگیرد
وی تصریح کرد: حضور آمریکا در مرزهای ایران از طریق ارمنستان، با توجه به سابقه فعالیتهای واشنگتن در آذربایجان و گرجستان، شاید برای روسیه تهدید مستقیم محسوب نشود، اما برای ایران بهطور قطع تهدیدی جدی بهشمار میآید. این تهدید نهتنها در حوزه امنیتی، بلکه در زمینههای اقتصادی و ترانزیتی نیز قابل تأمل است. با احداث این کریدور، مسیرهای صادراتی ایران به اروپا تحت کنترل مستقیم آمریکا قرار میگیرد. بازرسی کالاها، نظارت بر ترددها و اعمال محدودیتهای احتمالی از سوی نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه، میتواند چالشهای جدی برای تجارت خارجی ایران ایجاد کند. از سوی دیگر، این مسیر ترانزیتی جدید، با عبور از چین، آسیای میانه، آذربایجان، ارمنستان و ترکیه، به بندرهای دریای سیاه متصل میشود و بهعنوان یک مسیر امن و اقتصادی برای انتقال کالا و انرژی شناخته شده است. شرکتهای تولیدکننده و مصرفکننده جهانی، همواره به دنبال مسیرهایی با هزینه کمتر و امنیت بیشتر هستند و حضور آمریکا در این مسیر، تضمینی برای امنیت آن تلقی میشود. این مسیر، بهنوعی مکمل حضور آمریکا در خلیج فارس و قراردادهای امنیتی آن با کشورهای منطقه است.
آمریکا با حضور در خلیج فارس، ارمنستان، آذربایجان و ترکیه، عملاً کنترل مسیرهای انتقال انرژی به چین را در دست گرفته است
ایران با خطر تبدیل شدن به یک جزیره ژئوپلیتیکی مواجه است
مومنی با بیان اینکه در حوزه انرژی، چین بهشدت وابسته به واردات نفت و گاز است و هرگونه اختلال در تأمین انرژی میتواند اقتصاد این کشور را با بحران مواجه کند گفت: آمریکا با حضور در خلیج فارس، ارمنستان، آذربایجان و ترکیه، عملاً کنترل مسیرهای انتقال انرژی به چین را در دست گرفته است. این موقعیت، به واشنگتن امکان میدهد تا در مواقع لازم، فشارهایی بر پکن وارد کند و آن را به تغییر مواضع سیاسی و اقتصادی خود وادار سازد. همچنین، با اعمال تحریمهای گسترده علیه روسیه و محدود کردن صادرات نفت و گاز این کشور، آمریکا تلاش کرده است تا وابستگی اروپا به انرژی روسیه را کاهش دهد. کشورهای اروپایی، بهویژه آلمان، که پیشتر بخش عمدهای از انرژی خود را از روسیه تأمین میکردند، اکنون به منابع جایگزین در شمال آفریقا، خاورمیانه و آذربایجان روی آوردهاند. این تغییر، بخشی از بازی پیچیده کارتلهای انرژی جهانی است که مسیرهای جدیدی برای انتقال انرژی طراحی کردهاند. در این میان، ایران با خطر تبدیل شدن به یک جزیره ژئوپلیتیکی مواجه است؛ کشوری که در میان مسیرهای جدید ترانزیتی و انرژی قرار گرفته، اما از آنها بهرهمند نیست. این وضعیت، نیازمند بازنگری جدی در سیاستهای منطقهای، توسعه زیرساختهای ترانزیتی داخلی و تقویت روابط دیپلماتیک با کشورهای همسایه و فرامنطقهای است تا بتوان از ظرفیتهای موجود بهرهبرداری مؤثر کرد و از انزوای راهبردی جلوگیری نمود.
تحولات ژئوپلیتیکی در منطقه قفقاز و ضرورت بازنگری در راهبردهای ترانزیتی و انرژی ایران
وی با اشاره به اینکه در شرایط کنونی، شاهد شکلگیری مسیرهای جدید ترانزیتی و انرژی در منطقه هستیم که بهطور مستقیم موقعیت ژئوپلیتیکی و اقتصادی ایران را تحت تأثیر قرار دادهاند اظهار داشت: یکی از مهمترین این تحولات، احداث خط لوله ترانزیتی توسط ترکیه از شمال عراق به سوی خلیج فارس است؛ مسیری که عملاً ایران را دور میزند و جایگزینی برای مسیرهای سنتی عبور انرژی از خاک ایران محسوب میشود. همزمان، پروژههای مشترک میان افغانستان، ترکمنستان و پاکستان نیز در حال اجرا هستند که هدف آنها انتقال نفت و گاز از آسیای مرکزی به آبهای آزاد از طریق خاک افغانستان و پاکستان است. این مسیرها، ایران را از چرخه ترانزیت منطقهای خارج کردهاند و موجب کاهش نقش کشور در معادلات انرژی و تجارت بینالمللی شدهاند. بهویژه پروژه خط لوله صلح که قرار بود گاز ایران را به پاکستان و هند منتقل کند، اکنون با مسیر جایگزین ترکمنستان از طریق افغانستان مواجه شده و عملاً به حاشیه رانده شده است. در بلندمدت، احداث و تثبیت این مسیرهای جایگزین، موجب کاهش جذابیت مسیرهای ایرانی برای سرمایهگذاری و انتقال انرژی خواهد شد. هزینههای بالای احداث زیرساختهای جدید و رقابت شدید در بازارهای جهانی، باعث میشود که بازگشت ایران به موقعیت پیشین در حوزه ترانزیت بسیار دشوار باشد. همچنین، درآمدهای حاصل از حق ترانزیت کامیونها و کالاهای آسیای میانه که پیشتر از مسیر ایران به ترکیه منتقل میشدند، با فعال شدن مسیرهای جدید، بهشدت کاهش خواهد یافت. این موضوع نهتنها از منظر اقتصادی، بلکه از نظر امنیتی و سیاسی نیز برای ایران زیانبار است.
به جای تقابل و تهدید، ایران میتواند با ورود فعال به پروژههای منطقهای، سهمی از منافع آنها کسب کند و از انزوای ژئوپلیتیکی جلوگیری نماید
این کارشناس منطقه ادامه داد: کشورهای منطقه، با توجه به تغییر مسیرهای ترانزیتی، خود را ملزم به رعایت پروتکلهای ایران نمیدانند؛ چرا که دیگر نیازی به عبور از خاک ایران ندارند. در مقابل، با حضور فعال آمریکا در منطقه، این کشورها بهطور فزایندهای تابع سیاستهای واشنگتن شدهاند. آمریکا با حضور در ارمنستان، آذربایجان، ترکیه و حتی گرجستان، عملاً کنترل مسیرهای انرژی و ترانزیت منطقه را در دست گرفته و سیاستهای خود را در حوزه قفقاز دیکته میکند. این حضور، بهویژه در حوزه انرژی، با هدف مدیریت و کنترل جریان نفت و گاز به چین و اروپا صورت گرفته است. قراردادهای بلندمدت آمریکا در منطقه، از جمله حضور ۹۹ ساله در ارمنستان، نشاندهنده عزم جدی واشنگتن برای تثبیت موقعیت خود در قفقاز است. این شرایط، ایران را ملزم میسازد تا با تدبیر و سیاستگذاری هوشمندانه، از تهدیدهای موجود فرصت بسازد. به جای تقابل و تهدید، ایران میتواند با ورود فعال به پروژههای منطقهای، سهمی از منافع آنها کسب کند و از انزوای ژئوپلیتیکی جلوگیری نماید. در این میان، حفظ روابط با ارمنستان نیز اهمیت ویژهای دارد. ارمنستان، که تاکنون یکی از معدود کشورهای دوست ایران در منطقه بوده، در صورت عدم اتخاذ سیاستهای مناسب از سوی تهران، ممکن است بیش از پیش به سمت ترکیه و آذربایجان سوق پیدا کند. از اینرو، تعامل سازنده با ارمنستان و مشارکت در پروژههای مشترک، میتواند به حفظ نفوذ ایران در منطقه کمک کند.
کریدور زنگزور، نشاندهنده رقابت شدید میان قدرتهای جهانی برای کنترل مسیرهای انرژی و ترانزیت
وی افزود: تحولات منطقهای و بینالمللی در حوزه قفقاز، بهویژه در ارتباط با کریدور زنگزور، نشاندهنده رقابت شدید میان قدرتهای جهانی برای کنترل مسیرهای انرژی و ترانزیت است. آمریکا با محدود کردن نفوذ روسیه، بهویژه پس از جنگ اوکراین، تلاش کرده است تا جایگاه خود را در منطقه تقویت کند. روسیه، که پیشتر در سوریه، فلسطین و شمال آفریقا نقش فعالی داشت، اکنون با تضعیف موقعیت خود، از بسیاری از پروندههای بینالمللی کنار گذاشته شده است. در قفقاز نیز، اختلافات میان روسیه با آذربایجان و حتی ارمنستان، نشاندهنده کاهش نفوذ مسکو در منطقه است.
تحلیل موقعیت ژئوپلیتیکی روسیه، حضور آمریکا در قفقاز و ضرورت بازنگری راهبردی ایران
مومنی با بیان اینکه در جریان جنگ اخیر ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی، شاهد آن بودیم که هیچگونه حمایت عملی و مؤثری از سوی روسیه صورت نگرفت گفت: علیرغم وجود قرارداد ۲۰ ساله همکاری میان ایران و روسیه، واکنش مسکو صرفاً در حد صدور یک بیانیه محدود باقی ماند. این عدم حمایت، نشاندهنده موقعیت شکننده و بحرانی روسیه در عرصه داخلی و بینالمللی است. روسیه در حال حاضر با چالشهای ساختاری عمیقی مواجه است که حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی این کشور را تهدید میکند. فشارهای داخلی بر دولت و شخص رئیسجمهور، همراه با تنشهای قومی، مذهبی و نژادی در جمهوریهای فدرال روسیه نظیر تاتارستان، چچن، اینگوشیا و دیگر مناطق، احتمال فروپاشی دوم پس از اتحاد جماهیر شوروی را تقویت کرده است. در چنین شرایطی، روسیه توان و تمرکز لازم برای ایفای نقش مؤثر در تحولات بینالمللی را از دست داده و بیشتر درگیر مسائل داخلی خود شده است.
طولانی شدن جنگ اوکراین موجب تضعیف بیشتر موقعیت روسیه شده است
ممکن است گرجستان نیز به حوزه نفوذ آمریکا وارد شود
وی تصریح کرد: طولانی شدن جنگ اوکراین نیز موجب تضعیف بیشتر موقعیت روسیه شده است. اگر این جنگ رخ نمیداد، مسکو هرگز اجازه نمیداد ایالات متحده در ارمنستان حضور یابد یا نفوذ خود را در سوریه و فلسطین از دست بدهد. اکنون، آمریکا با بهرهگیری از ضعف روسیه، بهطور فعال در حال گسترش نفوذ خود در منطقه قفقاز است. پیشبینی میشود که در آیندهای نزدیک، تحولات مشابهی در گرجستان نیز رخ دهد و دولتهای طرفدار آمریکا در این کشور به قدرت برسند. مناطق آبخازیا و اوستیای جنوبی، که تحت نفوذ روسیه قرار دارند، ممکن است بهزودی علیه مسکو اقدام کنند و گرجستان نیز به حوزه نفوذ آمریکا وارد شود. در این میان، مذاکرات احتمالی میان آمریکا و روسیه میتواند سرنوشت بسیاری از پروندههای منطقهای را تعیین کند. عدم دعوت از اوکراین و کشورهای اروپایی به این نشست، نشاندهنده آن است که واشنگتن و مسکو در حال تقسیم منافع و حوزههای نفوذ خود هستند. موضوعاتی چون انرژی، صنعت، امنیت و موقعیت ژئوپلیتیکی در این مذاکرات مطرح خواهند شد و نتایج آن میتواند تأثیرات گستردهای بر آینده منطقه داشته باشد.
منطقه قفقاز، همواره نقشی حیاتی در امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران داشته است
وی تصریح کرد: حضور آمریکا در ارمنستان، که در ابتدا با عنوان پیمانکار آغاز شده، مقدمهای برای عقد قراردادهای کلان اقتصادی و امنیتی خواهد بود؛ مشابه آنچه در عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر رخ داده است. پیشبینی میشود که در آینده نزدیک، سفرهایی از سوی مقامات بلندپایه آمریکا به ارمنستان و آذربایجان انجام شود که با امضای قراردادهای چند ده میلیارد دلاری همراه خواهد بود. این قراردادها، علاوه بر جنبههای اقتصادی، شامل بندهای امنیتی نیز خواهند بود که هدف آنها محدود کردن کامل نفوذ روسیه در این دو جمهوری و زمینهسازی برای تسلط بر گرجستان است. در چنین شرایطی، ایران باید با هوشیاری کامل و سیاستگذاری دقیق وارد عمل شود. منطقه قفقاز، با توجه به پیشینه تاریخی و موقعیت استراتژیک خود، همواره نقشی حیاتی در امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران داشته است. از دوران نادرشاه و آقامحمدخان قاجار تا امروز، قفقاز یکی از محورهای اصلی درگیریهای ژئوپلیتیکی ایران بوده است. اکنون نیز، با توجه به تحولات پیچیده و سرنوشتساز منطقه، فرصت اشتباه و خطا وجود ندارد. در جنگ اخیر، طبق گزارش برخی منابع، بخش قابل توجهی از تجهیزات نظامی مورد استفاده رژیم صهیونیستی، از جمله پهپادها و جنگندهها، از خاک آذربایجان وارد شدهاند. این مسئله نشاندهنده آن است که مرزهای شمالغربی ایران بهطور بالقوه میتوانند به کانون تهدیدات امنیتی تبدیل شوند. از اینرو، ایران باید با اتخاذ راهبردی هوشمندانه، ضمن حفظ منافع ملی، از فرصتهای موجود بهرهبرداری کند و از تبدیل شدن تهدیدها به بحران جلوگیری نماید.
مومنی بیان داشت: تحولات اخیر در منطقه قفقاز، بهویژه حمایت آشکار جمهوری آذربایجان از رژیم صهیونیستی، نشاندهنده تغییرات بنیادین در آرایش ژئوپلیتیکی منطقه است. گزارشهای متعدد حاکی از استقرار پهپادهای پیشرفته اسرائیلی از جمله F-35 در پایگاههای نظامی آذربایجان است؛ موضوعی که در صورت عدم مدیریت صحیح، میتواند به ایجاد دومین پایگاه عملیاتی اسرائیل در منطقه، اینبار در خاک ارمنستان، منجر شود. ارمنستان نیز با توجه به شرایط اقتصادی شکننده و نیاز به سرمایهگذاری خارجی، در حال نزدیک شدن به محور غربی بهویژه ایالات متحده است. لابی قدرتمند ارمنی در آمریکا، که شامل دهها نماینده در کنگره ایالات متحده میشود، نقش مؤثری در تقویت روابط واشنگتن با ایروان ایفا کردهاند. این روند، ارمنستان را بهتدریج در حوزه نفوذ آمریکا قرار میدهد و از یک شریک بالقوه ایران، به یک رقیب منطقهای تبدیل میکند. در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی ایران نیازمند بازنگری جدی در سیاستهای منطقهای خود است. متأسفانه، در سالهای گذشته، تصمیمگیریهای کلان در حوزه سیاست خارجی و امنیت منطقهای، بدون تحلیلهای کارشناسی و مبتنی بر دادههای دقیق صورت گرفته است. حمایت بیقید و شرط ایران از آذربایجان در جنگ ۲۰۲۰، بدون اخذ تعهدات رسمی و قراردادی، نمونهای از این رویکرد غیرسازنده بود. در حالی که ترکیه و اسرائیل با آذربایجان توافقات بلندمدت و راهبردی امضا کردند، ایران صرفاً با تکیه بر فضای رسانهای و احساسات عمومی وارد میدان شد و در نهایت، نهتنها هیچ امتیازی کسب نکرد، بلکه با رفتارهای خصمانهای از سوی آذربایجان مواجه شد؛ از جمله بازداشت و آزار کامیونداران ایرانی در روزهای پس از جنگ. این تجربه تلخ نشان میدهد که سیاستگذاری در حوزه روابط منطقهای باید مبتنی بر منافع ملی، تعهدات حقوقی و ارزیابی دقیق از پیامدهای بلندمدت باشد. حمایتهای بدون پشتوانه، نهتنها سودی برای ایران ندارد، بلکه زمینهساز تضعیف موقعیت کشور در معادلات منطقهای خواهد شد.
زمان آن فرا رسیده است که سیاستگذاران کشور با درک صحیح از پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی، مسیر تعامل سازنده و مبتنی بر منافع ملی را در پیش گیرند
وی تصریح کرد: از سوی دیگر، تحولات در آسیای میانه نیز در حال شکلگیری است. روابط طالبان با آمریکا و اسرائیل، که فاقد تنشهای بنیادین است، میتواند زمینهساز حضور این دو بازیگر در افغانستان شود. در چنین شرایطی، ایران ممکن است بار دیگر با پیامدهای حمایتهای غیرمشروط مواجه شود؛ حمایتی که بدون اخذ تضمینهای راهبردی صورت گرفته و میتواند به تهدیدی علیه منافع ملی تبدیل شود. در مجموع، حضور آمریکا در ارمنستان، نهتنها یک اقدام پیمانکاری محدود نیست، بلکه مقدمهای برای گسترش نفوذ بلندمدت واشنگتن در قفقاز است. این حضور، در حوزههای اقتصادی، امنیتی و سیاسی، تأثیرات عمیقی بر موازنه قدرت منطقهای خواهد داشت و ایران باید با هوشیاری کامل، راهبردی دقیق و تعامل فعال، از تبدیل شدن این تهدید به بحران جلوگیری کند. منطقه قفقاز، با توجه به پیشینه تاریخی و موقعیت استراتژیک خود، همواره نقشی کلیدی در امنیت ملی ایران ایفا کرده است. از اینرو، هرگونه غفلت یا تصمیمگیری غیرکارشناسی در قبال تحولات این منطقه، میتواند تبعاتی جبرانناپذیر به همراه داشته باشد. اکنون زمان آن فرا رسیده است که سیاستگذاران کشور با درک صحیح از پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی، مسیر تعامل سازنده و مبتنی بر منافع ملی را در پیش گیرند.