به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، آیین رونمایی از کتاب «الگوی مدیریت نیروهای داوطلب مردمی در جهاد سازندگی» توسط انتشارات راهیار سهشنبه ۳۱ تیرماه در حسینیه هنر تهران برگزار شد. در این مراسم، افرادی چون وحید جلیلی، قائم مقام رئیس صدا و سیما، میثم ظهوریان، مولف اثر، میثم لطیفی، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق علیهالسلام، میثم مهدیار، پژوهشگر و روحالله ایزدخواه، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، حضور داشتند.
نگاه حضرت امام خمینی (ره) به مردم، نگاهی حداکثری بود
میثم ظهوریان، مولف کتاب به نقش مردم در تحقق انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: اگر بخواهیم کمی بنیادیتر درباره کتاب صحبت کنیم، باید بگوییم یکی از ارکان اصلی انقلاب اسلامی ما، مردم هستند. امروزه متأسفانه به نقش مردم توجه چندانی نمیشود، یا در بهترین حالت، نقش آنها به شرکت در انتخابات و آوردنشان پای صندوق رأی تقلیل یافته است. اما نگاه حضرت امام خمینی (ره) به مردم، نگاهی حداکثری بود؛ نه تنها در تحقق انقلاب، بلکه در استمرار آن نیز، ایشان مردم را محور اصلی میدانستند. تجربه نیز نشان داده که نگاه امام به مردم، نگاهی واقعبینانه و بنیادین بود. اساساً امام مردم را پایه نهضت قرار میدادند. پیش از انقلاب، گروههای مختلف نظامی یا اسلامی به امام مراجعه میکردند، اما امام در هیچیک از موارد، اجازه مبارزه مسلحانه نمیداد. چون باور داشت که مزیت اصلی ما، مردمی بودن ماست.
او ادامه داد: پس از پیروزی انقلاب، علیرغم شرایط پیچیدهای که در آن دوران وجود داشت، امام (ره) باز هم به مردم تکیه کردند و از دل مردم نهادسازی کردند. اگر در آن زمان مسئله امنیت مطرح بود، کمیته انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران تشکیل شد. برای رفع فقر و محرومیت، کمیته امداد امام خمینی (ره) پایهگذاری شد و برای تأمین مسکن، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی شکل گرفت. اما باید گفت که الگوی نهادسازی امروز ما کاملاً متفاوت است با الگویی که در زمان انقلاب وجود داشت. نوع نگاه انقلاب اسلامی، همواره نگاهی مردممحور بوده است. شاید یکی از دلایل پایداری انقلاب اسلامی همین نگاه حکیمانه امام بود. امام بهخوبی درک کرده بودند که اگر آرمانهایی داریم و شعارهایی مطرح میکنیم، باید نهادهایی متناسب با این آرمانها نیز طراحی و بنا کنیم.
ظهوریان به نگاه تهدیدمحور نسبت به جهاد سازندگی اشاره و بیان کرد: جهاد سازندگی نهادی بود که در سال ۱۳۵۸ توسط انجمنهای دانشجویی برای کمک به روستاییان تشکیل شد. اما نگاه تهدیدمحور به مردم و جهاد مردمی، نیز از همان بدو تشکیل جهاد سازندگی وجود داشت. در مقاله معروفی که در روزنامه انقلاب اسلامی منتشر شد، بنیصدر جهاد سازندگی را «غول بیشاخ و دم» نامید؛ یعنی نهادی که بنا بود همهکاره باشد. بخشی از سیستم و ساختار سیاسی بهدلیل حضور پرقدرت جهاد در روستاها، احساس خطر میکنند و همین باعث شد آن را تبدیل به یک وزارتخانه کرده و زیر نظر مجلس قرار دهند تا از قدرت مردمی آن کاسته شود. این روند ادامه دارد تا دهه هفتاد که جهاد سازندگی با وزرات کشاورزی ادغام میشود و عملاً جهاد سازندگی استحاله میشود و دیگر اثری از جهاد سازندگیِ اول انقلاب باقی نمیماند.
این نویسنده درباره الگوی ارائه شده در کتاب برای استفاده از نقش مردم در فرآیند رشد و توسعه کشور گفت: امروز اگر بخواهیم پیشرفت کشور را در مسیر اهداف انقلاب اسلامی دنبال کنیم، باید فاصله میان حاکمیت و مردم را کاهش دهیم و مردم را بهطور واقعی در فرآیند رشد و توسعه مشارکت دهیم. این کتاب، یک الگوی نظری و تئوریک از این ایده ارائه میدهد که چگونه میتوان از نیروهای مردمی برای رشد کشور بهره برد. درواقع، کتاب حاضر تلاشی است برای بازتولید ساختار، بافت و فرهنگ جهاد سازندگی. این تصور که جهاد سازندگی صرفاً برای رفع محرومیت از روستاها شکل گرفته، درست نیست. بلکه هدف اصلی این نهاد، تربیتسازی و نیروسازی بوده است. امروز اگر بخواهیم در مسیر رشد کشور، همراستا با چشمانداز انقلاب حرکت کنیم، باید مردم را در این مسیر شریک کنیم. این کتاب، گامی است برای فهم و بازطراحی نقش مردم در پیشرفت ایران اسلامی.
نیازمند احیای الگوی جهادی هستیم
در ادامه روحالله ایزدخواه، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، به صحبتی از امام خمینی (ره) درباره جهاد سازندگی اشاره کرد و گفت: صحبتم را با جملهای ماندگار از امام خمینی (ره) در خصوص جهاد سازندگی آغاز میکنم. امام فرمودند: «جهاد، شمایل دنیای آزادی و استقلال در عرصه کار و تلاش و پیکار علیه فقر و تنگدستی و رذالت و ذلت است. فرزندان عزیز جهادیام! به تنها چیزی که باید فکر کنید، استواری پایههای اسلام ناب محمدی است.» این تعبیر، شاید بهترین تعریف از جهاد سازندگی باشد: جهاد یعنی کار و پیکار. چون ذات جهاد، تلاش وافر برای مبارزه است؛ خواه با موانع باشد یا با دشمن. در هر دو حالت، جهاد نام دارد. جهاد، همیشه نظامی نیست، اما همواره نوعی مبارزه است. اگر مبارزهای نباشد، جهادی هم در کار نیست. از همین رو، کار و پیکار در جهاد بهصورت کامل در هم تنیده شدهاند. بنابراین، الگوی جهاد، الگویی مبارزهمحور است.
او به تشریح پنج رکن از جهاد سازندگی پرداخت: جهاد سازندگی پنج رکن اساسی دارد، رکن اول، تفکر جهادی است اندیشه و نگاهی جهادی که به همه جهان و مسائل آن توجه دارد. بنابراین، جهاد یک حرکت سیاسی، مقطعی یا هیجانی صرف نیست، بلکه اندیشهای عمیق در پشت آن نهفته است. دومین رکن مؤمن جهادی است، رکن اصلی جهاد سازندگی، عنصر انسانی آن است؛ همان کسی که ما او را «مؤمن جهادی» مینامیم. رکن سوم مدیریت جهادی:، سازمان جهاد سازندگی سبک مدیریتی خاص خود را دارد. اگر این سبک با الگوهای مدیریت غربی همخوانی ندارد، دلیلش بیساختار بودن آن نیست، بلکه ساختار آن متفاوت است. رکن چهارم آن، فرهنگ جهادی است و پنجمین رکن حرکت جهادی که بهصورت مجزا از مؤلفههای قبلی، قابل بررسی و تحلیل است. جهاد سازندگی در تمام این محورها عملکرد درخشانی داشته است.
ایزدخواه با تاکید بر وجود این ارکان در کتاب «الگوی مدیریت نیروهای داوطلب مردمی در جهاد سازندگی» گفت: در این کتاب، ظهوریان سه عنصر از این پنجگانه را مدلسازی کردهاند؛ مبحث اول، سبکهای رفتاری و رهبری که ناظر به عنصر انسانی است. مبحث دوم، مسائل سازمانی و مدیریتی ناظر به مدیریت است و مبحث سوم، زمینهها و فرهنگ جهادی. این سه محور با استفاده از روش مصاحبه عمیق تحلیل شدهاند و نهایتاً به ۱۷ مؤلفه کلیدی رسیدهاند. به نظر من، با توجه به تجربههای جهاد، این دادهها و تحلیلها کاملاً ملموس و واقعگرایانهاند، نه تخیلی.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی به سالم بودن الگوی مردمی زمان انقلاب اشاره و گفت: در الگوی جهادی و مردمی، کارها سریعتر و سالمتر پیش میرود. نظارت در آن، توسط مردم انجام میشود و مردم بهترین ناظران هستند. شاید گفته شود که "اگر کسی از بالا کنترل نکند، اوضاع هرجومرج میشود"، باید گفت: اعتماد کن! منابع را در اختیار این عنصر انقلابی بگذار و بگذار کار کند. نظارت غیررسمی در جهاد سازندگی وجود داشت و کارآمدی آن اثبات شده است. آیا آن کارشناس مستقر در تهران خطا نمیکند، اما نیروی انقلابی که در «ابرکوه» کار میکند، حتماً فساد میکند؟ او جلوی چشم مردم است و همه عملکردش را میبینند.
او ادامه داد: جمهوری اسلامی با محوریت مردم شکل گرفت، اما امروز ما عاملیت مردم را کمرنگ کردهایم. امام فرمودند: «همان مردمی که طاغوت را سرنگون کردند، باید جامعه را نیز بسازند.» در زمان جنگ نیز، همین نیروهای جهاد سازندگی بودند که بسیاری از فعالیتهای زیربنایی و سازندگی را انجام دادند. پل بعثت و پلهای مشابه را همین جوانان جهادی ساختند. هنوز هم نقشههای طراحی آن پل موجود است. بعدها که عراقیها آن پل را دیدند، گفتند: «ما نفهمیدیم چطور این پل ساخته شد؛ بیایید خودتان آن را باز کنید!» اما پس از جنگ، به نیروهای جهادی گفتند "بفرمایید به خانههایتان برگردید! " گویی سازندگی بدون ساختار ممکن نیست؛ حال آنکه جهاد سازندگی دقیقاً دارای اسلوب، روش و ساختار بوده است.
ایزدخواه به لزوم احیای الگوی جهانی تاکید و بیان کرد: امروز ما متوجه شدهایم که خائنانی در بروکراسی کشور حضور دارند که خطرشان از دشمنی که موشک و پهپاد میفرستد، بیشتر است. بروکراسی در برخی موارد، علیه انقلاب اسلامی عمل میکند. حتی انقلابیترین مدیران هم گاهی مقابل جریانهای مردمی میایستند. بنابراین، ما نیاز به «شورای مرکزی» نداریم که از درون دچار استحاله شود. امروز، با اتکاء به یادگیری عمومی و فرهنگ رسانهای میتوانیم از یکدیگر بیاموزیم و کار را پیش ببریم. در تمام مسائل کشور، نیازمند احیای الگوی جهادی هستیم. الگوی جهادی فراتر از یک روحیه است.
او ادامه داد: متأسفانه، امروز تصویری کارتونی و تحریفشده از جهاد به ما ارائه دادهاند. همین باعث شده که در سادهترین مسائل کشور دچار مشکل شویم، در حالی که شوراهای روستاها را جهاد تشکیل داد. همین شوراها نظام خوان و رعیتی را از بین بردند و آن را به مشارکت و تصمیمسازی تبدیل کردند. جنگ را نیز همین الگوی جهادی اداره کرد. این تجربه میتوانست امروز در تمام عرصهها ما را نجات دهد. اگر حرکت جهادی بهدرستی شکل بگیرد، بسیاری از مشکلات کشور قابل حل و مدیریتپذیرند؛ البته بهشرط تطبیق با اقتضائات روز و بهرهگیری از امکانات موجود.
ادغام جهاد نوعی عقبگرد به ظرفیتهای درونی جامعه بود
میثم لطیفی، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق علیهالسلام، ضمن تشکر از مولف کتاب و انتشارات راهیار درخصوص انتشار این اثر گفت: متأسفانه در داخل کشور کمتر درباره جهاد سازندگی و پژوهشهای مربوط به آن کار کردهایم. این واقعاً تأسفبرانگیز است که در موضوعی به این اهمیت، آثار اندکی داشته باشیم. در حالیکه جهاد یکی از نخستین پیکانهایی بود که حضرت امام به سمت دنیا پرتاب کردند. شاخصهای موجود در اوایل انقلاب، در حوزههایی مانند برقرسانی، جادهسازی و عمران روستایی، کاملاً قابل اندازهگیری است. البته در این مسیر نباید دچار خودشیفتگی یا خودباختگی شویم. باید ضعفها و اشکالات را هم ببینیم.
او با اشاره به فضای پس از ادغام جهاد سازندگی گفت: زمانی که بحث ادغام جهاد سازندگی مطرح شد، برخی خوشحال بودند و برخی نیز ناراحت؛ حتی کسانی گریه میکردند که چرا قرار است این نهاد ساختاری اداری پیدا کند. به نظر من، دیوانسالاری بر خلاقیت غلبه پیدا کرد. حالا ما نیاز داریم مثل ققنوسی از دل این خاکستر برخیزیم و از نو بسازیم. همانطور که جهاد به وزارتخانه تبدیل شد، این مسیر برای سپاه هم اتفاق افتاد؛ اما تفاوت در این بود که جهاد در نهایت منحل شد.
لطیفی در ادامه تصریح کرد: ما امروز نیاز داریم تا درک دقیقتری از تجربه جهاد سازندگی داشته باشیم. این تجربه صرفاً یک فعالیت اجرایی نبود، بلکه یک الگوی فکری و مدیریتی بود که با اتکا به مردم، تحولآفرین شد. از این منظر، ادغام جهاد نوعی عقبگرد در اعتماد به مردم و ظرفیتهای درونی جامعه بود. امروز در بسیاری از عرصهها دچار پیچیدگیهای بروکراتیک شدهایم که راه را بر خلاقیت، سرعت و کارآمدی بسته است. اگر نخواهیم به الگوهای جهادی بازگردیم، باید منتظر ماند که این نظام اداری ناکارآمد، ریشه بسیاری از ظرفیتها را خشک کند.
احیای جهاد نیازمند وفاق ملی و بازگشت به ارزشهای انقلابی است
میثم مهدیار مولف و پژوهشگر، جهاد سازندگی را برآمده از درون انقلاب اسلامی خواند و گفت: جهاد سازندگی را باید بهعنوان یک مسئله تاریخی و برآمده از انقلاب اسلامی دید. جهاد از دل بحرانهای آغازین انقلاب بیرون آمد و در واقع میتوان گفت که نهادهایی مانند جهاد سازندگی، نهضت سوادآموزی، بسیج و سپاه، پنجرههایی برای فهم ماهیت انقلاب اسلامی هستند. این نهادها نشان میدهند که انقلاب اسلامی صرفاً یک تحول سیاسی نبود، بلکه بهدنبال ساختن جامعهای بر مبنای ارزشهای دینی، مردمی و تاریخی بود.
اوا ادامه داد: جهاد سازندگی از بطن تاریخ ایران برخاست؛ نهادی بومی و ریشهدار که در تقاطع سه محور شکل گرفت: اخلاص دینی، فتوت ایرانی، و ارزشهای یاریگرانه. ما در حالیکه یکی از فراگیرترین انقلابهای مدرن را داشتیم، در عین حال صلحآمیزترین انقلاب تاریخ معاصر را نیز رقم زدیم. چنین نهادی باید بازخوانی شود، و این بازخوانی باید در بستر تاریخ انجام گیرد؛ چون جهاد از یک زمینه و بافت تاریخی خاص برخاسته و بدون فهم آن بستر، نمیتوان آن را احیا کرد. بازسازی جهاد با ارزشهای بازارگرایانه و سیاستهای افراطی اقتصادی و ضداجتماعی امروز ممکن نیست.
مهدیار با اشاره به لزوم احیای جهاد گفت: احیای جهاد نیازمند وفاق ملی و بازگشت به ارزشهای انقلابی است. انقلاب اسلامی خود عامل وحدت و وفاق حقیقی ملت شد و نهادهایی که پدید آورد مانند جهاد سازندگی تجلی آن وحدت بودند؛ وحدتی که اوج آن در دوران دفاع مقدس دیده میشود. اما از دهه هفتاد به بعد، فضای سیاسی کشور دگرگون شد و جهاد نتوانست با آن تغییرات هماهنگ شود. در چنین شرایطی، اگر بخواهیم نهاد مقدسی مثل جهاد را دوباره زنده کنیم، باید ابتدا زمینه و فضای لازم آن را به وجود بیاوریم.
او در ادامه گفت: حوزههای علمیه و دانشگاههای ما باید نسبت به بوم، تاریخ و مسائل ایران حساستر شوند؛ چراکه در وضعیت فعلی چنین احیایی دشوار و شاید ناممکن باشد. ما نیازمند یک نظام آموزش و پرورش جدید هستیم؛ نظامی که روحیه فتوت، همدلی، حماسه، همکاری و یاریگری را در نسل جدید تقویت کند. تنها با چنین زیربنایی است که میتوانیم به بازتولید جهاد، نه بهعنوان خاطرهای در گذشته، بلکه بهعنوان الگویی برای امروز و آینده امیدوار باشیم.
باید الگوی جهاد سازندگی را گسترش دهیم
وحید جلیلی، قائم مقام رئیس صدا و سیما، ضمن تحسین کتاب «الگوی مدیریت نیروهای داوطلب مردمی در جهاد سازندگی» گفت: آثاری نظیر الگوی مدیریت نیروهای داوطلب مردمی در جهاد سازندگی، که زحمت آن را ظهوریان کشیدهاند، از نظر من حرکتهایی پیشرو و خطشکنانهاند که میتوانند ما را به فتحهای بزرگی در عرصه علم و نظریهپردازی بومی برسانند. اگر بتوانیم تجربه را به نظریه و آن نظریه را به فناوری تبدیل کنیم و در قالب الگوهای بومی ارائه دهیم، به یک فتحالفتوح بزرگ در دانش دست پیدا کردهایم. همین کتابی که ایشان نوشتهاند نشان میدهد تا چه حد میتوان با تجربههای خودمان، همتراز با نظریهپردازیهایی که در دیگر کشورها انجام میشود، به میدان علمی وارد شد.
او در پایان گفت: تمام کتاب مبتنی است بر مصاحبهها و تجربهنگاری از جهادگران سراسر کشور. از خود آقای ظهوریان اگر بپرسید، میگویند این اثر تنها قطرهای از دریای تجربه جهاد سازندگی است. جهاد سازندگی یک تشکیلات مقدس و محترم بود که در سراسر کشور، نقش برجستهای در آبادانی و پیشرفت روستاها ایفا کرد. همینطور در نهضت سوادآموزی، جهاد دانشگاهی، سپاه پاسداران و سایر نهادهایی که از دل جامعه ایران و در پی انقلاب اسلامی سربرآوردند و رشد کردند، هرکدام از منظر خود تجربههایی دارند که منحصر به فردند و نظیری در جهان ندارند. بهعنوان نمونه، در اوایل دهه ۷۰ گروهی از جهادگران به کنیا رفتند و تکنولوژی ساخت تنور را با خود بردند. این فناوری هم برای مردم آفریقا بسیار مفید و جذاب بود و هم برای ما سود فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی داشت. باید این الگوها را گسترش دهیم و به مرزگستری اقتصادی برای ایران تبدیل کنیم.
∎