شناسهٔ خبر: 74011566 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

درباره رمان «تَرکه‌مَرد» دشیل هَمِت؛

پایان یک نویسنده، آغاز یک الگو در ادبیات جنایی

در دل نیویورکِ پرزرق‌وبرق دهه ۳۰، مردی لاغر با گذشته‌ای تاریک و زبانی تیز، پرده از جنایتی می‌کشد که زیر لایه‌ای از گفت‌وگوهای نیش‌دار و ظاهر آراسته، حقیقتی خونین را پنهان کرده است. «ترکه‌مرد» نه‌فقط یک رمان جنایی‌ست، بلکه تصویری زنده از جامعه‌ آمریکا در عصر بحران اقتصادی و شاهکاری از نویسنده‌ای است که ژانر جنایی تاریک یا همان نوآر را برای همیشه متحول کرد: دشیل همت.

صاحب‌خبر -

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مرضیه نگهبان مروی: «ساموئل دشیل همت» (Dashiell Hammett) در سال ۱۸۹۴ در ایالت مریلند آمریکا متولد شد. پیش از آنکه به نویسندگی روی آورد، در آژانس کارآگاهی «پینکرتون» کار می‌کرد؛ تجربه‌ای که بعدها الهام‌بخش بسیاری از داستان‌های جنایی‌اش شد. او برخلاف نویسندگان هم‌عصرش که جنایت را به دنیای فانتزی یا داستان‌های کارآگاهی آرمانی محدود می‌کردند، با واقع‌گرایی بی‌رحمانه‌ای، جنایت را به‌عنوان بخشی از ساختار فاسد اجتماعی و روانی انسان نشان داد.

همت با آثاری همچون «شاهین مالت» (The Maltese Falcon)، «خرمن سرخ» (Red Harvest) و «کلید شیشه‌ای» (The Glass Key)، بنیان‌گذار سبکی شد که بعدها با عنوان «نوآر» (Noir) شناخته شد؛ سبکی که در آن دنیای جنایی، خاکستری، فاسد و آمیخته به طنز تلخ و سردرگمی اخلاقی است. او نه‌تنها نویسنده‌ای متعهد به ادبیات، بلکه انسانی فعال در مسائل اجتماعی بود. در دهه ۱۹۴۰، به‌خاطر عقاید چپ‌گرایانه‌اش تحت تعقیب دولت آمریکا قرار گرفت و حاضر نشد در دادگاه همکاری کند و حتی زندانی شد.

«ترکه مرد»: آخرین رمان، متفاوت‌ترین تجربه

«ترکه مرد» (The Thin Man)، که در سال ۱۹۳۴ منتشر شد، آخرین رمان بلند دشیل همت است. در این رمان، او سبک همیشگی‌اش را تا حدی دگرگون می‌کند. برخلاف فضای تاریک‌تر و خشونت‌بار آثار پیشینش، «ترکه مرد» با لحنی سبک‌تر، طنزآمیزتر و شخصیت‌پردازی متفاوت‌تری همراه است. در مرکز این رمان، یک زوج به‌یادماندنی قرار دارند: نیک چارلز، کارآگاه بازنشسته‌ای که علاقه‌اش به نوشیدن بیشتر از تعقیب مظنونین است، و نورا چارلز، همسر باهوش، ثروتمند و بذله‌گویش که نقشی کلیدی در پیشبرد داستان دارد.

خلاصه داستان «ترکه مرد»

ماجرا در شهر نیویورک می‌گذرد. نیک چارلز پس از ازدواج با نورا، زندگی بی‌دغدغه‌ای را در پیش گرفته و بیشتر وقتش را به معاشرت و نوشیدن در مهمانی‌ها می‌گذراند. اما آرامش این روزها با ورود دوروتی وینانت، دختر یک مخترع منزوی و مرموز به نام کلاید وینانت، به‌هم می‌خورد. دوروتی نیک را می‌شناسد و از او می‌خواهد که به یافتن پدر ناپدیدش کمک کند. وینانت، که قرار بوده برای تجارت به مسافرت برود، مدت‌هاست مفقود شده و ردپایی از او نیست.

ماجرا وقتی پیچیده‌تر می‌شود که جسد معشوقه سابق کلاید وینانت، یعنی جولیا وولف، کشف می‌شود و پلیس احتمال قتل توسط وایننت را مطرح می‌کند. با پیدا شدن جسد دوم، وضعیت بغرنج‌تر می‌شود و حالا دیگر وینانت نه‌فقط گم‌شده، بلکه مظنون اصلی قتل نیز هست.

نیک، برخلاف میل باطنی‌اش، به‌تدریج درگیر این پرونده می‌شود. در این مسیر، خانواده به‌ظاهر محترم اما آشفته وینانت کم‌کم رو می‌شود: همسر سابقش که رفتاری عجیب دارد، پسر نوجوانی که به خشونت گرایش دارد، و دختر جوانی که همچنان به پدرش وفادار است. در این میان، افراد مختلفی وارد داستان می‌شوند که هرکدام ممکن است انگیزه‌ای برای قتل داشته باشند.

نیک، با کمک نورا که با هوشمندی و شوخ‌طبعی‌اش موقعیت‌ها را تحلیل می‌کند و به‌تدریج به رازهایی در گذشته وینانت پی می‌برد؛ رازهایی که به خیانت، پول، طمع، و روابط پنهانی مربوط می‌شوند. در نهایت، نیک با طراحی یک موقعیت ساختگی، حقیقت را از دل دروغ‌ها بیرون می‌کشد: قاتل واقعی کسی‌ست که همه تصور می‌کردند بی‌خطر است.

چرا «ترکه مرد» هنوز خواندنی‌ست؟

در کنار جنبه‌های داستانی، «ترکه مرد» به‌واسطه چند ویژگی خاص، همچنان اثری برجسته در ادبیات جنایی به‌شمار می‌رود:

۱. شخصیت‌پردازی کم‌نظیر: رابطه نیک و نورا چارلز، نه‌فقط در ادبیات، بلکه در تاریخ سینما نیز نمونه‌ای نادر از زوجی زنده، پویا، و شوخ‌طبع است. گفت‌وگوهای آن‌ها پر از طنازی و کنایه است، اما در دل همین طنز، نوعی صداقت و وفاداری عاطفی موج می‌زند. نورا، برخلاف زن‌های منفعل ادبیات کلاسیک جنایی، کنش‌گر است؛ نظر می‌دهد، سؤال می‌پرسد، و حتی گاهی مسیر تحقیق را تغییر می‌دهد.

۲. تلفیق طنز و جنایت: همت در «ترکه مرد» موفق شده طنز و خشونت را در کنار هم بنشاند؛ نه به‌نحوی که طنز، از جدیت جنایت بکاهد، بلکه طوری که این دو، جهان سرد و بی‌اعتمادی را ملموس‌تر کنند. نیک با بی‌اعتنایی ظاهری‌اش به خشونت، ما را به تأمل درباره پوچی این جنایت‌ها می‌کشاند. گاه خنده‌مان می‌گیرد، گاه بهت‌زده می‌شویم؛ و گاه، هر دو حس هم‌زمان پدیدار می‌شوند.

۳. نقد اجتماعی پنهان: خانواده وایننت، گرچه ظاهراً طبقه‌ای مرفه و محترم‌اند، در واقع مجموعه‌ای از دروغ، خیانت، طمع و سردرگمی‌اند. همت، زیر لایه داستان جنایی، نهاد خانواده و ساختار اجتماعی آمریکا را زیر سؤال می‌برد. در دنیای او، قانون همیشه ناتوان است و عدالت، اگر هم برقرار شود، بیشتر نتیجه تلاش فردی‌ست تا سیستم قضایی.

۴. سبک نگارش موجز و دقیق: همت، استاد موجزنویسی است. او با چند خط گفت‌وگو یا توصیف، شخصیتی را خلق می‌کند یا فضایی را بنا می‌گذارد. تحلیل‌های روانشناختی یا توصیف‌های ادبی سنگین در کار او جایی ندارند؛ هرچه هست، تصویر است، کنش است، و گفت‌وگو. همین سبک، به داستان ریتمی سریع و سینمایی می‌بخشد که آن را برای خواننده امروزی نیز جذاب می‌کند.

پایان یک نویسنده، آغاز یک الگو در ادبیات جنایی

از کتاب تا سینما: اثری که ماندگار شد

همزمان با انتشار رمان، فیلمی به همین نام نیز در سال ۱۹۳۴ ساخته شد: «The Thin Man» با بازی ویلیام پاول در نقش نیک و میرنا لوی در نقش نورا. این فیلم به‌شدت محبوب شد و نه‌تنها نامزد پنج جایزه اسکار گردید، بلکه پنج دنباله نیز از آن ساخته شد. زوج نیک و نورا، با شوخی‌ها، نوشیدن‌ها و حل معماهای جنایی، الگویی تازه برای روابط عاشقانه و مشارکتی در داستان‌های جنایی شدند؛ الگویی که بعدها در ده‌ها فیلم و سریال دیگر، از آثار کلاسیک گرفته تا پلیسی‌های معاصر، تکرار شد.

نوآر: دنیای سرد و پیچیده‌ای که همت ساخت

«نوآر» (Noir) واژه‌ای فرانسوی به‌معنای «سیاه» است؛ سبکی که همت، همراه با ریموند چندلر و تعدادی از دیگر نویسندگان هم‌عصرش، در ادبیات بنیان نهاد. نوآر، داستان‌هایی را روایت می‌کند که در آن‌ها، قهرمان‌ها خود گرفتارند؛ نه فرشته‌اند، نه هیولا. دنیای نوآر، پر از فساد، بی‌اعتمادی، و اخلاق‌های سیال است. در این جهان، مرز میان قانون و جرم، خیر و شر، حقیقت و دروغ، گاه آن‌قدر باریک است که دیگر نمی‌توان آن‌ها را از هم جدا کرد.

اگرچه «ترکه مرد» نسبت به دیگر آثار نوآر، لحنی سبک‌تر و شوخ‌طبع‌تر دارد، اما همچنان در همان دنیای خاکستری جریان دارد: دنیایی که در آن عدالت، محصول تصادف یا تلاش فردی است؛ نه ساختارهای قابل‌اعتماد اجتماعی.

چرا باید «ترکه مرد» را خواند؟

اگر به‌دنبال رمانی هستید که داستانی جذاب و معمایی را با طنز، روابط انسانی، و نقد اجتماعی در هم آمیخته باشد، «ترکه مرد» انتخابی بی‌نظیر است. همت در این کتاب نه‌فقط یک معمای جنایی را باز می‌کند، بلکه زوجی خلق می‌کند که با گفت‌وگوهای زنده و رابطه‌ای واقعی، جان تازه‌ای به ژانر می‌دهند. نیک و نورا، برخلاف قهرمان‌های کلاسیک، اشتباه می‌کنند، شک دارند، و به‌جای خط‌کشی مطلق، درون دنیای مبهمی حرکت می‌کنند که هم تاریک است، هم پرنشاط. این رمان، نقطه‌ی پایانی حرفه‌ی نویسندگی همت بود، اما تأثیرش، نقطه‌ی آغازی بر مسیر تازه‌ای در ادبیات و سینما شد.

رمان «ترکه مرد» دشیل همت با ترجمه احمد میرعلایی در نشر نو منتشر شده است.

برچسب‌ها: