شناسهٔ خبر: 73991473 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

مروری بر کتاب «فیلو»؛

مراقبت از بدن را به بچه‌ها آموزش دهیم/ «نه گفتن» را با فیلو تمرین کنیم

بچه‌ها باید یاد بگیرند بدنشان متعلق به خودشان است و هیچ‌کس بدون اجازه نباید به آن دست بزند. آموزش این مفهوم حیاتی، اگر در قالب داستانی کودکانه و تصویری صورت گیرد، بسیار اثربخش‌تر است. کتاب «فیلو؛ فیل کوچولوی خاکستری» با زبانی ساده و روایتی همدلانه، به کودکان می‌آموزد که «نه گفتن» نشانه قدرت است و مراقبت از بدن، یعنی احترام به خود.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) کودکان، به‌ویژه در سال‌های ابتدایی زندگی، نیاز دارند مرزهای بدن خود را بشناسند و بدانند که بدنشان متعلق به خودشان است. آموزش این مفاهیم، به‌ویژه مسأله مهم «پیشگیری از سوءاستفاده جنسی»، باید به روشی کاملاً مؤثر انجام شود.

کتاب‌های تصویری و داستانی، یکی از بهترین ابزارهای آموزش به کودکان هستند، چرا که هم تخیل کودک را درگیر می‌کنند، هم پیام‌ها را به‌صورت غیرمستقیم به بچه‌ها انتقال می‌دهند. حالا چرا آموزش مراقبت از بدن به کودکان اهمیت دارد؟ چون کودکانی که بدن خود را می‌شناسند و «نه گفتن» را یاد گرفته‌اند، کمتر در معرض سوءاستفاده قرار می‌گیرند. از سوی دیگر این‌گونه آموزش‌ها اعتمادبه‌نفس و خودباوری بچه‌ها راهم بالا می‌برد و احترام به خود، شناخت احساسات و چگونگی انتخاب را هم به آنها یاد می‌دهد.

کتاب‌، ابزار امنی برای ورود به موضوعات حساسی چون آموزش جنسی است. کودکان از طریق همذات‌پنداری با شخصیت‌ها به درک عمیق‌تری از خود و بدنشان می‌رسند. همچنین رنگ‌ها و تصاویر کتاب به بچه‌ها کمک می‌کند تا مفاهیم را بهتر درک کنند و به خاطر بسپارند. علاوه بر این کتاب‌ها، مسیر گفت‌وگو میان بچه‌ها و بزرگ‌ترها را هموارتر می‌کنند.

پس انتشار کتاب با موضوع آموزش جنسی به کودکان ضرورت دارد وچه بهتر که این کتاب در قالب قصه باشد تا بچه‌ها با آن، ارتباط بیشتر و بهتری برقرار کنند؛ قصه‌هایی که با زبان ساده و جذاب، مراقبت از بدن را به بچه‌ها آموزش می‌دهند و این پیام را به آنها منتقل می‌کنند که باارزش و مهم‌اند و باید از خودشان محافظت و «نه گفتن» را تمرین کنند تا کسی آسیبی به آنها نرساند.

«فیلو؛ فیل کوچولوی خاکستری» نوشته محمدرضا شمس، مراقبت از خود را به کودکان یاد می‌دهد. این کتاب، قصه یک بچه فیل خجالتی است که دلش می‌خواهد با هم‌سن و سال‌های خود بازی کند اما نمی‌تواند و اعتماد به نفس لازم برای این کار را ندارد. یک روز، تنهای تنها به گشت و گذار می‌رود و زیر درختی خوابش می‌برد روباهی می‌آید و به خرطوم و سرش دست می‌کشد و فیل کوچولو، حرف پدر و مادرش را به‌خاطر می‌آورد که کسی حق ندارد به بدنت دست بزند. به‌همین‌دلیل عصبانی می‌شود و روباه را فراری می‌دهد. اینجاست که احساس قدرت و اعتماد به نفسش بالا می‌رود و در راه برگشت از دوستانش می‌خواهد او را هم بازی دهند و آنها هم استقبال می‌کنند.

این کتاب به بچه‌ها یاد می‌دهد که فقط خودشان و با وجود چه شرایطی می‌توانند به بدنشان دست بزنند. «فیلو؛ فیل کوچولوی خاکستری» را فاطمه خسرویان تصویرگری و انتشارات مبتکران منتشر کرده است. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«صبح بود؛ فیلو، فیل کوچولوی خاکستری، مثل هر روز به تنهایی در جنگل راه افتاد. هوا آرام بود و جنگل پر از شور و نشاط. فیلو به خرگوش و سنجاب رسید که مشغول بازی «گرگم به هوا» بودند.

دلش خواست بگوید: "من هم می‌توانم با شما بازی کنم؟ من هم این بازی را خیلی دوست دارم. " اما جرأت نکرد و ساکت ماند. مثل همیشه، حرفش را در دلش نگه داشت و به راهش ادامه داد. بعد به لاک‌پشت و خارپشت رسید که مشغول بازی قایم‌باشک بودند.

باز هم دلش خواست بگوید: "من هم می‌آیم با شما بازی کنم. من هم قایم‌باشک را خیلی دوست دارم. " اما باز هم ساکت ماند و چیزی نگفت.

مثل هر روز، تنها به تماشای بازی آن‌ها ایستاد و سپس به راهش ادامه داد. سپس به کرگدن و زرافه رسید که در حال آب‌بازی بودند. فیلو باز هم نتوانست از آن‌ها بخواهد که به بازی دعوتش کنند. این بار هم ساکت ماند و فقط به آن‌ها خیره شد.

آفتاب به آرامی روی صورتش تابید و کم‌کم خوابش گرفت. چشم‌هایش را بست و در همان حال، ناگهان احساس کرد بوی بدی به صورتش می‌خورد. با تعجب چشم‌هایش را باز کرد و دید یک روباه بزرگ کنارش ایستاده است. فیلو سریع خودش را عقب کشید، اما روباه با نگاهی مرموز به او نزدیک‌تر شد. حالا فیلو باید چه کار می‌کرد؟»