شناسهٔ خبر: 74136572 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

در بزرگداشت شیخ اشراق مطرح شد

محقق داماد: فردوسی و سهروردی جنگ را تبلیغ می کردند یا صلح را ؟ / سهروردی چرا محکوم به مرگ شد؟

محقق داماد گفت:‌ تمام گناه نشناختن فیلسوفان اسلامی به گردن معلم‌ها و نویسندگان و اساتید فلسفه است که کاری که باید بکنند نکردند. این کار چیست؟ استادان فلسفه اسلامی، فلسفه را سر سفره مردم نیاوردند که فلسفه برایشان ملموس باشد. اگر این کار نکنند، ۲ هزار جلسه هم برگزار شود، فایده‌ای ندارد.

صاحب‌خبر -

 به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، به نقل از ایبنا، محسن آزموده در گزارشی از نشست بزرگداشت شیخ اشراق که امروز صبح چهارشنبه هشتم مردادماه در سالن حکمت سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران با حضور پژوهشگران و صاحبنظران برگزار شد، نوشت: در این نشست که علی اوجبی، پژوهشگر و مترجم فلسفه دبیر آن بود، علی اصغر محمدخانی معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب و سردبیر سابق مجله کتاب ماه و ادبیات، دکتر مصطفی محقق داماد رئیس فرهنگستان علوم و دکتر حسین واله رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و استاد اکبر ثبوت محقق و پژوهشگر فلسفه و علوم اسلامی صحبت کردند. در ابتدا قرار بود در این نشست دکتر نجفقلی حبیبی پژوهشگر فلسفه و دکتر محسن جوادی استاد فلسفه هم حضور داشته باشند. گزارش تفصیلی این نشست از نظر می‌گذرد.

محقق داماد: فردوسی و سهروردی جنگ را تبلیغ می کردند یا صلح را ؟ / سهروردی چرا محکوم به اعدام شد؟ علی اوجبی، پژوهشگر و مترجم فلسفه

علی اوجبی: از نظر سهروردی زادگاه فلسفه ایران است

در ابتدای جلسه، علی اوجبی پژوهشگر فلسفه و دبیر جلسه با ذکر اینکه به ایرانی بودن سهروردی افتخار می‌کند، گفت: این افتخار نه به علت تعصب قومی بلکه به خاطر ویژگی‌ای منحصر به فرد این فیلسوف جوان نابغه است. سهروردی کمتر از ۴۰ سال عمر کرد اما از چنان نبوغی برخوردار بود که توانست یک نظام فلسفی جدید را ابداع کند.

وی گفت: اهل فن می‌دانند که سخن گفتن از فلسفه و ارائه نظام جدید در آن کاری دشوار است. فلسفه دانش مادر است و همه دانش‌های برای اثبات موضوع خود نیازمند فلسفه هستند. اینکه یک جوان در ۳۸ سالگی یک نظام فلسفی ارائه کند، کاری بزرگ و شگفت‌انگیز است.

اوجبی در ادامه به دو ویژگی منحصر به فرد سهروردی پرداخت و گفت: ویژگی اول هوشمندی سهروردی در احیای حکمت ایرانی یا فهلوی یا خسروانی است. این ویژگی او را از سایر فیلسوفان مسلمان ممتاز می‌کند. سهروردی اصرار دارد که زادگاه فلسفه ایران است.

اوجبی گفت: این نگاه سهروردی در تقابل با دیدگاهی است که زادگاه فلسفه را یونان می‌داند و ارسطو را معلم اول و بنیانگذار منطق. البته مرحوم شهابی در کتاب «رهبر خرد» می‌گوید که همین منطق را هم که به ارسطو نسبت می‌دهند از آن ایرانیان است و ارسطو آن را از لابلای سخنان حکمای ایرانی استخراج و در قالب کتاب ارغنون ارائه کرده است.

وی گفت: سهروردی اما معتقد است که پایه حکمت نزد ایرانیان است. دیگر ویژگی ممتاز سهروردی آن است که فلسفه را با دین و عرفان و وحی در می‌آمیزد و برای بیان آن از قصه‌ها و داستان‌های ادبی بهره می‌جوید. اکثر رساله‌های او در قالب داستان‌های عرفانی بیان نوشته شده‌اند و سهروردی آموزه‌های دشوار را به زبان ادبی برای مخاطبان عرضه می‌کند. من به این دلیل به وجود سهروردی و ایرانی بودن او افتخار می‌کنم. البته سهروردی متاسفانه در اثر تعصبات علمای ظاهری مورد فشار قرار گرفت. اما نور وجود او در لابلای آثار فلسفی ما ماندگار خواهد بود.

محقق داماد: فردوسی و سهروردی جنگ را تبلیغ می کردند یا صلح را ؟ / سهروردی چرا محکوم به اعدام شد؟ دکتر علی اصغر محمدخانی معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب

علی اصغر محمدخانی: ۳۱ عنوان درباره سهروردی

علی اصغر محمدخانی معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب سخنران دوم این نشست بود که گزارشی از کارنامه سهروردی‌پژوهی در یک سال اخیر ارائه کرد. محمدخانی به بیش از ۲۰ سال بزرگداشت برای بزرگان فرهنگ و ادب و اختصاص "روز" به ایشان اشاره کرد و گفت: فلسفه ثبت نام این بزرگان در تقویم چیست؟ چند نفر می‌دانند که ۴ مرداد روز بزرگداشت شیخ صفی‌الدین اردبیلی و ۱۵ اردیبهشت روز بزرگداشت شیخ صدوق است؟ البته به لطف موسسه‌ها و نهادهایی که برای برخی شاعران بزرگ مثل سعدی و حافظ وجود دارد، ۱ اردیبهشت به نام سعدی و ۲۰ مهر به نام حافظ ثبت شده است. از میان فلاسفه هم سه فیلسوف بزرگ، ابن سینا و سهروردی و ملاصدرا مشهورتر شده‌اند و همه ساله برای آنها بزرگداشت‌هایی برگزار می‌شود، برای ملاصدرا در اول خرداد، برای ابن سینا در ۱ شهریور که روز پزشک است و برای سهروردی در ۸ مرداد

محمدخانی در ادامه گفت: ما معمولاً به این بزرگان افتخار می‌کنیم اما در قبال ایشان چه مسئولیتی داریم؟ چه کاری برای شناخت ایشان کردیم ؟‌۲۰ سال پیش که سردبیر کتاب ماه و ادبیات بودم، در گفت وگو با خبرنگاری درباره سهروردی به او گفتم، اول به خیابان سهروردی برو و از ده نفر بپرس که آیا سهروردی را می‌شناسند یا خیر؟ از ده نفر مغازه‌دار و خانه‌دار و رهگذر، ۸ نفر نمی‌دانستند که سهروردی کیست، یک نفر او را شاعر خواند و یک نفر او را فیلسوف! چرا؟ چرا راجع به سهروردی شناخت‌مان تا این اندازه اندک است؟ جامعه ما چقدر راجع به این بزرگان شناخت دارد؟

وی گفت: باید به طور پیوسته به این بزرگان توجه کنیم. کنگره‌ها و همایش‌ها صرفاً به درد سخنران‌ها می‌خورد. سوال این است که چه کار باید کرد که مردم با این چهره‌ها ارتباط برقرار کنند؟ ما در شهر کتاب ۲۰ سال، هر سال ۵۰ جلسه درسگفتار راجع به مولانا و فردوسی حافظ و نظامی و شمس تبریزی و خاقانی و … برگزار کردیم. در سال ۱۴۰۰ هم ۴۰ جلسه راجع به حکمت سهروردی بحث کردیم. مردم با یک سمینار متوجه اندیشه‌ها و آثار این متفکران نمی‌شوند و باید کارهای پیوسته و متعدد صورت بگیرد.

محمدخانی در ادامه گزارشی از آثاری ارائه کرد که در یک سال گذشته، از اول فروردین ۱۴۰۳ تا مرداد ۱۴۰۴ راجع به سهروردی منتشر شده‌اند و گفت: در این ۱۶ ماه ۳۱ عنوان کتاب هم از سهروردی و هم درباره او منتشر شده‌اند که شامل تالیف و تصحیح و ترجمه و تحقیق در زمینه اندیشه‌ها و آثار او مثل حکمت الاشراق و سایر رساله‌های او می‌شود. برخی از این کتاب‌ها پایان‌نامه‌هایی است که قبلاً در دانشگاه ارائه شده‌اند. برخی چاپ اول هستند و شماری تجدید چاپ.

وی گفت: مجموع شمارگان این ۳۱ عنوان ۱۴ هزار و ۲۰۰ نسخ در ۱۶ ماه است. برخی عناوین در ۵۰ نسخه، برخی ۵۰۰ نسخه و برخی ۱۰۰۰ نسخه و برخی ۴۰۰ نسخه منتشر شده‌اند. بیشترین کتابی که منتشر شده، کتاب «قصه‌های شیخ اشراق» است که به تصحیح آقای جعفر مدرس صادقی منتشر شده و اکنون به چاپ هفدهم رسیده است. علت اقبال به این کتاب احتمالاً نام مدرس صادقی و سبک و سیاق داستانی و نثر فارسی این کتاب است. بعد از آن باید از کتاب «سه حکیم مسلمان» نوشته پروفسور سید حسین نصر یاد کرد. از ۳۱ عنون ۲۱ عنوان چاپ اول هستند. اما متاسفانه بیشتر این آثار را حتی خود اهل فلسفه هم ندیدند که علت احتمالاً شیوه نادرست توزیع و پخش و تبلیغ بوده است. مثلاً یکی از این آثار به مقایسه تعلیم و تربیت در سنت آگوستین و سهروردی می‌پردازد.

محمدخانی در ادامه گفت: از این ۳۱ عنوان ۴ کتاب به مقایسه زیبایی‌شناسی عشق و محبت نزد ملاصدرا و سهروردی و ابن سینا اختصاص دارد. این خودش نکته قابل تاملی است. ۹ اثر را پژوهشگران زن نوشته‌اند. این بر خلاف دیدگاهی است که هم در ایران و هم در غرب مطرح بود که می‌گفت زنان اهل فلسفه نیستند و در حوزه تعقل نیستند و بیشتر اهل تخیل هستند. این ۹ اثر در حوزه سهروردی‌پژوهی شاهدی است بر اینکه فلسفه در ۳۰ اخیر پیشرفت شایانی کرده است

وی گفت: نکته دیگر آنکه حوزه علمیه قم هم به خلاف قبل، متوجه سهروردی شده است. الان آقای آیت‌الله سید یدالله یزدان‌پناه از بهترین سهروردی‌شناسان حال حاضر هستند که صحبت‌هایشان در جلسه‌ای راجع به سهروردی و آثارش موجب شگفت‌زدگی آقای دکتر ضیاء موحد شد. کتاب مهم ایشان «لطایفی در سلوک: شرح رساله لغت موران سهروردی» که نشر آل احمد منتشر کرده، از بهترین آثار در این زمینه است.

محمدخانی در پایان گفت: سهروردی را باید در عرصه بین‌المللی نیز شناساند. هانری کربن فیلسوف فرانسوی غربی در این زمینه نقش مهمی ایفا کرد. الان هم باید پرسید که سهروردی در جهان عرب چه جایگاهی دارد؟ من پیشنهاد می‌کنم در دهه آینده سهروردی را با فیلسوفان و متفکران دیگر کشورها مقایسه کنیم. ما این کار را در دهه‌های ۱۳۹۰ و ۱۴۰۰ درباره سعدی کردیم. در شرایط کنونی سهروردی در ایران طرفداران بیشتری دارد و جا دارد که بیشتر از قبل به او پرداخته شود.

محقق داماد: فردوسی و سهروردی جنگ را تبلیغ می کردند یا صلح را ؟ / سهروردی چرا محکوم به اعدام شد؟ آیت‌الله سید مصطفی محقق داماد، استاد فلسفه و حقوق

آیت‌الله مصطفی محقق داماد از فلسفه اسلامی سر سفره مردم می گوید

آیت‌الله سید مصطفی محقق داماد، استاد فلسفه و حقوق دیگر سخنران این نشست بود که صحبت‌های خود را ادامه حرف‌های آقای محمدخانی خواند و گفت: مسئله‌ای که آقای محمدخانی مطرح کرد که چرا مردم در خیابان سهروردی او را نمی‌شناسند یا روز سهروردی را نمی‌دانند، البته پیشنهادهای ایشان خوب است، اما تمام گناه این نشناختن به گردن معلم‌ها و نویسندگان و اساتید فلسفه است که کاری که باید بکنند نکردند. این کار چیست؟ فقیه با زندگی مردم سر کار دارد. اما استادان فلسفه اسلامی، فلسفه را سر سفره مردم نیاوردند که فلسفه برایشان ملموس باشد. اگر این کار نکنند، ۲ هزار جلسه هم برگزار شود، فایده‌ای ندارد.

محقق داماد گفت: در آثار کانت فیلسوف معروف آلمانی کلمه یا تعبیر «حقوق بشر»(human rights) وجود ندارد اما امروز او را پدر حقوق بشر می‌خوانند. چرا؟‌ کانت از human dignity یعنی «کرامت بشری» سخن می‌گوید. بعد فلاسفه دیگر غربی به دنبال او به تحقیق درباره این تعبیر پرداختند و تئوری حقوق بشر را استخراج کردند.

وی گفت: آیا سهروردی و ملاصدرا نظام فلسفی داشتند؟ اگر نداشتند که فلسفه‌شان امروز کارآمدی ندارد. اما اگر نظام فلسفی دارند، باید بتوانند به مسائل و مشکلات امروز پاسخ بدهند. من سعی کردم در کتاب «الهیات محیط زیست» همین کار را بکنم. این کتاب جایزه کتاب سال را برد. در این کتاب تلاش کردم از نظریه وحدت وجود و اصالت وجود ملاصدرا برای حل مسائل محیط زیستی بهره بگیرم.

محقق داماد گفت: پیشنهاد من در موسسه حکمت سهروردی این است که باید کاری کنیم از لابلای اصول فلسفه سهروردی راه حلی برای مشکلات امروز پیدا کنیم. مسئله امروز صلح و جنگ است. آیا باید صلح را رواج دهیم یا جنگ را؟ این سوال را باید از سهروردی کرد و پرسید: ای فیلسوف محترم به من بگو، وظیفه ما چیست؟ الان پژوهش‌های فراوانی راجع به فردوسی منتشر شده است اما به این پرسش توجه نشده که آیا فردوسی جنگ را ترویج می‌کند یا صلح و دوستی را؟ اصل اولیه از نظر او صلح است یا جنگ؟ جواب این سوال را فیلسوف باید بگوید.

این استاد فلسفه و حقوق در ادامه گفت: من در بحث خود به دو نکته راجع به سهروردی اکتفا می‌کنم. یک مسئله از ابتکارات سهروردی است. یکی از امتیازات مهم سهروردی اثبات وجود یک عالم دیگری غیر از عالم ماده و عالم عقل است. او می‌گوید غیر از این دو عالم، یک عالم دیگر هم هست که عالم مثال یا عالم خیال یا تخیل است. اما عالم خیال یا خیال منفصل چیست؟ تا قبل از سهروردی خیال و تخیل مورد بحث ادیبان و شاعران بود و منظور همین خیالی بود که نزد شاعران دیده می‌شود.

اما سهروری خیال را از خیالی که در خود انسان است، فراتر برد و گفت خیال یک عالم است که حقیقت دارد، اما مادی نیست. او از دو خیال، یعنی خیال متصل یعنی خیالی که در هر انسانی هست و خیال منفصل یعنی عالمی مجزا از انسان و در کنار عالم ماده و عالم عقل سخن می‌گوید. خیال متصل در ذهن ما است اما خیال منفصل چیزی است که در شریعت آن را برزخ می‌نامیم. این عالم اسم‌های دیگری هم دارد و مثلاً هانری کربن آن را ارض ملکوت می‌نامد. بعداً ملاصدرا با این ارض ملکوت غوغا کرد. در زمان ما هم علامه طباطبایی تمام فلسفه‌اش را روی همین عوالم سه گانه بنا کرد و در بدایه ‎الحکمه و نهایه‌الحکمه از سه عالم ماده، عالم مثال و عالم عقل یا مجردات سخن گفت.

آیت‌الله محقق داماد تاکید کرد: این ابداع سهروردی در متفکران بعد از او مثل ملاصدرا اثر گذاشت. مطابق این دیدگاه سهروردی باباطاهر  هم در رباعیاتش از عالم خیال سخن گفت. او وقتی می‌سرود:

نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو

چو شو گیرم خیالش را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آیو

از یک امر واقعی سخن می‌گوید. ملاصدرا هم وقتی از عالم خیال منفصل یا مثال سخن می‌گوید از امری واقعی حرف می‌زند. این عالم خیال دنیای عجیبی است و بسیاری از مشکلاتی را که فیلسوفان قبلی مثل فارابی نمی‌توانستند پاسخ بدهند، جواب می‌دهد. با عالم خیال منفصل می‌توان مشکلات مربوط به معجزات و کرامات و وحی و نبوت و امامت را حل کرد.

محقق داماد دیگر ابداع مهم سهروردی را طرح بحث تشکیک وجود خواند و گفت: تشکیک وجود مهم‌ترین نظریه‌ای است که سهروردی از فلسفه ایرانی آورده است. حاج ملاهادی سبزواری در این باره در منظومه می‌گوید:"ألفهلویون الوجود عندهم حقیقة ذات تشکیک طعم" یعنی حکمای ایرانی قائل به تشکیک در مراتب موجودات بودند. این تشکیک وجود به بحث وحدت وجود ربط دارد. اگر تشکیک وجود و وحدت وجود را بگیریم، تمام عرفان فرو می‌ریزد. تمام عرفان حول و حوش این دو مسئله شکل می‌گیرد. این موضوع متعلف به فهلویون ایرانی است.

وی در ادامه گفت: در قرآن آمده که از  پیامبر اسلام  سوال کردند به چه دلیل تنها شما با خدا ارتباط پیدا کردید و دیگر پیامبران نتوانستند با خدا ارتباط بگیرید؟ هیچیک از انبیاء سابق نتوانستند به این سوال جواب بدهند. در قرآن تنها پیامبر اسلام (ص) این سوال را جواب داد و سهروردی این نکته را خیلی خوب درک کرد و آن را از قرآن استخراج کرد یا از قرآن برای آن موید گرفت و البته سر همین نکته جان داد من این نکته را در کتاب «جهل مقدس» نوشته‌ام. محاکمه سهروردی حول و حوش همین مسئله است.

محقق داماد توضیح داد: بنابراین از پیامبر اسلام پرسیدند چرا شما پیامبر می‌شوید و ما نمی‌شویم؟ همین مسائل است که سهروردی و ملاصدرا را وارد متن زندگی می‌کنند. طرح بحث لقاءالله و این سوال که آیا دیدار با خدا تنها بعد از مرگ صورت می‌گیرد یا در همین جهان هم هست؟ اکثریت الهیون می‌گویند دیدار با خدا مختص به بعد از مرگ است، اما سهروردی با استناد به خود قرآن می‌گوید که خدا بخیل نیست خودش را تنها به گروهی خاص نشان بدهد. باب ملاقات با خدا باز است. در همین دنیا هم می‌توان با خدا دیدار کرد. قرآن در آخرین آیه سوره کهف به نقل از پیامبر اسلام می‌گوید: من بشری مثل شما هستم که به من وحی می‌شود. در باز است. بفرمایید. دیدار با خدا اختصاص به ما پیامبران ندارد، هر کسی می‌خواهد صدای خدا را بشنود باید عمل صالح انجام دهد و از شرک در عبادت اجتناب کند که کار ساده‌ای هم نیست.

محقق داماد: فردوسی و سهروردی جنگ را تبلیغ می کردند یا صلح را ؟ / سهروردی چرا محکوم به اعدام شد؟ دکتر علی اصغر محمدخانی و دکتر حامد زارع

وی گفت: سهروردی هم همین را گفت. او نمی‌گفت مردم می توانند پیامبر بشوند. او معتقد به خاتمیت بود. اما می‌گفت دیدار و لقاءالله برای همه در همین دنیا امکان‌پذیر است. قاضی محکمه حلب او را متهم کرد و گفت تو می‌گویی همه می‌توانند پیامبر شوند. اما سهروردی گفت من چنین حرفی نزدم و نمی‌زنم. بلکه معتقد به خاتمیت هستم. فقط می‌گویم باب گفت وگو با خدا در این دنیا گشوده است، منتها شروطی دارد. بعدها مولانا همین حرف را زد و گفت:

ملولان همه رفتند در خانه ببندید
بر آن عقل ملولانه همه جمع بخندید

به معراج برآیید چو از آل رسولید
رخ ماه ببوسید چو بر بام بلندید

 محقق داماد در بخش دیگری از سخنانش به تحلیل غزل مشهور حافظ با مطلع «سال ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد» پرداخت و آن را با توجه به دیدگاه سهروردی تحلیل کرد و گفت: این بیت حافظ در این غزل که

فیضِ روحُ‌القُدُس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد

دقیقاً نشان دهنده همین حرف سهروردی است. در ضمن من معتقدم در این بیت که

گفت آن یار کز او گشت سرِ دار بلند
جُرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد

منظور حافظ نه حلاج که سهروردی است.

محقق داماد در بخش پایانی صحبت‌هایش با اشاره به آثار ملاصدرا و ابن سینا گفت: امروز باید اگر این فیلسوف ها برای مشکلات امروز پاسخی دارند، این پاسخ استخراج و به مردم عرضه شود. اگر ابن سینا درباره سیاست زندگی نکته‌ای دارد باید آن را استخراج کرد. همین مسئله اصالت وجود را می‌توان به زبان ساده به مردم عرضه کرد. مثلاً بحث سریان عشق را پیش از ملاصدرا، در رساله فی‌العشق تبیین کرده. رساله‌ای که آن را به ابوعبدالله معصومی اصفهانی هدیه کرده و آن را برای او نوشته. ابن سینا این ابوعبدالله را بسیار دوست داشته و گفته رابطه او با من مثل رابطه ارسطو با افلاطون است. ابن سینا در این رساله بحث سریان عشق و صمیمیت و دوستی را به زیبایی طرح کرده است. این رساله را محمد مشکوه تصحیح و کلاله خاور چاپ کرده و سالها پیش منتشر کرده است. بعد این بحث را ملاصدرا در جلد هفتم اسفار در فصل فی سریان العشق فی جمیع الموجودات طرح کرده است اگر کسی بتواند این مسائل را به زبان توده‌پسند بیان کند، کار بزرگی کرده است به نظر من کار مهم این است.

دکتر حسین واله رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران

حسین واله: ردپای کریپکی، کانت و ویتگنشتاین در سهروردی

دکتر حسین واله استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی و رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در نشست شیخ اشراق در کتابخانه ملی به رد پای اندیشه‌های سهروردی در فلسفه جدید پرداخت. وی در ابتدا گفت: سهروردی در ذهنیت عموم فیلسوفی مهم، عارفی برجسته و صاحب مکتب تازه‌ای در فلسفه در نقد حکمت مشاء است. خودش هم به صراحت می‌گوید که احیاگر حکمت ایران قدیم است. اما به عنوان یک فیلسوف بزرگ نکات مهمی گفته است و غرض از بازخوانی او صرفاً تجلیل نیست بلکه هدف آن است که نشان دهیم این ایده‌های جدید از خلاء نیامده و مبتنی بر بصیرت‌هایی است که از پیشینان آمده است

واله گفت: البته در برخی از گرایش‌های فلسفی که تاریخ‌گرایی را جدی می‌گیرند این دیدگاه را قبول ندارند، اما بازخوانی فیلسوفان گذشته و یافتن رد پای بصیرت‌هایی برای طرح ایده‌های جدید در میان آثار فلسفی قدیم در نحله فلسفه تحلیلی رواج دارد. با این دیدگاه من رد پای ۲ یا ۳ مبحث از مباحث جدید را در آثار و اندیشه‌های فلسفی سهروردی می‌یابم. به اعتقاد من اندیشه فلسفی پیوستاری است که ممکن است تاکیدها در آن تغییر کند اما در مجموع یک سعی یکپارچه بزرگ است

واله این سه موضوع را در سه حوزه زبان‌شناسی، معرفت‌شناسی و متافیزیک خواند و گفت: مباحثی که سهروردی مطرح می‌کند، رد پایشان در فلسفه سهروردی قابل یافتن است. جستجو برای یافتن این ردپاها برای دانشجوی فلسفه این فایده را دارد که به دانشجوی فلسفه انگیزه می‌دهد که سنت فلسفی خودمان را در پرتو بصیرت‌های نوی فیلسوفان بازیابی کند.

دکتر واله بحث اول را در حوزه زبان‌شناسی و فلسفه زبان خواند و گفت: یکی از مهم‎ترین فیلسوفان معاصر در زبان‌شناسی سول کریپکی است که به تازگی درگذشته است. او آثاری نوشته که در حوزه فلسفه زبان و فلسفه منطق و متافیزیکی بسیار مهم است و از مهم‌ترین فیلسوفانی است که بعد از نقدهای پوزیتویستی، متافیزیک را احیا کرده است. کریپکی یک نظریه برای معنا دارد که بسیاری از مشکلات فلسفه زبان را حل می‌کند.

واله گفت: کریپکی می‌گوید برای اینکه کلمات معنادار باشند البته مقداری اطلاعات لازم است اما آن مقدار اطلاعات شامل آن اطلاعاتی نمی‌شود که ویژگی‌های آن شیئی را که این کلمات به آن ارجاع دارند، بدانیم. این حرف کریپکی در نقد راسل و فرگه است. در آرای سهروردی هم در نقد فلسفه مشاء مباحث مشابهی یافت می‌شود. او می‌گوید همه می‌دانند که انسان یعنی چه اما در مورد جزئیات اختلاف نظر است این یعنی برای معناداری مفهومی کلی مثل انسان دانستن ویژگی‌های انسان لازم نیست. نتیجه نگاه سهروردی و کریپکی این است که قلمروی معنای کلمات را از قلمرو معرفت به جهان جدا کنیم. این اصل بسیار مهمی است که پیامدهای مهمی دارد هم در فلسفه و هم در کلام و هم در اصول فقه.

دکتر واله در ادامه به رد پای برخی دیدگاه‌های کانت در معرفت‌شناسی سهروردی پرداخت و گفت: کانت معتقد است که ذهن ما در آگاهی جهان منفعل نیست و با استفاده از مقولات فاهمه جهان را می‌شناسد. چنین نیست که ذهن واقعیت را بدون درک و تصرف درک کند. این هم از دستاوردهای جدید فلسفه است. رد پای این دیدگاه را هم می‌توان در سهروردی پیدا کرد. سهروردی هم مفاهیم ذهن را به حقیقی و اعتباری تقسیم می‌کند و می‌گوید برخی از این مفاهیم به ساختمان ذهن مرتبط است و نشانگر الگوی ویژه‌ای است که با آن با عالم مواجه می‌شویم. این حرف بسیار مهمی است و مثلاً در متافیزیک تاثیر می‌گذارد.

دکتر واله سومین نکته مهم در اندیشه سهروردی را در زمینه متافیزیک خواند و گفت: ویتگنشتاین بنیاد جدیدی در فهم عالم ابداع کرد با آنچه در سنت فلسفی از یونان تا زمان خودش بود، تفاوت داشت. نگرش فیلسوفان پیش از او از زمان ارسطو جوهرگرا یا ذات‌گرا بود و مفهوم کلی را ذات‌گرایانه تلقی می‌کردند اما ویتگنشتاین به جای جوهر یا ذات از مفهوم شباهت خانوادگی استفاده کرد و گفت لازم نیست که یک یا چند ویژگی ذاتی مشترک در میان مصادیق باشد تا اطلاق یک مفهوم بر مصداق‌های متعدد ممکن شود. این نظریه نتایج خیلی مهمی در متافیزیک دارد و باعث می‌شود که دنیا را جور دیگری ببینیم. لازم نیست اشیای جهان المان‌های ثابتی داشته باشد که آنها را با هم پیوند بدهد.

وی گفت: همین بحث در سهروردی هم هست. سهروردی از منتقدان جدی بحث هیولا و صورت یا جنس و فصل است و می‌گوید آنچه در عالم داریم یک تقاطع‌هایی از پاره‌ای ویژگی‌هاست که وقتی با هم جمع می‌شوند یک رشته از موجودات را به هم پیوند می‌دهند. این ویژگی‌ها می‌توانند متبدل باشند.

واله در پایان گفت: این نکته بسیار مهمی است که فیلسوفی چند صد سال پیش در ۳۸ سالگی در گذشته اما به مباحثی در فلسفه پرداخته که ضمن نقد اساسی به مکتب مشاء بصیرت‌های نویی خلق کرده است. بحث من این نیست که به غرور بیهوده دامن بزنم. می‌خواهم بگویم سهروردی فیلسوفی است که کشفیاتی کرده که اگر امروز وقت بگذاریم، در پاسخ به سوالات نو جوابگوست. بازخوانی فلسفه‌ای در سنت ما برای پاسخ به سوال های امروز باید به سوالات عقل هم توجه کند.

اکبر ثبوت محقق و پژوهشگر فلسفه و علوم اسلامی

اکبر ثبوت: سهروردی از سلسله حکیمان شهید

استاد اکبر ثبوت پژوهشگر و استاد فلسفه و علوم اسلامی آخرین سخنران این نشست بود. وی در ابتدا ضمن ابراز خوشحالی از زنده کردن یاد سهروردی گفت: از تمام سخنان سهروردی یک پیام او در نظرم جالب آمد. پیام او برای مردمان عصر خودش و بعد از خودش و برای امروز هم قابل استفاده است. برای اینکه اصل پیام او را بگویم بخش‌هایی از متن مقدمه حکمه‌الاشراق را می‌خوانم و ترجمه می‌کنم.

استاد ثبات در ادامه به خوانش متن عربی و ترجمه بخش‌هایی از مقدمه حکمه‌الاشراق پرداخت و گفت: سهروردی می‌نویسد دانش و حکمت بر دسته و گروه خاصی وقف نباشد تا لازم آید که پس از آنان درهای تابش انوار ملکوتی بسته گردد و راه حصول و فزونی دانش بر جهانیان بند آید. بدترین قرنها قرنی است که در آن بساط اجتهاد یعنی اندیشه‌ورزی برچیده شود و سیر اندیشه‌ها منقطع گردد و درهای مکاشفات بسته و راههای مشاهدات مسدود شود.

ثبوت گفت: آیت‌الله محقق داماد گفت که قضات حلب مدعی شدند که سهروردی خاتمیت را منکر است. این ادعا را از همین حرف‌ها گفتند. حالا او چه گفته بود و آنها چه استفاده کردند؟ آیا فهم یا نافهمی‌شان در این بود یا خود را به نفهمی زده بودند؟ این مطلب دیگری است. سهروردی در این جملات خواسته با رکود فکری و توقف و ایستایی تفکر مقابله کند. اما این مدعیان از حرف او چنین برداشت کردند که او منکر خاتمیت است و شاید خودش ادعای پیامبری دارد و با این سوء استفاده از بیانات سهروردی او را به صنف حکیمان شهید پیوند زدند.

استاد ثبوت در توضیح مفهوم «حکیمان شهید» گفت: حکمًا را به اعتبارهای مختلف می‌توان تقسیم کرد. یک تقسیم‌بندی هم من دارم به نام حکیمان شهید. آغاز این سلسله از حکیمان سقراط پدر فلسفه است. بعداً در عالم اسلام شاید بشود گفت که حلاج از اسلاف سهروردی است. بعد از او ابوعبدالله فقیه معصومی است که شاگرد ابن سینا بوده و آیت‌الله محقق داماد در سخنرانی خود از ارتباط نزدیک و صمیمی او با ابن سینا سخن گفت. سرنوشت ابوعبدالله فقیه معصومی اصفهانی با چیره شدن مظهر اعظم تعصب یعنی محمود غزنوی بر ری گره خورده است. در زمان غلبه محمود غزنوی بر ری دویست چوب دار نصب کردند و متفکران آن روزی را بالای چوبه دار بردند. کتابهای این متفکران را هم زیر این چوبه‌های دار ریختند و سوزانیدند. حالا آبروریزی ادبیات آن است که فرخی سیستانی در مدح این اقدام محمود گفته: دار فرو بردی باری دویست / گفتی کاین در خور خوی شماست.

استاد ثبوت گفت: ابوعبدالله فقیه معصومی اصفهانی که ابن سینا رابطه خودش با او را مثل رابطه افلاطون و ارسطو خوانده، یکی از همین افراد است که در این کشتار به جرم قرمطی بودن و شیعه بودن و به جرم اینکه فکر می‌کنند، شهید می‌شوند، مجازات کردند. آزادی تفکر در عالم اسلامی که در دوره بویه‌ای (آل بویه) و سامانی با چهره‌هایی چون ابن سینا و زکریای رازی و ابوریحان بیرونی به اوج خود رسیده بود، با تسلط محمود و سرکوبگری او به پایان رسید و علم و فلسفه و تمدن به انحطاط گذاشت.

وی گفت: دیگر شهید این سلسله از حکیمان عین القضات همدانی است، متفکری که با کلام آغاز کرد و به عرفان رسید و از عرفان به عقل‌گرایی. اما چون طرز تلقی فکری او موافق میل ارباب قدرت نبود به سرنوشتی دچار شد که خودش پیش‌بینی کرده بود. او خودش چنین سروده:

ما مرگ و شهادت از خدا خواسته‌ایم
وان هم به سه چیز کم بها خواسته‌ایم

گر دوست چنین کند که ما خواسته‌ایم
ما آتش ونفت و بوریا خواسته‌ایم

حکیمی را که سنش خیلی از سی سالگی نگذشته بود، می‌کشند و بدنش را در بوریا می‌پیچند و نفت می‌ریزند و آتش می‌زنند.

استاد ثبوت در ادامه گفت: بعد از عین‌القضات نوبت به شیخ اشراق است. پیام او را خواندم. هر کسی انصاف و معرفت و شعور داشته باشد معنای سخن او را می‌فهمد اما آنها که با هر گونه تفکری مخالف باشند انواع و اقسام اتهام‌های را متوجه او می‌کنند. شاید بشود گفت سهروردی شهید یک رازگشایی است. همان گونه که بارها و بارها خودش اعلام کرده رازگشایی کرده. راز برافکندن آخر و عاقبتش قربانی شدن است.

وی گفت: سهروردی پرونده‌های مختلف داشته است. یک پرونده‌اش دخالت در امور سیاسی و حکومتی است. او نظریاتی در باب سیاست و حکومت داشته که با حکومت وقت مخالف بوده. به همین دلیل بسیاری معتقدند که شاید قتل شیخ اشراق صرفاً به خاطر عقاید فلسفی‌اش نباشد.

استاد ثبوت در پایان شعر استاد شفیعی کدکنی درباره شیخ اشراق با عنوان «نور زیتونی» را خواند:

از حلب تا کاشغر
میدان ظلمت بود
آن روزی
که تو خون واژه را با نور آغشتی

تو سخن را سحر کردی
در سحر
دوشیزگی دادی
آه

عاشق را همیشه بغض این غم‌هاست
که به قربانگاه فردای شقایق می‌برد
ای سبز
تو

در ظلامی
آنچنان ظالم
واژه‌ها را از پلیدیهای تکرار تهی
با نور میشستی

نور زیتونی که نه شرقی است نه غربی
لیکن ای عاشق
بیگمان
گنجای آوازی چنان را

در جهان
بیهوده می‌جستی

۲۱۶۲۱۶

محقق داماد: فردوسی و سهروردی جنگ را تبلیغ می کردند یا صلح را ؟ / سهروردی چرا محکوم به اعدام شد؟ محقق داماد: فردوسی و سهروردی جنگ را تبلیغ می کردند یا صلح را ؟ / سهروردی چرا محکوم به اعدام شد؟ محقق داماد: فردوسی و سهروردی جنگ را تبلیغ می کردند یا صلح را ؟ / سهروردی چرا محکوم به اعدام شد؟ محقق داماد: فردوسی و سهروردی جنگ را تبلیغ می کردند یا صلح را ؟ / سهروردی چرا محکوم به اعدام شد؟