شناسهٔ خبر: 74226347 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

حسین پناهی نگران کودکیِ گم‌شده بود

حسین پناهی می‌گفت: قرن ما قرن سالمی نیست و انسان قرن ما انسان سالمی نیست. قرن ما خدایش را گم کرده است زیرا کودکی‌اش را گم کرده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایسنا، آغازش ششم شهریور ۱۳۳۵ بود و انجامش  چهاردهم مردادماه ۱۳۸۳؛ روستازاده‌ای که در دل‌ها ماندگار شد. حالا ۲۱ سال از درگذشت او می‌گذرد.

در روستای دژکوه در استان کهگیلویه و بویراحمد زاده شد. پس از اتمام تحصیل در بهبهان به توصیه و خواست پدر برای تحصیل به مدرسه آیت‌الله گلپایگانی رفت و بعد از پایان تحصیلات برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگی‌اش بازگشت، بعد از چند ماه فعالیت در کسوت روحانی، به تهران مهاجرت کرد و چهار سال در مدرسه هنری آناهیتا درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامه‌نویسی را گذراند.

حسین پناهی، نویسنده، شاعر، بازیگر و کارگردانی بود که به گواه دوستانش کودک درونش همواره زنده بود و این ویژگی‌اش باعث شده بود بازی و لحن کلامش خاص خودش باشد. 

مسعود جعفری جوزانی، کارگردان درباره این بخش از زندگی حسین پناهی گفته است: حسین، کودکی با جثه کوچک و سر بزرگ در دژکوه، پشت سنگ در طبیعت تنگ‌دست به دنیا آمد و همه اسباب‌بازی‌هایش سنگ‌های بیابان بود. نان که در شعرهای او دیده می‌شود، مفهوم عظیمی از برکت بود و طبیعت تنگ‌دست و دوست‌داشتنی، دلی صاف، آسمانی و بزرگ به او داده بود. با سوالات زیاد برای طلبگی به قم رفت و چند سال درس خواند و با لباس روحانیت به روستا بازگشت اما حسین که روحی بلندپرواز داشت برایش سخت بود که درس اخلاق به مردم روستا یاد بدهد، پیش ما آمد که حرف بزند و شعر بگوید، اما هر قدمی که گذاشت بیشتر سوال برایش پیش آمد.

حسین پناهی در مقام شاعر کتاب‌های «من و نازی»، «ستاره‌ها»، «چیزی شبیه زندگی»، «بی‌بی‌یون»، «سلام خداحافظ»، «سال‌هاست که مرده‌ام»، «افلاطون کنار بخاری»، «نامه‌هایی به آنا»، «دو مرغابی در مه»، «کابوس‌های روسی»، «به وقت گرینویچ» و «نمیدانم‌ها»  را منتشر کرده و علاوه بر این‌ها سه اثر «سلام خداحافظ»، «ستارها» و «راه با رفیق » با شعر و صدای او منتشر شده است‌. 

یکی از مسائلی که پس از مرگ، دامن حسین پناهی را گرفت، انتشار شعرها و مطالب جعلی به نام او بود که دخترش در واکنش به این ماجرا گفته است: تنها چیزی که بعد مرگ پدرم خیلی من را ناراحت می‌کند همین نسبت دادن نوشته‌های جعلی به اوست. چند سال بعد مرگ پدرم مطالب و نوشته‌های سخیف و بسیار بی‌ارزشی به نام پدرم منتشر شد که اساساً هیچ نوع سنخیتی با سبک نگارش و جهان‌بینی و ذهنیت او ندارد. 

نصرالله حکمت، استاد فلسفه، او را «فیلسوف دیوانه‌»ای خوانده بود که انسانی به تمام معنا «کلمه» بود.

پناهی در یکی از مصاحبه‌های خود که در کتاب «نوید یک روز بلند نورانی» آمده، گفته است:

ما فرزندان این قرن کافریم

قرن مانیفست‌های سیاه نیچه

و تزهای خاکستری بِکت

و آنتی‌تزهای مسخ پاپ اعظم

قرن تلیتِ تُرش تَمامه و پست‌مدرنیسم!

قرن ما قرن سالمی نیست و انسان قرن ما انسان سالمی نیست

قرن ما خدایش را گم کرده است زیرا کودکی‌اش را گم کرده است

ما گیجیم، درست مثل ماهیگیر فقیری که تنها کبریتش وسط دریا افتاده باشد ...

انتهای پیام 

برچسب‌ها: