به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری آنا، بحران آب امروز به یکی از پیچیدهترین و پرچالشترین مسائل جهان تبدیل شده است. رشد جمعیت، تغییرات اقلیمی، خشکسالیهای پیاپی، و بهرهبرداری بیرویه از منابع آب شیرین، ترکیبی از عواملی را پدید آوردهاند که امنیت غذایی، بهداشت عمومی، ثبات اقتصادی و حتی صلح اجتماعی را به خطر انداختهاند.
سازمانهای بینالمللی هشدار دادهاند که تا سال ۲۰۳۰، جهان با کسری ۴۰ درصدی در منابع آب شیرین مواجه خواهد شد. ایران نیز با قرار گرفتن در کمربند خشک زمین، طی سالهای اخیر افت بیسابقهای در سطح سفرههای آب زیرزمینی، منابع سدها، و بارندگیها تجربه کرده است. با توجه به آنکه بیش از ۹۰ درصد از آب مصرفی کشور در سه حوزه خانگی، کشاورزی و صنعتی متمرکز است، اتخاذ راهکارهای علمی و عملی برای کاهش مصرف و مدیریت منابع در این سه بخش، ضرورتی حیاتی یافته است.
مصرف خانگی؛ اصلاح عادتها، نوسازی زیرساختها
در حوزه مصرف خانگی، کارشناسان بر این باورند که سهم هر فرد از بحران، هرچند اندک، میتواند اثرگذار باشد. استفاده از تجهیزات بهینهساز مصرف مانند فلاشتوالتهای دو مرحلهای، شیرآلات هوشمند، و سر دوشهای کممصرف، از جمله اقداماتی است که در بسیاری از کشورها به کاهش چشمگیر مصرف منجر شده است. بهرهگیری از سیستمهای جمعآوری آب باران و بازاستفاده آن برای مصارف غیرآشامیدنی مانند آبیاری فضای سبز یا شستوشوی خودرو، نه تنها بار شبکه آبرسانی شهری را کاهش میدهد بلکه به تثبیت رفتار مصرفی پایدار نیز کمک میکند.
از سوی دیگر، بخش مهمی از هدررفت آب شهری ناشی از فرسودگی شبکه توزیع است. گزارشها حاکی از آن است که در برخی شهرهای ایران، تا ۳۰ درصد از آب تولیدشده در مسیر انتقال از دست میرود. نوسازی شبکه توزیع، نصب حسگرهای نشتیاب و ایجاد سیستمهای پایش هوشمند میتواند بهصورت پایدار این مشکل را مدیریت کند. همچنین، آموزش عمومی، بهویژه در مدارس، رسانهها و پویشهای شهری، نقش تعیینکنندهای در ایجاد فرهنگ صرفهجویی ایفا میکند.
کشاورزی؛ قلب بحران و کانون اصلاح
بخش کشاورزی بهعنوان بزرگترین مصرفکننده آب کشور، با بیش از ۷۰ درصد مصرف کل، نقطه تمرکز اصلی راهبردهای مدیریت منابع آب است. طی سالهای اخیر، توسعه سامانههای نوین آبیاری همچون آبیاری قطرهای و بارانی، نتایج چشمگیری در کاهش مصرف و افزایش بهرهوری نشان دادهاند. در برخی مناطق مانند میاندوآب، اجرای این سیستمها موجب صرفهجویی سالانه تا ۴۰ میلیون متر مکعب آب شده است.
اصلاح الگوی کشت نیز بهعنوان یکی از سیاستهای کلیدی مطرح شده است. جایگزینی محصولات پرمصرفی، چون برنج و هندوانه با گیاهان مقاوم به خشکی، در کنار توسعه کشت گلخانهای، توانسته است بهرهوری منابع را بهبود بخشد. استفاده از مالچ گیاهی برای کاهش تبخیر، کنترل علفهای هرز، و حفظ رطوبت خاک نیز در مناطق گرم و خشک به عنوان روش مکمل در حال گسترش است.
در حوزه حفاظت از منابع زیرزمینی، اقداماتی همچون انسداد چاههای غیرمجاز، ساماندهی پروانههای بهرهبرداری و کنترل برداشت از سفرهها، در چارچوب طرحهای تعادلبخشی صورت گرفته است. در همین راستا، برنامهریزی منطقهای بر پایه حوضههای آبریز و مشارکت بهرهبرداران، از جمله کشاورزان، در تدوین سیاستهای محلی، الگوی موفقی را در برخی استانها نظیر آذربایجان غربی رقم زده است.
در کنار این اقدامات، ورود فناوریهای نوین همچون سنسورهای رطوبت خاک، سامانههای هوشمند آبیاری، تصاویر ماهوارهای و دادهکاوی کشاورزی دقیق (Precision Agriculture)، امکان تصمیمگیری بهموقع، آبیاری هدفمند و بهرهبرداری مسئولانه از منابع را فراهم ساخته است.
صنعت؛ اصلاح فرایندها و بازچرخانی منابع
در بخش صنعت، اگرچه سهم مصرف آب نسبت به کشاورزی پایینتر است، اما حجم برداشت متمرکز در مناطق خاص و آلودگی منابع، این بخش را به یکی از نقاط حساس در مدیریت بحران آب تبدیل کرده است. صنایع بزرگ مانند فولاد، نساجی، پتروشیمی و تولید مواد غذایی، با بازنگری در فرایندهای خنکسازی، شستوشو و تولید، میتوانند مصرف آب را تا ۳۰ درصد کاهش دهند.
یکی از رویکردهای موفق، استفاده از سیستمهای بازچرخانی آب است. استفاده مجدد از پسابهای صنعتی پس از تصفیه، بهویژه با فناوریهایی نظیر تصفیه بیولوژیکی، فیلتراسیون غشایی و سیستمهای اسمز معکوس، نه تنها آب مصرفی را کاهش میدهد، بلکه هزینههای دفع فاضلاب و آلودگیهای زیستمحیطی را نیز بهطور محسوسی میکاهد.
در بسیاری از کشورها، استفاده از آب باران در صنایع نیز به عنوان یک منبع جایگزین در حال توسعه است. برای نمونه، در فرودگاه فرانکفورت آلمان، سالانه بیش از یک میلیون متر مکعب آب باران ذخیره و مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین تدوین استانداردهای نظارتی، شفافسازی گزارشهای مصرف، و توسعه مدلهای ارزیابی زیستمحیطی در صنایع، از الزامات مدیریت صحیح منابع در این بخش محسوب میشود.
از سوی دیگر، جذب سرمایه برای اجرای پروژههای نوآورانه در زمینه کاهش مصرف آب، همچنان چالشبرانگیز است. شکاف مالی جهانی در تأمین منابع برای زیرساختهای آبی، سالانه به بیش از ۸۰ میلیارد دلار میرسد. مشارکت بخش خصوصی، نهادهای بینالمللی و دولتها، راهکار اصلی برای پر کردن این فاصله به شمار میرود.
نتیجهگیری؛ ضرورت نگاه یکپارچه و اقدام همگانی
بحران آب دیگر صرفاً یک دغدغه زیستمحیطی نیست، بلکه به یک مسأله امنیتی، اقتصادی و اجتماعی بدل شده است. حل آن نیازمند رویکردی جامع، مشارکت همگانی و حکمرانی کارآمد است. آمارها نشان میدهند که سهم خانگی از کل مصرف آب تنها حدود ۱۰ درصد است، در حالیکه کشاورزی ۷۰ و صنعت ۲۰ درصد را به خود اختصاص میدهند. از این رو، تمرکز اصلی باید بر اصلاح ساختارهای تولیدی و افزایش بهرهوری در این دو بخش باشد، اما این بهمعنای چشمپوشی از نقش مردم در صرفهجویی نیست.
تجربه کشورهایی که توانستهاند بر بحرانهای مشابه غلبه کنند، نشان میدهد که موفقیت در این مسیر وابسته به تلفیق سه عنصر کلیدی است: فناوری نوین، سیاستگذاری هوشمند و مشارکت اجتماعی.
انتهای پیام/