به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، پنجمین نشست از سلسله نشستهای تخصصی کتاب و هنرهای نمایشی با عنوان «ادبیات نمایشی در بازار کتاب ایران» با حضور عباس غفاری، نویسنده، کارگردان و مدرس تئاتر و مازیار فکری ارشاد، نویسنده و منتقد، سهشنبه (هفتم مرداد ۱۴۰۴) برگزار شد.
تأثیر شبکههای مجازی و سقوط فرهنگ مطبوعات
عباس غفاری در ابتدای این نشست یکی از مشکلات اساسی دیالکتیک تئاتر امروز را کمبود مجلات تخصصی دانست و گفت: این موضوع وجه منتقدانه تئاتر را در ایران کمرنگ کرده است؛ در حال حاضر شاید تنها دو یا سه مجله تخصصی داشته باشیم که در حوزه تئاتر و نمایش فعالیت میکنند مثل «مجله فیلم» که تنها تعداد اندکی از مخاطبان حرفهای تئاتر آن را میخرند و همه شمارههایش را آرشیو میکنند. البته همین مجلات هم گاهی کاستیها و نواقصی دارند که از مجله به گاهنامه و از گاهنامه به ماهنامه تبدیل میشوند.
این کارگردان ادامه داد: در حقیقت، انتشار مجلات و گاهنامهها به دو عامل بودجه ادارهکل هنرهای نمایشی و ذائقه مدیر انتشارات نمایش بستگی دارد. ما فعلاً یک فصلنامه تئاتر در حوزه نشر داریم؛ اگرچه قرار بر این بود که فصلنامه باشد، اما به دلیل کمبود کاغذ، کمبود بودجه و حتی کمبود نویسنده در این حوزه، تبدیل به گاهنامه شده است.
وی به گرانی کاغذ، قدرت گرفتن فضای مجازی و سقوط مطبوعات اشاره و تاکید کرد: بهغیر از تاثیر گرانی کاغذ که بخش مهمی در نشر است، ورود دنیای مجازی به زندگی آدمی نیز از جمله مواردی است که بر انتشار مجلات اثر داشته است. درواقع از یک جایی به بعد فضای مجازی قدرت گرفت. البته بستر و فضاسازی برای حضور شبکههای اجتماعی در ایران یک ضرورت اجتماعی و حتی ضرورت تاریخی است.
غفاری با تاکید بر نقش زیاد فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بر جامعه ایرانی و تاثیر بسزای آن بر مطبوعات مطرح کرد: در چند دهه اخیر فرهنگ مطبوعاتی کمرنگ شده است؛ مثلاً در یک برهه زمانی، مردم برای خرید روزنامه و مجلات در صفهای طولانی میایستادند ولی از یک جایی به بعد، متاسفانه فرهنگ خرید روزنامه و مجله از بین رفت.
این نویسنده اضافه کرد: از اواسط دهه ۸۰، سقوط مطبوعات تخصصی را شاهد بودهایم؛ در ادامه آن نیز برخی از نویسندگان حرفهای خانهنشین و حتی منزوی شدهاند و دیگر رغبتی به نوشتن و ادامه دادن ندارند. بعضی از آنها مهاجرت کردهاند، برخی هم از دنیا رفتهاند. شاید یکی از دلایل آن، نبود نقد اجتماعی در رسانههای مختلفی مثل روزنامه و مجله است. طبیعتاً وقتی در مطبوعات نقد اجتماعی نداشته باشیم، این موضوع در رسانههای تصویری و شنیداری نیز گسترش پیدا میکند.
این نویسنده اوج درخشش چاپ و خرید کتاب را به دهه ۸۰ در ایران نسبت داد و افزود: در آن ایام هنوز فضای مجازی به دنیای ما ورود نکرده بود و سلطه رسانههای اجتماعی شکل نگرفته بود. هرچند به گمانم تا حدی، دنیای مجازی بهانه است یک کتابخوان حرفهای همیشه کتابی برای خواندن دم دست دارد. من در فضای مجازی کتاب و مجله نمیخوانم؛ اصلاً بوی کاغذ به مشام مخاطب چیز دیگری است! من عاشق بوی کاغذ هستم و دوست دارم کتاب را بو کنم، حتی عاشق بوی جوهر روی کاغذم.
عباس غفاری در پایان سخنانش با اشاره به اینکه چاپ کتابهای تئاتر در اوایل دهه ۷۰ بسیار پررنگ و با استقبال فراوانی مواجه بود، گفت: به اعتقاد من، برخی از ناشرانی که در بخش خصوصی کار میکنند و از جایی بودجه نمیگیرند و حمایت مالی هم نمیشوند، در واقع به همت خود، کار چاپ و انتشار را انجام میدهند؛ از منظر اجتماعی و فرهنگی آنان قابل تقدیرند؛ چرا نباید از آنها تقدیر و حمایت کرد؟
خلأ چهرههای تأثیرگذار در نشر
مازیار فکریارشاد در بخش دیگر این نشست مطرح کرد: مبحث ما درباره نشر مجلات و کتاب است؛ باید از خود بپرسید چرا مثل گذشته، کتاب و مجلات تخصصی درباره تئاتر نداریم؟! مجلات در این حوزه بخش مهمی از بازار نشر را تشکیل دادهاند و متأسفانه طی سالهای اخیر به دلیل مباحث گوناگون، روند چاپ و انتشارات دارد.
این مترجم به مشکلات بازار نشر در حوزه سینما و تئاتر اشاره کرد و افزود: نبود افراد صاحب سبک در این حوزه سبب شده است با یک رکود عجیب مواجه شویم. در ایران بیش از آنکه فرد باسواد و حرفهای در عرصه تئاتر داشته باشیم انسانهای مدعی و غیرحرفهای داریم! یکی از آسیبهای بزرگ در عرصه سینما و تئاتر قائم به فرد بودن در جریان نشر ادبیات نمایشی است.
∎