بهگزارش خبرگزاری خبرآنلاین، به نقل از ایبنا، رضا دستجردی در گزارشی در باره کتاب «سیاست زمین؛ گفتمانهای محیط زیستی» نوشت: در جهان امروز که تغییرات اقلیمی، تخریب محیطزیست و فجایع زیستمحیطی به بحرانی جهانی تبدیل شدهاند، پرداختن به مفهوم «سیاست زمین» دیگر یک بحث صرفاً تخصصی یا دانشگاهی نیست، بلکه ضرورتی حیاتی برای فهم آینده بشر است. کتاب «سیاست زمین؛ گفتمانهای محیط زیستی نوشته جان اس. درایزک با ترجمه مهدی رفعتیپناه مهرآبادی که به همت انتشارات شیرازه کتاب ما منتشر شده، با چنین دغدغهای پا به عرصه میگذارد و تلاش میکند از منظری انتقادی، ریشههای نظری و عملی سیاستگذاریهای زیستمحیطی را بازخوانی کند.
نویسنده که استاد مرکز دموکراسی مشورتی و حکومت جهانی در موسسه حکومتداری و تحلیل سیاست در دانشگاه کانبرا است، با بهرهگیری از نظریه گفتمان و رویکرد پساساختارگرایانه، معتقد است که مفاهیمی چون «طبیعت»، «زمین»، «بحران زیستمحیطی» و حتی «نجات محیطزیست» بیطرف و جهانشمول نیستند؛ بلکه در درون ساختارهای گفتمانی خاصی ساخته و پرداخته میشوند. به بیان دیگر، آنچه ما به عنوان «بحران محیطزیست» میشناسیم، نه تنها بازتابی از واقعیت عینی، بلکه برساختهای از نظامهای معنایی، قدرتهای حاکم و روایتهای غالب است.
کتاب از همان آغاز با رد نگاههای طبیعتمحور و علمیگرای صرف، بر آن است تا نشان دهد که چگونه سیاستهای محیطزیستی، بازتاب منافع خاص، طبقات اجتماعی، و یا حتی پروژههای جهانی سرمایهداری است. در این نگاه، حتی واژههایی چون «پایداری» و «توسعه پایدار» نیز خنثی نیستند؛ بلکه ابزارهایی گفتمانی برای تثبیت هژمونی ایدئولوژیک خاصی در سطح جهانیاند.
یکی از نکات قابل تأمل در کتاب، تحلیل مقایسهای گفتمانهای مختلف پیرامون طبیعت است. نویسنده با بررسی گفتمانهای بومشناسان رادیکال، نهادهای بینالمللی، دولتها و شرکتهای چندملیتی، نشان میدهد که هر یک از این کنشگران چگونه با روایت خاص خود از محیطزیست، نوع خاصی از سیاستگذاری را پی میگیرند. برای مثال، گفتمان توسعهگرا، با تأکید بر «مدیریت منابع» و «کارایی اقتصادی»، در نهایت هدف خود را در بهرهبرداری پایدار از طبیعت تعریف میکند، در حالیکه گفتمان عدالت محیطزیستی بر توزیع نابرابر پیامدهای زیستمحیطی بین طبقات و جوامع تأکید میکند.

در بخش دیگری از کتاب، به نقد پروژههای جهانی برای مقابله با بحران اقلیم پرداخته میشود. نویسنده با بررسی برنامههایی چون پروتکل کیوتو و توافقنامه پاریس، آنها را نه بهعنوان اقداماتی در راستای نجات زمین، بلکه بهمثابه عرصههایی برای چانهزنی سیاسی، تثبیت قدرت کشورهای شمال و حاشیهراندن جنوب جهانی تحلیل میکند. به گفته او «نجات زمین» خود به صنعتی سودآور و بازاری برای فناوریهای سبز، انرژیهای نو، و حتی مفاهیمی چون «کربنزدایی» بدل شده است.
در این میان، نقش رسانهها و نظام آموزش نیز مورد توجه قرار گرفته است. کتاب نشان میدهد که چگونه رسانههای جریان اصلی، روایتهای خاصی از بحران محیطزیست تولید میکنند که با منافع شرکتها و دولتها همراستاست. این روایتها اغلب با اخلاقگرایی سطحی، مصرفگرایی مسئولانه و تأکید بر مسئولیت فردی، ساختارهای کلان قدرت و نابرابری را از چشم مخاطب پنهان میکنند.
کتاب با تأکید بر اهمیت «سیاست تفاوت» و «پلورالیزم گفتمانی»، خواستار گشودن فضا برای گفتمانهای حاشیهای، بومی، و رادیکال در عرصه محیطزیست میشود. نویسنده معتقد است تا زمانی که سیاست زمین در انحصار نهادهای جهانی و قدرتهای بزرگ باقی بماند، راهی به سوی عدالت محیطزیستی گشوده نخواهد شد.
سبک نگارش کتاب نیز درخور توجه است. متن، ضمن بهرهگیری از چارچوبهای نظری متنوع، از زبان پیچیده و انتزاعی دوری میکند و کوشیده مفاهیم دشوار را با مثالهای ملموس اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برای مخاطب قابل درک سازد. همین ویژگی کتاب را نه تنها برای دانشجویان و پژوهشگران علوم سیاسی و مطالعات محیطزیست، بلکه برای کنشگران و علاقهمندان به حوزه عدالت اقلیمی نیز خواندنی و سودمند کرده است.
نویسنده در پایان، از خواننده میخواهد که به جای نگاه به محیطزیست به عنوان امری بیرونی و منفصل، آن را بهمثابه بخشی درهمتنیده از حیات اجتماعی و سیاسی خود درک کند. «زمین» در این کتاب، تنها یک سیاره یا منبع طبیعی نیست؛ بلکه عرصهای برای نبرد گفتمانهاست؛ جایی که آینده ما، نه با علم صرف یا تکنولوژی پیشرفته، بلکه با کنش سیاسی آگاهانه رقم خواهد خورد.
مخلص کلام آنکه، «سیاست زمین» کتابی است که مخاطب را به تماشای دوباره زمین از لنز سیاست و قدرت فرامیخواند. نویسنده با تحلیل ساختاری از گفتمانهای محیطزیستی، نه تنها به افشای ابعاد پنهان سیاستگذاریها میپردازد، بلکه چشماندازی برای کنشگری بدیل در جهانی نابرابر ارائه میدهد.
«سیاست زمین؛ گفتمانهای محیط زیستی» در ۴۱۴ صفحه، بههمت انتشارات شیرازه کتاب ما منتشر شده است.
۲۱۶۲۱۶

