گروه سیاسی: بازگشت به مسیر دیپلماسی و مذاکره یا پرهیز از آن، یکی از جدیترین موضوعات اختلافی بین جریانهای سیاسی در هفتههای اخیر و بعد از جنگ دوازده روزه است. در روزهای اخیر تنش گفتمانی بر سر اصل مذاکره بالا گرفته و شاهدش بگو مگوی توییتری جلیلی و پسر پزشیان است. یوسف پزشکیان، فرزند رئیسجمهور، در واکنش به اظهارات اخیر سعید جلیلی در توییتر، با لحنی صریح و انتقادی از مغالطههای مذهبی علیه دیپلماسی انتقاد کرده و از اصل تصمیمسازی تحت هدایت رهبری دفاع کرده است.
به گزارش رویداد۲۴،ماجرا از آنجا آغاز شد که سعید جلیلی، چهره شناختهشده جریان اصولگرا مذاکره با دشمنان را با گوسالهپرستی بنیاسرائیل مقایسه کرد؛ آنهم در شرایط کنونی که کشور طعم جنگ را هم چشیده و مردم میدانند «نه» به دیپلماسی چه تبعاتی خواهد داشت.
جلیلی نوشته بود: «عدهای امروز پس از اینکه دشمن در وسط مذاکره به ما حمله کرد و ملت ایران پیروز شد، مجدد دم از مذاکره میزنند؛ همانگونه که بنیاسرائیل بعد از پیروزی، گوسالهپرست شدند.».اما یوسف پزشکیان با انتشار پاسخی متین و مستدل، کوشید مغالطه این قیاس را نشان دهد. او نوشت: «مقایسه مذاکره با گوسالهپرستی نابجاست. گوسالهپرستی منکر مطلق است، اما مذاکره حکم کلی ندارد. اصل منافع کشور است.»او همچنین تأکید کرد: «تصمیم درباره مذاکره متولی دارد و مسئولان با هدایت رهبری هر تصمیمی بگیرند ما پشت آن میایستیم.»
بازخوانی یک تقابل قدیمی
تقابل میان جریانهای معتقد به گفتوگو با جهان و طیف موسوم به «انقلابیون افراطی» سابقهای طولانی دارد. از دولت روحانی تا امروز، بارها شاهد بودهایم که هر نشانهای از اراده برای تعامل بینالمللی، با برچسب «سازش»، «انحراف»، یا اکنون «گوسالهپرستی» مورد حمله قرار گرفته است. در حالی که تجربه نشان داده است مخالفت مطلق با مذاکره نهتنها به افزایش اقتدار منجر نشده، بلکه هزینههای اقتصادی و سیاسی سنگینی را بر کشور تحمیل کرده است.
جریان تندرو که در سالهای اخیر با میدانداری در نهادهای قدرت و رسانههای رسمی، عملاً دیپلماسی را به حاشیه رانده بود، حالا با انتصاب چهرههایی، چون علی لاریجانی به شورای عالی امنیت ملی و شکلگیری برخی تحرکات تازه در حوزه سیاست خارجی، نگران بازگشت «عقلانیت دیپلماتیک» شده است.
پایان سیاستورزی با آیه و تمثیل؟
نقد یوسف پزشکیان از نوعی سیاستورزی مبتنی بر قیاسهای دینی و تمثیلهای بیربط حکایت دارد؛ جریانی که به جای گفتوگو بر سر منافع و مصالح کشور، مسائل پیچیده سیاست خارجی را به مفاهیم دینی فرو میکاهد و با ابزار اتهامزنی، مانع شکلگیری اجماع ملی میشود.اینبار، اما پاسخ از دل ساختار قدرت آمده است؛ فرزند رئیسجمهور بهصراحت گفت که «مذاکره، تابع شرایط و منافع است» و نه مطلقاً خیر یا شر. این موضع در تضاد کامل با نگاه سعید جلیلی و همفکران اوست که مذاکره را نه ابزار، بلکه خیانت تلقی میکنند.
سیاست خارجی در برزخ فشار و نیاز
اگرچه یوسف پزشکیان در جایگاه رسمی تصمیمگیر درباه مذاکره یا عدم مذاکره نیست، اما اظهارات او نشانهای از تغییر گفتمانی و رویکرد دولت است؛ دولتی که برخلاف مخالفان مذاکره، در مقابل تامین منافع ملی از طریق دیپلماتیک گارد ندارد و در تلاش است که شعار تنشزدایی را به سیاست واقعی تبدیل کند.
بازگشت به سیاست مبتنی بر منافع ملی و پایان دادن به ستیز ایدئولوژیک با مذاکره، خواستهای است که جامعه بارها در بزنگاههای انتخاباتی آن را فریاد زده است. اما هنوز کسانی هستند که سیاست را با ابزار تمثیلهای کهنه و روایتهای تکراری، از گفتوگو میگریزانند.
پاسخ صریح یوسف پزشکیان، صدای بخشی از جامعهای است که از بیعملی، تخریب فرصتها، و تقلیل سیاست به شعار خسته است. سیاست خارجی ایران در برزخ فشار و نیاز است؛ اگر قرار بر عبور از بحرانها باشد، راه آن از میز مذاکره میگذرد، نه تشدید التهابات و پیشنهاداتی مثل بازنگری در دکترین هستهای
∎
به گزارش رویداد۲۴،ماجرا از آنجا آغاز شد که سعید جلیلی، چهره شناختهشده جریان اصولگرا مذاکره با دشمنان را با گوسالهپرستی بنیاسرائیل مقایسه کرد؛ آنهم در شرایط کنونی که کشور طعم جنگ را هم چشیده و مردم میدانند «نه» به دیپلماسی چه تبعاتی خواهد داشت.
جلیلی نوشته بود: «عدهای امروز پس از اینکه دشمن در وسط مذاکره به ما حمله کرد و ملت ایران پیروز شد، مجدد دم از مذاکره میزنند؛ همانگونه که بنیاسرائیل بعد از پیروزی، گوسالهپرست شدند.».اما یوسف پزشکیان با انتشار پاسخی متین و مستدل، کوشید مغالطه این قیاس را نشان دهد. او نوشت: «مقایسه مذاکره با گوسالهپرستی نابجاست. گوسالهپرستی منکر مطلق است، اما مذاکره حکم کلی ندارد. اصل منافع کشور است.»او همچنین تأکید کرد: «تصمیم درباره مذاکره متولی دارد و مسئولان با هدایت رهبری هر تصمیمی بگیرند ما پشت آن میایستیم.»
بازخوانی یک تقابل قدیمی

تقابل میان جریانهای معتقد به گفتوگو با جهان و طیف موسوم به «انقلابیون افراطی» سابقهای طولانی دارد. از دولت روحانی تا امروز، بارها شاهد بودهایم که هر نشانهای از اراده برای تعامل بینالمللی، با برچسب «سازش»، «انحراف»، یا اکنون «گوسالهپرستی» مورد حمله قرار گرفته است. در حالی که تجربه نشان داده است مخالفت مطلق با مذاکره نهتنها به افزایش اقتدار منجر نشده، بلکه هزینههای اقتصادی و سیاسی سنگینی را بر کشور تحمیل کرده است.
جریان تندرو که در سالهای اخیر با میدانداری در نهادهای قدرت و رسانههای رسمی، عملاً دیپلماسی را به حاشیه رانده بود، حالا با انتصاب چهرههایی، چون علی لاریجانی به شورای عالی امنیت ملی و شکلگیری برخی تحرکات تازه در حوزه سیاست خارجی، نگران بازگشت «عقلانیت دیپلماتیک» شده است.
پایان سیاستورزی با آیه و تمثیل؟
نقد یوسف پزشکیان از نوعی سیاستورزی مبتنی بر قیاسهای دینی و تمثیلهای بیربط حکایت دارد؛ جریانی که به جای گفتوگو بر سر منافع و مصالح کشور، مسائل پیچیده سیاست خارجی را به مفاهیم دینی فرو میکاهد و با ابزار اتهامزنی، مانع شکلگیری اجماع ملی میشود.اینبار، اما پاسخ از دل ساختار قدرت آمده است؛ فرزند رئیسجمهور بهصراحت گفت که «مذاکره، تابع شرایط و منافع است» و نه مطلقاً خیر یا شر. این موضع در تضاد کامل با نگاه سعید جلیلی و همفکران اوست که مذاکره را نه ابزار، بلکه خیانت تلقی میکنند.
سیاست خارجی در برزخ فشار و نیاز
اگرچه یوسف پزشکیان در جایگاه رسمی تصمیمگیر درباه مذاکره یا عدم مذاکره نیست، اما اظهارات او نشانهای از تغییر گفتمانی و رویکرد دولت است؛ دولتی که برخلاف مخالفان مذاکره، در مقابل تامین منافع ملی از طریق دیپلماتیک گارد ندارد و در تلاش است که شعار تنشزدایی را به سیاست واقعی تبدیل کند.
بازگشت به سیاست مبتنی بر منافع ملی و پایان دادن به ستیز ایدئولوژیک با مذاکره، خواستهای است که جامعه بارها در بزنگاههای انتخاباتی آن را فریاد زده است. اما هنوز کسانی هستند که سیاست را با ابزار تمثیلهای کهنه و روایتهای تکراری، از گفتوگو میگریزانند.
پاسخ صریح یوسف پزشکیان، صدای بخشی از جامعهای است که از بیعملی، تخریب فرصتها، و تقلیل سیاست به شعار خسته است. سیاست خارجی ایران در برزخ فشار و نیاز است؛ اگر قرار بر عبور از بحرانها باشد، راه آن از میز مذاکره میگذرد، نه تشدید التهابات و پیشنهاداتی مثل بازنگری در دکترین هستهای