خبرگزاری آنا، در تاریخ معاصر ایران، شماری از عالمان دینی، همزمان با تقوای علمی، با شجاعت در میدان سیاست، فرهنگ و اجتماع حضور یافتند و در مسیر اعتلای اسلام و دفاع از مردم ایستادند. آیتالله غلامعلی نعیمآبادی از برجستهترین چهرههای این طیف است؛ فقیهی روشنضمیر، انقلابی، شجاع در بیان حقیقت و ماندگار در وجدان مردمی که او را دوست داشتند و او را صدای راستین خود میدانستند.
غلامعلی نعیمآبادی سال ۱۳۲۴ هجری شمسی در روستای نعیمآباد از توابع شهرستان دامغان(استان سمنان) چشم به جهان گشود. خانوادهای مذهبی و متدین، بستری برای تربیت او فراهم آورد که روح دینی و مردمیاش را از همان کودکی شکل داد. تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش گذراند و سپس در مسیر طلب علم به حوزه علمیه قم رهسپار شد.
در قم، نزد بزرگترین فقهای زمان مانند آیتالله گلپایگانی، آیتالله اراکی، آیتالله مرعشی نجفی و حضرت امام خمینی (ره) به تحصیل فقه، اصول، تفسیر، منطق و کلام پرداخت. حضور جدّی و مستمر در درس خارج به او اجازه داد تا در همان دهههای نخست طلبگی به مرتبه اجتهاد نائل شود. وی همچنین در تفسیر قرآن و علوم انسانی اسلامی مطالعات عمیق داشت.
آیتالله غلامعلی نعیمآبادی در سالهای اختناق قبل از انقلاب اسلامی از روحانیونی بود که پیش از پیروزی انقلاب به جرگه مبارزان پیوست. او در سالهایی که ساواک به شدیدترین وجه فضای حوزهها را تحت کنترل داشت؛ بیپروا در مسیر نهضت امام خمینی (ره) گام نهاد. در حالی که بسیاری از علما تحت فشار سیاسی سکوت اختیار کرده بودند؛ نعیمآبادی با توزیع اعلامیههای امام، شرکت در جلسات مخفی انقلابی و ایراد سخنرانیهای روشنگرانه در دامغان، قم و دیگر مناطق، نقش مؤثری در بیدارسازی افکار عمومی داشت.
طبق اسناد منتشرشده نام وی در فهرست روحانیون فعال و تحت تعقیب ساواک آمده است. ساواک بارها به منبرهای او در مساجد محلی هشدار داده و از نفوذ کلامش در میان مردم نگران بوده؛ او در برخی دورهها ممنوعالمنبر شده بود، اما حتی این محدودیتها هم موجب سکوت او نشد. در شهر زادگاهش دامغان، بسیاری از جلسات فرهنگی و سیاسی قبل از انقلاب با محور او شکل گرفت. او در مسجد جامع دامغان، سخنرانیهای سیاسی و ضدرژیم پهلوی ایراد میکرد و با ایجاد حلقههای ارتباطی بین روحانیون و جوانان انقلابی، نقش واسطه و هماهنگکننده داشت.
نعیمآبادی از همان آغاز از امام خمینی (ره) بهعنوان رهبر مشروع نهضت یاد کرده و همواره در خطبهها و نوشتههایش بر پیروی از رهنمودهای ایشان تأکید میکرد. پس از تبعید امام به نجف، وی از طریق نامه و دیدار با شاگردان امام، ارتباط معنوی و فکری خود را حفظ کرد.
با پیروزی انقلاب در بهمن ۱۳۵۷، آیتالله نعیمآبادی با همان روحیه انقلابی در تشکیل و تثبیت نهادهای جمهوری اسلامی نقشآفرینی کرد. از جمله در تشکیل کمیتههای انقلاب، پشتیبانی از سپاه پاسداران و مدیریت مساجد در دوره گذار. همچنین در دورهای کوتاه، مسئولیتهایی در آموزش و تبلیغ روحانیت انقلابی بر عهده داشت.
نعیمآبادی نخستین امام جمعه دامغان بود که در این سنگر عبادی سیاسی توانست با خطبههایی آگاهانه و انقلابی، نقش مهمی در روشنگری مردم و تقویت جایگاه دینی نظام ایفا کند. خطبههایش از همان ابتدا لحنی صریح، مردمی و عدالتخواهانه داشت و نگارنده به خاطر دارد که در صورت کجروی و یا کوتاهی احتمالی مسئولان در انجام وظایف، بر تریبون جمعه فریاد میکشید و قاطعانه از مردم دفاع میکرد و نمونه بارز یک امام جمعه در تراز انقلاب اسلامی به عنوان مدافع حریم مردم و نیازمندان بود.
حلقههای معرفتی با نیروهای سپاه و کمیته از شاخصههای روشنگری او بود و هیچ وقت منبر را ترک نکرد و عاشقانه از امام حسین علیهالسلام روضه میخواند و اشک میریخت و حتی در ایام استراحت دوران کهولت از منبر و محراب روستای زادگاهش نعیمآباد هرگز غافل نشد و عاشقانه با عشق و عاطفه مردمداری کرد.
او فقط به سالهای مبارزه پیش از انقلاب بسنده نکرد؛ بلکه در دهه ۶۰ بهطور مکرر به جبهههای جنوب و غرب کشور سفر کرده و این حضور مستمر از جمله در عملیاتهای مختلف، نشانگر تداوم روحیه جهادی و انقلابی وی بود. در سنگر جهاد، همانند منبر با جسارت و شور سخن میگفت و بر حقانیت راه انقلاب و شهدا تأکید میکرد.
با آغاز جنگ تحمیلی، آیتالله نعیمآبادی به جبههها سر زد نه بهعنوان ناظر بلکه بهعنوان حامی معنوی رزمندگان و بارها در خطوط مقدم حضور یافت با رزمندگان گفتوگو میکرد؛ روحیه میداد و با خطبههای آتشین در مساجد و پایگاهها، دفاع از وطن و دین را عبادتی مقدس میدانست.
نگارنده سال ۱۳۶۲ و در جبهه غرب در جمع دوستان با دیدن سرزده آیتالله غرق در شعف شدیم و به خاطر دارم که با لبخند از ما خواست تا دستان کوچک خود را دراز کنیم و او به هریک از ما مشتی مغز پسته و بادام داد که بعدها از برادر ایشان حضرت حجت الاسلام شیخ محمدحسن نعیمی، نخستین رئیس دانشگاه آزاد اسلامی دامغان شنیدم که این روش شیخ غلامعلی، یادگاری از پدر مرحومشان، حجت الاسلام شیخ قدرتالله نعیمی بوده که هرگاه به اداره و سازمانی میرفت با مشتی پسته از باغ خودش به عامل و کارگزار خسته نباشی و خدا قوت میگفت.
سال ۱۳۷۱ با حکم مقام معظم رهبری، آیتالله نعیمآبادی به عنوان نماینده ولیفقیه در استان هرمزگان و امام جمعه بندرعباس منصوب شد. نزدیک به سه دهه در خطبههای خود بهویژه در مناطق کمتر توسعهیافته با لحنی صریح از مشکلات مردم سخن گفت و با تبعیض، فقر، فساد و رانت مقابله کرد.
یکی از برجستهترین جلوههای شجاعت آیتالله نعیمآبادی، سخنان او در شورای اداری استان هرمزگان در حضور رئیسجمهور وقت، حسن روحانی بود که با صدایی رسا گفت: مردم نان ندارند! تعارفات بس است... برای سفره مردم هم «علی برکتالله» بگویید! این جمله که بازتاب وسیعی در رسانهها داشت؛ تجلّی همان روحیه شجاعانه او در دفاع از مستضعفان بود.
او همچنین چند دوره به عنوان نماینده مردم هرمزگان در مجلس خبرگان رهبری برگزیده شد و در مجلس خبرگان اخیر نیز نماینده مردم تهران بود و در این جایگاه با درایت به صیانت از اصول انقلاب اسلامی پرداخت.
آیتالله نعیمآبادی بیش از ۳۵ عنوان اثر علمی در موضوعات فقهی، اجتماعی، تفسیری و سیاسی تألیف کرد که برخی از آثار مهم او عبارتاند از بخوان با من به زبان دل (تفسیر سوره یوسف)، درسنامه تفسیر قرآن کریم، نگرشی بر مهدویت، کتاب خمس و احکام مالی اسلام، اقتصاد مقاومتی از دیدگاه اسلام و ...
در عین حال، برخی آثار او به دلیل سبک علمی فشرده و تخصصی برای عموم مردم قابلفهم نیست و نیاز به بازنویسی و سادهسازی دارد که مسلماً یادگاران ایشان که خود در کسوت روحانیت هستند میتوانند مجموعه آثار منتشر نشده را با حاشیهنویسی و سادهسازی در اختیار عموم علاقهمندان قرار دهند.
ویژگیهای شخصیتی آیت الله در سادهزیستی و مردمی بودن و در بیپرده و شجاع در بیان حق زیستن و معتقد به عدالت اجتماعی بودن و البته ایمان و سحرخیزی جمع میشود.او بارها در خطبهها و زندگی شخصی، اهمیت عمل به خمس، زکات و حلالخواری را به صورت عملی آموزش داد.
آیتالله غلامعلی نعیمآبادی در تیر ۱۴۰۴ هجری شمسی دعوت حق را لبیک گفت و پیکر این عالم وارسته، روز دوشنبه ۳۰ تیر در قم تشییع و تدفین شد و حالا نه فقط دامغان به عنوان موطن او بلکه شهر مذهبی قم، جایگاه علم و درایت دینی او و استان هرمزگان بنا به مرور خاطرات او در زبانآوری و بیان حقیقت، غرق در ماتم است.
آیتالله نعیمآبادی، فقیهی بود که در علم مجتهد، در منبر خطیب، در جامعه مطالبهگر و در میدان جهاد همراه با رزمندگان بود و نه فقط در آثار علمی بلکه در یاد مردم و در خطبههای جمعه و در وجدان محرومان جاودانه است.او رفت، اما صدای حقطلبیاش تا همیشه در طنین خطبهها، زنده خواهد ماند.
دامغان به شکل ویژه عزادار آیت الله است و یاد او را تا همواره به خاطر خواهد داشت و شاید بیانصافی باشد اگر از حسن خلق و لبخند همیشگی و شادابی معنوی و مردمداری وافر و علاقهمندی به باغ و طبیعت و گاهی بیل به دست گرفتن و آبیاری باغ پسته و سادهزیستی و ... او اشاراتی نداشته باشم که گاهی بر منبر او حاضر میشدم و بارها افتخار حضور خصوصی در بیت ایشان را به همراه همکاران دانشگاهیام داشتم و چه صبورانه واژهها را انتخاب میکرد و به دل مخاطب میسپرد و گاهی بین همه کلام جدّی و موضوع مهمِ بحث با مطایبه و شوخی جمعیت را هوشیار میساخت و دوباره ادامه بحث را پی میگرفت.
یکی از اموری که مخاطبان در جمع خصوصی را متعجب میساخت وقتی بود که با شنیدن نام فامیل افراد به پیشینه طایفهای فرد اشاره میکرد و از کرامات آن خانواده سخن میگفت و نشان میداد تا چه حدّ در نسبشناسی تبحّر دارد. چندین نوبت به دانشگاه آزاد اسلامی دامغان دعوت شد که خود او از موسسان این دانشگاه در دامغان بود که رسما از ۲۵ تیر ۱۳۶۴ آغاز به کار کرد و هر وقت اشارتی به دعوت رفت؛ مشتاقانه آمد و جمع دانشگاهیان را از دانش و فضل خویش سیراب ساخت.
آیت الله هرگز از خاطر نخواهد رفت که شرط زنده بودن پس از مرگ فقط در مردمی بودن و مردمداری خلاصه میشود که او به خوبی حائز بود و در پایان، این فرقت و جدایی را محضر بیت شریف ایشان و عموم مردم دامغان و نعیمآباد و همه آنان که او را میشناختند؛ تسلیت عرض میکنیم و از عزیزان مخاطب استدعا دارم با فاتحهی رحمت و توحیدِ غفران و قدرِ شفاعت، روح او را شاد کنند.
گزارش: سیدرضا جزءمومنی
انتهای پیام/