سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ سمیه خاتونی - حمیدرضا خطیبی، مترجم کتاب «تأملات سینمایی کوئینتین تارنتینو» از تازههای نشر هرمس، در گفتوگویی با ایبنا از فرایند ترجمه، دغدغههای فکری خود درباره روایت سینمای هالیوود، و چالشهای انتقال زبان غیررسمی و ارجاعات فراوان تارنتینو به فارسی میگوید؛ کتابی که نهتنها نگاهی درونی به ذهن خالق «پالپ فیکشن» دارد، بلکه بهمثابه کارگاهی زنده برای تحلیل و تجربه دوباره تاریخ سینمای آمریکا عمل میکند.
مقدمه مفصل و جامع کتاب که توسط شما نوشته شده، آیا پس از اتمام کامل فرآیند ترجمه شکل گرفته است؟ یعنی با توجه به مفاهیم و سیر موضوعی کتاب، این مقدمه را تدوین نمودید؟ یا سعی داشتهاید برگرفته از سیر تاریخی شکلگیری سینما به مخاطب چشماندازی از سینما با تمرکز بر هالیوود بدهید؟
در واقع هر دو مورد! پیشگفتار مترجم شامل دو بخش است: نخست چشماندازی پیش روی خواننده ترسیم میشود از هالیوود، بزرگترین صنعت سرگرمی که انسان به وجود آورده است و بزرگترین تلاش بشر در قلمروی قصهگویی که بیش از صد سال پیش در حومه لسآنجلسِ همیشه بهاری شکل گرفت. تارانتینو خود اصلاً اهل همین منطقه و به اصطلاح «بچهمحل هالیوود» است، کودکیاش در تردد بین خانه و سالنهای تاریخی و خاطرهانگیز بلوار هالیوود به تماشای آثار سینمایی گذشته است؛ آن هم در برهه زمانی بسیار مهمی در تاریخ سینما. در عین حال، داستان هالیوود، تاریخش و اثرات شگرفی که در سراسر جهان از خود به جای گذاشته است، در جهان فارسیزبان به شکل سوگیرانهای تعریف شده و یا عامدانه مورد بیتوجهی قرار گرفته است. به طور خاص در دهه ۱۹۸۰ این صنعت عظیم، به کل نادیده گرفته شد و یکسره مورد تخطئه قرار گرفت و وقتی در دهه ۱۹۹۰ (سالهای دهه ۱۳۷۰) نام هالیوود دوباره، بهتدریج و با نگاهی کمتر منفی در رسانههای سینمایی مطرح شد، به پیشینه آن و اینکه چگونه به اینجا رسیده است، به درستی پرداخته نشد. به نظرم مناسب آمد، هر چقدر هم مختصر، اشارهای به پسزمینه کتاب شود تا خواننده دستکم رغبت یابد اطلاعات و آگاهی بیشتر و بهتری در این باره بیابد. و در ادامه پیشگفتار، روال کتاب و فصلهای آن مورد اشاره قرار میگیرند تا به خواننده تأکید شود به سراغ چه محتوایی آمده و قرار است با چه متنی مواجه شود.
در مقدمه، با وجود اشارههای مفصل به تاریخ شکلگیری هنر درام و قصهگویی و سینما، به نظر میرسد روند تاریخی عمدتاً بر محور سینمای هالیوود و جریانهای اصلی آن استوار شده و نقش بسیار تأثیرگذار جنبشهای هنری موج نوی اروپا و دیگر مکتبهای سینمایی معاصر کمتر مورد توجه قرار گرفته است. از منظر شما، علت این انتخاب یا نپرداختن به این جنبههای مهم چیست؟ آیا این دیدگاه برآمده از متن مبداء بوده یا بر اساس تصمیمهای مترجمی و تحلیلیتان شکل گرفته؟
همین نکتهای که اشاره کردید، تا حدی متأثر از همان فضای تخطئه و نگاه تعصبآلود دهههای گذشته است که بهخصوص از سوی دو گروه به آن دامن زده شده است؛ منتقدان چپگرا و سینماگرانی که در اواخر دهه ۱۹۸۰ پایشان به جشنوارههای اروپایی گشوده شده بود. به خاطر دارم سینماگر پرحاشیه و نامتعادلی در حاشیه جشنوارهای در اروپا و تحت عنوان کارگاهی آموزشی، به تشریح تاریخ سینما پرداخت، با این نکته بسیار شگفتانگیز که در روایت وی، مطلقاً اشارهای به سینمای آمریکا نشد؛ اقدامی آشکارا با نیت خوشآمد مدیران چپگرای جشنواره اروپایی. طرفه آنکه این دو گروه، مطلقاً تحمل مطرحشدن و شنیدن صدای دیگری را ندارند.
آمریکاییها در یک قرن اخیر سینما را فراتر از هنر میدیدند؛ در واقع رسانهای بسیار جذاب در قلمروی سرگرمی، جایی که قدرت تخیل مخاطبان و «شنوندگان» داستانسراهای بزرگ تاریخ، حال به تصویر کشیده میشود. بله، در این رسانه از تمام هنرها و فنون و امکانات بهره گرفته میشود؛ شاخصترینشان هنرهای دراماتیک. هالیوود عمیقاً مرهون و مدیون سنت تئاتری بسیار غنی انگلیس است و از این روست که هویتی بیشتر آنگلوساکسون دارد و همیشه پذیرای سینماگران بریتانیایی، ایرلندی، کانادایی، استرالیایی و نیوزلندی بوده است.
از قضا سینمای اروپا که با توجه به شرایط و فضا و دیدگاه اروپایی جماعت به هنرهای مختلف، از همان ابتدا گرایشی جدی به آزمودن فرمهای مختلف روایت سینمایی داشته، خود بسیار مورد توجه و علاقه هالیوود بوده است. شمار فیلمهای اروپایی که الهامبخش هالیوود بودند یا در هالیوود بازسازی شدند، و نیز تعداد سینماگران اروپایی که سر از حومه لسآنجلس درآوردند، از حساب خارج است. سینمای اروپا - و در مقیاس گستردهتر، ژاپن، هند، ترکیه، روسیه، هنگکنگ و در حال حاضر، کره جنوبی - هیچگاه در مقابل هالیوود قرار نداشته است؛ منبع الهام و نیروی انسانی آن بوده است؛ حتی اگر سینماگری از ایران جور دیگری جلوه دهد.
ساختار فصلبندی کتاب با عنوانهایی که جذاب و گاه غیر معمولاند، اما بدون توضیح فصلها در فهرست آمده که سبب ایجاد نوعی نوآوری در تجربه خواندن است؛ لطفاً درباره فلسفه این شیوه فصلبندی توضیح دهید. آیا این سبک مستقیماً از متن مبدا اقتباس شده یا تغییراتی در آن اعمال کردهاید؟
خیر، من به هیچ وجه دستبردن را در متن و محتوای دیگران نمیپذیرم. هیچ تغییری در متن کتاب رخ نداده است. کوئینتین تارانتینو تأملات خود را در واقع به صورت بحث و گفتگو مطرح کرده و بعد متن آن را ویرایش و اصلاح کرده و از حالت مصاحبهای مطول به شکلی که میبینید درآورده است. هنگام خواندن متن، در موارد متعددی، درمییابید تارانتینو دارد با مخاطبی در مقابل خود حرف میزند. ترجمه فارسی تا جایی که از عهده من بر میآمده است، برگردان بیکموکاست و دستنخورده متن اصلی است.
لطفاً روند آشنایی خود با این کتاب و تصمیم به ترجمه آن را شرح دهید. آیا این پیشنهاد از سوی ناشر یا شخص ثالثی مطرح شد یا خودتان بهصورت مستقل این کتاب را یافته و برای ترجمه انتخاب کردید؟ همچنین، روند تعامل شما با اثر و نویسنده (در صورت امکان) چگونه بوده است؟
پس از نخستین تجربهام با نشر هرمس، و هنگام پیشنهاد عناوین جدید، درباره حیطه مورد علاقهام، یعنی آثار سینمایی، ابراز تمایل کردم (اغلب کارهای گذشتهام در زمینه کتاب، در حیطههای مطالعات بین فرهنگی، تاریخ، سیاست، اقتصاد، جمعیتشناسی، رسانه، فرهنگ عمومی، و مدیریت بودند) که با استقبال نشر مواجه شد. عناوین شاخص سینمایی را، شامل همین کتاب مطرح کردم و مدیریت نشر به طور خاص روی تارانتینو تأکید کرد و آن را برگزید. تعاملی با نویسنده وجود نداشت. شاید خالی از لطف نباشد از تجربهام با مولف بلندآوازه کتاب دیگری بگویم. بعد از تماس با نویسنده، نخستین واکنشش این بود که آیا کپیرایت رعایت شده یا خیر و موضوع را به کارگزار ناشر بلندآوازه کتاب در نیویورک ارجاع داد. کارگزار متوجه منظور نویسنده نشده بود و جویای داستان شد. پس از آنکه موضوع را برایش شرح دادم گفت از وضعیت کپیرایت در ایران اطلاع دارد و همچنین از شمارگان معمول کتابها و قیمتشان و اینکه بر فرض پذیرش و اجرای کپیرایت در بازار ایران، چه مبالغی قرار است به ناشر پرداخت شود (در مورد آن کتاب خاص، اندکی بیشتر از کارمزد تراکنش پرداخت کپیرایت). و باز هم تصریح کرد نمیفهمد نویسنده چه میخواهد و اصلاً چه لزومی به تماس با نویسنده بوده است!
زمان تقریبی که برای ترجمه کتاب صرف کردید چقدر بود؟ در این مسیر جهت انتقال مفاهیم، ارجاعات بینمتنی، اصطلاحات تخصصی سینمایی و زبان خاص نویسنده با چه دشواریها و چالشهای تخصصی و فنی مواجه شدید؟
ترجمه و ویرایش متن حدود چهار ماه طول کشید. نثر کتاب در عمل زبان کف خیابان هالیوود، بلوار سانست و بورلی هیلز است و کار روی آن، هرچند دشواریهایی داشت، بسیار لذتبخش بود، تجربهای بسیار خوشایند. در جریان کار، شاید بیش از ۳۰ فیلم را دانلود کردم و گرچه اغلبشان را دیده بودم، با اشتیاق به تماشای دوبارهشان نشستم. در واقع، تارانتینو درباره اثری صحبت میکرد، من گوش میدادم، کار را تماشا میکردم، و کلمه به کلمه و نکته به نکته حرفهایش و ارجاعاتش را در خود فیلم دنبال میکردم و بعد متن به فارسی برگردانده میشد.
کتاب بسیار غنی از ارجاعات متعدد و اسامی گوناگون است که تا حدی سبک پراکنده و ذهنی کوئنتین تارانتینو را در نگارش بازتاب میدهد. این حجم از ارجاعات چه تأثیری بر تجربه خواندن مخاطبی دارد که ممکن است بسیاری از آن اسامی و مفاهیم برایش ناشناخته باشد؟ آیا شما خواننده را به آشنایی قبلی با تاریخ سینمای هالیوود یا مشاهده فیلمهای مذکور توصیه میکنید تا درک بهتری از متن داشته باشد؟
تارانتینو حافظه شگفتآور و ذهن فوقالعاده پیچیدهای دارد. این را به وضوح میتوان از جزئیات و نحوه تعریف خاطراتش از فیلمهایی که در کودکی تماشا کرده و نگاهش به آدمهای زندگیاش دید. این تفصیلِ بسیار در کلام و ارائه مسلسلوار دادهها و اطلاعات، تا حدی ناشی از بیان تأملاتش در قالب گفتگوست. ارجاعات او خواننده را ترغیب میکند در جستجوی نامها برآید.
بله، همان طور که اشاره کردید این تجربه بدیعی در کتابخوانی است و در واقع بحث بسیار مهمی است که از توجه اهل کتاب در ایران دور مانده است. هرچند بهرغم اهمیت موضوع، پرداختن به این بحث و تفصیل آن، به مجال و فرصت دیگری نیاز دارد. به اجمال میگویم به خلاف تجربه معمول و کلاسیک کتابخوانی که شامل مطالعه متنی است که مولف فراهم آورده و در بهترین حالت، تنها با پینوشت و پانوشت کوشیده است به محتوای خود عمق بدهد، اینک کتابخوانی و مطالعه متون در پی انقلاب تکنولوژیهای ارتباطی و انفجار اطلاعات، یکسره دگرگون شده است.
حالا شما صرفاً در تکمسیری که نویسنده پیش روی شما گذاشته است حرکت نمیکنید. میتوانید از کلاف سرگیجهآور لینکها نه تنها به عمق بزنید، بلکه در تمام سطوح و جهات، بدون هیچ مانع و محدودیتی پیش بروید. این سویه دیگری از تکنولوژی هایپرلینک است. در پاسخ پرسش قبلیتان و در بازگویی تجربهام از ترجمه کتاب، به همین شرایط جدید اشاره کردم. این تجربه بدیع و نوآورانه همیشه مورد توجه و علاقهام بوده است، هرچند میبینم علاقه و درک چندانی از چنین بحثی حتی در سطح کارشناسان و متصدیان و متولیان رسمی و غیر رسمی حیطه کتاب، ارتباطات و رسانه وجود ندارد. این بیخبری و بیتوجهی، علاوه بر نقصان فاحش منابع و زیرساختهای اطلاعرسانی، علت مهم و متأسفانه آشنای دیگری هم دارد؛ یعنی بخل و تنگنظری.
اگر قرار باشد شخص دیگری غیر از منِ مدعی، این بحث را در دست بگیرد، همان بهتر که اصلاً صحبتی مطرح نشود. دستکم تا جایی که اطلاع دارم، برای نخستین بار در قلمروی فارسیزبان است که میبینم شما به عنوان یک رسانه به چنین موضوعی اشاره میکنید، بحث بسیار مهمی که بیزینس پلن صنعت نشر و رسانه را دگرگون میکند. اگر کتاب دو دهه پیش منتشر میشد، توضیح درباره این ارجاعات به صورت پانوشتِ هر صفحه گریزناپذیر بود و حجم کتاب بسیار بسیار بیشتر میشد. اما حالا به لطف دسترسی لحظهای و مدام به اینترنت، خواننده میتواند خود به جستجوی ارجاعات تارانتینو بپردازد و سکانسهای مورد اشاره، نقدها و مقالات مورد ارجاع و اصلاً خود فیلمها را بلافاصله بیابد و به مثابه واقعیت افزوده، «تجربه» کند.
در واقع، توضیحات مکمل به صورت ادامه متن (extension) میآیند. در این میان، ارائه چشماندازی کلی از پدیده هالیوود برای آگاهی خواننده یا یادآوری به خواننده ضروری مینمود و با توجه به منابع انگشتشمار و نامتناسب فارسیزبان درباره هالیوود یا روایات شفاهی و طبعاً غیر دقیق مخاطبان خاص و عام سینمای آمریکا در گذشته، بهتر دیدم پیشگفتار کوتاه و مرتبطی به صورت ضمیمه به کتاب بیفزایم. تماشای لحظهای فیلمها و سکانسها و اصلاً هر ارجاعی در گجتهای هوشمند همزمان با خواندن متن، تجربه لذتبخشی برای خواننده خواهد بود و توصیهام این است چنین فرصتی غنیمت شمرده شود.
آیا فصلهای کتاب به لحاظ محتوایی به صورت مستقل قابل خواندناند یا خواندن ترتیبی کتاب برای فهم بهتر مباحث ضروری است؟ به عنوان مثال، آیا میتوان صرفاً فصلی را درباره فیلم «راننده تاکسی» ساخته مارتین اسکورسیزی خواند بی آنکه لازم باشد سایر بخشها را مطالعه کرد؟
با توجه به اینکه هر فصل کتاب به فیلمی و فیلمسازی و بازیگری و سینماگری میپردازد، بله، به نوعی میتوان هر فصل را جداگانه هم خواند. هرچند از آنجا که فصلهای کتاب مانند دانههای تسبیح ظاهراً از هم مستقلاند اما در مجموع، کلیت واحدی را تشکیل میدهند، توصیه میکنم دستکم کتاب به همان روالی که پیش میرود خوانده شود. تارانتینو در مجموع میکوشد گذار هالیوود را از عصر طلایی به عصر جدید شرح دهد، گذاری که دقیقاً با دوره کودکی و نوجوانی او همپوشانی دارد.
از منظر یک مترجم، چه نقد و تحلیل شخصی بر متن مبداء دارید؟ میزان وفاداری شما به متن اصلی چقدر بوده است؟ در فرآیند ترجمه کتاب، آیا ناگزیر به مطالعه و پژوهشهای تکمیلی درباره فیلمها، جریانهای سینمایی و تحلیلهای مرتبط شدید؟
درباره پایبندیام به متن اصلی پیشتر اشاره کردم. علاوه بر این، اگر به عنوان مترجم برای کارتان ارزش قائلید و انتظار دارید دیگران هم چنین کنند، میباید ضمن وفاداری کامل به محتوا، آن را کاملاً درک و هضم کنید و از هیچ نکتهای، نفهمیده و درکنکرده نگذرید. هر کاری برای درک متن و بازگرداندن آن به زبان مقصد (در اینجا، فارسی) که لازم است باید انجام شود. در مورد این کتاب، چنانکه اشاره کردم، فیلمهای مورد بحث را پلانبهپلان میدیدم، بررسیها و نقدهای آنها را (به انگلیسی) میخواندم، و همگام با توضیحات تارانتینو درباره آنها پیش میرفتم (اینها ورای تجارب قبلیام در نوشتن بررسی فیلم و نقدنویسی و ترجمه متون سینمایی و اصلاً علائق شخصیام به سینما بود). ترجمه دقیق چنین آثاری در گروی مطالعه و آشنایی با ادبیات تحقیقاتی حیطههای مرتبط است. از جمله، در مواردی ممکن است به مفاهیم یا اصطلاحاتی بر بخورید که پیش از این در فارسی ترجمه و تعریف نشدهاند یا به درستی تعریف و ترجمه نشدهاند. برآمدن از پس چنین مواردی، در گروی جستجو و تحقیق و تأملاتی است که ممکن است زمان بسیاری ببرد. اگر بدانم از پس متنی و حیطهای بر نمیآیم (که چنین حیطههایی بسیارند) وارد نمیشوم.
به طور صادقانه، اگر نام و اعتبار کوئنتین تارانتینو پشت این کتاب نبود، آیا کتاب میتوانست موفقیتی کسب کند؟
احتمالاً خیر. آنچه به چنین کتابی وزن و اعتبار میبخشد، این است که شخصی با جایگاه و بینش و تجربه و البته حافظه تارانتینو دارد تأملاتش را درباره سینما بیان میکند. وگرنه مخاطب چه انگیزه و دلیل و منطقی دارد که وقت و انرژی و نورونهای مغزش را خرج کند تا تأملات مستر نوبادیها را درباره سینما، آن هم آثار دهه ۱۹۷۰، بخواند و حتی بابتش پول بدهد؟ نظراتی از این قماش، به وفور در رسانههای اجتماعی به چشم میخورند، رسانههایی که به هر بحثی در هر سطح و عمقی، ماهیت دموکراتیک بخشیدهاند.
با توجه به اینکه در ایران، تاریخ و نظریه سینما عمدتاً حول محور سینمای هنری اروپا و سینماگرانی چون تروفو، ژان لوک گدار، آندری تارکوفسکی و…شکل گرفته است، این کتاب چه جایگاهی بین علاقهمندان سینمای هنری دارد و چه جنبههایی از کتاب میتواند برای این گروه از مخاطبان دارای امتیاز ویژه شود؟
پیشتر به سایه سنگین ذهنیت چپ بر فضای سینما اشاره کردم؛ ذهنیتی که نگاه انحرافی و دورنمای غلطاندازی را از سینما به دست میدهد؛ یعنی تقسیم آثار سینما به دو گروه هنری و تجاری، بیارزش یا مبتذل. البته سینمای هنری هم در وجود تروفو، گدار، تارکوفسکی و پاراجانوف خلاصه میشود. بردن نام هالیوود در چنین فضایی از کفر ابلیس هم بدتر است. چنین ذهنیتی در سویه افراطیاش حتی کوروساوا و هیچکاک و وایلدر را هم فیلمساز نمیداند؛ و اگر هم هیچکاک برایشان اعتباری دارد، احتمالاً از خیر سر تروفو و مهر تأیید او بر پیشانی فیلمساز بلندآوازه است!
خوشبختانه بستر چنین ذهنیتی در سطح جهان در حال خشکیدن و متروکه شدن است. سینمای جهان بسیار فراتر از تعدادی فیلمساز تجربی مورد علاقه چپهاست (جالب آنکه هالیوود خود به سینمای تجربی و نوآورانه در هر گوشهای از جهان توجه جدی دارد). اگر قرار است از چنین فضاهایی که بوی کهنگی و نا میدهند دور شویم، نیاز است علاوه بر هر اقدام دیگری، با تأکید بیشتری به سراغ سینمای بسیار گستردهتر و غالب جهان که خودمان را از آن محروم کردیم برویم. با نادیدهگرفتن سینمای جهان و به خصوص هالیوود، برای سینما اتفاقی نمیافتد و در واقع، این ماییم که خودمان را نادیده گرفته و از دور خارج کردهایم. حتی اگر هم سینما را نه رسانه، که هنر در نظر بگیریم، آثار غولهای هالیوود از بدو شکلگیری تا عصر طلایی تا هالیوود جدید و تا امروز، بهتر از هر سینماگر تجربی دیگری، انتظارات ما را بر میآورند. این کتاب در همین چارچوب قرار میگیرد و البته کتاب دیگری که سال گذشته ترجمه کردم و در جریان معمول نشر قرار دارد.
آیا کتاب «تأملات سینمایی» صرفاً مجموعهای از تأملات شخصی تارانتینو درباره سینما است یا دارای جنبههای آموزشی و تحلیلی نیز میباشد؟ با توجه به حجم بالای ارجاعات فراوان و پراکندگی موضوعات، این کتاب چگونه و از چه طریق میتواند به مخاطب کمک کند تا درک تازه و عمیقتری از سینمای هالیوود بهدست آورد؟
تأملات فیلمسازی مانند تارانتینو قطعاً آموزنده است. میدانیم او سینماگری خودآموخته است و چنین نبوده که سینما را در آکادمی یا با گذراندن دورههای آموزشی و سپس کارآموزی و دستیاری استودیوهای هالیوود فرا گرفته باشد. چنین شخصی حرفهایی بسیار بیشتر از مدرسان و اساتید دانشگاهی دارد. و تأملاتش به خصوص با توجه به ماهیت اغلب محاورهایاش، تداعیکننده کارگاه آموزشی بسیار مغتنمی است و البته میدانیم او علاوه بر کارگردانی و فیلمنامهنویسی، منتقد و نویسنده سینمایی هم بوده و ستون ثابتی در رسانه غالبی مانند راتن تومِیتوز داشته است. چنانکه خودتان اشاره کردید مخاطب میتواند با آگاهی از تأملات و دیدگاههای خاص و منحصربفرد تارانتینو، قدرت تحلیل و بینش خود را از سینما بسط بدهد. از جهت آموزشی، این کتاب را به مثابه کارگاهی پربار در نظر بگیرید و به سراغش بروید.
تا کنون واکنشها و بازخوردهای مخاطبان و منتقدان نسبت به کتاب چگونه بوده است؟ عمده نقدها و انتقادات مطرحشده چه مواردی بودهاند و نقاط قوت کتاب از نظر خوانندگان چیست؟
کتاب از حدود خردادماه منتشر و وارد بازار شده است و تا جاییکه اطلاع دارم تلاشی برای معرفی آن و کارزار تبلیغاتی و رسانهای مرتبطی دربارهاش صورت نگرفته است. به جز متن بسیار مختصری که خودم در رسانههای اجتماعی درباره آن درج کردم، نظر دیگری دربارهاش ندیدم و طبعاً بازخوردی هم مطرح نشده است. شما احتمالاً نخستین رسانهای محسوب میشوید که از این کتاب سینمایی روز بازار، سراغ گرفتهاید.
∎