به گزارش خبرگزاری ایمنا، از روزگار پیشین، بیشتر گردشگران فرنگی همچون دیپلماتها، بازرگانان و مبلغین مذهبی که به ایران سفر میکردند، اگر زمان حضورشان با روزهای ماه محرم یکی میشد و آئینهای سوگواری شیعیان را میدیدند، چنان گیرایی برای آنها داشت که بخشی از گزارش یا سفرنامه خود را به آن اختصاص میدادند، محرم در ایران، تا به امروز نیز از نگاه گردشگران فرنگی، رویدادی دیدنی، ستودنی و در خور پژوهش است.
به گفته محمدعلی ایزدخواستی عضو شورای راهبردی این سکو استان اصفهان در مقدمه این کتاب، ما صاحب یکی از بزرگترین گنجینههای میراث ناملموس بشری هستیم؛ اما از جنبههای گوناگون آن غافلیم؛ این میراث گرانبها، آئینهای عاشورایی است که میتواند جهانیان را به خود جلب کرده و تحت تأثیر قرار دهد، هیچگاه به طور جدی به آئینهای عاشورایی به عنوان فرصتی برای گفتگو با سایر ملل، در قالب «گردشگر فرهنگی» نبودهایم، کتاب حاضر روایتگر قسمتهایی از سفرنامه فرنگیانِ مسافر ایران است که به مشاهدات آنها از آئینهای عاشورایی ایران میپردازد.
مهدی تمیزی، روایتگر این کتاب تبیین میکند که بیشتر آئینها و نیایشهای مذهب شیعه، پیش روی همگان برگزار میشوند و تماشای آنها برای همه رهگذران امکان پذیر است، این مراسمها توجه مسافرانی را که از غرب به ایران آمدهاند، به سوی خود کشیده و از ابتدای قرن هفدهم میلادی به این سو، گزارشهای بسیاری به دست آنان نوشته شده است، مشهور ترین آئین سوگواری ساکن، "روضه خوانی" است که اجرا کننده آن فردی به نام روضه خوان است با استفاده از شیوههای خلاق خود هیجان جمع را بر میانگیزند و یکی از مشهور ترین آئینهای سوگواری سیار، حرکت "دسته" است که گفته میشود تاریخچه آن به دوران آلبویه باز میگردد، در این دوره دستهها به حرکت ساده گروه سوگواران خلاصه میشد اما در گذر زمان به ویژه در دوران صفویه این مراسم به رژه پر معنایی از افراد بسیار، حرکت دادن ابزارها و نمادهایی تبدیل شد.
در کتاب محرم، از نگاه گردشگران فرنگی از سِرلوییس پلی که در ۱۸۷۰ م. چندین سال را در جنوب ایران به پژوهش درباره تعزیه پرداخته بود از کتاب او با عنوان "نمایشهای تعزیه" نقل قولی عنوان شده است: "اگر بنا باشد موفقیت یک فرم نمایشی را بر پایه اقبال آن نزد همه مردم و اثری که بر بینندگان خود گذاشته، برآورد کنیم، بی گمان هیچ نمایشی در طول تاریخ جهان اسلام توان برابری با تعزیه را ندارد."ساموئل بنجامین، نخستین سفیر آمریکا در ایران (در دوره ناصرالدین شاه قاجار)، درباره تعزیه نوشته است: "تعزیه نمایش باشکوهی است که بر نبوغ دراماتیک ایرانیان صحه میگذارد."
همچنین پیتر چلکووسکی که بیش از پنجاه سال است درباره تعزیه پژوهش میکند، در این باره میگوید: تعزیه را نمایش کامل میدانم؛ زیرا تعزیه تنها یک رویداد نمایشی نیست، بلکه بخشی از آداب زندگی دینی یک مسلمان شیعه است؛ این اجرا همه ساله همراه آنان است." پژوهشگران غربی آغاز برگزاری مراسم تعزیه را حدود پایان قرن هفدهم میلادی برآورد میکنند، البته به نظر میرسد که اوایل قرن هجدهم میلادی بوده است، بر اساس روایت برخی جهانگردان، بزرگی و شکوه این ساختمان، سنجیدند با سالنهای اپرا در اروپا بوده است.
یکی دیگر از نخستین افرادی که در سفرنامه اش به تکیه دولت اشاره کرده است "ساموئل بنجامین" است، او مینویسد: "در همان نگاه نخست، بزرگی صحنه نمایش توجه مرا به خود جلب کرد، فضای داخلی بنا، نزدیک به ۲۰۰ فوت عرض و ۸۰ فوت بلندا داشت؛ سقف گنبد دار چوبی آن، افراشته بر فراز ستونهای آهنی محکمی بود، روشنایی این مکان به وسیله تعداد زیادی لوستر و شمعدان فراهم میشد، در هر کدام از این لوسترها بیش از ۵۰۰۰ شمع است و در میان این بنا، یک سکوی دایرهای سنگی به بلندای ۳ فوت جای داشت که صحنه نمایش بود و از راه دو ردیف پلکان میشد و به بالا میرسید، در سوی دیگر بنا، یک منبر از مرمر سفید جای داشت که جایگاه روضه خوان بود؛ در این سالن نمایش جایگاه ویژهای نیز برای بانوان در نظر گرفته شده بود که اختلاف سطح آن تماشای تعزیه را برای بسیاری از بانوان امکان پذیر میکرد."
در این کتاب از ژان باپتیست تاورنیه، جهانگردی که از ابتدای پادشاهی شاه سلیمان صفوی در میدان نقش جهان اصفهان حضور داشته است اینگونه مینویسد: «وارده دسته از دوازده محله اصفهان، با عَلَم، کُتَل، کجاوه و ساز و برگهای ویژه سوگواری به میدان نقش جهان آمدند، هر دسته یک کجاوه داشت که هشت تا ده نفر آن را حرکت میدادند، چوب کجاوه به انواع گل و بوته نقاشی شده؛ در هر کجاوه تابوتی گذارده، روی آن را با پارچههای زربافتی پوشانده بودند و در پیشاپیش هر دسته، یک یدک را میکشیدند، یدکها را با زین و یراق آراسته بودند و به آنها شمشیر، خنجر، تیر و کمان آویخته بودند، صد گام مانده به جایگاه شاه یدککشان اسبها را به تاخت وا میداشتند و دستهها با کجاوه به دنبال آنها میدویدند، به گونهای که این اسبها نماد از همان اسبهایی بودند که شهیدان کربلا بر آنها سوار شده و به جنگ میرفتند.»
در قسمت دیگری از اوژن فلاندن نقل شده است: «صحنهای که بیش از همه نظر من را به سوی خود کشاند، نبردی بود که میان خاندان و پیروان امام حسین (ع) با لشکریان یزید به نمایش درآمد؛ این صحنه آنچنان بر تماشاگران تأثیر میگذاشت که آدمی خیال میکرد شاهد نبردی حقیقی است؛ پیتر استفان پل بروک پس از سفر به ایران پس از سفر به ایران، بسیار شیفته داشتههای دراماتیک تعزیه شده و در این باره اینچنین مینویسد: " من در یکی از روستاهای پرت و دور افتاده ایران، شاهد یکی از قویترین و تأثیرگذار ترین سبکهای نمایشی بودم، چهارصد روستایی (همه مردم آن روستا) زیر درختان نشسته بودند و بازیگران تعزیه در میان آنها به اجرای نمایش مشغول بودند، در حالی که همه روستاییان پایان ماجرا را میدانستند اما هنگامی که میدیدند جان حسین (ع) در خطر است بر آشفته میشدند، هنگامی که حسین (ع) بر دشمنانش چیره میشد شادمان میشدند و هنگامی که به شهادت میرسید بسیار اندوهناک گریه میکردند.»
کتاب «محرم، از نگاه گردشگران فرنگی» روایتگر بخشهایی کوتاه از گزارش برخی گردشگرانی است که محرم و آئینهای وابسته به آن را در ایران دیده اند و در نوشتههای خود به آن پرداختهاند، طبق مستندات به دست آمده همواره تأثر مردم ایران از حادثه عاشورا و فراموش ناپذیری آن و انواع فرهنگ و هنری که در نمایش این مظلومیتها به کار میبندند مورد توجه و حیرت گردشگران خارجی بوده است و همین برگهایی تاریخی از نشانگر ظرفیت جهانی قیام امام حسین (ع) را نشان میدهد، ظرفیتی که امروز خود را در قالب حرکت بینالمللی اربعین نشان میدهد و یقیناً فردا مسیر قدس و تشنگی برای درک حضور منجی عالم بشریت (عج) را به همراه خواهد داشت