شناسهٔ خبر: 73984857 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

گفت‌وگو با عباس یاری درباره حاشیه‌های این روزهای «پیر پسر»؛ نقد با توهین و تسویه حساب‌های سیاسی متفاوت است

عباس یاری با بیان اینکه موافق نقد بازیگری، کارگردانی، فیلم‌نامه و نقدهای ساختاری هر اثری هستم، می‌گوید: نقد با توهین و تسویه حساب‌های سیاسی متفاوت است و برخی با واژه‌های غیرفرهنگی تلاش می‌کنند جلو یک کار فرهنگی که از آن خوششان نیامده را بگیرند.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه فرهنگی قدس، آن شبی که «پیر پسر» ساخته اکتای براهنی در نخستین اکران رسمی‌اش، خیل عظیمی از اهالی فرهنگ و هنر را غافلگیر کرد و با تشویق و تمجیدهای فراوانی روبرو شد، چندان عجیب و دور از ذهن نبود که در زمان نمایش عمومی‌اش کسانی هم از راه برسند و به شیوه‌های مختلف بر او بتازند.

اتفاقی سابقه‌دار و آشنا در سینمای ایران؛ تعداد فیلم‌هایی که به شیوه‌های عجیب و غریب رمزگشایی و قربانی نگاه منتقدانشان شدند یا سال‌ها در محاق توقیف ماندند و یا از پرده نمایش پایین کشیده شدند، از شمار انگشتان هر دو دست خارج است. فیلم «پیر پسر» و حمله‌های سریالی به آن هم اتفاقی در ادامه همان جنجال‌ها و دلواپسی‌هاست اما این بار با زبانی به شدت تند و آمیخته به انواع توهین و بدرفتاری‌ها!

دست‌کم چیزی که از فحوای کلام و ادبیات نقدکنندگان آن به ذهن متبادر می‌شود بیشتر به یک تسویه‌حساب شخصی می‌ماند که مملو از حب و بغض و عصبانیت است و در واقع هر چیزی را می‌توان به آن نسبت داد جز نقد صادقانه و حرفه‌ای! اما در کنار همه این‌ها، بروز چنین رفتارهایی باز هم این پرسش مهم را پیش روی ما قرار می‌دهد که مختصات نقد حرفه‌ای چیست، چطور می‌توان با اصول نقدنویسی از یک فیلمی گفت و نوشت اما مرزهای احترام به نگاه فیلمساز و سلیقه هزاران مخاطبی که به تماشای یک فیلم مشتاق‌اند و آن را دوست دارند، زیر پا نگذاشت. با عباس یاری، منتقد برجسته سینما و یکی از بنیان‌گذاران انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی درباره حاشیه‌های اخیر فیلم «پیر پسر» و تجربه‌های مشابه در سینمای ایران به گفت‌وگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

وقتی کاسه و کوزه‌ها سر سینما شکسته می‌شود

یاری در واکنش به مسائل پیش آمده برای فیلم «پیر پسر» و اظهارنظرهای توهین‌آمیز متعددی که با ادبیات نامناسب و بسیار غیرفرهنگی نسبت به این فیلم ابراز شده، می‌گوید: واقعیت این است که ما با اتفاق تازه‌ای روبه‌رو نیستیم و معمولاً در هر موقعیتی و در هر شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، به اصطلاح تمام کاسه و کوزه‌ها سر سینما و فیلمسازها شکسته می‌شود. در طول سال‌های گذشته و به خصوص پس از انقلاب، شبیه چنین مواردی را بسیار سراغ داریم. یک زمانی برای فیلم «اجاره‌نشین‌ها» چنین مسائلی پیش آمد و خاطرم هست وضعیتی ایجاد شد که هر کسی به سهم خودش یک صحنه یا فضایی از آن را به موضوعی سیاسی ارتباط می‌داد طوری که این فیلم را تا مرز توقیف جلو بردند. برای فیلم «ای ایران» آقای تقوایی هم همین فضا را ایجاد کردند، در مورد «مارمولک» و خیلی فیلم‌های دیگر هم شاهد چنین مسائلی بودیم.

جوسازی‌هایی که دامن فیلم‌های مبتذل را نمی‌گیرد!

وی در ادامه می‌افزاید: نکته اینجاست که تمام این جوسازی‌ها در مورد آثاری اتفاق می‌افتد که از استانداردهای یک کار معمولی جلوتر بوده و چنین جوسازی‌هایی هرگز دامن فیلم‌های مبتذل را نگرفته است. جدا از توقیف، اشاره‌ام به واژه‌های زشت و پرونده‌سازی‌هایی است که در مورد آثار خوب سینمای ایران در مطبوعات و رادیو و تلویزیون جریان داشت. پرتاب چنین الفاظی در رسانه‌ها، شبیه این اتفاق است که شما مثلاً در خیابان یک چهره فرهنگی را ببینید که با یک تصادفِ جزئی و ساده در حالی که دارد فحش‌های رکیک می‌دهد، با قفل فرمانِ خودرواش بیرون آمده و عربده‌کشان می‌خواهد آن راننده را تنبیه کند! طبیعی است که شما انتظار دیدن چنین صحنه‌هایی را ندارید.این چیزی است که در فضاهای مجازی به وفور شاهدش هستیم. البته که گاه شاهد حضور نام‌هایی هستیم که اصلاً هویت ندارند و به لشکریان سایبری معروف‌اند؛ اما همین‌ها فضایی می‌سازند و با طرح هر موضوعی علیه شخصیت‌های فرهنگی یا اجتماعی و سیاسی شروع به لیچارگویی می‌کنند و عده‌ای را هم دنبال خودشان روانه می‌کنند. آن‌ها دنبال این هستند که چه کسی محبوب‌تر و معروف‌تر است و راحت‌تر می‌شود به او بد و بیراه گفت!

شبه‌نقدها باعث شده نقد واقعی به سراشیبی بیفتد

به گفته این منتقد پیشکسوت؛ در واقع روال کارشان این طور است که یک فیلمی را پیدا می‌کنند، به آن برچسب می‌زنند و به مناسبات سیاسی و اجتماعی وصلش می‌کنند و خیلی راحت هم به آن می‌تازند. خب همان طور که اشاره کردم طی سال‌ها، برای خیلی از فیلم‌ها این اتفاق افتاده، مگر فیلم «سنتوری» نبود؟ الان بیاییم و بررسی کنیم مشکلات این فیلم چه بود که در شب اکران فیلم، جلویش را گرفتند اما شاهد بودیم بعدها نسخه قاچاق آن، چندین برابر بیشتر از آن چیزی که انتظار می‌رفت این فیلم در سینما مخاطب داشته باشد، بیننده پیدا کرد. نکته اینجاست که خیلی از این رفتارها موجب محبوب‌تر شدن فیلم و سازندگانش می‌شود.از طرف دیگر این ‌گونه به اصطلاح نقدها سبب شده نگاه درست به فیلم و نقد واقعی به سراشیبی بیفتد و بسیاری از منتقدان جوان تصور کنند نقد یعنی فحش! و آن منتقدی آگاه‌تر است که فحش‌ها و توهین‌های بیشتری در آستینش دارد!

وی در واکنش به اینکه بسیاری از نقدهایی که در سال‌های اخیر منتشر می‌شوند صرفاً مرور و بازبینی فیلم‌هاست تا نقد تحلیلی و ساختارمند و در نتیجه این فضا دستخوش آسیب‌های بسیاری شده، می‌گوید: بله، پیش‌تر شاهد بودیم که نقدها ساختار داشتند و منتقد همواره به آن چیزی که در سینمای جهان و ایران تبدیل به یک قاعده شده بود پایبندی داشت. ضمن اینکه یک نگاهی هم وجود داشت و منتقدان بسیاری همچون پرویز دوایی یا زنده‌یاد جمشید ارجمند معتقد بودند منتقد باید از چیزی که خوشش آمده بنویسد و مخاطب را به تماشای اثری دعوت کند که از تماشای آن لذت برده است. پرداختی غیر از این، اصلاً کار منتقد نیست.

نقد با توهین و تسویه حساب‌های سیاسی متفاوت است

وی در ادامه با تأکید بر ضرورت نقد اصولی اظهار می‌کند: قطعاً من موافق نقد فیلم، تئاتر، سریال و سایر فعالیت‌های فرهنگی و نمایشی هستم، من معتقد به نقد بازیگری، کارگردانی، فیلم‌نامه و نقدهای ساختاری هر اثری هستم اما نقد با توهین و تسویه حساب‌های سیاسی متفاوت است.

ما نمی‌توانیم روی پاره‌ای از نوشته‌های توهین‌آمیز با عبارت‌های نامناسب و الفاظی که شایسته فضای فرهنگی نیست به فیلم‌ها حمله کنیم. در واقع این افراد با واژه‌های غیرفرهنگی تلاش می‌کنند جلو یک کار فرهنگی که از آن خوششان نیامده را بگیرند و این خیلی بد و ناجوانمردانه است!

این منتقد برجسته در واکنش به اینکه این جنس حملات به فیلم‌ها تنها گریبان سینمای روشنفکری را نگرفته و آثاری همچون «رستاخیز» که درونمایه دینی دارند هم از این تنگ‌نظری‌ها در امان نبوده‌اند، می‌گوید: دقیقاً همین طور است؛ متأسفانه فیلمی مانند «رستاخیز» با آن جذابیت و تأثیرگذاری و کارگردانی خوب، گرفتار همین تسویه حساب‌ها شده و حالا که حرف این فیلم شد بد نیست اشاره کنم چند سال پیش که من فیلم «رستاخیز» را در جشنواره فجر دیدم در چندین سکانس، ناخودآگاه اشک‌هایم جاری شد. اما دیدیم چنین فیلمی در نتیجه این برخوردها به چه سرنوشتی دچار شد.

برخی دنبال مچ‌گیری هستند

یاری درباره تأثیر جریان‌های خارج از سینما و ایجاد حساسیت نسبت به فیلم‌ها و در واکنش به طرح مسئله «پیر پسر» در کمیسیون فرهنگی مجلس تأکید می‌کند: کمیسیون فرهنگی می‌تواند نظراتش را به وزارت ارشاد منتقل کند اما اینکه یک جور باند درست کرده و فضای سینما را مانند فوتبال به دوگانه پرسپولیس و استقلال تبدیل کنیم یا دسته حیدری نعمتی راه بیندازیم، اصلاً درست نیست!

این رفتار دقیقاً به معنای این است که با یک وزیر و یا مسئولی مخالف هستیم و منتظریم یک جایی مچش را بگیریم و شروع کنیم به بد و بیراه گفتن! در حالی که من فکر می‌کنم دوام و قوام جامعه ما در این است که اجازه بدهیم همان وزیری که از مجلس رأی اعتماد گرفته، کارش را انجام دهد. نمی‌شود یک وزیر به همراه تشکیلات و وزارتخانه‌اش را به این دلیل که به فلان فیلم مجوز داده به صلابه بکشیم و مجازات کنیم!

حفظ هویت سینما با تنوع ژانرها

یاری در پاسخ به اینکه اکران «پیر پسر» و استقبال گسترده مردم از آن چقدر می‌تواند ما را به احیای سینمای اجتماعی امیدوار کند، تصریح می‌کند: هیچ فیلمی آن طور که فکر می‌کنیم احیاکننده نیست. اکران فیلم‌ها باید تنوع سلیقه‌ها را در نظر بگیرد. سر میز غذا هم با تنوع خوراکی‌ها مواجه هستیم، مانند این است که شما پنج ظرف غذای یک شکل را جلو کسی بگذارید که طبیعتاً آن آدم را دلزده خواهید کرد. در واقع هنر ما در این است که آن میز را طوری بچینیم که انواع غذاها با طعم‌ها و خاصیت‌های مختلف روی میز وجود داشته باشد. در سینما هم همین گونه است؛ وقتی همه چیز دست سینماداران می‌افتد و آن‌ها تصمیم‌گیر می‌شوند و نگاهشان این است که دخل و خرجمان باید با هم بخواند، ناگهان می‌بینیم در مدت زمان کوتاهی، تعداد زیادی فیلم کمدی روانه اکران می‌شود و همین فیلم‌ها پس از مدتی چنان آسیبی به سینما می‌زنند که اگر بهترین کمدی را هم نمایش بدهیم دیگر کسی برای تماشای آن به سینما نمی‌رود.

باید از عاقبت کار ترسید!

به عقیده من این مراقبت در انتخاب فیلم‌ها خیلی مهم است. باید مراقبت کنیم که تنوعی از سلایق و ژانرهای مختلف کنار هم قرار بگیرند و پرستیژ و هویت سینما را هم به عنوان یک غذای فرهنگی حفظ و سعی کنیم ضریب حمایتی بیشتری برای فیلم‌های بهتر ایجاد کرده و از این گونه فیلم‌ها حمایت کنیم در غیر این صورت، اگر همه چیز را رها کنیم و هر کس هر چه خواست بسازد و نمایش دهد، می‌شود همین وضعیت بلبشویی که در چند سال اخیر به وجود آمده، می‌بینیم که همه چیزمان به هم می‌آید و در واقع اصلاً معلوم نیست چی به چی هست! در نهایت این وضعیت آسیب‌رسان است، هم به سینما آسیب می‌زند و هم به آن تهیه‌کننده‌هایی که دلشان می‌خواهد تنوعی در فیلم‌هایشان ایجاد کنند و سرمایه‌شان را در همان راه بگذارند. به نظرم این شیوه‌ای که شاهدش هستیم درست نیست و باید از عاقبتش بترسیم.