به گزارش خبرنگار برنا، در روزهایی که تلفنهای همراه از وسیلهای برای برقراری ارتباط به پلی برای دیده شدن و معروفیت در سطحی گستردهتر تبدیل شده است، نیاز به تایید گرفتن در فضای مجازی نه تنها عادی بلکه تبدیل به الگوی رفتاری ثابتی در جامعه شده است.
شبکههای اجتماعی پر از چهرههاییست که تلاش میکننددیده شوند؛ از عکسهای روتوش شده گرفته تا چالشهایی که مرزهای حریم خصوصی را درهم میشکنند. جامعه امروز بیش از هر زمان دیگری با بحران هویت و نیاز به تأیید مواجه است.
شبکههای اجتماعی به محلی برای نمایش خود تبدیل شدهاند و افراد برای تایید گرفتن، گاه سبک زندگی و حتی باورهایشان را تغییر میدهند. این تغییرات، چهرهای تازه، اما نگرانکننده از جامعه را به نمایش میگذارد.
میل افراطی به دیده شدن گاهی باعث میشود افرادلحظات زندگی را به جای تجربه کردن، تنها ثبت و انتشاردهند. قابل توجه است که این فاصلهگیری از زیستن در حال، کیفیت زندگی را کاهش میدهد.
حسین روزبهانی، روانشناس بالینی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد، در گفتوگو با برنا اظهار کرد: پایه یا اساس چنین رفتارهایی چند چیز مختلف است ولی اساسیترین علتش این است که این افراد معمولاً عزت نفس پایینی دارند. یعنی از درون خودشان، پسندیده نیستند؛ خودشان را دوست یا قبول ندارند و هر کاری میکنند که دیگران قبولشان داشته یا تاییدش کنند.
وی ضمن اشاره به تفاوت بین عزت نفس و اعتماد به نفس گفت: اعتماد به نفس وقتی است که وارد یک اتاقی میشوید و پنج نفر نشستهاند، برای شما مهم است که دیگران تاییدتان کنند و از آنها برتر باشید. ولی عزت نفس این است که وارد اتاقی میشوید و با خود میگویید هرکدام از این افراد شاید توانمند باشند ولی من برای خودم آدم توانمندیام. این یعنی خودم را تایید میکنم و مهم نیست از دیگران بالاتر باشم یا نباشم.
وی افزود: افرادی که دوست دارند به صورت افراطی دیده شوند یا لایک بخورند، عزت نفسهای پایینی دارند. نمیتوانم بگویم صددرصد چنین موضوعی است ولی خیلی از این افراد این مدلی هستند و وقتی که لایک و دیده شدن اتفاق میافتد، مغز فرد دوپامین ترشح میکند و به شخص حس خوبی میدهد.
وی خاطرنشان کرد: وقتی به مرور این اتفاق بیوفتد، معتاداین علاقمندی میشوند، اعتماد به نفس فرد بالا میرود واین موضوع حتی گاهی باعث اعتماد به نفس کاذب میشود.
روزبهانی با اشاره به دلیل دوم گفت: گاهی هم ممکن است افراد شخصیت نمایشی داشته باشند. وقتی که فرد درخانوادهای بزرگ شده باشد که تعریفشان از عزت نفس لباس شیک پوشیدن و آرایش زیبا یا در جمع دیده شدن باشد، بچهای که در این خانواده بزرگ شده است با این باور بزرگ میشود که من زمانی مورد تایید قرار میگیرم که لباس شیک بپوشم و بقیه من را تایید کنند. تاییددیگران باعث ارزشمندی من میشود و ارزش برایش اشتباه تعریف میشود.
وی ضمن تاکید به تاثیر سبک فرزندپروری گفت: این فردبه مرور در بزرگسالی تبدیل به فردی میشود که دوست دارد دیده شود و توسط دیگران پسندیده باشد. این سبک تربیت فرزندپروری که میتواند ریشه در گذشته داشته باشد تاثیر زیادی در بزرگسالی فرد، دیده شدن و افراطی شدن او دارد.
روزبهانی با اشاره به افراطی شدن افراد میگوید: همه مادوست داریم تایید شویم، چون حس خوبی به ما میدهد. وقتی که فرد از طریق درستی دیده یا بر اساس اصول درست تایید میشود، حسی که به فرد میدهند حس تقویت مثبت است؛ مثل یک دانشمند یا مخترع. اما وقتی آن تعریف به سمت و سوی اشتباه میرود به جای آنکه ترشح دوپامین از چیزی که به دست آوردهایم باشد، از جای اشتباهی مثل فضای مجازی باعث میشودکه فرد به مرور وابسته این تایید شود. مثل افرادی که به یک مواد مخدر خاصی اعتیاد پیدا میکنند در اینجا هم علت اعتیاد افراد دقیقاً همین دوپامین است.
شاید زمانی متوجه شویم فردی از نزدیکان یا آشنایان ما به سمت و سوی افراطی شدن حرکت میکند، در این موقعیت میتوانیم برخوردها و واکنشهای متفاوتی نشان دهیم، اما برخی از این واکنش ممکن است به جای هدایت افراد به سمت و سوی درست، بدتر آنها را تشویق به تکرار یک الگوی رفتاری غلط کند.
روزبهانی میگوید: تذکر دهندگان اگر به عنوان افرادی باشند که فرد تاییدشان کند، در این صورت میتوانندتاثیر مثبت بگذارند، اما زمانی که قبول نداشته باشد قطعاًگارد میگیرند و نتیجهای هم ندارد. در برخی موارد بیشترتاثیر منفی میگذارد تا اثر مثبت. ولی اگر به صورت غیرمستقیم بخواهیم کاری را انجام دهیم این است که لایک کردن بیش از حد، تحسین بیشتر از این افراد یاعکسهایی که به اشتراک میگذارند، باوری برای فردایجاد میکند که فکر کند حتما خیلی جذاب است و ناخواسته این فرد را به سمت و سوی یک شخصیت نمایشی میبریم.
وی افزود: وقتی که ما این مدلی فکر و رفتار کنیم که دیگران فقط ما را تایید کنند، خودمان هیچ چیز واقعی برای خودمان نداریم و هیچ حس واقعی به وجود نمیآید. وقتی هیچ کاری را برای دل خودمان انجام ندهیم نوعی زندگی مصنوعی داریم و این تفاوت بین درون و بیرون، بالاخره به ما آسیب میزند.
وی در پایان ضمن تاکید بر اهمیت آموزش سواد رسانهای همراه با مشاوره و جلسات روانشناسی گفت: شاید لازم باشد سواد رسانه در مدارس یا حداقل در دانشگاهها تدریس شود، چون یک الزام برای جامعه این است که سوادرسانهای داشته باشد.
این روانشناس خاطرنشان کرد: اگر آموزش ندیدیم میتوانیم مطالعه کنیم. به عنوان کسی که میخواهد از این آسیبها پیشگیری کند باید سعی کنیم هر مطلبی که دیدیم قبل از اینکه بخواهیم هیجانی واکنش نشان دهیم یا پستی را پخش کنیم، تحقیق کنیم این پست از کجا آمده است و بعد اجازه دهیم روی خودمان تاثیر بگذارد.
انتهای پیام /