شناسهٔ خبر: 73995626 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: ایسکانیوز | لینک خبر

گفت‌وگوی محقق ایرانی دانشگاه واخنینگین هلند با ایسکانیوز؛

مجروحیتی که پای فوتبالیست نهاوندی را به برترین دانشگاه کشاورزی جهان کشاند/ هوش مصنوعی نه جایگزین استاد، بلکه تسهیلگر آموزش است

محقق ایرانی دانشگاه واخنینگن در هلند می‌گوید: پیشرفته‌ترین شکل هوش مصنوعی هم نمی‌تواند جای تعامل انسانی، عاطفه و ارتباط واقعی میان معلم و فراگیر را بگیرد. آموزش، فرآیندی عمیق و انسانی است که در بستر تعامل، همدلی و گفت‌وگوی واقعی شکل می‌گیرد. در نتیجه، هوش مصنوعی نباید جایگزین این عناصر شود، بلکه باید در کنار آنها قرار گیرد و نقش تسهیل‌گر و تقویت‌کننده را ایفا کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ امید نوروزی متولد سال ۱۳۶۰ در شهر نهاوند از استان همدان است. از همان کودکی علاقه زیادی به فوتبال داشت، اما با تأثیرپذیری از برادر بزرگ‌ترش که معلم بود، کم‌کم به سمت مطالعه و علاقه‌مندی‌هایی مانند تاریخ گرایش پیدا کرد و آرزوی معلم شدن را در سر می‌پروراند.

در زمان انتخاب رشته برای کنکور، بدون مشورت با کسی، صرفاً براساس رشته‌های قابل انتخاب، وارد رشته ترویج و آموزش کشاورزی در دانشگاه بوعلی سینای همدان شد. در اواسط دوره کارشناسی، به دلیل آسیب‌های جسمی ناشی از فوتبال، متوجه شد که نمی‌تواند این مسیر را به شکل حرفه‌ای ادامه دهد. همین موضوع نقطه عطفی در زندگی‌اش شد تا با تمرکز بیشتری به درس بپردازد. نتیجه این تلاش‌ها، کسب رتبه پنجم در میان دانشگاه‌های دولتی در کنکور کارشناسی ‌ارشد بود.

تحصیلات کارشناسی‌ ارشد را در دانشگاه تربیت مدرس آغاز کرد و با معدل بالا و چاپ چندین مقاله علمی در همان اواسط دوره، موفق شد از سوی وزارت علوم برای ادامه تحصیل در خارج از کشور بورسیه شود. در عین حال، از سوی دانشگاه آزاد اسلامی علوم و تحقیقات نیز برای دکتری بورس شده بود و ۲ ترم هم در آنجا تحصیل کرده بود. پس برای خروج از کشور، لازم بود با این دانشگاه تسویه کند. او تمام پس‌اندازش را که از فوتبال و کار دانشجویی به‌ دست آورده بود—معادل قیمت ۲ خودروی پژو در آن زمان—پرداخت کرد تا بتواند آرزوی تحصیل در سطح عالی را محقق کند.

پس از دریافت بورسیه تحصیلی از کشور هلند، به آنجا مهاجرت کرد و تحصیلات دکتری خود را در دانشگاه واخنینگن آغاز کرد. پس از حدود چهار سال با موفقیت از رساله دکتری خود دفاع کرد و بلافاصله به‌ عنوان استادیار در همان دانشگاه مشغول به کار شد.

امید نوروزی در ادامه مسیر علمی خود، به ‌عنوان استاد مدعو با دانشگاه‌های معتبر بین‌المللی همکاری داشته است، از جمله:

  • دانشگاه میشیگان، ایالات متحده آمریکا
  • دانشگاه زاربروکن، آلمان
  • دانشگاه مدیریت فرانسه
  • دانشگاه اولو، فنلاند
  • و دانشگاه تربیت مدرس، ایران

وی هم‌اکنون دانشیار دانشگاه واخنینگن است و با وجود دریافت پیشنهادهای علمی و مالی از دانشگاه‌های مختلف جهان، ترجیح داده مسیر علمی خود را در هلند ادامه دهد و رسیدن به مرتبه استاد تمامی را در همین کشور دنبال ‌کند. او همچنین مدیر ارزشیابی تکنولوژی‌های آموزشی در دانشگاه واخنینگن و مدیر توسعه فناوری‌های آموزشی و ارتباطی در کشور هلند نیز هست و عضو فعال چندین انجمن معتبر بین‌المللی دنیا نظیر انجمن تحقیقات آموزشی آمریکایی، انجمن بین‌المللی علوم یادگیری، مرکز میان دانشگاهی تحقیقات آموزشی و انجمن اروپایی تحقیقات برای یادگیری و آموزش به شمار می‌رود.

حوزه‌های پژوهشی او شامل موارد زیر است:

  • فناوری‌های نوین آموزشی
  • هوش مصنوعی در آموزش
  • تحلیل و سنجش یادگیری (Learning Analytics)
  • بازخورد همتایان (Peer Feedback)
  • توسعه شایستگی‌های تحول‌آفرین در آموزش عالی

مجروحیتی که پای فوتبالیست نهاوندی را به برترین دانشگاه کشاورزی جهان کشاند/ هوش مصنوعی نه جایگزین استاد، بلکه تسهیلگر آموزش است

گوگل اسکالر امید نوروزی تا سال ۲۰۲۵

در ادامه مصاحبه ما را با این محقق جوان می‌خوانید:

چرا برای دوره دکتری دانشگاه واخنینگن را انتخاب کردید و روی چه زمینه‌ای در این دوره تحقیق کردید؟

دانشگاه واخنینگن در سال ۱۹۱۸ (۱۲۹۷ هجری خورشیدی) تأسیس شده است و نزدیک یک قرن مهم‌ترین مرکز آموزشی-پژوهشی در زمینه علوم زندگی، علوم گیاهی، دامی، زیست‌محیطی و مدیریت منابع طبیعی، فناوری کشاورزی و علوم اجتماعی بوده ‌است. این دانشگاه در چند دهه اخیر به عنوان یکی از معدود مراکز پیشرو در حیطه علوم زیستی و مدیریت منابع طبیعی در سطح جهان مطرح شده ‌است. دانشگاه واخنینگن در کنار ارتباطات وسیع بین‌المللی، نقش مهمی را در هر ۲ زمینه آموزش و پژوهش در جامعه هلند برعهده دارد.

این دانشگاه همواره از لحاظ رده‌بندی کلی در رده زیر ۱۰۰ قرار می‌گیرد و در حوزه کشاورزی و جنگلداری و علوم زندگی دانشگاه رتبه یک در دنیا محسوب می‌شود.

وقتی برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری با بورسیه وارد دانشگاه واخنینگن شدم، هدفم روشن بود: می‌خواستم روی پروژه‌هایی در حوزه استفاده بهینه از منابع آب و مکانیزاسیون فرآیندهای کشاورزی کار کنم. این همان چیزی بود که در ذهنم به ‌عنوان مسیر تخصصی خودم ترسیم کرده بودم.

اما هنوز مدت زیادی از ورودم نگذشته بود که استاد راهنمایم چند مقاله علمی به من داد و گفت: «این‌ها را بخوان تا هفته آینده با هم درباره‌شان صحبت می‌کنیم.» مقالات را با دقت خواندم، اما راستش را بخواهید، هیچ ارتباطی با زمینه تخصصی‌ام پیدا نکردم. نه موضوع‌ها برایم آشنا بودند، نه زبان علمی‌شان برایم قابل درک بود. حس می‌کردم وارد دنیایی شده‌ام که به آن تعلق ندارم.

هفته بعد، سر قرار با استاد حاضر شدم. وقتی پرسید که چه چیزی از مقالات فهمیده‌ام، با صداقت گفتم: «هیچ‌چیز. راستش را بخواهید، متوجه نشدم اینها اصلاً چه ربطی به رشته من دارند». منتظر بودم ناراحت شود یا حتی پروژه را به کسی دیگر بسپارد، اما اتفاقی افتاد که مسیر زندگی من را تغییر داد.

او به من نگاهی کرد و گفت: «من در تو استعدادی می‌بینم که باور دارم در این مسیر موفق خواهی شد. فقط باید فرصت داشته باشی که با آن آشنا شوی». سپس یک ماه دیگر به من فرصت داد.

همان جمله، همان اعتماد، همان فرصت... نقطه عطفی شد در شکل‌گیری هویت پژوهشی و مسیر آکادمیک من. بعدها فهمیدم که آن مقالات مقدمه‌ای بودند برای ورود به دنیای فناوری‌های نوین آموزشی و یادگیری مبتنی بر داده، دنیایی که نه تنها با آن خو گرفتم، بلکه امروز به بخشی از زندگی علمی‌ام تبدیل شده است.

من هم تصمیم گرفتم مسأله را جدی بگیرم و تمام تمرکزم را روی مطالب جدید بگذارم. مقالاتی که مطالعه می‌کردم بیشتر درباره کاربرد فناوری‌های آموزشی در کلاس درس، روش‌های نوین تدریس مثل تدریس تعاملی، بازخورد همتا و استفاده مؤثر از تکنولوژی در آموزش بودند.
در میان این مفاهیم، بازخورد همتا برایم بسیار جذاب بود؛ روشی که در آن دانش‌آموزان به‌ طور فعال در ارزیابی و ارتقای یادگیری یکدیگر مشارکت می‌کنند و از این طریق تفکر انتقادی، یادگیری عمیق و مهارت‌های اجتماعی آنها تقویت می‌شود. متوجه شدم که اگر معلمان و مدارس بتوانند این فرآیند را به ‌درستی هدایت و مدیریت کنند، می‌توانند محیطی حمایتی و بسیار مؤثر برای یادگیری ایجاد کنند.

با مرور زمان، اهمیت موضوع نحوه و کیفیت تدریس برایم پررنگ‌تر شد. در نظام آموزشی هلند، نقش استاد بیشتر به ‌عنوان تسهیل‌گر تعریف می‌شود؛ کسی که مسیر یادگیری را برای دانشجو هموار می‌کند، نه اینکه صرفاً انتقال‌دهنده اطلاعات باشد. این رویکرد را بسیار مؤثرتر از آنچه در سیستم آموزشی سنتی ایران دیده بودم یافتم. همین مقایسه باعث شد به این باور برسم که کشورم بیش از آنکه به ترویج کشاورزی نیاز داشته باشد، به تحول در کیفیت آموزش نیازمند است؛ و این نقطه‌ای بود که تصمیم گرفتم مسیر پژوهشی‌ام را تغییر دهم و به‌ طور جدی به آموزش، فناوری، و یادگیری مشارکتی بپردازم.

در طول دوره دکتری، فرصت‌های فراوانی برای توسعه بین‌المللی برایم فراهم شد. به کشورهای مختلفی از جمله آمریکا، فنلاند، سوئد و آلمان سفر کردم و تجربه‌های علمی و فرهنگی بسیار ارزشمندی به دست آوردم. همچنین در کنفرانس‌های علمی متعددی شرکت کردم که هر یک به غنای علمی و بین‌المللی کار من افزود.

چه مراحلی را طی کردید تا در دانشگاه واخنینگن استاد شدید و چه موفقیت‌هایی در این مسیر کسب کردید؟

دوره دکتری‌ام را با درجه‌ای بالاتر از «خوب»، یعنی در سطح ممتاز یا استثنائی به پایان رساندم؛ رتبه‌ای که تنها حدود یک نفر از هر ۱۰۰ پژوهشگر در هلند موفق به کسب آن می‌شود. یکی از دلایل اصلی این موفقیت، پژوهش‌ها و مقالاتی بود که در آن دوران درباره کاربرد فناوری‌های نوین، در آموزش و یادگیری منتشر کردم؛ در زمانی که این فناوری تازه در حال معرفی بود. این مقالات در معتبرترین مجلات بین‌المللی منتشر شدند و چندین مقاله‌ام در کنفرانس‌های مهم جهانی به‌ عنوان بهترین مقاله کنفرانس انتخاب شد.

این دستاوردها باعث شد در سال ۲۰۱۲ عنوان «پژوهشگر خوش‌آتیه سال» را در دانشگاه واخنینگن کسب کنم و مسیر استخدام دانشگاهی و دریافت پروژه‌های تحقیقاتی بین‌المللی برایم بسیار هموارتر شود. از کشورهای مختلف پیشنهادهای شغلی دریافت کردم، اما با وجود تمام این فرصت‌ها، تصمیم گرفتم در هلند بمانم؛ جایی که مسیر علمی‌ام در آن شکل گرفت و آن را به ‌شدت دوست دارم. بنابراین به عضویت هیات علمی دانشگاه واخنینگن درآمدم و فعالیت حرفه‌ای‌ام را همانجا ادامه دادم.

هرچه زمان گذشت، بیشتر به نقش تعیین‌کننده استاد راهنمایم پی بردم؛ کسی که با اعتماد و حمایت اولیه‌اش، مسیر علمی من را از ترویج کشاورزی به یکی از مهم‌ترین حوزه‌های فناوری آموزشی هدایت کرد.

زمانی که وارد دانشگاه در هلند شدید با چه مشکلات یا چالش‌هایی مواجه شدید؟

یکی از چالش‌های بزرگم زبان بود. من به زور زبان آیلتس را در ایران قبول شده بودم، اما همانجا به خودم قول دادم زمانی که به هلند رفتم، حتی با هموطنانم هم به انگلیسی صحبت کنم؛ با وجودی که انگلیسی‌ام اصلا خوب نبود. همین باعث شد که سه ماهه زبان را یاد بگیرم.

بعد از اینکه دوره دکتری‌ام را به پایان رساندم و شروع به تدریس در دانشگاه کردم، دچار افسردگی شدم. این حالت دلایل متعددی داشت، اما یکی از آنها دوری از عزیزانم بود. استادم زمانی که شرایطم را دید پیشنهاد کرد که به ایران برگردم و تا یک سال را در کنار خانواده‌ام بگذرانم. حرفش را گوش کردم و در این مدت حقوق هم گرفتم.

به ایران برگشتم. در عرض ۲ ماه حالم خوب شد. البته اتفاق بزرگی برایم افتاد و من با همسرم در ایران آشنا شدم. در همین مدت ۲ ماه با همسرم عقد کردم و به هلند برگشتم.

چه شد برای تدریس به ایران برگشتید؟ و به چه دلیل دوباره به هلند رفتید؟

همیشه در پس ذهنم این باور وجود داشت که من با بورسیه‌ای از ایران به هلند آمده‌ام و پس از پایان تحصیلات، باید به کشورم بازگردم و در خدمت آن باشم. به همین دلیل، حدود ۲ سال پس از تدریس در دانشگاه واخنینگن، تصمیم گرفتم به ایران بازگردم و به‌ عنوان عضو هیات علمی پروازی در دانشگاه تربیت مدرس مشغول به تدریس شوم.

در طول سه سالی که در ایران تدریس می‌کردم، تلاش کردم نوعی رنسانس آموزشی در نحوه اداره کلاس‌ها ایجاد کنم. کلاس‌های من از یک ساختار سنتی و استادمحور به محیطی دانشجومحور تبدیل شدند؛ فضایی که در آن دانشجویان نه ‌تنها اجازه، بلکه حق انتقاد سازنده داشتند. این تغییر رویکرد، به مرور باعث رشد اعتماد به ‌نفس و مشارکت فعال‌تر آنها در فرآیند یادگیری شد.

با این حال، فشارهای ناشی از بروکراسی دانشگاهی در ایران و تأکید بیش از حد بر حضور فیزیکی دائمی در محل دانشگاه، کار را برایم دشوار کرده بود. من شخصیتی ندارم که ایستا و محدود به یک مکان باشم؛ همواره در حال سفر و درگیر همکاری‌های بین‌المللی بودم و باور داشتم که آموزش و پژوهش، مرز نمی‌شناسد. این تضاد میان رویکرد من و ساختار رسمی دانشگاه باعث شد تصمیمی جدی بگیرم: بازگشت به هلند.

از سوی دیگر، موضوع معیشت نیز بی‌تأثیر نبود. در آن زمان، حقوق ماهانه من چیزی حدود سه میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بود، در حالی که هزینه هر پرواز رفت و برگشت از هلند به ایران بیش از ۶ میلیون تومان می‌شد. و من ماهانه ۲ بار برای تدریس پروازی به ایران سفر می‌کردم.

در نهایت به این نتیجه رسیدم که می‌توانم به شکلی مؤثرتر، هوشمندانه‌تر و پایدارتر برای کشورم مفید باشم؛ نه با حضور فیزیکی همیشگی، بلکه با استفاده از ظرفیت‌های جهانی، ارتباطات بین‌المللی و آموزش نسلی از دانشجویان ایرانی که توانایی رقابت در عرصه جهانی را دارند.

شما به فنلاند هم سفر کردید. در آنجا چه تحقیقی انجام دادید؟

حدود ۶ ماه پس از بازگشتم به هلند، فرصت همکاری در یک پروژه تحقیقاتی بسیار جذاب در فنلاند برایم فراهم شد. موضوع این پروژه سنجش سطح استرس فراگیران با استفاده از حسگرهای هوشمند و بررسی تأثیر آن بر فرآیند یادگیری بود. تجربه حضور در این پروژه، که در قالب طرحی با عنوان SLAM اجرا می‌شد، برای من بسیار الهام‌بخش بود؛ نه فقط به دلیل موضوع نوآورانه‌اش، بلکه به ‌دلیل اجرای آن در یکی از پیشرفته‌ترین کشورهای جهان در حوزه فناوری آموزشی.

هدف پروژه SLAM این بود که نشان دهد چگونه فراگیران می‌توانند با کمک داده‌های حاصل از حسگرهای هوشمند، رفتارهای خودتنظیمی را در هنگام یادگیری تقویت کنند. برای مثال، فراگیران با تحلیل داده‌های فیزیولوژیکی‌شان -مثل ضربان قلب- متوجه می‌شدند که در چه لحظاتی دچار استرس شده‌اند؛ مثلاً زمانی که با دیدگاه مخالفی مواجه می‌شدند یا در بحثی چالشی شرکت داشتند.

یکی از نتایج مهم این تحقیق آن بود که لزومی ندارد فراگیر در برابر نظرات مخالف فوراً واکنش نشان دهد. بلکه اگر بتواند احساسات و هیجانات خود را مدیریت کند و با استفاده از استدلال و گفت‌وگو به مواجهه با دیدگاه‌های دیگر بپردازد، شانس بیشتری برای یافتن راهکارهای منطقی و مؤثرتر خواهد داشت.

یافته‌ها همچنین نشان دادند که در تعاملات گروهی، هرچه اعضای گروه بهتر بتوانند عواطف خود را کنترل و با آرامش گفت‌وگو کنند -حتی در مواجهه با مخالفت‌ها- فرآیند یادگیری عمیق‌تر و تصمیم‌گیری جمعی مؤثرتر می‌شود.

این پروژه یکی از تجربیات منحصر به‌فرد من در پیوند میان یادگیری، داده‌محوری، فناوری هوشمند و خودتنظیمی عاطفی بود و الهام‌بخش بسیاری از پژوهش‌های بعدی‌ام در حوزه یادگیری مشارکتی و فناوری‌محور شد.

در طول این پروژه، داده‌های حاصل از تعاملات واقعی فراگیران در بحث‌های کلاسی جمع‌آوری و تحلیل و به‌ صورت بازخورد هوشمند برای گروه‌ها ارسال می‌شد. هدف این بود که یاد بگیرند چگونه با کنترل عواطف و احساسات خود، تعاملات مؤثرتری داشته باشند و بتوانند وارد گفت‌وگوهای سازنده‌تری در مورد موضوعات جدید شوند.

این فرآیند به‌ صورت چرخه‌ای و تکرار شونده انجام می‌گرفت. هر بار که گروه‌ها درگیر بحث می‌شدند، داده‌های فیزیولوژیکی و رفتاری آنها (مثل افزایش ضربان قلب، میزان استرس یا تغییر در لحن گفتار) تحلیل می‌شد و در قالب بازخوردی بصری و مبتنی بر گراف، به خود آنها ارائه می‌گردید.

در واقع، این سیستم هوشمند مبتنی بر داده، به هر فراگیر کمک می‌کرد تا به‌ صورت دقیق ببیند در چه لحظاتی دچار تنش احساسی یا هیجان‌زدگی شده و چگونه این هیجانات بر کیفیت تعامل او با دیگران تأثیر گذاشته است.

به ‌تدریج، این بازخوردها باعث می‌شد فراگیران مهارت‌های خودتنظیمی هیجانی و شناختی را به ‌صورت تجربی یاد بگیرند. آنها می‌آموختند که در مواجهه با دیدگاه‌های مخالف یا چالش‌برانگیز، به جای واکنش احساسی، از استدلال منطقی و گفت‌وگوی آرام بهره بگیرند و این دقیقاً همان نقطه‌ای است که یادگیری عمیق و پایدار شکل می‌گیرد.

آینده دنیای علم و فناوری را چطور ترسیم می‌کنید؟ با توجه به اینکه حوزه تحقیقاتی شما آموزش موثر است، فکر می‌کنید در آینده فناوری‌ها چه نقشی در آموزش خواهند داشت؟

به باور من، هوش مصنوعی در آینده نقشی غالب‌تر و تحول‌آفرین‌تر در حوزه آموزش خواهد داشت. با شتاب فزاینده‌ای که در توسعه این فناوری شاهد هستیم، طبیعی است که هوش مصنوعی به یکی از ارکان اصلی فرآیند یادگیری تبدیل شود؛ آنچنان که تعاریف سنتی از ارزیابی، آزمون و حتی تقلب آموزشی را دگرگون خواهد کرد. در چنین سناریویی، تقلب دیگر مفهومی نخواهد داشت، چراکه ماهیت یادگیری و ارزیابی کاملاً بازتعریف خواهد شد.

در حال حاضر، ضروری است که بپذیریم هوش مصنوعی وجود دارد و به سرعت در حال گسترش است؛ بنابراین به‌ جای مقاومت یا محدودسازی بی‌ثمر، باید یاد بگیریم چگونه از آن به‌ درستی و به نفع یادگیری عمیق و معنادار استفاده کنیم.

سناریوی هوشمندانه‌تر این است که به‌ جای تلاش برای توقف یا حذف این فناوری از محیط‌های آموزشی، بر تدوین پروتکل‌های اخلاقی، چارچوب‌های حریم خصوصی، و استفاده مسئولانه از آن تمرکز کنیم. چنین رویکردی می‌تواند تضمین ‌کننده استفاده‌ای ایمن، مؤثر و منصفانه از هوش مصنوعی در آموزش باشد.

با این حال، باید به یک نکته بنیادین نیز توجه داشت: هیچ فناوری‌ای، حتی پیشرفته‌ترین شکل هوش مصنوعی، نمی‌تواند جای تعامل انسانی، عاطفه و ارتباط واقعی میان معلم و فراگیر را بگیرد. آموزش، صرفاً انتقال دانش نیست؛ بلکه فرآیندی عمیق و انسانی است که در بستر تعامل، همدلی و گفت‌وگوی واقعی شکل می‌گیرد.

در نتیجه، هوش مصنوعی نباید جایگزین این عناصر شود، بلکه باید در کنار آنها قرار گیرد و نقش تسهیل‌گر و تقویت‌کننده را ایفا کند.

یکی از چالش‌های اساسی آموزش به ویژه آموزش دوران مدرسه این است که سیستم به شکلی نخبه‌پرور است؛ یعنی دانش‌آموزی که بهتر یاد می‌گیرد، در این سیستم بهتر جا می‌گیرد و بیشتر از دانش‌آموزی که مشکلات یا اختلالات ذهنی دارد رشد می‌کند. به نظر شما هوش مصنوعی تا چه حد می‌تواند چالش‌های این سیستم را برطرف کند؟

فرآیندهای مبتنی بر هوش مصنوعی، به‌ویژه واکاوی یادگیری (Learning Analytics)، ظرفیت بی‌نظیری برای شناسایی و حمایت از دانش‌آموزان در معرض ریسک دارند. این توانایی، یکی از حیاتی‌ترین مراحل در فرآیند آموزش است، چراکه با شناخت دقیق‌تر از وضعیت یادگیرندگان، می‌توان آموزش‌های شخصی‌سازی ‌شده و مؤثرتری طراحی و اجرا کرد.

واکاوی یادگیری به معنای علمِ شناسایی، گردآوری، تحلیل و تفسیر داده‌های حاصل از محیط‌های یادگیری است؛ با هدف ارتقای کیفیت یادگیری و بهبود عملکرد فراگیران. در واقع، این فرآیند تلاش می‌کند از داده‌ها نه فقط برای مشاهده گذشته، بلکه برای هدایت تصمیم‌های آموزشی آینده استفاده کند.

برای مثال، در مورد فراگیران خاموش -یعنی دانش‌آموزان یا دانشجویانی که مشارکتی در کلاس ندارند و سکوت می‌کنند- می‌توان با طراحی هوشمند کلاس و تحلیل داده‌های مشارکتی، رویکردی حمایتی اتخاذ کرد. به‌ جای فشار مستقیم برای مشارکت، این فراگیران ابتدا در گروه‌های کوچک‌تر قرار می‌گیرند، جایی که احساس امنیت بیشتری دارند و فرصت تعامل آرام‌تری برایشان فراهم می‌شود.

حتی همین گروه‌بندی‌ها نیز باید بر پایه داده انجام شود؛ به‌گونه‌ای که هر فراگیر خاموش بتواند نقشی مشخص و مؤثر در گروه ایفا کند و به تدریج، اعتماد به‌نفس لازم برای مشارکت در گروه‌های بزرگ‌تر و تعاملات گسترده‌تر را کسب کند. این روند مرحله ‌به ‌مرحله به شکستن «قفل سکوت» کمک می‌کند و مسیر رشد مهارت‌های اجتماعی را هموار می‌سازد.

مثال دیگر در زمینه ارزیابی یادگیری است. با کمک سیستم‌های مبتنی بر یادگیری ماشینی و تحلیل داده، می‌توان فهمید که چرا مثلاً ۷۰ درصد فراگیران به یک سوال امتحانی پاسخ نادرست داده‌اند. این تحلیل می‌تواند نشان دهد که ایراد از درک دانش‌آموزان نیست، بلکه ممکن است سوال دارای ابهام مفهومی، ساختاری یا زبانی بوده باشد. چنین تحلیل‌هایی به بازنگری در طراحی ارزیابی‌ها کمک می‌کند و عدالت آموزشی را افزایش می‌دهد.

در نهایت، یکی از مهم‌ترین مزایای واکاوی یادگیری این است که فراگیران نیز می‌توانند بازخوردی شخصی‌سازی ‌شده دریافت کنند: اینکه برای جلسه بعدی چه مهارت‌هایی را باید تقویت کنند، کدام مفاهیم نیاز به مرور مجدد دارد و چگونه مسیر یادگیری خود را تنظیم کنند.

به‌طور خلاصه، واکاوی یادگیری، پلی هوشمند بین داده و تصمیم‌گیری آموزشی است. پلی که اگر درست ساخته و استفاده شود، می‌تواند یادگیری را برای همگان عادلانه‌تر، عمیق‌تر و اثربخش‌تر کند.

وقتی برای اولین بار وارد فضای دانشگاهی هلند شدید، چه تفاوت‌هایی با ایران توجهتان را جلب کرد؟

وقتی برای اولین بار وارد دانشگاه در هلند شدم، اولین چیزی که به ‌شدت توجهم را جلب کرد، فضای چندفرهنگی و بین‌المللی آن بود. دانشجویانی از سراسر جهان حضور داشتند و این تنوع، نه ‌تنها به کلاس‌ها عمق و پویایی خاصی می‌بخشید، بلکه باعث شده بود که دانشگاه حال و هوای جهانی، آزاد و هدفمندی پیدا کند. این چندملیتی بودن، همراه با نظم دقیق و ساختار آموزشی روشن، محیطی را به وجود آورده بود که برای یادگیری و رشد فکری بسیار الهام‌بخش بود.

یکی از تفاوت‌های بنیادین که از همان ابتدا احساس کردم، نوع نگاه به آموزش و مسئولیت‌پذیری فردی دانشجو بود. در تمام سال‌هایی که در هلند تدریس کرده‌ام، هرگز لیست حضور و غیاب تهیه نکرده‌ام. باور دارم اگر کلاس به اندازه کافی جذاب، آموزنده و کاربردی باشد، دانشجو با انگیزه در آن حضور پیدا می‌کند. در حالی که در ایران، قوانین حضور و غیاب و حتی حذف درس پس از چند غیبت وضع می‌شود تا دانشجویان را به اجبار سر کلاس نگه دارند.

تفاوت مهم دیگر، دسترسی فوری به امکانات تحقیقاتی بود. در هلند هر زمان که به یک ابزار یا نرم‌افزار برای تحقیقاتم نیاز داشتم، نهایتاً پس از سه یا چهار روز آن را دریافت می‌کردم. در حالی‌که در ایران، حتی برای گرفتن یک خودکار ساده باید هفته‌ها پیگیری می‌کردیم.

از دیگر تفاوت‌های کلیدی، آزادی علمی و استقلال اعضای هیأت علمی در دانشگاه‌های هلند است. استاد نه بابت انتخاب دانشجو، نه بابت موضوع تحقیق، و نه بابت دروس انتخابی مورد سوال واقع نمی‌شود. در واقع، اعتماد حرفه‌ای به استاد وجود دارد و این فضا امکان نوآوری و تمرکز واقعی بر کیفیت آموزش و پژوهش را فراهم می‌سازد.

در ایران، یکی از مسائلی که همیشه برایم آزار دهنده بود، ساختار سلسله‌مراتبی در کلاس درس بود؛ جایی که استاد خود را منبع مطلق دانش می‌داند و هرگونه نقد یا پرسش، نوعی بی‌احترامی تلقی می‌شود. در هلند، ما به ‌راحتی می‌گوییم «نمی‌دانم» و این نه تنها ضعف نیست، بلکه نشانه‌ای از صداقت علمی است. همچنین در ایران، برخی اساتید صرفاً به ارائه جزوه می‌پردازند، در حالی که چنین شیوه‌ای در نهایت به بی‌سوادی علمی دانشجو منجر می‌شود.

از نظر ساختار آموزشی نیز تفاوت‌ها چشمگیر است. در هلند، سال تحصیلی به جای ۲ ترم، شامل ۶ دوره (پریود) است؛ چهار دوره ۲ ماهه و ۲ دوره‌ یک‌ ماهه. این ساختار انعطاف‌پذیر، به اساتید این فرصت را می‌دهد که یک درس را چند بار در سال ارائه دهند و هر بار آن را متناسب با گروه، مساله و داده‌های روز به‌روز کنند. ما کتاب درسی ثابتی نداریم و منابع را متناسب با پروژه‌ها و نیازهای واقعی کلاس انتخاب می‌کنیم.

یکی از نکات جالب برای من، همراستایی سیاست‌های دانشگاه با سیاست‌های شهری بود. برای مثال، چون شهر محل دانشگاه ما سیاست‌های تغذیه سالم دارد، در کل دانشگاه نیز رستوران فست‌فود وجود ندارد. همچنین، دانشگاه در موضوعات کلان شهری و اجتماعی مشارکت فعال دارد. تصمیم‌گیری‌هایی مانند مکان‌یابی ایستگاه قطار با مشارکت دانشگاهیان انجام می‌شود. در اینجا، دانشگاه نهاد تزئینی نیست؛ بلکه بازیگر اصلی سیاستگذاری و توسعه اجتماعی است.

اساتید در دانشگاه‌های هلند، نه ‌فقط آموزش و پژوهش می‌کنند، بلکه به‌ طور مستقیم بر جامعه، صنعت و سیاستگذاری اثر می‌گذارند. از سوی دیگر، رسانه‌ها و صنایع نیز با آغوش باز از حضور دانشگاهیان استقبال می‌کنند.

دانشگاه‌های هلند هر یک برای خود یک مأموریت اجتماعی مشخص تعریف کرده‌اند. به ‌عنوان نمونه، دانشگاه واخنینگن که من عضو هیأت علمی آن هستم، تمرکز خود را بر کشاورزی و پایداری زیست‌محیطی گذاشته و توانسته است به یکی از دلایل اصلی موفقیت هلند در تبدیل شدن به دومین صادر کننده بزرگ محصولات کشاورزی دنیا پس از آمریکا تبدیل شود.

در مقابل، در ایران شکاف عمیقی میان دانشگاه، صنعت و دولت وجود دارد. اگر این پیوند برقرار شود، بدون شک می‌توان بخش زیادی از مشکلات کشور را با تکیه بر علم و پژوهش‌های دانشگاهی حل کرد.

به نظر شما اگر دانشگاه‌های ایران بتوانند ارتباط‌شان را با صنعت تقویت کنند، باید چه کار کنند؟

اگر بخواهیم دانشگاه‌های ایران بتوانند ارتباط مؤثری با صنعت برقرار کنند، به نظر من چند پیش‌شرط اساسی باید فراهم شود.

نخست، باید روابط غیرعلمی و غیرتخصصی در ساختار تصمیم‌گیری دانشگاه‌ها کاهش یابد. به ‌جای انتصاب‌های سلیقه‌ای یا مدیریتی، لازم است از متخصصان واقعی در هر حوزه دعوت شود تا از دیدگاه صنعت، نیازها و انتظارات از دانشگاه بازتعریف شود. تنها در این صورت است که می‌توان مسئولیت‌های دانشگاه را با واقعیت‌های جامعه و بازار کار هم‌راستا کرد.

دوم، نظام ارزیابی و ارتقای اعضای هیأت علمی باید بازنگری شود. اکنون تمرکز بیش از حد بر انتشار مقالات، آن هم در مجلاتی که اغلب فاصله زیادی با نیازهای واقعی کشور دارند، باعث شده که بسیاری از پژوهش‌ها نه به رشد علم کمکی کنند، نه مشکلی از جامعه را حل کنند.

به‌ جای آن، باید معیارهای جدیدی تعریف شود؛ از جمله اینکه استاد تا چه میزان توانسته با صنعت، نهادهای اجتماعی، یا سیاستگذاران ارتباط برقرار کند، چه تأثیری در حل مسائل واقعی جامعه داشته و چقدر پژوهش او به اقدام و تغییر منجر شده است.

در نهایت، باید فرهنگ دانشگاهی ما از تولید صرف دانش به کاربرد دانش در حل مسائل جامعه تغییر جهت دهد. دانشگاه موفق دانشگاهی است که نه فقط مقالات خوب تولید کند، بلکه بتواند با کمک همان دانش، پُل ارتباطی میان علم و عمل، میان دانشگاه و صنعت و میان پژوهش و سیاستگذاری بسازد.

چند وقت پیش مجله نیچر مقاله‌ای را منتشر کرده بود که در آن از بحران سلامت محققان و دانشجویان دوره دکتری پرده برداشت. دانشگاه شما برای رفع این بحران‌ها چه راهکارهایی دارد؟

این فشارها اغلب ناشی از رقابت شدید، بار کاری بالا، عدم امنیت شغلی و انتظارات نامتناسب است. با این حال، کشوری مانند هلند تلاش کرده تا با ایجاد تعادل بین زندگی شخصی و حرفه‌ای، از بروز چنین بحران‌هایی در دانشگاه‌ها جلوگیری کند. برخلاف برخی کشورها مانند آمریکا که فرهنگ اضافه‌کاری و پاسخگویی دائم را ترویج می‌کنند، در هلند برای کسی که حتی در تعطیلات ایمیل کاری پاسخ می‌دهد، هیچ امتیازی در نظر گرفته نمی‌شود. این پیام روشن است: استراحت، بخشی از بهره‌وری و سلامت حرفه‌ای است.

یکی از راهکارهای جالب‌ توجه، پرداخت ۱۴ حقوق در سال به محققان و اعضای هیأت علمی است؛ نه ۱۲. حقوق سیزدهم معمولاً هم‌زمان با شروع تعطیلات تابستانی پرداخت می‌شود و حقوق چهاردهم در زمان تعطیلات سال نو، تا اعضای دانشگاه تشویق شوند که به تعطیلات بروند، تجدید قوا کنند و به دور از فضای آکادمیک، برای بازگشت خلاق‌تر آماده شوند.

همچنین، در دانشگاه‌های هلند به علائق، توانمندی‌ها و تیپ کاری افراد احترام گذاشته می‌شود. برای مثال، اگر استادی در حوزه تدریس عملکرد متوسطی دارد، اما در پژوهش برجسته است، از او خواسته می‌شود که تمرکز اصلی خود را روی تحقیق بگذارد. برعکس، اگر فردی ارتباط خوبی با دانشجویان دارد و در تدریس موفق‌تر است، مسیر حرفه‌ای او در آن جهت حمایت می‌شود. این انعطاف‌پذیری نه ‌تنها از بروز فرسودگی شغلی جلوگیری می‌کند، بلکه انگیزه، رضایت شغلی و نوآوری را هم افزایش می‌دهد.

از تجربه شخصی‌ام می‌توانم بگویم که این نوع ساختار و نگاه انسانی به زندگی آکادمیک، تفاوت چشمگیری ایجاد می‌کند. حمایت‌های ساختاری، احترام به تنوع سبک کاری و باور به اینکه رفاه شخصی با پیشرفت علمی منافاتی ندارد، همه از جمله عواملی هستند که باعث شده‌اند فشارهای فضای آکادمیک در هلند برای بسیاری از پژوهشگران قابل مدیریت‌تر و سالم‌تر باشد.

معمولا در اوقات فراغت به چه کارهایی می‌پردازید؟ آیا کتاب می‌خوانید و فیلم تماشا می‌کنید؟ چه کتاب‌ها و فیلم‌هایی را به ما پیشنهاد می‌کنید؟

من عاشق سفر با خانواده‌ام هستم و بدون اغراق، بازی با ۲ پسرم -یکی چهار ساله و دیگری یک ساله- بهترین تفریح دنیا برایم محسوب می‌شود. در کنار زندگی خانوادگی، یکی از سرگرمی‌های مورد علاقه‌ام بازی شطرنج است که به نوعی تمرینی ذهنی برایم به حساب می‌آید.

به طور کلی، این روزها ترجیح می‌دهم بیشتر اوقات فراغتم را با خانواده بگذرانم. معمولاً در کنار هم فیلم‌های خانوادگی یا تاریخی تماشا می‌کنیم. این لحظات ساده اما صمیمی، برای من ارزشمندترین لحظات روز هستند.

در گذشته علاقه زیادی به مطالعه کتاب‌های تاریخی داشتم و وقت زیادی را به آن اختصاص می‌دادم. البته اکنون به دلیل مشغله‌های کاری و خانوادگی، کمتر فرصت مطالعه دارم. با این حال، اگر بخواهم یک کتاب تأثیرگذار را معرفی کنم، بی‌تردید «غرور و تعصب»، نوشته «جین آستین» را انتخاب می‌کنم؛ رمانی که با نگاهی دقیق و لطیف به روابط انسانی، طبقات اجتماعی و پیش‌داوری‌ها می‌پردازد و هنوز هم خواندن آن برایم لذت‌بخش و تأمل‌برانگیز است.

با توجه به اینکه کار تحقیقاتی حتی در خانه هم ذهن محقق را درگیر می‌کند، آیا برای این مشکل راهکار خاصی را در پیش گرفته‌اید؟

قطعاً کار تحقیقاتی، به‌ویژه در حوزه آموزش و فناوری، ذهن را حتی خارج از ساعات اداری هم درگیر می‌کند. اما یکی از ارزشمندترین چیزهایی که در فرهنگ کاری هلند یاد گرفتم، اهمیت ایجاد تعادل واقعی بین زندگی کاری و خانوادگی است.

در سیستم دانشگاهی هلند، نه‌ تنها اضافه‌کاری تشویق نمی‌شود، بلکه به‌صراحت توصیه می‌شود که پس از پایان ساعات کاری، پژوهشگران زمان خود را صرف خانواده و زندگی شخصی‌شان کنند. چک کردن ایمیل کاری در خانه، نه تنها ضرورتی ندارد، بلکه معمولاً هم انتظار نمی‌رود. حتی در ایام تعطیلات نیز عملاً مسئولیتی در قبال کار احساس نمی‌شود.

نکته مهم‌تر این است که این فرهنگ از دوران مدرسه در کودکان نهادینه می‌شود؛ اینکه کار بخشی از زندگی است، نه همه آن. همین نگاه باعث شده تا بتوانم در کنار مسئولیت‌های حرفه‌ای، زمان باکیفیتی را با فرزندانم سپری کنم و این زمان به اندازه مقالات و پروژه‌های تحقیقاتی برایم ارزشمند است.

در نهایت باور دارم که آکادمی سالم، از انسان‌های سالم آغاز می‌شود و این سلامت نه فقط ذهنی، بلکه خانوادگی و اجتماعی نیز هست.

در ایران این رشته‌های کشاورزی با استقبال بسیار کمی از سوی دانشجویان مواجه است. وضعیت این رشته‌ها در کشور هلند چگونه است؟

رشته کشاورزی در هلند یکی از کاربردی‌ترین و پرطرفدارترین حوزه‌های علمی و صنعتی به شمار می‌آید. برخلاف ایران که این رشته کمتر مورد استقبال دانشجویان قرار می‌گیرد، در هلند کشاورزی جایگاهی استراتژیک در توسعه ملی دارد. همین رویکرد باعث شده که این کشور، با وجود وسعت جغرافیایی بسیار محدود، پس از ایالات متحده آمریکا دومین صادرکننده بزرگ محصولات کشاورزی در جهان باشد.

این موفقیت، اتفاقی نیست. ترکیبی از نوآوری، علم و فناوری‌های پیشرفته مانند هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی، اینترنت اشیاء و سنجش از دور در کشاورزی هلند به‌کار گرفته شده‌اند تا بهره‌وری را به حداکثر برسانند. کشاورزی در این کشور نه تنها یک رشته دانشگاهی، بلکه یک صنعت دقیق و مبتنی بر داده است.

در این میان، دانشگاه واخنینگن نقش کلیدی ایفا می‌کند. این دانشگاه به ‌عنوان رتبه اول جهانی در حوزه کشاورزی و جنگلداری، قلب تپنده پژوهش‌ها، نوآوری‌ها و سیاستگذاری‌های علمی در این حوزه به ‌شمار می‌آید. این دانشگاه نه تنها دانش فنی ارائه می‌دهد، بلکه مستقیماً در طراحی سیاست‌های ملی کشاورزی و همکاری با صنعت نقش دارد.

نکته مهم دیگر این است که در هلند، کشاورزان جزو اقشار ثروتمند جامعه محسوب می‌شوند. برخلاف تصور رایج در بسیاری از کشورها از کشاورزی به ‌عنوان شغلی کم‌درآمد، کشاورزان هلندی بهره‌مند از حمایت دولتی، فناوری پیشرفته و بازار صادراتی گسترده هستند. همین جایگاه اقتصادی و اجتماعی باعث شده که کشاورزی در هلند به‌ عنوان یک مسیر حرفه‌ای و علمی جذاب برای دانشجویان و جوانان شناخته شود.

آیا پذیرش دانشجو در رشته‌های کشاورزی (همانند ایران) در هلند افت و خیز دارد؟ راهکار دانشگاه‌ها یا سیاستگذاری دولت برای این مشکل چیست؟

خیر، رشته‌های کشاورزی در هلند با افت و خیز در جذب دانشجو مواجه نیستند؛ برعکس، تقاضا برای این رشته‌ها بسیار بالاست و حتی دانشگاه‌های تخصصی در این حوزه ناچار به اعمال سیاست‌های غربالگری برای انتخاب دانشجویان هستند. این تقاضا نه تنها از سوی دانشجویان هلندی، بلکه از سوی کشورهای مختلف مانند آمریکا، استرالیا، و کشورهای آسیایی نیز بسیار بالاست.

در واقع، تمرکز دانشگاه‌های هلند بر کیفیت است، نه کمیت. آنها تلاش می‌کنند تا تنها دانشجویان برتر را وارد این حوزه کنند؛ افرادی که نه تنها توانمندی علمی دارند، بلکه می‌توانند در پروژه‌های تحقیقاتی نوآورانه مشارکت جدی داشته باشند. این رویکرد کیفی، در کنار زیرساخت‌های پژوهشی قوی، باعث شده تا دانشگاه‌های کشاورزی هلند در سطح جهانی جایگاه بسیار برجسته‌ای داشته باشند.

از منظر سیاستگذاری کلان، دولت هلند نقش بسیار فعالی در حمایت از این رشته ایفا می‌کند. یکی از اولویت‌های استراتژیک کشور، توسعه کشاورزی پایدار و تأمین امنیت غذایی با تکیه بر فناوری‌های نوین است. دولت نه تنها بر کاربرد هوش مصنوعی، یادگیری ماشین و تحلیل داده در کشاورزی و دامپروری تأکید دارد، بلکه این فناوری‌ها را در قالب پروژه‌های صنعتی و تحقیقاتی با دانشگاه‌ها پیوند می‌دهد.

علاوه بر این، سرمایه‌گذاری سنگین دولت در این صنعت -از طریق اعطای تسهیلات کلان، وام‌های کم‌بهره و حمایت از نوآوری- نقشی کلیدی در جذابیت این رشته ایفا کرده است. صنایع بزرگ نیز در کنار دولت، از این بخش حمایت مالی و اشتغال‌زایی می‌کنند، به ‌گونه‌ای که کشاورزی در هلند نه فقط یک رشته دانشگاهی یا حرفه سنتی، بلکه یک بخش کاملاً مدرن، درآمدزا و راهبردی محسوب می‌شود.

استفاده از هوش مصنوعی در کشاورزی هلند و -حتی در همه رشته‌ها- به چه صورت است؟

استفاده از هوش مصنوعی در کشاورزی و حتی در بسیاری از رشته‌های دیگر به سرعت در حال گسترش است. در این میان، دانشگاه واخنینگن یکی از پیشگامان جهانی در زمینه کاربرد هوش مصنوعی در علوم کشاورزی به شمار می‌آید. حتی اگر این دانشگاه را پیشروترین ندانیم، بی‌تردید از بسیاری از مؤسسات پیشرفته دنیا جلوتر است.

در حوزه کشاورزی، هوش مصنوعی در طیف گسترده‌ای از فرآیندها به‌ کار گرفته می‌شود. از جمله این کاربردها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • بهینه‌سازی مصرف آب و کود با استفاده از الگوریتم‌های پیش‌بینی ‌کننده
  • مدل‌سازی زنجیره تأمین غذایی و پیش‌بینی نوسانات عرضه و تقاضا
  • شناسایی و کنترل بیماری‌های گیاهی از طریق تحلیل تصویر و داده‌های زیستی
  • تحلیل داده‌های اقلیمی و خاک‌شناسی برای انتخاب بهترین زمان و مکان کشت
  • اتوماسیون در برداشت محصول با استفاده از ربات‌های هوشمند و بینایی ماشین

برای مثال، در برخی مناطق هلند، دامداری‌ها و مزارع کشاورزی در کنار یکدیگر طراحی شده‌اند؛ به ‌طوری که کل سیستم به ‌صورت یکپارچه و مبتنی بر داده‌های هوشمند عمل می‌کند. در این سیستم‌ها، پارامترهایی مانند دما، فشار، رطوبت، کیفیت هوا و شرایط محیطی به‌ طور مداوم پایش می‌شوند و این اطلاعات بلافاصله از طریق پلتفرم‌های هوشمند در اختیار کشاورزان و دامداران قرار می‌گیرد. چنین اطلاعاتی کمک می‌کند تا تصمیم‌گیری‌ها دقیق‌تر، بهره‌وری بالاتر و پایداری محیط‌زیستی بیشتر شود.

هوش مصنوعی همچنین در سایر رشته‌ها نیز به‌سرعت در حال ورود است -از علوم زیستی و مهندسی گرفته تا آموزش، پزشکی، اقتصاد، و حتی علوم انسانی. نکته مهم این است که آینده‌ علم، مبتنی بر تحلیل داده و تصمیم‌گیری هوشمند خواهد بود و کشوری مانند هلند، با نهادهایی چون دانشگاه واخنینگن، زیرساخت لازم برای این تحول را از هم‌اکنون فراهم کرده است.

در ایران به تازگی برای آزمون‌های پایان ترم مقطع دکتری [در دانشگاه آزاد اسلامی با ایده‌ای از سوی دکتر طهرانچی] امکان استفاده از هوش مصنوعی وجود دارد. آیا در هلند این امکان وجود دارد یا کلا ممنوع است؟ آیا دانشجویان سر جلسه امتحان از هوش مصنوعی استفاده می‌کنند؟

اول این را بگویم که در هلند هیچ‌گونه آزمون متمرکزی برای ورود به دوره دکتری یا حتی کارشناسی ‌ارشد وجود ندارد. پذیرش در این مقاطع بیشتر بر پایه پیشینه تحقیقاتی، انگیزه‌نامه، مصاحبه علمی و تناسب با پروژه‌های پژوهشی موجود انجام می‌شود. بنابراین، اصولاً استفاده از هوش مصنوعی در آزمون ورودی موضوعیتی ندارد.

با این حال، نکته کلیدی در سیاست آموزشی هلند این است که برخلاف ممنوعیت مطلق، تمرکز اصلی بر آموزش مسئولانه، اخلاقی و خلاقانه استفاده از هوش مصنوعی است. دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزشی در این کشور به‌ جای محدودسازی یا نادیده‌گرفتن این فناوری، تلاش می‌کنند سطح سواد دیجیتال و هوش مصنوعی دانشجویان را ارتقا دهند.

هدف این است که دانشجویان نه تنها با ابزارهای هوش مصنوعی آشنا شوند، بلکه بیاموزند در چه زمینه‌هایی، با چه هدفی و با چه محدودیت‌هایی می‌توانند از آن استفاده کنند. استفاده غیرمجاز یا وابستگی بی‌رویه قطعاً پذیرفته نیست، اما از سوی دیگر، دانشجویان تشویق می‌شوند تا در چارچوب‌های مشخص، از این ابزار برای افزایش خلاقیت، بهبود تحلیل و ارتقای کیفیت علمی خود بهره بگیرند.

به‌طور کلی، رویکرد نظام آموزشی هلند در مواجهه با هوش مصنوعی رویکردی باز، آگاهانه و مبتنی بر توانمندسازی است، چراکه باور دارند آینده آموزش و پژوهش بدون درک و استفاده هوشمندانه از فناوری، قابل تصور نیست.

از آنجایی که برخی کارشناسان معتقدند هوش مصنوعی ذهن انسان را تنبل می‌کند، در هلند چگونه به این مساله رسیدگی می‌شود؟

این نگرانی نه تنها در هلند، بلکه در همه جای دنیا وجود دارد، اما نگرش غالب در این کشور آن است که افراد خود را از طریق هوش مصنوعی توانمندسازی کنند؛ نه اینکه آن را جایگزین کامل تفکر انسانی کنند. به همین دلیل تاکید بر این است که از هوش مصنوعی برای آموزش تفکر انتقادی بهره ببرند و به نقش انسان در فرآیند تصمیم‌گیری در کنار هوش مصنوعی بها دهند.

به طور کلی، به هوش مصنوعی به عنوان یک ابزار کمکی نگاه می‌شود تا در کنار هوش و خلاقیت انسان مورد استفاده قرار گیرد. بسیاری از ابزارهای هوش مصنوعی به صورت کنترل شده توسط افراد در حوزه‌های مختلف از جمله کشاورزی مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما جایگزین انسان نمی‌شود و تحلیل و تفکر و واکنش انسان در تصمیم‌گیری غالب است.

در هلند برخلاف کشورهای دیگر که ابتدا ابزارهای مورد نیاز برای آموزش را شناسایی می‌کنند و سپس اهداف یادگیری و فعالیت‌های آموزشی را تعریف می‌کنند، ابتدا اهداف آموزشی را شناسایی می‌کنند و سپس براساس آن به دنبال ابزار کمکی می‌گردند. به غیر از این، در هلند فرآیند به این شکل است که با ظهور ابزار جدید، ابزار قدیمی کنار گذاشته نمی‌شوند، بلکه به کرات از آنها استفاده می‌شود. مثال بارز آن رادیو است. در دانشگاه‌های هلند رادیو هنوز کارآیی خود را دارد و زمانی که سوار خودرویشان می‌شوند از این فناوری قدیمی استفاده می‌کنند، زیرا رادیو همچنان یکی از رسانه‌های مهم برای آموزش عموم مردم به شمار می‌رود.

چه توصیه‌ای به جوانان ایرانی دارید که در شرایط کنونی بتوانند در رسیدن به اهداف خود موفق باشند؟

توصیه من به جوانان ایرانی این است که در هر شرایطی، اشتیاق، پشتکار و یادگیری مستمر را از دست ندهند. شرایط ممکن است همیشه ایده‌آل نباشد، اما افرادی که هدف دارند و برای آن تلاش می‌کنند، می‌توانند راه خود را حتی در مسیرهای سخت پیدا کنند.

امروز دنیا بسیار به‌هم‌پیوسته‌تر از گذشته شده و بسیاری از فرصت‌ها در گرو داشتن دانش زبان انگلیسی، مهارت‌های دیجیتال، و توانایی برقراری ارتباط با جامعه علمی بین‌المللی است. بنابراین پیشنهاد من این است که جوانان حتماً روی یادگیری زبان انگلیسی، آشنایی با فناوری‌های نوین و ساختن شبکه ارتباطی بین‌المللی کار کنند.

در کنار آن، انعطاف‌پذیری و نوآفرینی کلید موفقیت در دنیای امروز است. گاهی مسیر زندگی آن‌طور که انتظار داریم پیش نمی‌رود، اما اگر ذهنی باز، روحیه‌ای یادگیرنده و توانایی انطباق با شرایط جدید داشته باشیم، می‌توانیم از دل چالش‌ها فرصت بسازیم.

و نهایتاً اینکه خودباوری را فراموش نکنید. شما بخشی از نسلی هستید که می‌تواند تغییر واقعی ایجاد کند؛ چه در ایران، چه در سطح بین‌المللی. اگر فرصت‌هایی در محیط اطراف محدود است، از طریق منابع جهانی، آموزش آنلاین، و تعاملات علمی بین‌المللی راه را برای رشد خود باز کنید. دنیا به انسان‌های کنجکاو، پرتلاش و خلاق نیاز دارد و من باور دارم که بسیاری از آنها در همین نسل جوان ایرانی نهفته‌اند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها: