شناسهٔ خبر: 74142622 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

آوازهای غمگین روی شاخه‌های نخل

در باور جنوبی‌ها، دو پرنده هستند که نامشان و قصه زندگی‌شان با نخل پیوند خورده؛ «بلبل خرما» و «ککی‌سو».

صاحب‌خبر -

بلبل خرما پرنده‌ای از دسته گنجشک‌سانان است و از آنجایی که آوازه‌خوان و پر سر و صداست و در نخلستان‌ها فراوان دیده می‌شود، به این نام خوانده شده است. جنوبی‌ها بلبل خرما را پرنده‌ای خوش‌یمن می‌دانند و با وجود آنکه این پرنده می‌تواند به خوشه‌های خرما آسیب برساند، اما حضورش را در نخلستان و لانه‌سازی‌اش را روی شاخه و برگ نخل‌ها، به فال نیک می‌گیرند. آن‌ها قصه‌ای هم درباره این پرنده روایت می‌کنند.
می‌گویند بلبل خرما، روی نخل‌ها آواز می‌خواند و از آنجایی که صدای بلندی داشت، در وقت آوازخوانی، صدای دیگر پرنده‌ها به گوشش نمی‌رسید، برای همین خیال کرد وقتی او آواز می‌خواند، دیگر پرنده‌ها ساکت می‌شوند و به آواز او گوش می‌دهند. او که پرنده مغروری بود، با خودش فکر کرد چرا دیگر پرنده‌ها اجازه داشته باشند با خاطر آسوده از آوازخوانی او لذت ببرند. این بود که از خدا خواست جایی که او آواز می‌خواند، هیچ پرنده دیگری نباشد. خدا هم دعایش را مستجاب کرد و همه پرنده‌ها و حیوانات دیگر از نخلستان‌ها بیرون رفتند. مدتی که گذشت بلبل خرما دید چه آواز بخواند و چه نخواند، هیچ صدای دیگری نمی‌آید. این بود که حوصله‌اش از آوازخوانی خودش هم سر رفت و دیگر حوصله نداشت روی شاخ و برگ نخل‌ها بنشیند و آوازی بخواند. همه نخلستان را سکوت دائمی گرفته بود. بلبل خرما که از خواسته‌اش پشیمان شده بود، دعا کرد تا پرنده‌ها و حیوانات دیگر به نخلستان برگردند و این بار هم خدا دعایش را مستجاب کرد. حالا هرجایی که بلبل خرما آواز بخواند یا لانه بسازد، آنجا پر از پرنده‌ها و حیوانات دیگر است.
قصه «ککی‌سو» همان قصه آشنایی است که به شکل‌های دیگر، درباره این پرنده آشنا که همان قمری باشد روایت می‌شود. قصه این پرنده، در جنوب هم، همان قصه هجران و فقدان است. می‌گویند ککی‌سوها می‌خواستند چیزی بین خود قسمت کنند؛ غذایی یا چیز دیگری. یکی از آنان سهم بیشتری برای خود نگه می‌دارد و سهم کمتری را برای دیگری کنار می‌گذارد. ککی‌سویی که سهم کمتری دریافت کرده، آزرده خاطر می‌شود و به حالت قهر پرواز می‌کند و می‌رود. می‌رود و دیگر برنمی‌گردد. حالا ککی‌سوی زیاده‌خواه، پشیمان شده و به همراه دیگر ککی‌سوها با آهنگی حزین، روی شاخه‌های نخل می‌نشینند و نوبت به نوبت زمزمه می‌کنند که: ککی‌سو، ککی‌سو، دوتاش تو، یکی‌ش مُو.یعنی: کاکایوسف، کاکایوسف، دو تا برای تو و یکی برای من.
و آرزو دارد شاید ککی‌سوی گمشده، یک روز دوباره برگردد.