به گزارش خبرنگار بین الملل ایرنا، تصمیم اخیر امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه مبنیبر به رسمیت شناختن کشور فلسطین، واکنشهای گستردهای در اروپا و در سطح بینالمللی داشته است. این اقدام که با استقبال برخی کشورها و انتقاد رژیم صهیونیستی و حامیان او همراه شده، منجر به افزایش فشار بر دیگر دولتهای اروپایی جهت پیوستن به این اقدام شده است.
مکرون بهتازگی در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشت که فرانسه تصمیم خود برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین را بهطور رسمی در مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر (شهریور/مهر) اعلام میکند. این تصمیم در حالیکه فرانسه میزبان بزرگترین جامعه یهودیان در اروپا است، واکنشهای متفاوتی در میان متحدان غربی و منطقهای این کشور برانگیخته است.
این اقدام مکرون اگرچه بهنوعی یک ابزار سیاست خارجی عمدتا نمادین برای بهبود وجهه رئیسجمهوری فرانسه است، اما میتواند باعث شکلگیری موجی از اقدامات کشورهای دیگر برای پیروی از این مسیر شود.
تا کنون و پس از گذشت بیش از ۲۰ ماه از آغاز تجاوزگری، نسل کشی و جنایت علیه بشریت در غزه از سوی رژیم اسرائیل؛ هیچ یک از مجامع بین المللی و دولتهای جهانی به دلیل حمایت تمام قد آمریکا از این رژیم نتوانستند ماشین کشتار ارتش اسرائیل را متوقف کنند و شاهد آن هستیم که نه تنها غزه و فلسطین، بلکه سوریه، یمن، ایران و لبنان نیز از وحشی گری این رژیم در امان نبودند.
پس از این اقدام پاریس، سران کشورهای اروپایی دیگر نیز در راستای افزایش فشارهای بین المللی بر رژیم اسرائیل به منظور متوقف کردن جنگ و کشتار گسترده در غزه، گامهایی را برداشتند که باید منتظر ماند و دید در آینده به شکل نتیجه خواهد داد.
این تصمیم عصبانیت رژیم اسرائیل را برانگیخت و «مارکو روبیو» وزیر امور خارجه آمریکا نیز گفت که این تصمیم «فقط به تبلیغات حماس خدمت میکند و صلح را به عقب میاندازد. این سیلی به صورت قربانیان هفتم اکتبر است.»
اما گویا «دونالد ترامپ» رئیس جمهور از تصمیم فرانسه نگرانی چندانی ندارد و آن را به عنوان یک اقدام بیفایده توصیف کرده و گفته: «مکرون در فرانسه بیانیهای صادر کرد. این بیانیه هیچ اهمیتی ندارد. او آدم خیلی خوبی است. من از او خوشم میاد. اما این حرف ارزش ندارد.»
همین رویکرد نه چندان سخت گیرانه آمریکا در قبال رویکرد فرانسه و به نوعی اروپا در به رسمیت شناختن فلسطین این گمانه را مطرح می کند که گویی در پس پرده میان سران اروپایی و آمریکا توافقاتی نانوشته حاصل شده باشد و حتی این طرح مورد تایید تلآویو و با هماهنگی با آن بوده باشد.
این موضوع علی رغم هیاهوی رسانهای زیادی که در این مدت به همراه داشته به ظاهر امر ساده و قابل اجرایی به نظر میآید و البته که میتواند در وجهه و جایگاه اروپا به عنوان بازیگیری فعال در حل مشکلات منطقه غرب آسیا و البته یک کنشگر مدافع حقوق بشری تاثیرگذار باشد؛ اما در حقیقت مسائل کلانی که مرتبط با منطقه هستند از ظرایف و عوامل زیادی نیز برخوردارند که باید به ابعاد مختلف آن توجه داشت.
پیچیدگی موضوع از اینجا نشات می گیرد که به گفته برخی تحلیل گران، تصمیم گیری در سطوح کلان و موضوعات حساس و مهمی چون حل و فصل مناقشه تاریخی در مساله فلسطین امری نیست که اروپا خود به تنهایی قادر به اجرای آن باشد و احتمالا از چراغ سبز واشنگتن نیز برخودار است.
بررسی سوابق عملکرد سران اروپایی به ویژه انگلیس، فرانسه و آلمان یا همان تروئیکای اروپایی در سالهای گذشته و به خصوص در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ (به طور مثال تعهدگریزی اروپا همزمان با برجام گریزی آمریکا) نیز همین نکته را تایید میکند که اروپا نمیتواند به عنوان یک بازیگر مستقل در سطح بین المللی و بدون در نظر گرفتن منافع و رویکرد آمریکا قدم بردارد و اساسا همواره نوع کنشگری اروپا تبیعت از سیاستهای تدوین شده از سوی مقامات کاخ سفید بوده و هست.
از طرف دیگر باید به این مهم نیز اشاره شود که با فرض پذیرش نظر برخی تحلیل گران مبنی بر وجود هماهنگی میان آمریکا، اروپا و حتی رژیم اسرائیل در این مساله، کاخ سفید در این بازی پیچیده از دیگر مهرههای در اختیارش نیز استفاده میکند و آنها را هم برای نقش آفرینی به کار میگیرد که برگزاری کنفرانس بین المللی فلسطین در سطح عالی به ریاست مشترک عربستان سعودی و فرانسه در نیویورک در این راستا قابل ارزیابی است.
«کنفرانس بینالمللی عالیرتبه در مورد حل مسالمتآمیز مساله فلسطین و اجرای راهکار دو دولتی» با هدف ایجاد چارچوبی مشخص برای حمایت از تاسیس یک کشور مستقل فلسطینی و افزایش چشمانداز صلح پایدار برگزار شد. بیانیه پایانی این نشست خواستار پایان فوری جنگ اسرائیل در غزه شد و از تلاشهای مصر، قطر و ایالات متحده آمریکا برای بازگرداندن همه طرفها به توافق آتشبس حمایت کرد.
در ادامه این بیانیه آمده است: «ما توافق کردیم که اقدامات جمعی برای پایاندادن به جنگ غزه، دستیابی به راهحلی عادلانه، صلحآمیز و پایدار برای مناقشه فلسطین و اسرائیل بر اساس اجرای مؤثر راهحل دو دولتی و ساخت آیندهای بهتر برای فلسطینیها، اسرائیلیها و مردم منطقه انجام دهیم.»
علاوه بر این نیز به گزارش «نشریه دی سایت» با توجه به فاجعه انسانی در نوار غزه، کشورهای غربی بیشتری متعهد به طرح به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین شدهاند.
کشورهای استرالیا، کانادا، فنلاند، نیوزیلند، پرتغال، آندورا، مالت، سان مارینو و لوکزامبورگ و برخی دیگر در بیانیه ای مشترک در این باره به ابتکار فرانسه پیوستند. کشورهایی مانند ایسلند، ایرلند، اسپانیا، اسلوونی و نروژ که قبلاً فلسطین را به رسمیت شناخته بودند نیز حمایت خود را از این طرح اعلام کردند.
حال باید منتظر ماند و دید که آیا طرح غرب با همراهی برخی بازیگران منطقهای و البته سازمان ملل به عنوان معتمدین نیابتی آمریکا در مسیر استیفای حقوق شهروندان فلسطینی که صاحبان اصلی سرزمین خود هستند خواهد بود یا آنطور که برخی تلحیل گران گفتهاند این طرح نیز در راستای تقویت رویکرد غرب خاصه آمریکا به عنوان بزرگترین حامی رژیم اسرائیل به گونهای ریل گذاری شده است که با استفاده ابزاری از عناوینی چون «تشکیلات خودگردان فلسطین» و جایگاه دادن و مشروعیت بخشیدن به آن، در ظاهر به نفع مردم فلسطین اما در لایههای زیرین و در کُنه ماجرا در جهت تامین منافع تلآویو خواهد بود؟