بشیر اسماعیلی استادیار روابط بینالملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان در یادداشتی برای خبرگزاری آنا نوشت؛ در طول سالیان گذشته، جنگ ترکیبی شدیدی علیه ایران با هدف فروپاشی کشور از درون در جریان بوده است. بخش عمدهای از این جنگ بر تحریم و محاصره اقتصادی متمرکز بوده تا با سختتر کردن وضعیت معیشتی، نارضایتی در کشور را تدریجاً به نقطه انفجار برساند. بخش دیگر این جنگ ترکیبی، شامل جنگ روانی و تبلیغاتی بوده تا با تغییر نگرش مردم نسبت به مسایل، زمینهساز فروپاشی فکری و روحی جامعه به وجود آید.
در کنار عملیات ترکیبی دشمن، برخی از جریانات داخلی با سوءمدیریت، فساد، منفعت محوری و جناح گرایی در جبهه دشمن میجنگیدهاند. این جریانات اگر از طرف دشمن بیگانه ماموریتی برای اینکار داشتهاند، بخشی از جریان نفوذ بوده و در غیر اینصورت، غفلت و قصور ورزیدهاند.
در همین راستا بوده که رهبر انقلاب علیه جنگ اقتصادی دشمن، اقتصاد مقاومتی را توصیه و علیه جنگ روانی دشمن، همگان را دعوت به جهاد تبیین و آتش به اختیار بودن در امور فرهنگی کردند. سالهای اخیر، چند مرتبه ایران دچار ناآرامیهای خطرناکی شد که مرتبط با مسائل اقتصادی و فرهنگی بود. یعنی پروژه دشمن در بزنگاههایی موفق شد ایران را به لبه پرتگاه ببرد، اما همه آنها خنثی شدند.
نباید فراموش کرد؛ هر زخمی که ما را نکشد، ما را قویتر خواهد کرد؛ اما در این راستا، هوشیاری کامل مردم و مسئولان در کنار برنامهریزی جامع، پرهیز از تندروی یا انفعال و ایمان و اعتقاد به تمدن دیرپای اسلامی ایرانی ما برای حفظ و بازتولید آن ضروری است
اکنون به تدریج متوجه میشویم پشت پرده همه این پروژهها، رژیم صهیونسیتی بوده است. در اوج قدرت «محور مقاومت»، رژیم صهیونسیتی از نقشه «مرگ با هزاران زخم» برای مقابله با ایران رونمایی کرده بود. طبق این نقشه، مانند مقابله با حریف قدرتمندی که امکان نبرد تن به تن با او نیست به جای درگیری با ایران، باید ضربات متعدد و پیوستهای به آن وارد کرد تا تدریجاً از شدت خونریزی از پای در آید.
پس از هفتم اکتبر؛ اما به دو دلیل رژیم صهیونسیتی به این نتیجه رسید که وقت جنگ مستقیم با ایران است. دلیل اول اینکه «مرگ با هزاران زخم» نتایج مطلوب را در پی نداشت و ایران از پا در نیامده بود. دوم اینکه به زعم رژیم با تضعیف بازوهای محور مقاومت، اکنون وقت رویارویی مستقیم با ایران بود و رژیم این توان را در خود میدید که جنگی را با ایران به تعبیر او «تضعیف شده» به راه بیندازد.
به علاوه اینکه رژیم صهیونسیتی میاندیشید سالها جنگ اقتصادی و فرهنگی توانسته ایران را از درون سست کند و اکنون با یک ضربه نظامی، جامعه ایران از هم فرو میپاشد؛ اما کشور فرونپاشید و نیروهای مسلح ایران موفق شدند تدریجاً ابتکار عمل را به دست گیرند و ضربات سختی به سرزمینهای اشغالی وارد کنند.
در این میان، جنگ روانی طولانی مدت و سنگین برای از میان بردن همبستگی ایرانیان و سست شدن عنصر ملیت به کار نیامد و برعکس، پدیدهای موسوم به «همبستگی با پرچم» که در زمانه تجاوز خارجی بروز مییابد، اتفاق افتاد.
اپوزوسیون سلطنتطلب که در سالهای اخیر به عنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی ایران مورد تمرکز و سرمایه گذاری قرار گرفته بود با قرارگرفتن در طرف متجاوز، تجربه منافقین را تکرار کرد و در نظر مردم ایران وجههای که کوشیده بودند برای آن دست و پا کنند از دست داد؛ بنابراین همه ابعاد جنگ ترکیبی با حمله نظامی آمریکا و رژیم صهیونسیتی به ایران تکمیل شد؛ اما هدف نهایی دشمن که فروپاشی کشور، تجزیه و جنگ داخلی ایران بود، رخ نداد.
حال باید دانست که رژیم صهیونسیتی دور جدیدی از جنگ ترکیبی را علیه ایران برنامه ریزی خواهد کرد. اگرچه ممکن است این دور جدید، طول بکشد؛ اما دشمن از طرح ریزی و اجرای آن منصرف نخواهد شد؛ بنابراین سوال اینجاست که برای مقابله با تهدیدات آتی چه باید کرد؟
مقابله با پروژه نفوذ و کشف و انهدام سازمان نفوذ در کشور به نحوی که تهدیدات ناشی از همدستی عناصر خائن داخلی با دشمن به حداقل برسد. تقویت انسجام ملی با افزایش رفاه اقتصادی، پرهیز از پرداختن به مسایلی که به دو قطبیهای جامعه دامن میزند و آشتی با اقشار مختلف مردم بهویژه طبقه متوسط.
تقویت پدافند کشور، چه پدافند هوایی و چه پدافند غیر عامل که در جنگ اخیر نقاط ضعف آنها نمایان شد. به علاوه تجهیز نیروی هوایی برای بر هم زدن برتری دشمن در نبردهای هوایی، حفظ راهکارهای دیپلماتیک و بسط و گسترش روابط با کشورهای دوست، ایجاد اتحادهای دو و چندجانبه و به وجود آوردن وابستگی متقابل اقتصادی با کشورها.
برخورد قاطع با مافیای اقتصادی، سوءمدیریت سیاسی، سوءمدیریت زیست محیطی، تقویت عدالت اجتماعی و اداری و همچنین تقویت شایسته سالاری و بازگشت اعتماد مردم به صندوق رأی، بازنگری در برنامههای فرهنگی به نحوی که از رویکرد شعاری، بیلانسازی صرف و اتلاف منابع در این زمینه فاصله گرفته و اصل تبیین حقایق با استفاده از فناوریهای روز و با در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات نسلهای جدید صورت پذیرد.
نباید فراموش کرد؛ هر زخمی که ما را نکشد، ما را قویتر خواهد کرد؛ اما در این راستا، هوشیاری کامل مردم و مسئولان در کنار برنامهریزی جامع، پرهیز از تندروی یا انفعال و ایمان و اعتقاد به تمدن دیرپای اسلامی ایرانی ما برای حفظ و بازتولید آن ضروری است.
انتهای پیام/