شناسهٔ خبر: 74006815 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

‏چگونه با آموزه‌های رضوی عاقلانه و اخلاقی زندگی کنیم؟

در چهارشنبه‌های پربرکت شمس‌الشموس، حضرت علی بن موسی الرضا(ع) برآنیم تا با تمسک به سخنان نورانی آن امام همام، ژرفای آموزه‌های اخلاقی ایشان را واکاوی کنیم. این مسیر، ترسیم جامعه‌ای آرمانی است؛ آینه‌دار فضیلت، عدالت و خدامحوری در پرتو انوار رضوی.

صاحب‌خبر -

هر هفته، گوهری از گنجینه احادیث آن حضرت را برمی‌گزینیم. این هفته، محور گفت‌وگو حدیثی گرانسنگ است که ۱۰ نشانه عقل کامل در مسلمان را ترسیم می‌کند. امام رضا(ع) می‌فرمایند: «لا یَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّی تَکُونَ فیهِ عَشْرُ خِصال...» عقل مسلمان کامل نمی‌شود مگر با ۱۰ خصلت. از او امید خیر باشد. از شرّ او در امان باشند. خیر اندک دیگران را بسیار شمارد. خیر فراوان خود را اندک بشمارد. از برآوردن حاجت مردم دلتنگ نشود. در طلب علم، حتی در پیری، خسته نشود. فقر در راه خدا را از ثروت دنیا محبوب‌تر داند. خواری در مسیر حق را از عزت در برابر دشمن برگزیند. گمنامی را بر شهرت ترجیح دهد و هیچ کس را نبیند مگر آنکه بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.
دکتر محمدجواد فلاح، استاد دانشگاه معارف اسلامی و صاحب‌نظر برجسته اخلاق کاربردی به تحلیل این حدیث برای تبدیل سیره رضوی به چراغی همیشه فروزان برای پاسخ به چالش‌های عصر حاضر می‌پردازد.

براساس حدیث امام رضا(ع) چگونه می‌توان رابطه عقلانیت و اخلاق را در ابعاد بینشی، عاطفی و رفتاری تبیین کرد؟ این تعامل چه تأثیری در شکل‌گیری زیست اخلاقی فردی و اجتماعی همسو با آرمان‌های رضوی دارد؟

براساس حدیثی که می‌فرماید: «کُونُوا دُرَاةً وَ لَا تَکُونُوا رُوَاةً، فَإِنَّ فَقْهَ حَدِیثٍ وَاحِدٍ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ حَدِیثٍ تُرْوِیهِ» یعنی بکوشید احادیث را بفهمید، نه صرفاً نقل کنید؛ چرا که فهم یک حدیث بهتر از روایت هزار حدیث است، یکی از محورهای مهم در اندیشه رضوی، بررسی رابطه عقلانیت و اخلاق است که ابعاد گسترده‌ای دارد. در روایتی که نقل شد، امام رضا(ع) ۱۰ ویژگی برای خرد مسلمان برمی‌شمرد که در تقسیم‌بندی کلی می‌توان بیان کرد این روایت سه بعد از اخلاق را بررسی می‌کند. ابتدا بعد بینشی و نگرش فرد به خود و دیگران؛ مانند تواضع و تقدیر نعمت‌ها. دیگری بعد عاطفی و ترجیح ارزش‌های معنوی؛ فقر در راه خدا، گمنامی و در نهایت بعد رفتاری و تعامل با مردم مانند صبر بر نیازمندان و طلب علم. همچنین، به ثمرات زیست اخلاقی عقل‌محور اشاره می‌کند مانند کسب عزت، پاکی نام و سروری بر جامعه.

براساس حدیث امام رضا(ع) رابطه عقل و اخلاق چگونه قابل تبیین است؟ آیا خصلت‌های ده‌گانه مذکور در حدیث، نشانه کمال عقل هستند یا سبب آن و چگونه می‌توان رابطه سبب و مسببی میان عقل و اخلاق را تحلیل کرد؟

امام رضا(ع) با تعبیر «اتمام عقل» بر پیوند ناگسستنی عقل با اخلاق تأکید می‌کند، به‌گونه‌ای که عقل یک مسلمان نمی‌تواند جدا از حقایق اخلاقی باشد. در روایت مورد بحث، رفتارهای اخلاقی در ارتباط تنگاتنگ با عقل مطرح شده است. عقل از دیدگاه امام رضا(ع) هم در مرحله شناخت و درک، هم در مرحله انگیزه و هم در مقام اراده و عمل، نقش اساسی در شکل‌گیری اخلاق ایفا می‌کند. چنین عقلی نه تنها انسان را به معرفت اخلاقی صحیح رهنمون می‌کند، بلکه در ایجاد میل و رغبت به فعل اخلاقی، عزم برای انجام آن و استمرارش در رفتار نیز تأثیرگذار است و از تأثیرگذاری عوامل مزاحمی چون خیال و وهم جلوگیری می‌کند.
در رویکرد نشانه‌گرایانه، صفات اخلاقی نشانه‌ای از کمال عقل محسوب می‌شوند. بر این اساس، کیفیت رفتارهای اخلاقی فرد، شاخصی برای سنجش میزان عقلانیت او است. روایت امام که می‌فرماید «عقل مسلمان کامل نمی‌شود مگر با دارا بودن ۱۰ خصلت» مؤید این دیدگاه است که تحقق این صفات در فرد، دلیل برخورداری او از عقل کامل است. در رویکرد سببیت، رابطه‌ای دوسویه میان عقل و اخلاق برقرار است. از یک سو عقلانیت موجب شکل‌گیری رفتارهای اخلاقی شده و از سوی دیگر، اخلاقی زیستن سبب تکامل عقل می‌شود. روایاتی مانند «دوستی با مردم نیمی از عقل است» (تحف‌العقول، ص۴۴۳) به‌خوبی نشان می‌دهد چگونه صفات اخلاقی می‌توانند در عقلانیت فرد تأثیر بگذارند. این بیان حضرت را می‌توان به این معنا تفسیر کرد که نیمی از عقل به محاسبات فکری مربوط بوده و نیم دیگر آن به رفتارهای اخلاقی وابسته است. بنابراین، هم می‌توان از تأثیر عقل در اخلاق سخن گفت و هم از تأثیر اخلاق در تکامل عقل و این رابطه دوسویه را می‌توان بر اساس حدیث رضوی به شکل رابطه سبب و مسببی تبیین کرد.

نقش عقل در تحقق سعادت فردی و اجتماعی انسان و ارتباط آن با اخلاق از منظر حدیث امام رضا(ع) چیست؟

بر اساس این روایت، میان ابعاد فردی و اجتماعی انسان پیوندی ناگسستنی وجود دارد. اخلاق بدون عقل به کمال نمی‌رسد و عقل نیز بدون رویکرد اجتماعی نمی‌تواند به حیات کامل خود ادامه دهد. نکته مهم بعدی بعد بینشی، گرایشی و عاطفی است. عقلانیت مورد اشاره در حدیث، تمام ساحت‌های وجودی انسان یعنی بینش، گرایش و رفتار را تحت تأثیر قرار می‌دهد. امام رضا(ع) در این حدیث، ویژگی‌های اخلاقی عاقل را چنین برمی‌شمارد: «خیر اندک را از دیگران زیاد بشمارد و خیر بسیار خود را اندک انگارد» یا «در طول عمرش از طلب دانش دلتنگ نشود» یا «خود را کمتر از دیگران ببیند و دیگران را برتر از خود بداند»؛ این گزاره‌ها نشان‌دهنده تأثیر عقل بر ساحت شناختی است؛ اما این شناخت بدون تأثیرات قلبی و عاطفی مثل تواضع و فروتنی ممکن نیست. از سوی دیگر عقل مطلوب امام(ع)، عقل عملی است که انسان را به حکم بحق و انجام خیر وادار می‌کند. اخلاقیات در این نگاه، نشانه‌های عقل‌اند، نه علت آن. با این‌حال در معارف اسلامی، عمل به فضائلی مانند تقوا و خویشتن‌داری، قطعاً به کمال شناختی می‌انجامد، چنان‌که حدیث امام رضا(ع) نیز بر آن تأکید دارد. در بعد رفتاری و عاطفی، حدیث به گرایش‌های درونی و عملکرد بیرونی اشاره می‌کند. مثلاً امام(ع) می‌فرماید عاقل «درویشی در راه خدا نزد او از توانگری خوش‌تر باشد»، «خواری در راه خدا را بر عزت همراه دشمنی خدا ترجیح دهد» یا «گمنامی برایش دل‌انگیزتر از نامداری باشد».
این گزاره‌ها بیانگر شکل‌گیری حب و بغض‌های الهی در ساحت گرایشی انسان است، جایی که عواطف و حالات روحی، جهت‌دهنده رفتارها و انتخاب‌های او است. بنابراین، عقلانیت مورد تأکید امام(ع) تنها یک توانمندی ذهنی نیست، بلکه مجموعه‌ای یکپارچه از شناخت، گرایش و عمل است که انسان را به سعادت ابدی رهنمون می‌کند.

براساس روایت امام رضا(ع) ۱۰ ویژگی اخلاقی مرتبط با عقل کامل چیست و چگونه این ویژگی‌ها تعامل عقل و اخلاق را در یک مسلمان کامل تبیین می‌کنند؟

در این روایت، کمال عقل یک مسلمان واقعی مشروط به ۱۰ ویژگی است که با «الا» بیان شده و نشان‌دهنده حصر است؛ یعنی عقل انسان کامل نمی‌شود مگر با دارا بودن این صفات. این ویژگی‌ها رابطه علّی و معلولی با عقل کامل دارند و عبارت‌اند از: «الْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ». فرد عاقل، خیر را نه براساس آسانی، بلکه براساس حق می‌سنجد؛ چنان‌که قرآن می‌فرماید: «عَسَی أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ...» (بقره:۲۱۶). عقل سلیم، خیر حقیقی را در مسیر الهی می‌داند، حتی اگر با مشقت همراه باشد. ‏«یَسْتَکْثِرُ قَلِیلَ الْخَیْرِ مِنْ غَیْرِهِ وَ یَسْتَقِلُّ کَثِیرَ الْخَیْرِ مِنْ نَفْسِه» یعنی شخص عاقل، خیر اندک دیگران را بزرگ می‌شمارد و خیر فراوان خود را ناچیز می‌پندارد. این نگرش برگرفته از آموزه‌های دینی درباره «خوف و رجا» است. ‏«لا یَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوَائِجِ إِلَیْهِ وَ لَا یَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِه» انسان کامل از برآوردن حاجت دیگران خسته نمی‌شود و همواره در پی علم است. این علم، عمل‌ساز است و عقل را در خدمت خیرورزی و گشایش مشکلات دیگران قرار می‌دهد.
‏«الْفَقْرُ فِی اللهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْغِنَی وَ الذُّلُّ فِی اللَّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْعِزِّ فِی عَدُوِّهِ» فقر در راه خدا و خواری در مسیر حق، برای او محبوب‌تر از ثروت و عزت در برابر دشمنان است. این ویژگی ناشی از بینش عقلانی است که سعادت ابدی را بر لذات زودگذر دنیوی ترجیح می‌دهد. ‏«وَ الْخُمُولُ أَشْهَی إِلَیْهِ مِنَ الشُّهْرَة» عقل سلیم، انسان را از جست‌وجوی نام‌آوری بازمی‌دارد، زیرا شهرت، مراقبت از نفس را دشوار می‌کند. ‏«لا یَرَی أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَیْرٌ مِنِّی وَ أَتْقَی...» شخص عاقل با تواضع سعی می‌کند به فرد برتر بپیوندد و به جای تحقیر فرد پایین‌تر، احتمال می‌دهد باطن او نیک باشد و ظاهر خود را شر می‌پندارد. نتیجه این اخلاق، علو مجد، طهارت خیر، حسن ذکر و سیادت بر اهل زمان است. این ویژگی‌ها، عقل را به کمال می‌رسانند و انسان را به بهره‌مند واقعی از اسلام تبدیل می‌کنند.